اينترنت خوب يا بد
همشهري آنلاين- از زمان ايجاد شبكههاي جهاني، سرعت گسترش استفاده از فضاي مجازي از ديگر فنآوريهاي ارتباطي پيشي گرفتهاست.
اينترنت محدوده اي در حال رشد از تعاملات اجتماعي شده كه افراد در آن به سرگرمي و فعاليتهاي اجتماعي مشغول اند؛ به همين دليل است كه جمعيت آنلاين روز به روز در حال افزايش است.
ابزارهاي اينترنتي با چنان سرعت و عمقي گسترش يافته اند كه بسياري از موسسات اجتماعي ، موسسات خبري ، شركت هاي تجاري ، خيريه ها و دولت سعي در حفظ هويت خود در اينترنت دارند.
اين سازمان ها در اثر موقعيت هاي سازماني و فشارهاي به ناشي از اين چنين فن آوري ها به صورتي بنيادي تغيير يافتهاند.
امروزه بسياري از مسائل عادي تعاملات اجتماعي روزانه مي تواند به صورت آنلاين انجام شود . از بررسي اخبار و پيگيري نتيجه مسابقات ورزشي تا كسب اطلاع از دستاوردهاي تحقيقات و آگاهي از مسائل اجتماعي روزانه مي تواند به وسيله اينترنت انجام شود.
در حالي كه برخي از صاحب نظران بدوا شروع به بررسي استفاده عادي از اينترنت كردند ، بسياري ديگر تلاش كردند تا چارچوبهاي تحليلي را براي مطالعه اين پديده مطرح كنند.
البته در اين خصوص كه فن آوري اينترنت در نهايت براي كل جامعه ، محيط هاي محلي يا سعادت فردي خوب است يا بد، اتفاق نظرهاي متفاوتي وجود دارد.
آنهايي كه عقيده دارند ، ابزارهاي اينترنتي تاثير بدي دارند ، مانند بنيگر Beniger (1987) ميگويند: “ابزارهاي اينترنتي باعث بالا بردن رشد كاذب و نه واقعي جوامع مي شود.”
برسوك Borsook (2000) معتقد است كه اين ابزارها ” نوع جديدي از فردگرايي افراطي را پرورش ميدهد.”
كارمل Carmel (1997) معتقد است: ” نخبگان سنتي ، جهان بيني ها و امتيازات فرهنگي امريكايي را كپي برداري مي كنند.”
بنت و گرانت Bennett & Grant (2000) ميگويند كه بهره گيري از اينترنت ” تجاوز به حريم هاي خصوصي را تسهيل ميكند.
روچلين و شنك Rochlin & Shenk (8 – 1997) فكر مي كنند كه اينتنت زندگي مدرن را با داده هاي بي مصرف و فن آوري هاي دست و پا گير به صورتي در هم و بر هم در مي آورد.
بعضي ديگر مانند : ني و اربرينگ Nie & Erbring استدلال كرده اند كه اينترنت شبكه هاي اجتماعي را متلاشي مي كند و افراد را از خانواده هاي خود و دوستانشان جدا مي سازد و آنان را اگر معتاد اينترنت نكند حداقل گوشه گير مي كند.
در طرف مقابل كساني وجود دارند كه معتقدند ، ابزارهاي اينترنتي براي جامعه خوب هستند. از جمله اين گروه كارين كراس Cairncross (1997) است .
او معتقد است كه اينترنت امكان گردش عقايد در بين مخاطبان گسترده ايي را فراهم مي سازد و در نتيجه به كارآفريناني كه داراي ايده ها خوب هستند ، كمك مي كند سرمايه مورد نياز را بيابند و تخصص خود را به صورت خدمات و محصولات قابل عرضه در بازار تبديل كنند.
اسپرول و كيسلر Sproull & Kiesler (1992) بر اين باورند كه فن آوري هاي اينترنتي ممكن است به كاهش اختلاف طبقاتي كمك كند.
مور Moore (1987) مي گويد استفاده از اينترنت ” قدرت نخبگان سنتي را كه اطلاعات را به صورت انحصاري در آورده بودند را تضعيف مي كند.”
اتزيوني Etzioni (1997) معتقد است كه اينترنت شكل هاي جالب و جديد ي از ارتباط را ايجاد مي كند.
از نظر شوارتز Schwartz (1996) استفاده از اينترنت ” فعال بودن شهر وندان را آسانتر و مؤثرتر مي كند.”
ديزارد و فيشكين Dizard & Fishkin (2-1997) نيز معتقد بودند كه فضاي مجازي دركل، جامعهاي انديشمند را ترغيب ميكند.
هر چند استفاده از اينترنت به سرعت و در سطحي گسترده رواج يافته، هنوز بسيار زود است كه در باره نقش اجتماعي دراز مدت آن نتيجه گيري كنيم. بيشتر عقايد موجود درباره حسن و قبح و كيفيت اثرگذاري اينترنت، در بهترين حالت يك فرضيه است؛ حتي ممكن است تمامي يا اكثر آن نظريه ها در شرايطي خاص درست باشند.
آن چه مسلم است اين است كه اينترنت زمينه اجتماعي جداگانه و متمايزي نيست كه بتوان آن را به صورت مجزا مورد مطالعه قرار داد. به عبارت ديگر ارزيابي دقيق استفاده از اينترنت همچون تمامي پديده هاي اجتماي موكول به آگاهي از شرايط اجتماعي و گذر زمان است.