قصهها از کودکی راهشان را به دنیای ما باز کرده و همیشه آینهای از خیال و حقیقت در برابر ما گذاشتهاند. مرورِ حقیقت اما همان داستان تجربهی زندگیهای ناکرده است که اغلب آموختنیهایی با چاشنی جذابیت دارد. در این میان داستان زندگی آنهایی که مسیرشان را از دل دنیای تکنولوژی دنبال میکنند، پیرنگ متفاوتی دارد و هیچ شبیه داستانهای کلاسیک نیست که در آنها موفقیت و شکست، فرمول یکسانی دارند. «پروفایل» قرار است روایتگر داستان مستند روزگار همین آدمها باشد؛ آنهایی که نقش موثری در شکلگیری آنچه امروز به عنوان صنعت تکنولوژی میشناسیم، داشته و دارند؛ آنهایی که از انتخاب مسیر متفاوت نترسیدند؛ نه میخواستند قهرمان باشند و نه ضدقهرمان. «پروفایل» را هر هفته پنجشنبهها در آی تی ایران بخوانید یا بشنوید.
تدوین و تنظیم پادکست: یاسمن سرهنگی
هیچ معادلهای نمیتواند رخوت و رکود را با رشد و کمال جمع بزند. به همین خاطر است که آزمودن مسیرهای مختلف، هر چند به خطا و اشتباه، در نهایت کمک میکند تا روشنایی راه آشکار شود. در مجموعه این تحولات دیگر آنقدرها هم فرقی ندارد که تحصیلات دانشگاهی چه باشد و نقطه آغاز کجا. تنها کافی است نشانهها را دنبال و به تواناهاییها اعتماد کرد تا در ادامه، از قرار گرفتن در مسیر درستِ رشد و موفقیتهایش لذت برد. «تیم آرمسترانگ» که حالا نامی شناخته شده در صنعت تکنولوژی است، با همین فرمول توانست اکسیر خلاقیت و استعدادش را کشف کند. او از سالها پیش از آنکه عصر طلایی محتوا آغاز شود، به روزنامهنگاری و فرآیند دیجیتالی شدن آن باور داشت و این باور را به خوبی دنبال کرد.
روزنامهنگاری در گوگل
بیستویکمین روز از ماه دسامبر سال 1970، نقطه آغاز راه تیموتی آرمسترانگ در این دنیا بود. او که در منطقه خوش آبوهوای رویورساید در ایالت کنکتیکت به دنیا آمد، حالا پنجاهویک ساله است. در نوزده سالگی به کالج کنکتیکت رفت و همزمان در دو رشته اقتصاد و جامعهشناسی تحصیل کرد. در نهایت آرمسترانگ، در حالی در سال 1993 با دو مدرک کارشناسی از این دانشگاه فارغالتحصیل شد که هنوز تصویر روشنی از مسیر آیندهاش نداشت. به همین دلیل به علایقش در ورزش مشغول شد. او به لاکراس علاقه داشت که ورزش بومیان سرخپوستان آمریکایی است. تیم آرمسترانگ عضو تیم قایقرانی ایالت کنکتیکت بود و چهار سال به عنوان مربی تیم هاکی روی یخ زنان فعالیت کرد. او همزمان به تدریس در کلاسهای تابستانی کالج ولزلی برای دانشآموزان دبیرستانی مشغول شد.
در همین زمان بود که یکی از همکارانش به او پیشنهاد کرد وارد دنیای رسانه بشود؛ پیشنهادی که زندگی آرمسترانگ را به کلی متحول کرد. به این ترتیب بود که یک روزنامه اقتصادی را برای مخاطبان جوان شهر بوستون تاسیس کرد. این روزنامه با نام «سرچشمهها در بوستون» (BIB) منتشر میشد و در واقع راهنمایی برای ورود جوانان فارغالتحصیل به بازار کار بود. آرمسترانگ و همکارش برای تامین مالی این روزنامه دوچرخههای کوهستانیشان را فروختند و چیزی در حدود صد هزار دلار هم قرض گرفتند. اما انتشار این روزنامه از پاییز سال 1994 متوقف شد، چون آنها به روزنامه بزرگتر «اسکوئر دیل» رفتند تا آن را اداره کنند.
همین تجربه اندک باعث شد تا آرمسترانگ پتانسیل انتشار روزنامه آنلاین و درآمدزایی از طریق تبلیغات مجازی را کشف کند. همین شد که تصمیم به فروش روزنامه اسکوئر دیل گرفت و سپس به عنوان مدیر فروش آگهی به شرکت رسانهای «آیوِی» (I-Way) پیوست. مدتی بعد و در سال 1995، او به عنوان مدیر فروش یکپارچه و بازاریابی پرتال خبری و سرگرمی «استاروِیو» (Starwave) مشغول به کار شد؛ شرکتی که در سال 1998 توسط شرکت بزرگ دیزنی خریداری شد تا آرمسترانگ مسئولیت معاملات اینترنتی دو شبکه تلویزیونی معروف «اِیبیسی» (ABC) و «ایاسپیان» (ESPN) آن را به عهده بگیرد.
در تابستان سال 2000 آرمسترانگ به عنوان معاون بخش شرکای استراتژیک شرکت خبری و سرگرمی «اسنوبال» (Snowball) در نیویورک مشغول به کار شد و در همان زمان بود که به شیوه فعالیت سرویس تبلیغات گوگل یا گوگل اَدز علاقمند شد. به همین خاطر تصمیم گرفت به ملاقات «امید کردستانی» مدیر فروش و عملیات گوگل، برود. کردستانی از او دعوت کرد تا به کالیفرنیا برود و با سرگی برین و لری پیج هم دیدار کند؛ دیداری که باعث ورود تیم آرمسترانگ به گوگل شد. به این ترتیب او به عنوان مدیر فروش گوگل در آمریکا انتخاب شد و مدتی بعد ارتقا پیدا کرد و به سمت مدیر عملیات گوگل در آمریکا رسید. او نقش مهمی در تاسیس سرویس «گوگل اَدسِنس» (Google AdSense) در سال 2005 داشت؛ سرویسی که امکان انتشار و ارایه تبلیغات متنی و تصویری روی وبسایتها و نرمافزارها را فراهم میکند و در این سالها بخش قابلتوجهی از درآمد گوگل را تولید کرده است. آرمسترانگ همچنین با توسعه بخش تبلیغات گوگل کمک کرد تا این شرکت در سال 2007 شرکت تبلیغات آنلاین «دابل کلیک» (Doubleclick) را به قیمت 1/3 میلیارد دلار بخرد. در نهایت او با پولی که از کار در گوگل بدست آورده بود، وبسایت خبری «پَچ مدیا» را راهاندازی کرد که بعدها وقتی به مدیریت ایاوال رسید، توسط این شرکت خریداری شد.
ایاوال در عصر طلایی محتوا
با این همه در اوایل سال 2009 اتفاق مهمی در زندگی حرفهای تیم آرمسترانگ افتاد. در این سال رئیس هیئت مدیره شرکت بزرگ تایم وارنر که تا پیش از آن مالک شرکت ایاوال بود، تصمیم گرفت این شرکت را جدا کرده و با آن به شکل یک شرکت خصوصی همکاری کند. این تصمیم به خاطر کاهش چشمگیر درآمد تایم وارنر گرفته شد و در جریان آن، تیم آرمسترانگ به عنوان مدیرعامل جدید ایاوال انتخاب شد تا دوباره بتواند اعتماد والاستریت و سیلیکونولی را بازگرداند. آرمسترانگ به خوبی توانست ایاوال را به بازیگر مهمی در عرصه تبلیغات آنلاین تبدیل کند و به این ترتیب در اولین سال حضورش در این شرکت به فهرست مجله فورچون از چهل مدیر برتر زیر چهل سال، راه پیدا کرد.
او کمک کرد تا ایاوال به یک شرکت فعال در حوزه محتوا تبدیل شده و به مشتریان شناخته شده و مشهور خدمات تبلیغات اختصاصی ارایه بدهد. این شرکت در سال 2010 به صورت رسمی از تایم وارنر جدا شد. از آنجایی که تمرکز آرمسترانگ روی روزنامهنگاری دیجیتال بود، ایاوال تحت مدیریت او و در سال 2011 روزنامه هافینگتون پست را خرید و سپس چند وبسایت خبری و سرگرمی ویژه زنان را راهاندازی کرد. در همان سال پرتال خبری معروف تککرانچ هم به فهرست خریدهای ایاوال اضافه شد. وبسایت خبری پَچ مدیا که حالا به مالکیت ایاوال درآمده بود، به عقیده آرمسترانگ نقش یک منبع خبری خلاقانه را داشت.
در نهایت در ماه می سال 2015 شرکت ورایزون کامیونیکیشنز (Verizon Communications)، ایاوال را با قیمت 4/4 میلیارد دلار خرید و این اتفاق باعث رشد 17 درصد قیمت سهام ایاوال شد. تیم آرمسترانگ بعد از این خرید همچنان صندلی خودش به عنوان مدیرعامل ایاوال را حفظ کرد. یک ماه بعد ایاوال از امضای یک قرارداد ده ساله برای فروش تبلیغات مایکروسافت خبر داد. تیم آرمسترانگ یک سال بعد و در مصاحبهای گفت: «فکر میکردم که اینترنت بزرگترین اتفاق زندگیام بوده، اما حالا فکر میکنم که موبایل آن را تحتالشعاع قرار خواهد داد».
سرمایهگذار فرشته
تیم آرمسترانگ در آخرین روزهای سال 2015، ایاوال را ترک کرد. او که به اکوسیستم استارتآپی علاقمند شده بود، بالاخره در سال 2019 شرکت دیتیایکس (dtx) را تاسیس کرد که در واقع یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر است و مدتی بعد شرکت فلوکُد (Flowcode) را راهاندازی کرد که امکان برقراری ارتباط مستقیم میان برندها با مشتریانشان را از طریق نسل جدید کدهای کیو آر، فراهم میکند. آرمسترانگ همچنین در این سالها به عنوان یک سرمایهگذار فرشته در پروژهها و استارتآپهای مختلفی سرمایهگذاری کرده است. او هنوز هم به ورزش علاقه دارد و آن را دنبال میکند. تیم آرمسترانگ حالا عضو هیئت مدیره بنیاد ورزشهای المپیک و پاراالمپیک ایالات متحده آمریکا و مالک باشگاه بوستون بلیزرز است که در لیگ ملی لاکراس رقابت میکند.
قسمتهای قبلی پروفایل:
۱- آدام موسری؛ صدای رسای فیسبوک
۲- لینا خان؛ سردمدار مبارزه با انحصارطلبی
۳- ریما قریشی؛ یک مدیر بالفطره
۴- کریستیانو آمون؛ مدیر جدید و خندان کوآلکام
۵- اندی جیسی؛ مدیرعامل گرانقیمت آمازون با تبار ایرانی
۶- آیلین لی؛ کاشف تکشاخهای سیلیکونولی
۸- سوزان اثی؛ شیفتهی اقتصاد تکنولوژی
۹- امین ذوالفنون؛ از تار تا تکنولوژی
۱۰- جسیکا روزنورسل؛ مدیری با دغدغههای اجتماعی
۱۱- کریس یانگ؛ امید تازهی مایکروسافت برای آینده
۱۲– ویتالیک بوترین؛ خالق اتریوم
۱۳- جنسن هوآنگ؛ یک مدیر هدفمند
۱۴ – ملانی پرکینز؛ ثروتمندترین زن جوان کارآفرین
۱۵- پت جلسینگر؛ ناخدای جدید اینتل
۱۶- الیزابت هولمز؛ ظهور و سقوط یک امپراطوری
۱۷- سوزان وجسیکی؛ ؛ قدرتمندترین زن در اینترنت
۱۸- کاتالین کاریکو؛ مبدع اولین واکسن کووید-19
۱۹- لیزا سو، یکی از بهترین مدیران صنعت نیمهرسانا
۲۰ – رید هستینگز؛ ایدهپرداز صنعت سرگرمی مدرن
۲۱- سفرا کتز؛ در ستایش تجربهگرایی
۲۲- گویین شاتول؛ ستارهی صنعت فضانوردی
۲۴- آیچا اِوِنز؛ ملکهی صنعت خودروهای خودران
۲۵- امی هود؛ برگ برنده غول نرمافزاری جهان
۲۶- لیزا جکسون؛ سفیر اپل در حفاظت از محیط زیست
۲۷- آدام نیومن؛ زخمخوردهی جاهطلبیها
۲۹- الیزابت چرچیل؛ در جستجوی ارتباطات مدرن
۳۰ – دمت موتلو؛ یک کارآفرین جسور
۳۱-جاش واردل؛ مبدع بازی آنلاین و پرطرفدار وردل
۳۲-کیتی هان؛ ملکه بازار رمز ارز
۳۳-برت تیلور؛ درخشش یک ذهن خلاق