استارتاپرویدادهای ایرانی

استارتاپهای میلیاردی و مسئولیت اجتماعی

برای بسیاری نام استارتاپ یادآور یک تیم کوچک با توان اقتصادی محدود و کسب و کاری تازه اما رو به رشد است.

اما همچون دیگر نقاط جهان در ایران هم استارتاپهایی داریم که از مراحل اولیه خود خارج و تبدیل به کسب و کاری بالغ و با درآمدهای قابل توجه و با دهها و یا چند صد کارمند یا نیروی انسانی هستند. کسب و کارهایی که گاهی در برجهای شیک شهر یا ساختمانهای اختصاصی و زیبا ساکن هستند و ممکن است میلیونها تومان هزینه تبلیغاتشان شود و میلیونها مخاطب یا کاربر دارند. چنین کسب و کارهایی ناگزیر بر اجتماع و اقتصاد جامعه تاثیر می گذارند. در چنین شرایطی معقول است که انتظار داشته باشیم که این کسب و کارها نسبت به جامعه و اقتصاد کشور نیز احساس مسئولیت کنند.

چند روز قبل سرهنگ تورج کاظمی رئیس ‌پلیس فتای تهران بزرگ اشاره کردند که در ده ماه گذشته از سال جاری سه هزار پرونده شکایت در ارتباط با سایت دیوار ( که یک سایت آگهی و نیازمندیهای آنلاین محبوب در ایران) مطرح شده است و بیست درصد جرائم سایبری در بستر این سایت اتفاق افتاده اند. مبلغ خسارات حدود دو میلیارد تومان است و اینها علاوه بر شکایات دیگری است که مرتبط با تجاوز و سو استفاده های دیگر بوده است.

همچنین قبلا نیز از طرف نیروی انتظامی و رسانه ها و برخی کاربران نسبت به ارائه برخی خدمات غیرمتعارف یا فروش محصولات دزدی در این سایت هشدار داده شده بود. در عین حال قابل تصور است که مواردی از سواستفاده نیز بوده است که احتمالا به دلیل رقم کم در مراجع قضائی مطرح نشده است. به نظر میرسد دغدغه پلیس است این است که این سایت برنامه مشخصی برای کنترل و کاهش این تخلفات ارائه نداده و فرایند احراز هویت نیز آنچنان مناسب نیست و باعث شکست در شناسایی متخلفان و یا حداقل فعالیت راحت متخلفان در این سایت شده است. اگرچه عدد سه هزار پرونده به نسبت کل آگهی های این سایت عدد قابل توجهی نیست اما حقیقت این است که این عدد باید در تناسب با کل جرائم سایبری در نظر گرفته شود و اینکه یک پنجم جرائم سایبری و پرونده های مطروحه فقط مربوط به این سایت است قابل توجه است. حتی اگر خسارات مالی را هم در نظر نگیریم مواردی مثل تجاوز به زنان (که از قرار در چند پرونده مربوط با آگهی های دیوار مطرح شده است) حتی یک مورد هم تلخ است . یادمان باشد هر سال هزاران یا میلیونها خودرو بدون مشکل از نقاط حادثه خیز جاده ها میگذرند اما تنها چند تصادف در یک نقطه جاده در چند سال باعث می شود که همگی انتظار داشته باشیم که مسئولان فکری برای آن نقاط حادثه خیر کنند.

چندی قبل نیز گزارشی در رسانه ها از تجاوز راننده تاکسی اینترنتی اسنپ که به زنی متاهل تجاوز کرده بود منتشر شد. ممکن بود این تجاوز توسط یک راننده مسافر شخصی یا حتی تاکسی و … صورت می گرفت اما آنچه این حادثه را تلخ می کند این است که راننده با مدارک فرد دیگری و بدون احراز هویت درست و با واسطه از کنار خیابان توسط اسنپ جذب شده بود. در آمار چنین حادثه ای در بین میلیون ها سفر اسنپ عدد ناچیزی است اما وقتی میدانیم تنها کمی دقت و اتخاذ روند درست ثبت نام توسط این شرکت میتوانست جلوی این حادثه که فاجعه ای برای آن فرد و خانواده اش بوده است را بگیرد همان یک عدد هم به نظر عدد بزرگی است. تلخ تر آنکه حتی بعد از این حادثه و تا قبل از انتشار خبر حادثه در رسانه ها این شرکت اینترنتی همچنان در رقابت در جذب راننده با دیگر شرکتهای تاکسی اینترنتی به همان شیوه از کنار خیابان راننده ثبت نام کرده است.

شاید شنیده باشید یا حتی برای خودتان اتفاق افتاده باشد که راننده یک تاکسی اینترنتی مسافر را به اجبار برای دریافت پول از عابر بانک و پرداخت پول کرایه پیاده کرده است و یا حتی کار به دعوا کشیده است و احتمالاً برایتان سوال پیش آمده است که چرا این شرکتها وقت بیشتری برای آموزش راننده و نحوه رفتار وی صرف نمی کنند. در مثالی دیگر ممکن است بلیط هواپیما از یک سایت یا اپ موبال خریده باشید و در زمان پرواز مشکلی داشته باشید در آن زمان دیگر این اپ برای شما صرفا یک واسطه فناوری یا استارتاپی نیازمند حمایت نیست و شما از آن کسب و کار انتظار پاسخگویی و پشتیبانی دارید.

در دنیا نیز کسب و کارهایی که دارای تاثیرات اجتماعی هستند زیر ذره بین بوده و جایی که بحث امنیت جامعه و یا اقتصاد بوده سخت گیری های لازم صورت گرفته است. بطور مثال در سال 2018 سایت Backpage که دومین سایت پربیننده ی آگهی های آنلاین در ایالات متحده بود توسط پلیس فدرال این کشور به دلیل تخلفات گسترده (درج آگهی با کارکردهای نامناسب و دوگانه توسط کاربران) در یک بخش آن بطور کامل تعطیل شد.

همچنین سایت Craigslist نیز که پر بیننده ترین سایت آگهی و نیازمندیهای آنلاین در ایالات متحده و البته محبوب در بسیاری از کشورهای دیگر است به دلیل گزارش و حساسیت برخی نهادهای نظاری و قانون گذاری در آمریکا در مورد برخی تخلفات در این سایت یکی از بخش هاو گروه های آگهی در سایت خود را تعطیل و حذف کرد. در نمونه دیگر و در اروپا سایت ss.lv که پربیننده ترین و معروفترین سایتهای آگهی آنلاین در کشور لیتوانی بوده است به دلیل آنکه از آگهی های برخی بخشهای این سایت برای معاملات نامناسب و فرار مالیاتی استفاده می شده است بطور کامل تعطیل شد. نمونه معروف دیگر قضیه فیسبوک است که مدیرعامل آنرا مجبور به پاسخگویی در کنگره آمریکا کرد. جالب است که کل آگهی هایی که سیاستمداران معتقد بودند نقشی مخرب در انتخابات آمریکا داشته است تنها چند ده هزار دلار و چیزی در حدود سه هزار آگهی بوده است که در برابر میلیونها آگهی و درآمد میلیاری فیسبوک تقریباً هیچ بوده اما در نهایت فیسبوک متعهد به تجدید نظر و سخت گیری بیشتر در بخش جذب آگهی های خود شد و همچنین به عنوان یک مسئولیت اجتماعی در جهت کاهش تاثیر فیک نیوز و نمایش اخبار جعلی به کاربران اقدام کرد.

در کشور ما نیز در بخشهای مختلف چه در شکل سنتی و یا در بسترهای فناوری جدید دغدغه های اینچنینی پیش آمده و راهکارهایی در نظر گرفته شده است. بطور مثال در حوزه آگهی سایتهای آگهی آنلاین و برخی روزنامه ها در مواردی مثل استخدام (بخصوص استخدام منشی خانم) با توجه به جرائمی که اتفاق افتاده بود درج این آگهی ها را منوط به درج شماره ثابت شرکت یا فرد کردند و یا درج برخی آگهی ها مثل پیش فروش یا قرعه کشی و … منوط به ارائه مجوزهای لازم توسط آگهی دهنده شد.

این سخت گیری ها شاید روند جذب آگهی را کندتر و حجم آنرا کمتر کرده است و البته تخلفات را نیز به صفر نرسانده اما در نهایت تخلفات مرتبط را کاهش داده است. ممکن است به دلیل عدم سیاست و نظارت مناسب پیدا کردن صاحب بسیاری از سیم کارتها آسان نباشد اما اگر براستی چنین است شاید اعتبار سنجی صاحب آگهی ها بخصوص در موضوعاتی که تخلف در آن بیشتر است از طریق شماره ثابت بتواند در کاهش تخلفات موثر باشد.

گاهی لازم است الگوریتمها و شیوه های نرم افزاری نظارت توسعه پیدا کنند، گاهی لازم است شیوه اطلاع رسانی و آموزش استفاده از سایت و نمایش پیام ها و هشدارها تغییر کند و واضح تر شود و یا گاهی لازم است نظارت نیروی انسانی تقویت شود.

در نهایت به نظر میرسد وظیفه کاهش تخلفات و مشکلات بیش از هر کس و در وهله اول برعهده پلتفرم و مدیران آن است بخصوص وقتی این پلتفرم یا کسب و کار درآمدی قابل توجه و توان اقتصادی بالایی دارد. اگر بهانه این است که مثلا زیرساختی دولتی برای کاهش تخلف و ضایع شدن حق مردم وجود ندارد شاید لازم است آن خدمات اصلا عرضه نشود یا موقتاً غیرفعال شود یا اگر تخلفات ( از نظر مدیران آن کسب و کار) بسیار ناچیز و ریالی است شاید همانطور که در برخی استارتاپها در خارج از کشور معمول است کاربران سایت در برابر ضررهای احتمالی توسط پلتفرم بیمه شوند.

در نهایت هدف از مطرح کردن این بحث حمایت از مسدود سازی و توقف فعالیت برخی کسب و کارها نیست. بلکه نقدی از درون این حوزه برای یادآوری مسئولیت اجتماعی این کسب و کارهاست. بیش از آنچه که منافع صنفی یا اکوسیستم یا فضای استارتاپی نامیده می شود حقوق و امنیت مردم اهمیت دارد .

 

  • نوشته‌های نویسندگان در آی تی ایران بازتاب دهنده دیدگاه شخصی آنهاست

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. استارتاپ‌‌های ایرانی مدعی هستن کارآفرینی کردن ولی حقیقتش اینه ما دلال وطنی رشد دادیم. اگر نمونه‌ةای خارجی این‌ها در ایران می‌توانستند فعالیت کنند آیا همین تعداد نیرو استخدام نمی‌کردن ؟ البته با کیفیت خدمات بیش‌تر و مسئولیت اجتماعی بیش‌تر
    تو جریان زلزله کرمانشاه سامسونگ و ال‌جی کلی کمک کردن. استارتاپ‌های مدعی داخلی چه قدمی برای توسعه‌ی کشور برداشتن ؟ البته منظورم غیر از شو‌های تبلیغاتی استارتاپ‌ ویکند و یلدای کارآفرینی هست ؟ چند‌تا دانش‌آموز با استعداد بورسیه کردن ؟ هزینه‌ی ساخت مدرسه و درمانگاه تو چند تا روستا رو تقبل کردن ؟ …..
    همون بلایی که تو خودرو سازی سرمون اومده که یه مشت گرگ وطنی پرورش دادیم با غلظت کم‌تر تو فضای آی‌تی در حال رخ دادن هست

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا