قصهها از کودکی راهشان را به دنیای ما باز کرده و همیشه آینهای از خیال و حقیقت در برابر ما گذاشتهاند. مرورِ حقیقت اما همان داستان تجربهی زندگیهای ناکرده است که اغلب آموختنیهایی با چاشنی جذابیت دارد. در این میان داستان زندگی آنهایی که مسیرشان را از دل دنیای تکنولوژی دنبال میکنند، پیرنگ متفاوتی دارد و هیچ شبیه داستانهای کلاسیک نیست که در آنها موفقیت و شکست، فرمول یکسانی دارند. «پروفایل» قرار است روایتگر داستان مستند روزگار همین آدمها باشد؛ آنهایی که نقش موثری در شکلگیری آنچه امروز به عنوان صنعت تکنولوژی میشناسیم، داشته و دارند؛ آنهایی که از انتخاب مسیر متفاوت نترسیدند؛ نه میخواستند قهرمان باشند و نه ضدقهرمان. «پروفایل» را هر هفته پنجشنبهها در آی تی ایران بخوانید یا بشنوید.
تدوین و تنظیم پادکست: یاسمن سرهنگی
عمق دشواریها و پیچیدگیهای روزگار گاهی به ارتفاع سکوی پرشی است که در پَس آنها شکل میگیرد و ما بیخبر از آن در ناامیدی و تلخی غوطهور میشویم؛ غافل از آنکه شاید دنیا خوابی شیرین برایمان دیده باشد. زندگی قراری به راحتی و سکون مداوم ندارد و همیشه با خودش شگفتی میآورد. اصلا «باید در سختی قرار بگیریم تا بتوانیم از دل آن رشد کنیم و بالغ شویم». این جهانبینی یکی از موفقترین ایرانیان مهاجری است که این روزها شهرت و اعتبارش فراتر از مرزها و نامها است؛ «امید کردستانی» که حالا برای بسیاری از ما نامی شناخته شده است، برای رسیدن به جایگاهی که امروز دارد، سختیها و چالشهای مختلفی را پشت سر گذاشته. او که تجربه کار در بعضی از بزرگترین شرکتهای تکنولوژی جهان مانند اچپی و گوگل را در کارنامه دارد، حالا در هیئت مدیره شرکت توییتر حضور دارد و به فعالیتهای انساندوستانه مشغول است.
از تهران با اندوه
امید کردستانی در سال 1963 در تهران به دنیا آمد؛ مادرش پرستار و پدرش مهندس بود. آنها در آپارتمانی سه طبقه در قلب پایتخت زندگی میکردند؛ در کنار همسایگانی که هر کدام از گوشهی دیگری از دنیا به ایران مهاجرت کرده بودند. این اولین مواجهه کردستانی با موضوع مهاجرت بود. همین همسایگی باعث شد او به فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای دیگر علاقمند بشود؛ تا جایی که در همان سالهای نوجوانی رقص را از یک مربی ارمنی یاد گرفت و به مدرسه کاتولیکهای ایتالیایی رفت تا به این ترتیب در کنار فارسی، انگلیسی و ایتالیایی را هم به خوبی یاد بگیرد. با این همه اما هیچ وقت به اندازه زمانی که پدرش پس از چند سال مبارزه با سرطان از دنیا رفت، فکر چنین تغییر بزرگی به سرش نزد. درست در میان همین اندوه و غم سنگین بود که کردستانی و خانوادهاش به مقصد آینده فکر کردند و او تصمیم گرفت در جستجوی فرصتهای تازه، از ایران خارج شود.
به این ترتیب در سال 1976 و زمانی که سیزده ساله بود، همراه با دوستان خانوادگیشان به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. اما این سفر اصلا به سادگی که فکر میکرد، نبود. هر چند امید کردستانی مهاجرتش را به خوشاقبالی تعبیر میکند، اما معتقد است رفتار کردن مثل یک مهاجر بسیار مشکل است. او در مصاحبهای در این مورد گفته است: «زندگی به عنوان یک مهاجر به معنای جنگیدن و به چالش کشیدن مداوم خودتان است. فکر میکنم که باید در سختی قرار بگیریم تا بتوانیم از دل آن رشد کنیم».
در نهایت به پیشنهاد مادر و از آنجایی که کالیفرنیا آبوهوای خوبی داشت، در آنجا ساکن شد. کردستانی در سال 1980 به دانشگاه ایالتی سنخوزه رفت و بعد از چهار سال با مدرک مهندسی الکترونیک از آنجا فارغالتحصیل شد. او بلافاصله در شرکت اچپی به عنوان مدیر بازاریابی محصول مشغول به کار شد. در این زمان به خاطر آنکه دیگر تابعیت آمریکا را داشت، توانست لذت حضور مادر را در کنارش تجربه کند. بعد از پنج سال کار در اچپی، احساس کرد به چالش تازهای نیاز دارد؛ پس وارد دانشگاه استنفورد شد و در سال 1991 توانست مدرک کارشناسی ارشدش در رشته مدیریت بازرگانی را از آنجا بگیرد. کردستانی هشت سال بعد را به کار در بخشهای مختلف توسعه تجاری، محصول و فروش شرکتهایی از جمله «گو کورپوریشن» (GO Corporation)، تریدیاو (3DO) و نِتاسکِیپ کامیونیکیشنز (Netscape Communications) مشغول بود.
شمارهی یازده گوگل
مهمترین اتفاق در زندگی حرفهای کردستانی در ماه می سال 1999 افتاد؛ زمانی که او در جلسهای با سرگی برین و لری پیج بنیانگذاران شرکت تازه تاسیس گوگل، توانست توجه آنها را جلب کند و در نهایت به عنوان یازدهمین کارمند این شرکت استخدام شود. او وظیفه توسعه و اجرای الگوی تجاری اولیه گوگل را به عهده داشت و در طول ده سال حضورش در این شرکت وظایف متفاوتی را انجام داد که آخرینِ آنها، فعالیت به عنوان معاون ارشد عملیات و فروش جهانی بود. کردستانی که به گفته همکارانش، ذره ذره روح اعتماد بهنفس را به این شرکت تزریق میکرد، نقش کلیدی در رشد درآمد گوگل و انجام خریدهایی از جمله یوتیوب داشت؛ تا جایی که رسانههای مختلف از او به عنوان «روح گوگل» یاد میکردند. هر چند او در آوریل سال 2009 از گوگل رفت، اما بعد از پنج سال دوباره به این شرکت – که حالا آلفابت نام داشت- بازگشت تا در کسوت مدیر ارشد کسبوکار و مشاور ارشد، به مدیرانش کمک کند. در این فاصله اما او مدتی هم به عنوان عضو هیئت مدیره دو شرکت اسپاتیفای و وُدافون هم فعالیت کرده بود. در اکتبر سال 2015 و به دنبال مشکلات و تغییرات مدیریتی در ساختار شرکت توییتر، کردستانی به عنوان مدیر اجرایی به این شرکت پیوست. او از ماه ژوئن سال 2020 این همکاری را به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره توییتر ادامه داده است.
امید کردستانی که از ماه دسامبر سال 2020 به عضویت هیئت مدیره شرکت سوئدی ارایهدهنده خدمات پرداخت و تجارت الکترونیک کلارنا (Klarna) درآمده، از ماه دسامبر 2021 هم به عنوان رئیس هیئت مدیره ناشر بزرگ آموزشی بریتانیا یعنی پییرسِن اِجوکیشن (Pearson Education) انتخاب شده است تا فعالیتهای این ناشر را به سمت ارایه سرویسهای دیجیتال سوق بدهد. با این همه، او همچنان صندلی خودش در هیئت مدیره توییتر را حفظ کرده است.
یکی از معماران جهان مدرن
امید کردستانی که در این سالها به عنوان یکی از چهرههای برجسته و تاثیرگذار ایرانی در جهان شناخته میشود، در سال 2006 در فهرست مجله تایم از افرادی قرار گرفت که جهان مدرن ما را شکل میدهند. در حالی که کردستانی به خاطر حضور موثر و مفیدش در شرایط بحرانی و چالشی گوگل، همیشه مورد تحسین مدیران و همکارانش قرار داشت، درست در روزهای اوج موفقیت این شرکت، ناچار به حضور در دفتر روانشناس و قاضی بود. او که در سال 1991 با بیتا دریاباری ازدواج کرده بود، در سال 2008 و بعد از هفده سال زندگی مشترک از او جدا شد. به دنبال این جدایی و واگذاری بخشی از سهام کردستانی در گوگل به همسر سابقش، ارزش ثروت او از 2/2 میلیارد دلار به 4/1 میلیارد دلار رسید. کردستانی در همان سال در یک کنفرانس مدیریتی در دانشگاه یوسیالای گفت: «زندگی هیچ نظم مشخصی ندارد؛ نمیتوانی پیشبینی کنی که چه وقت غافلگیرت میکند». کردستانی که از ازدواج با دریاباری یک دختر و یک پسر دارد، در سال 2011 با «گِیسل هیسکاک» همکار سابقش در گوگل، ازدواج کرد. او که حالا پدر چهار فرزند است، یکی از بنیانگذاران بنیاد خیریه پارسا (PARSA) هم هست که در زمینه کمک به دانشجویان و کارآفرینان ایرانی فعالیت میکند. امید کردستانی این روزها، خانواده، دوستان نزدیک، گلف، تنیس و یوگا را اولویتهای زندگیاش میداند.
قسمتهای قبلی پروفایل:
۱- آدام موسری؛ صدای رسای فیسبوک
۲- لینا خان؛ سردمدار مبارزه با انحصارطلبی
۳- ریما قریشی؛ یک مدیر بالفطره
۴- کریستیانو آمون؛ مدیر جدید و خندان کوآلکام
۵- اندی جیسی؛ مدیرعامل گرانقیمت آمازون با تبار ایرانی
۶- آیلین لی؛ کاشف تکشاخهای سیلیکونولی
۸- سوزان اثی؛ شیفتهی اقتصاد تکنولوژی
۹- امین ذوالفنون؛ از تار تا تکنولوژی
۱۰- جسیکا روزنورسل؛ مدیری با دغدغههای اجتماعی
۱۱- کریس یانگ؛ امید تازهی مایکروسافت برای آینده
۱۲– ویتالیک بوترین؛ خالق اتریوم
۱۳- جنسن هوآنگ؛ یک مدیر هدفمند
۱۴ – ملانی پرکینز؛ ثروتمندترین زن جوان کارآفرین
۱۵- پت جلسینگر؛ ناخدای جدید اینتل
۱۶- الیزابت هولمز؛ ظهور و سقوط یک امپراطوری
۱۷- سوزان وجسیکی؛ ؛ قدرتمندترین زن در اینترنت
۱۸- کاتالین کاریکو؛ مبدع اولین واکسن کووید-19
۱۹- لیزا سو، یکی از بهترین مدیران صنعت نیمهرسانا
۲۰ – رید هستینگز؛ ایدهپرداز صنعت سرگرمی مدرن
۲۱- سفرا کتز؛ در ستایش تجربهگرایی
۲۲- گویین شاتول؛ ستارهی صنعت فضانوردی
۲۴- آیچا اِوِنز؛ ملکهی صنعت خودروهای خودران
۲۵- امی هود؛ برگ برنده غول نرمافزاری جهان
۲۶- لیزا جکسون؛ سفیر اپل در حفاظت از محیط زیست
۲۷- آدام نیومن؛ زخمخوردهی جاهطلبیها
۲۹- الیزابت چرچیل؛ در جستجوی ارتباطات مدرن
۳۰ – دمت موتلو؛ یک کارآفرین جسور
۳۱-جاش واردل؛ مبدع بازی آنلاین و پرطرفدار وردل
۳۲-کیتی هان؛ ملکه بازار رمز ارز
۳۳-برت تیلور؛ درخشش یک ذهن خلاق
۳۴-مارکس براونلی؛ اتاقی از آنِ خود
۳۵-اِوِن بلاس؛ سلطان افشای گجتها