نام نویسنده: مصطفی لامعی
استارت‌آپ چیست؟ آیا تعریف خاصی دارد؟ اصلا آیا باید استارت‌آپ داشت؟ چند وقتی است که به مدد رویداد استارت‌آپ ویکند همه با این واژه آشنا شده اند و هر کسی از ظن خود یار این مفهوم رنگی شده است. همه به دنبال راه اندازی استارت‌آپ خودمان هستیم و تلاش می کنیم این مفهوم و تعریف علمی و جهانی انرا بهتر درک کرده بکار بگیریم. اما همانطور که حضرت حافظ فرمود عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکل ها.
گاهی واژه ها ما را چنان در بر خود می گیرند که اصلا یادمان می رود به دنبال چه کاری بودیم. به نظرم در جامعه کوچک دوستان علاقه مند به کسب و کارهای آنلاین هم شاهد رخ دادن چنین حالی هستیم. همه چنان درگیر تعریف و واژه ها شده ایم که یادمان رفته از اول آمده بودیم برای کاسبی.
همیشه باید یادمان باشد که هر چیزی اصولی دارد که قطعی است و در طی سالیان متمادی همیشه آن اصول پا برجا بوده است. پدران ما ایرانی ها همه تاجر بوده اند و همه استاد کارآفرینی. ممکن است طی این همه سال علم در این حوزه ها پیشرفت کرده باشد اما اصول اولیه آن هنوز پا برجاست. برای راه اندازی هر کسب و کاری در هر جای دنیا به نظرم در زمانی از تاریخ اصول زیر مورد نظر و توجه بوده است:
۱. کارافرینی یعنی خوردن قرص قرمز
حتما فیلم ماتریکس ۱ خاطرتان هست. جایی که مورفیوس به نئو می گوید اگر قرص آبی را انتخاب کند زندگی عادی و کارمندی خود را ادامه خواهد داد و اگر قرص قرمز را انتخاب کند دنیایی پر از دردسر را در پیش خواهد داشت که البته او را از یک انسان معمولی تبدیل به یک انسان با قدرتی خاص خواهد کرد. کارآفرینی یعنی خوردن قرص قرمز. یعنی درگیر شدن با انواع مشکلات و دردسر ها. اگر فکر می کنید باید کسب و کار خود را راه اندازی کنید باید بدانید که وارد دنیایی خواهید شد که از صلح و آرامش در آن خبری نخواهد بود. باید همیشه آماده نبرد باشید.
۲. چیزی به نام شرایط قابل پیش بینی وجود ندارد
دوستان ، دنیای امروز و حتی دیروز دنیایی است غیر قابل پیش بینی. این دنیا به شدت پویا است و هر لحظه ممکن است شرایطی که روی آن حساب کرده بودید تغییر کند و هر آنچه را رشته کرده بودید پنبه کند. باید خودتان را آماده کنید. نقشه های خودتان را از پیش بکشید و به آنها وفادار باشید اما همچون یک فرمانده نظامی زبردست آماده تغییر شرایط باشید و از تغییر آن جا نخورید.
۳. شکست دوست صمیمی شما خواهد بود
اگر کار را با تمام این سختی ها شروع کردید و شکست خورشید چه؟ برای پیش گیری از شکست چه می شود کرد؟ باید بدانید که شکست خوردن یکی از رویدادها و شاید بهتر بگویم ماجراهای عادی در دنیای کارآفرینی است. هر کاری می توانید برای شکست نخوردن انجام دهید ولی بدانید که بزرگترین موفقیتها از دامن شکست ها متولد شده اند. نترسید و حرکت کنید. ایستادن و ترس از شکست چیزی عاید شما نخواهد کرد. در عوض با شکست دوست شوید و از او بیاموزید.
۴. کسب مطالعه و دانش اندوزی را غافل نشوید
ورود به دنیای کسب و کار نیاز به دانش دارد. باید همیشه آماده یاد گرفتن باشید. توصیه می کنم همیشه به دنبال اطلاعات فنی نباشید بسیاری از بحث های مدیریت می تواند به شدت به پیشرفت شما کمک کنند. توصیه می کنم یک شریک فنی داشته باشید و یک شریک با تفکر مدیریتی و هر کدام سعی کنند اطلاعات روز در مورد مسئولیت های خود را کسب کنند. شرکت در دوره MBA را برای شریک مدیریتی توصیه می کنم.
۵. اشتباهات خود را به گردن بگیرید، فرد دیگری مقصر نیست
کسب و کار شما راه زندگی شما است و به جرات می توان گفت بخشی از وجود شما خواهد بود لذا اشتباه کردن در این مسیر اجتناب ناپذیر است. وقتی اشتباهی مرتکب شدید آن را پذیرفته و در جهت جبران آن هر آنچه می توانید انجام دهید. جرات پذیرفتن اشتباه را داشته باشید.
۶. قرار نیست به جای خاصی برسید از مسیر حرکت لذت ببرید.
فکر می کنید با راه اندازی کسب و کار خود پس از ۱۰ سال به کجا خواهید رسید؟ تبدیل به گوگل، فیس بوک و یا اپل خواهید شد. من معتقد هستم این شرکتها هم به جای خاصی نرسیده اند. منظورم این است که هنوز هم هر روز در تکاپو هستند و نوآوری های جدیدی را به بازر عرضه می کنند. تنها تفاوتی که با سالهای اولیه خود کرده اند این است که انتظارات بیشتری از آنها می رود و حالا باید سخت تر کار کنند تا بتوانند زنده بمانند. لذا معتقد هستم راهی که یک کسب و کار طی می کند مهم است و موسسان آن باید بدانند که مسیری را که طی می کنند مهمترین بخش از کسب و کار آنها است و باید از آن لذت ببرند. شاید بتوان گفت مسیر تنها چیزی است که وجود دارد.
در انتها باید خاطر نشان کنم که نباید واژه ها و اصطلاحات ما را متوقف کند. مهم این است که با چشمان باز وارد این بازی شد و همیشه در حرکت بود. کارافرینی یعنی چالش و تحرک. اگر به دنبال آرامش هستید این جا جای شما نیست.
