چرا سیلیکون ولی دیگر جذاب نیست؟
نقش سیلیکون ولی در توسعه فناوریهای دیجیتالی به تعبیری شبیه شهر فلورانس در شکلگیری دوران رنسانس است. شهری در ایتالیا که در قرن چهاردهم میلادی، خاستگاه دورانی از انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد. ایجاد یک منطقه برای فعالیت شرکتهای فناوری به ویژه از جنس دیجیتال و از طرفی، تأثیر زیاد سرمایه فناوری آمریکا بر اقتصاد، بازار سهام و فرهنگ جهان، باعث شد این سلطه سیلیکون ولی جهانی شود. به طوری که در حال حاضر مقر سه شرکت از پنج شرکت باارزش جهان در این دره محبوب شرکتهای تکنولوژی بوده است.
غولهایی مانند اپل، فیسبوک، گوگل و نتفلیکس یا استارتآپهایی مانند Airbnb، تسلا و اوبر ادعا میکنند سیلیکون ولی به نوعی محل تولد و خانه آنها است. این منطقه دارای نوزدهمین اقتصاد بزرگ جهان بوده و در ردهای بالاتر از سوئیس و عربستان قرار دارد.
سیلیکون ولی صرفاً نام یک منطقه در آمریکا نیست، بلکه یک ایده است. از آن زمان که بیل هولت(Bill Hewlett) و دیوید پاکارد (David Packard) حدود 80 سال پیش در گاراژ فعالیت خود را آغاز کردهاند، سیلیکون ولی عبارت و مفهومی معادل نوآوری و خلاقیت به خود گرفت.
جوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter)، اقتصاددان اتریشی-آمریکایی، یک نظریه اقتصادی را مطرح میکند. بنا بر این نظریه، جهش صنعتی در ساختار اقتصادی انقلابی ایجاد کرده که بیوقفه قدیمیها را یکی پس از دیگری از بین برده و یک پدیده جدید را جایگزین آن کرده است. البته این اتفاق زمانی رخ میدهد که یک نوآوری باعث تخریب سازههای قدیمی شده و جابجایی آزادانه منابع را فراهم میسازد. شومپیتر به این تغییر اصطلاحاً تخریب خلاقانه (Creative Destruction) میگوید که به تخریب شومپیتر هم معروف است.
براساس این نظریه، سیلیکون ولی در مرکز چندین چرخه تخریب و بازسازی شومپیتر اعم از تراشههایی از جنس سیلیکون، رایانههای شخصی، نرمافزار و خدمات اینترنتی قرار داشته است. البته برخی از اختراعاتش مانند قوری متصل به اینترنت یا اپلیکیشنی که به مردم سکه میفروخت، عجیب و خندهدار بود. اما اختراع بسیاری از فناوریهای تحولآفرین مانند تراشههای ریزپردازنده، پایگاه دادهها و گوشیهای هوشمند را هم میتوان در این دره خوشنام آمریکایی ردیابی کرد.
مرتبط: وسواس سیلیکون ولی به پول چینی
با وجود تلاشهای زیادی که انجام گرفته، ترکیبی از تخصص مهندسی، شبکههای کسب وکار موفق، سرمایهگذاری بالا، دانشگاههای معتبر و فرهنگ ریسکپذیری باعث شده تکثیر منطقهای مانند سیلیکون ولی در جهان غیرممکن شود. در واقع، رقیب معتبری در موقعیت آن به عنوان هاب نوآوری قویتر و بهتر جهانی وجود ندارد. با این حال، نشانههایی مشاهده میشود که نشان میدهد نفوذ سیلیکون ولی در حال اشباع شدن بوده و هابهای جدیدی در جهان در حال شکلگیری است.
هابهای جدید
شواهد نشان میدهد اتفاقاتی وضعیت سیلیکون ولی را دستخوش تغییراتی قرار داده است. در سال گذشته، تعداد افرادی که سنفرانسیسکو را ترک کردند، بیشتر از کسانی بود که وارد این منطقه شدند، به عبارتی نرخ مهاجرت به این منطقه منفی بود. براساس نظرسنجی اخیر، 46 درصد پاسخدهندگان گفتند که قصد دارند طی چند سال آینده آنجا را ترک کنند، این رقم در سال 2016 بالغ بر 34 درصد بود.
بسیاری از استارتآپها به دنبال نقل مکان به شهرها یا مناطق جدیدی هستند. این پدیده به حدی رواج یافته که نام «عزیمت از سیلیکون ولی» را بر آن نهادهاند. پیتر تیل (Peter Thiel)، یکی از سرمایهگذاران مشهور ریسکپذیر سیلیکون ولی از جمله این افراد است که اعلام کرده سیلیکون ولی را ترک میکند. ( برای شخص او که البته از معدود طرفداران ترامپ در داخل سیلیکون ولی بود و به همین دلیل مورد انتقاد زیادی هم واقع شد کار در این منطقه بعد از انتخاب ترامپ ساده نبود- توضیح مترجم ) سرمایه گذاران سیلیکون ولی در سال 2013، نیمی از سرمایه خود را به استارتآپهای در خارج از این منطقه اختصاص دارد؛ در حال حاضر این رقم نزدیک به دو سوم است.
مرتبط: چهارکتاب برای بنیانگذاران استارتآپها
دلایل این تغییر چند منظوره است، اما مهمترین آن، هزینه زندگی در سیلیکون ولی بوده که جزو بالاترین نرخها در جهان است. به گفته یکی از بنیانگذاران کسب وکارهای نوپا، هزینه استارتآپهای جوان سیلیکون ولی حداقل چهار برابر بیشتر از اکثر شهرهای آمریکا است.
فناوریهای جدید، از محاسبات کوانتومی گرفته تا بیولوژی مصنوعی، سود کمتری نسبت به خدمات اینترنت ارائه میدهند، در حالی که برای استارتآپها نوظهور دستیابی به درآمد و استفاده بهینه از منابع مهمترین دغدغه است. همه اینها قبل از در نظر گرفتن چالشهای زندگی در سیلیکون ولی مانند ترافیک سنگین، سرنگهای مصرف شده و نابرابری اجتماعی است. به نظر میرسد این وضعیت کافی بوده تا سیلیکون ولی دیگر مانند گذشته مدینه فاضله کارآفرینان نباشد.
همه این عوامل باعث شده تعداد هابهای تکنولوژی در سایر شهرها در حال افزایش باشد. بررسی فعالیت شهرها از نظر تعداد استارتآپها و کارآفرینان جدبد حاکی از آن است که فونیکس و پیتسبورگ به هاب خودروهای خودران، نیویورک به استارتآپهای حوزه رسانه، لندن به فینتک و شنژن چین به سختافزار تبدیل شدهاند.
با این حال، دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد باید پذیرفت ایدههای بزرگ در بیشتر مناطق از بین میروند. سرمایه برای ایدههای ناب در همه جا به طور وسیعی در دسترس بوده و سرمایهگذاران فناوری عمدتاً برای دستیابی به ایدههای ناب، نه فقط کالیفرنیا، بلکه جهان را تحت سلطه گرفتند. همین باعث شده که تنها یک منطقه کانون فناوری باشد.
اما به لطف ابزارهایی که شرکتهای سیلیکون ولی تولید میکنند، از تلفنهای هوشمند گرفته تا تماسهای ویدئویی و اپلیکیشنهای پیامرسان، تیمها میتوانند از دفاتر و جاهای مختلف در تماس بوده و کار کنند. ممکن است حاصل این اتفاق توزیع بیشتر ثروت و تنوع فکری باشد.
اگرچه سیلیکون ولی، دستاوردهای تحول آفرینی زیادی را به دنیای دیجیتال عرضه کرده، اما به طور خطرناکی به یک کارخانه تک محصولی مردان سفیدپوس و نخبه کامپیوتر تبدیل شده است. به طوری که شرکتهایی که توسط زنان تأسیس شده در سال گذشته تنها دو درصد منابع تأمین شده از سوی سرمایهگذاران جسورانه را دریافت کردند.
پایان سلطه سیلیکون ولی
دلیل نخست سلطه غولهای فناوری است. استارتآپها، به ویژه آنهایی که کسبوکار وابسته به اینترنتی دارند، به طور فزایندهای برای جذب سرمایه در سایه الفابت، اپل، فیسبوک و دیگران تقلا میکنند. تعداد نخستین مراحل تامین مالی استارتآپها در آمریکا در سال 2017 نسبت به سال 2012 حدود 22 درصد کاهش یافته است. از آنجایی که الفابت و فیسبوک به کارمندان خود حقوق بالایی پرداخت میکنند(متوسط حقوق در فیسبوک 24هزار دلار است)، استارتآپها مجبورند حتی برای جذب استعدادهای مبارزه کنند.
به این ترتیب، شانس موفقیت استارتآپها کمتر بوده و پرداختی آنها بسیار متفاوت از یک کار ثابت در یکی از غولهای تکنولوژی است. البته این تنها به سیلیکون ولی خلاصه نمیشود. داستان مشابهی در چین جایی که علی بابا، بایدو و تنسنت مسئول تقریبا نیمی از کل سرمایهگذاری داخلی هستند، وجود دارد. به نظر می رسد سایه سنگین غولهای تکنولوژی در سیلیکون ولی باعث شده که این دره دیگر مانند قبل برای استارتآپها جذاب نباشد.
مرتبط: شنزن، سیلیکون ولی چین
مسئله دوم اینکه نوآوری به خاطر سیاستهای غیردوستانه غرب در حال کاهش است. تشدید قوانین ضدمهاجرتی دونالد ترامپ، اثرات اقتصادی گسترده ای دارد. کارآفرینان خارجی حدود 25 درصد شرکتهای جدید در آمریکا را تشکیل میدهند.
سیلیکون ولی برای اولین بار به دلیل کمکهای سخاوتمندانه دولت، شکوفا شد. اما از زمان بحران مالی 2007-2008 مخارج دولتی در دانشگاههای عمومی در سراسر آمریکا و اروپا کاهش یافته است. بودجه برای تحقیقات اساسی ناکافی است. مخارج دولت آمریکا در بخش R&D در سال مالی 2015 معادل 0.6درصد تولید ناخالص داخلی بود. در واقع، یک سوم آنچه که در سال 1964 بود و ظاهراً در جهت اشتباهی قرار دارد.
اگرچه کاهش قدرت سیلیکون ولی موجب رشد وب جهانی از طریق سایر هابهای فناوری میشود و ارزش خوشحالی کردن دارد، با این حال، به نظر میرسد نقطه اوج سیلیکون ولی همچنان شبیه هشداری است که نوآوری در سایر مناطق دنیا سخت تر میکند.
منبع: اکونومیست