تاثیر فناوری اطلاعات در چرخه عمر کسبوکار
نام نویسنده: lora cecere
در دهه گذشته من بهعنوان یک تحلیلگر صنعتی در کسبوکار نرمافزار کار کردهام. تمرکز من در بخش کوچکی بود که به اصطلاح به آن نرمافزار مدیریت زنجیره تامین گفته میشد. (Supply Chain Management عبارت است از فرآیند برنامهریزی، اجرا و کنترل عملیات مرتبط با زنجیره تامین در بهینهترین حالت ممکن. مدیریت زنجیره تامین دربرگیرنده تمامی جابهجاییها و ذخیره مواد اولیه، موجودی در حین کار و محصول تمام شده از نقطه شروع اولیه تا نقطه پایان مصرف میشود.) نرمافزار مدیریت زنجیره تامین توسط رهبران عملکردی در سازمان خریداری شده است. موفقیت نرمافزار میتواند موجب موفقیت شغلی یک رهبر سازمانی شود یا برعکس آن را با شکست مواجه سازد.
اکنون از عمر بازار بهینهسازی زنجیره تامین 30 سال میگذرد. از زمانی که به این بازار توجه کردم، دیدگاههایم را به اشتراک گذاشتم و به خریداران کمک کردم تا چرخههای سازمانی را هدایت کنند، فرازوفرودهای بسیاری وجود داشت. نرمافزار، ابزاری برای مورد تفکر و نوآوری است. شرکتهای نرمافزاری موفق در حال بازاریابی و فروش «چشمانداز» و «امید» هستند. نرمافزار بستهای برای فروشهای بنگاه اقتصادی یک نیاز استراتژیک فروش است که دارای مجموعهای از مهارتهاست. گرچه بسیاری از شرکتهای نرمافزاری محصولات خود را وارد فضای بازاریابی میکنند، اما این امر موفقیتآمیز نبوده است. در مقابل، بازاریابی موفق محصول به خریداران کمک میکند تا با استفاده از این نرمافزار شاهد احتمالات جدید برای کسبوکارشان باشند. من این موضوع را به خرید لوازم آرایش تشبیه میکنم.
زمانی که من در یک فروشگاه جلوی پیشخوان مربوط به فروش لوازم آرایش میایستم و قصد دارم خرید کنم در واقع به این امید خرید میکنم که زیباتر شوم. بهطور مشابه یک شرکت موفق در زمینه نرمافزار، امید به منفعت کسب و کار و بهبود شغلی را به رهبر سازمانی میفروشد. من کارم را با مدیریت فرآیندتولید محصولات مصرفی شروع کردم و سپس، گذاری بهکار در یک شرکت نرمافزاری داشتم. اینجا بود که دریافتم فرهنگها در سازمانها به اندازه تفاوت روز و شب مختلف هستند و این گذار بسیار سختی برای من به عنوان یک فرد بود؛ گرچه میدانستم این گذار برای یک شرکت به مراتب دشوارتر است. در این مقاله تلاش کردهام تا این دیدگاهها را به اشتراک بگذارم.
چندی پیش با مرور خبرها، متوجه اخبار بسیاری از تلاش شرکتهای سنتی برای پذیرش مدلهای نرمافزاری شدم. اما دلیل این کار چیست؟
مرزهای بین مولکولها و الکترونها در حال محو شدن هستند. نرمافزارهای ابری1 بسیار جذابند. سود ناخالص در مدلهای نرمافزاری بالاتر است. شرکت سیسکو سیستمز که یک شرکت آمریکایی تولیدکننده تجهیزات شبکه است و محصولات مربوط به شبکه و ارتباطات را طراحی میکند، در حال تغییر به یک مدل نرمافزاری است. شرکت مایکروسافت بهعنوان غول نرمافزار کامپیوتری در جهان، 9 میلیارد دلار به شرکت نوکیا تزریق کرد تا کسبوکار گوشیهای هوشمند آن را احیا کند؛ اما شکست خورد. شرکت هانیول (با تولید محصولات تجاری و مصرفی و خدمات فنی و مهندسی) در تلاش برای خرید نرمافزار JDA به قیمت 3 میلیارد دلار است. جنرال الکتریک در پردیکس سرمایهگذاری میکند. (Predix برنامه تحلیل دادههای عظیم که در بخشهای صنعتی استفاده میشود و به شرکتها اجازه میدهد تا دادههایی را که بر پایه رایانش ابری هستند، تحلیل کنند و به این ترتیب زمان و هزینههای خود را مدیریت کنند).
در سالهای زندگی من به عنوان یک تحلیلگر، هرگز ندیدم که یک شرکت تولیدی بتواند با موفقیت به یک شرکت نرمافزاری گذار داشته باشد و نه یک شرکت مشاوره بهطور موثر و کارآ بتواند نرمافزار بسازد و ارسال کند. این موضوعی کاملا متفاوت است.
خودکارسازی ماشین به ماشین در حال محو کردن خطوط و فاصلههاست. نرمافزارهای ابری نوآوری را تحریک میکند. اکنون نرمافزار یک تکه جداییناپذیر از تولید محصولات سنتی در زنجیره عرضه صنعت اتومبیل و هوا فضا محسوب میشود. نرمافزارها، مدلهای جدید کسبوکار مانند itunes و Uber را ممکن ساخته است.
ما در آغاز راه زنجیره عرضه مستقل قرار داریم. اتومبیلها در حال تبدیل شدن به یک روبات خودران هستند. در سال 2016، پیشبینی میشود که 150 میلیون اتومبیل متصل به اینترنت در جهان در حال گردش خواهند بود و این مقدار در سال 2023 به 800 میلیون خواهد رسید. پیش از جهش به دنیای نرمافزار بهعنوان یک طرح استراتژیک، شرکتها نیاز به بازبینی 7 المان کسبوکارشان خواهند داشت.
1. واژه محصول به چه معناست؟
در دنیای سنتی یک محصول ترکیبی از اتمها و مولکولها است. اما امروزه کل این پارادایم تغییر کرده است. فرآیند تبدیل بر مبنای خصوصیات و فرمولهای طراحی بنا شده است. در دنیای نرمافزار، محصول بر مبنای کد، یک واسط کاربر (بخش ملموس یک ابزار که کاربر مستقیما با آن سر و کار دارد) و مکانیزم ارسال ساخته میشود. چرخههای توسعه بسیار متفاوت هستند. چرخه توسعه نرمافزار سه تا 4 برابر سریعتر و به مراتب شدیدتر است.
2. چه تاثیری بر توسعه محصول دارد؟
میتوان یک تیم توسعه محصول نرمافزار را به «محلههنرمندان» تشبیه کرد. افراد مستعد در نرمافزار برنامهنویسی خواستار کار با سایر افراد مستعد هستند. فرهنگ نوآوری قویتر و چشمانداز واضحتر منجر به موفقیت بزرگتر برای شرکت خواهد شد. باید توجه داشت «محله هنرمندان» توسط تکنیکهای سنتی مدیریت سرکوب نشود. توسعهدهندگان خواستار توسعه نگرشهای جذاب برای حل مشکلات هستند که این امر میتواند از طریق توسعه چابک محقق شود. در توضیح توسعه چابک باید بگوییم که نگرشی برای تولید نرمافزار است که در آن نرمافزار/ محصول بهصورت مرحله به مرحله و تکاملی تحویل مشتری داده میشود و همواره تلاش میشود تا رضایت طرف مقابل جلب شود.
همچنین توسعهدهندگان نرمافزار بسیار مستقل هستند. بهترین توسعهدهندگان در این زمینه، شرکتها را بهجای خدمترسانی به یک شرکت شناخته شده برای گرفتن دستمزد، مکررا و با وفاداری بیشتر برای ایجاد کد منحصر به فرد هدایت خواهند کرد. مدیریت این تیمها نیاز به درک عمیقتری از توسعه کدها و گذار از اندیشهپردازی در بازاریابی محصول به خصوصیات کدها در توسعه محصول دارد. ارائه این ایدهها در ویژگیهای نرمافزاری، به مهارتهای قوی و منحصر به فرد نیاز خواهد داشت.
3. حفظ و سیر تکاملی محصول. دلالتهای لازم چیست؟
زمانی که نرمافزار در محصولات سنتی بهکار میرود تغییری در چرخه عمر رخ میدهد. کد نرمافزار یک چرخه عمر کوتاه دارد که اغلب حدود 5 برابر سریعتر از چرخه زندگی محصولات فیزیکی تغییر میکند، بنابراین گرچه ممکن است چرخه عمر یک ماشین 5 سال باشد، نرمافزار در این ماشین هر دو سال یک بار نیاز به بازنویسی و بهروز شدن دارد. در این میان توجه به تغییر ضمانتنامه و برنامههای ارسال برای رسیدن به سطح رضایت مشتری بسیار مهم و ضروری است.
4. برای یک مدل کسبوکار جدید چه چیزی ممکن است؟
شرکتهای مبتنی بر محصول معمولا در پذیرش نرمافزار بسیار محتاط هستند. آنها اغلب نرمافزار را به عنوان ابزاری برای بهبود خط تولید موجود خواهند دید، اما در تعریف فرصتهای جدید کسبوکار و مدلهای عملیاتی موفق نخواهند بود.
بیایید نگاهی به سرویس OnStar بیندازیم. Onstar سرویس ارتباطی و امنیت خودروی جنرال موتورز است. توسعه OnStar میتواند کل فروش صنعت اتومبیل و تجربه ارسال را بازتعریف کند. با توسعه سرویس Onstar به رانندگان امکان خرید با تخفیف از فروشگاههای فروش محلی داده میشود و همینطور آنها میتوانند از این طریق برای رزرو هتل نیز اقدام کنند، این سیستم در نظر دارد از زمانی بیش از 500 میلیون ساعت در هفته که مردم آمریکا در خودروهای خود حضور دارند، بهرهبرداری داشته باشند. این سرویس شامل طیف گستردهای از قابلیتها نظیر تشخیص از راه دور، سرویسهای اضطراری، تشخیص تصادف و پاسخگویی به آن میشود.
این سرویس، میتواند فراهمکننده اینترنت اشیا برای بازتعریف خدمات باشد و میتواند پلتفرم جدیدی برای ارسال خدمات داخل اتومبیل (مثلا سفارش غذا و دیگر خدمات) باشد.
5. سرمایهگذاری در دانش تکنولوژیک.
تکنولوژی با سرعت بسیاری در حال تغییر است. برای همگام شدن با این سرعت، شرکتها نیاز به سرمایهگذاری در کنسرسیوم صنعت2 و آموزش مداوم برای تیمهایشان دارند. این امر نیاز به تاکید شدیدتری بر تعامل خارجی و آموزش نسبت به آن چیزی که در بودجه معمول است دارد. ساختارهای پایگاه داده ابری به ایجاد مدلهای داده بسیاری کمک میکنند. استفاده از داده جاری و پایگاههای داده غیروابسته در حال بازتعریف تعاریف اولیه داده و ساختارهای موجود هستند. اگر شرکتها نتوانند در جریان اطلاعات بمانند، قطعا دارای شرایط مناسب نخواهند بود.
6. نیازمندیهای یکپارچگی دادهها.
تکنیک یکپارچگی دادهها یکی از راههای حفظ یکپارچگی داده در پایگاه داده است. این تکنیک از صحت کیفیت دادهها اطمینان حاصل میکند و کمک میکند تا دادهها را بدون تغییر و به صورت منحصر به فرد حفظ کنید. از نظر تاریخی نرمافزار نیاز به دادههای بسیار تمیز دارد. با تعریف یادگیری شناختی و شناسایی الگو، سیستمهای داده کلیدی برای تبدیل شدن به اصلاحکننده خود بازتعریف میشوند. شرکتها دیگر توسط محدودیتهای گذشته محدود نمیشوند.
7. نیروی سازمانی ایجاد کنید.
مدل نرمافزار نیاز به طراحی مجدد مدل کسبوکار دارد و با رهبری سازمان شروع میکند.
برای درک پیامدها، درسهایی از دو مورد کاربردی را با هم مرور میکنیم:
• گروههای تولیدی به سمت نرمافزار حرکت میکنند.
در گذشته گروههای تولیدی بزرگ (به معنای سازمان با فعالیتهای تجاری متنوع که اغلب از ادغام چند شرکت تحت نام واحد به وجود میآید) در نرمافزار سرمایهگذاری کردهاند و متاسفانه شکست خوردهاند. به عنوان مثال جنرال الکتریک در سرمایهگذاری در GXS (و اکنون Open Text)، سرمایهگذاریهای صنعت اتومبیل در Covisent و شرکتهای محصولات خانگی در Transora این تجربه را داشتهاند.
GXS در نتیجه فقدان درک بازار نرمافزار، زیر بار قرض رفته بود و پیش از مالکیت OpenText سالها در بازار در تلاش و کشمکش بود. به علاوه سرمایهگذاریهای این شرکتها در Transora و Covisent در ابتدا شکست خوردند که علت آن فقدان درک سازمانی از بازار نرمافزار بود. گروههای تولیدی بزرگ که به جهش به بازار نرمافزار فکر میکنند، باید از تاریخ درس بیاموزند تا از شکستهای گذشته اجتناب کنند.
نرمافزار سازمانی (Enterprise Software) اصولا شامل هر سیستم نرمافزار میشود که برای سازمانهای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد. نرمافزار سازمانی بخش ضروری از یک سیستم اطلاعات مبتنی بر کامپیوتر است، خدمات نرمافزارهای سازمانی معمولا منجر به ابزارهایی حول محور کسب و کار میشود؛ مانند پردازش اطلاعات، پرداخت آنلاین، سیستمهای حسابداری و…
نرمافزار سازمانی یک رابطه بلندمدت است که شامل انتشار و پالایش برنامه، حفظ و تکامل نرمافزار و بهروزرسانی یک سیستم نرمافزاری مداوم میشود. این یک معامله کوتاهمدت نیست. بهترین توسعه برنامه و کدنویسی زمانی رخ میدهد که شرکت تکنولوژی قادر به درک نیازمندیهای خریدار از بازار باشد. زمانی که مشاوران تکنولوژی میخرند، در واقع میخواهند جایگاهیابی
(positioning) نرمافزار را بین مشتریانشان تقسیم کنند که توانایی این شرکت تکنولوژیک را برای تامین نیازمندیهای بازار محدود میکند. به علاوه، مدلهای شرکت مشاوره برای حفظ و تکامل به خوبی تعریف نشدهاند. بنابراین چرا من باور دارم که شرکتهای مشاوره نباید نرمافزار بسازند؟
این سوال مربوط به استعداد نیست. هر دوی این شرکتها دارای مهارت هستند. در عوض این یک تفاوت اساسی در مدل کسب و کار است. اجازه دهید تا بیشتر توضیح دهم. مدل مشاوره بر نیاز ضروری یک مشتری خاص تمرکز دارد در حالی که توسعه محصول در یک شرکت تکنولوژیک یا نرمافزاری بر تعریف بلندمدت نیازهای بازار برای تطبیق با نیازهای فردی تمرکز دارد.
تمرکز مدل مشاور صرفا یک تمرکز کورکورانه بر یک مشتری منحصربهفرد است؛ درحالیکه تمرکز شرکت نرمافزاری به صورت بلندمدتتر بوده و بر المانهای مهم برای تولید محصول و برای خدمت به کل بازار متمرکز است. زمانی که شرایط بغرنج میشود، همواره ضرورت بر اهمیت پیروز میشود. در نتیجه شرکتهای مشاورهای هرگز به اندازه شرکتهای تکنولوژی در نرمافزار توسعهای خوب نخواهند بود. من میدانم که هیچ شرکت مشاورهای در فروش نرمافزار موفق نبوده است. به چند مثال توجه کنید. طی دهه گذشته شرکت IBM در ادامه تلاشهایش برای توسعه خط تولید نرمافزارهای مدیریتی و تجاری خود بسیاری از شرکتهای نرمافزاری را خریداری کرده است. من شاهد مالکیت Demandtec، Emptoris، ILOG، Logictools، Sterling Software و Yantra بودم. پنج سال بعد هر کدام از این شرکتها نسبت به همتایان خود کمتر رقابتی بودند. بهطور مشابه، طی دهه گذشته، Accenture، PWC و WiPro همراه با بسیاری از شرکتهای نرمافزاری کوچک، شرکتهای نرمافزاری را خریداری کردهاند که پس از یکسال از خرید آنها، شرکتهای نرمافزاری تحت مدیریت مشاوره تلاش میکنند تا رقابتی باشند.
پینوشت:
1. نرمافزارهای ابری یا Cloud-Based، نرمافزارهایی هستند که بهجای نصب و استقرار روی سرور شرکتها یا سازمانها روی سرور شرکت ارائهدهنده خدمات نرمافزاری استقرار مییابند. کاربران این نوع نرمافزارها برای استفاده از نرمافزارهای ابری، به سرور شرکت ارائهدهنده نرمافزار اتصال مییابند.
2. کنسرسیوم صنعت یک بازار عمودی متعلق به صنعت است که خریداران را قادر میسازد تا کالاها و خدمات مستقیم را از شمار معدودی از شرکا خریداری کنند.
منبع : فوربس / دنیای اقتصاد