مدیریت جنگ استعدادیابی در عصر دیجیتال
ظهور پلتفرمهای آنلاین استعدادیابی شناسایی نیروی انسانی مستعد را بسیار آسانتر و در عین حال حفظ آنان در سازمان را به مراتب دشوارتر کرده است. این پلتفرمها یک فرصت واقعی برای تغییر روند گزینش، استخدام و تعامل با کارکنان را پیش روی کسبوکارها قرار دادهاند.
امروزه یکی از دو بزرگسال در ایالات متحده در یکی از پلتفرمهای استعدادیابی نظیر LinkedIn (با بیش از ۱۲۲میلیون آمریکایی عضو) عضویت دارند. در واقع، LinkedIn و وبسایتهایی نظیر Careerbuilder و Monster.com نحوه تعامل و ارتباط کارفرمایان و کارکنان را تغییر دادهاند. بهطور مشابه، بازارهای دیجیتالی نظیرFreelancer.com، Toptal و Upwork نیز ازجمله تاثیرگذارترین منابع خدمات پیمانکاری در سراسر جهان به شمار میروند.
پلتفرمهای کاریابی دیجیتال نیز در ایجاد بازار کار شفافتر نقش بسزایی داشتهاند. برترینهای بازار کار از ارزش کار خود آگاهی کامل دارند و در نتیجه به تحولات دامن میزنند. این گروه از افراد با بررسی آنلاین فرصتهای کار، پتانسیل هر یک از کارفرمایان را به خوبی ارزیابی میکنند. علاوهبر این، از طریق پلتفرمهایی نظیر Glassdoor سعی دارند در خصوص نگرش کارکنان سازمانی خاص نسبت به مسائلی چون رضایت شغلی، فرهنگ سازمانی و سبک زندگی اطلاعاتی گردآوری کنند. سازمانهایی که توان مدیریت زمینههای اشتهار خود را ندارند و با کارکنان خود به خوبی تعامل نمیکنند، از بازندگان جنگ دیجیتال استعدادیابی خواهند بود.
موج جدید ابزارهای دیجیتال نهتنها کسبوکارها را در مقوله استخدام بهترین استعدادها بلکه در زمینه مدیریت، حفظ و توسعه نیروی انسانی یاری میکنند. پلتفرمهای دیجیتال به واسطه تجمیع این ابزارها فرصتهایی بکر را در زمینه اصلاح روشهای استخدام و غربالگری نیروی انسانی و استقرار موثر افراد در موقعیتهای شغلی مختلف برای کارفرمایان فراهم کردهاند. این ابزارها و پلتفرمها بهترین استعدادها را در مناسبترین موقعیت شغلی قرار میدهند، شکافهای مهارتی را شناسایی و کارکنان را در کسب قابلیتهای جدید یاری میکنند و گام مهمی در زمینه پرورش نسل بعدی رهبران سازمانی به شمار میروند.
بهطور خلاصه باید گفت پلتفرمهای دیجیتال کاریابی، به محلی برای تحلیل کلان داده و توسعه و بهبود عملکرد مبتنی بر فناوری اطلاعات تبدیل شدهاند. شرکتها میتوانند از طریق نوآوریهای دیجیتال ارزشهای قابل توجهی را در قالب راهحلهایی برای از میان برداشتن برخی از مهمترین چالشهای پیش روی خود کسب کنند: تطبیق عرضه و تقاضای نیرویکار، افرایش بهرهوری و بهرهبرداری هر چه بیشتر از نیرویکار. بررسیهای موسسه جهانی مکینزی نشان میدهد بهرهبرداری تمام و کمال کسبوکارها از پلتفرمهای دیجیتال کاریابی میتواند نقش قابلتوجهی در افزایش ۹درصدی خروجی کسبوکار، کاهش هزینههای مربوط به کارکنان تا ۷ درصد و همچنین افزایش حاشیه سود داشته باشند.
تا به امروز، بسیاری از دستاوردهای حاصل از پلتفرمهای دیجیتال استعدادیابی از پلتفرمهای خارج از سازمان نظیر LinkedIn بوده است. اما بهمنظور درک پتانسیل بالقوه این پلتفرمهای دیجیتال باید از پلتفرمهای داخل سازمانی نیز بهرهبرداری کرد تا فرآیند تعامل سازمانها و کارکنان و به اشتراکگذاری اطلاعات به بهترین نحو ممکن جریان داشته باشند. در مقاله حاضر به ویژگیهای برخی از این پلتفرمهای داخل سازمانی اشاره خواهد شد.
ایجاد توازن در عرضه نیروی کار و تقاضا
بر هیچکس پوشیده نیست که جنگ بر سر حفظ کارکنان توانمند بیش از هر زمانی بالا گرفته است. نیروی انسانی برتر و ماهر امروز بهتر از هر فرد دیگری از ارزش کار خود آگاه است و رقبا نیز به راحتی قادر به کشف آنان در سراسر جهان هستند. پلتفرمهای دیجیتال کاریابی این امکان را برای کارفرمایان فراهم میکنند تا به راحتی بهترین اعضای سازمانهای مختلف را شناسایی کنند. از سوی دیگر، کارکنان نیز با صدایی بلندتر توانمندیهای خود را به روشهایی که در گذشته غیر قابل تصور بوده است، اعلام میکنند. این پلتفرمها فرصتهای نوینی را بهمنظور توسعه و اصلاح روشهای ارزیابی و گزینش نیروی انسانی پیش روی کارفرمایان قرار میدهند. اما با این حال، همین پلتفرمها زمینههای ایجاد چالشها و وارد آمدن فشارهای جدی از دنیای بیرون یا حتی از سوی کارکنان را نیز فراهم کردهاند. مسلما شرکتهایی که بر بازار کار بسته متکی هستند، متحمل بیشترین فشارها خواهند بود. افزایش هرچه بیشتر تحرکات شغلی در میان نیرویانسانی به نفع اقتصاد کشور و شخص کارکنان است اما برای کسبوکارهایی که گزاره ارزش چندان مناسبی برای کارکنان خود در نظر نگرفتهاند، مفید نخواهد بود.بسیاری از شرکتها بیشتر بر دادههای آشنا و محدودی برای ارزیابی استعدادهای کارکنان موجود و آتی متکی هستند.
برای مثال، ممکن است واحد منابع انسانی سازمان به سوابق تحصیلی کارکنان یا متقاضیان استخدام توجه داشته باشد. اما به نظر موارد مذکور شاخصهای خامی برای ارزیابی عملکرد افراد هستند. با این حال، Catalyst DevWorks با بررسی صدها هزار تن از مدیران فناوریاطلاعات به رابطه معنیداری میان تحصیلات دانشگاهی و موفقیت شغلی دست پیدا کرده است. شرکتها هماکنون میتوانند به کمک الگوریتمهای پیچیده تواناییهای ذاتی افراد از جمله دانش IT آنان را بررسی کرده و طیف گستردهای از افراد را صرفنظر از سوابق آکادمیک آنان در موقعیتهای مختلف سازمانی مستقر کنند. آزمونها، بازیها و تحلیلهای آنلاین نیز در بهبود فرآیند استخدام موثر هستند. Good&Co با استفاده از آزمونهای روانسنجی آنلاین به ارزیابی پتانسیل متقاضیان استخدام میپردازد تا گزینههایی که بیشترین انطباق را با فرهنگ سازمان و شغل مورد نظر دارند، انتخاب شوند. مقایسه نتایج یک تست غربالگری 30 دقیقهای آنلاین با نتایج آزمون برترین کارکنان سازمان، منجر به کاهش اصطکاکهای فردی میان کارکنان و افزایش بهرهوری ۳ تا ۴ درصدی میشود.
در واقع، پلتفرمهای کاریابی آنلاین در حال حاضر برای اهدافی بیش از استخدام کارآمد هستند. شرکتها میتوانند از ابزارهای دیجیتال بهمنظور توسعه جریانی برای ورود کارکنانی با مجموعه مهارتهای متنوع استفاده کنند. در نتیجه، سازمانها نه تنها میتوانند هوشمندتر از سابق اعضای تیمهای کاری خود را گزینش کنند، بلکه زمینه شناسایی افرادی با مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز در آینده را فراهم کنند.
ارتقای حداکثری عملکرد کارکنان
پلتفرمهای دیجیتال استعدادیابی سازمانها را در فرآیند استخدام و حفظ کارکنان و افزایش بهرهوری آنان و ارتقای عملکرد نیروی انسانی کمک بسزایی میکنند. بازده این ابزارها برای سازمانها کاملا مشخص است. در صورت مدیریت مناسب این چرخه، منافع قابل توجهی برای سازمان فراهم خواهد شد: کارکنان به سطوح بالای تعهد دست پیدا میکنند، میزان رضایت آنان بهبود مییابد و بهتبع آن در حرفه خود به پیشرفتهای موثری دست پیدا میکنند.
آموزش در حین کار
پلتفرمهای کاریابی امکان تجربهاندوزی جامعتر، شخصی و سریعتر را فراهم میکنند و به این ترتیب کارکنان ارزشهای والایی را به نفع سازمان ایجاد میکند. Appical (یک استارتآپ هلندی) و LearnUp (ارائهدهنده برنامههای آموزش آنلاین نیروی کار) از جمله شرکتهایی هستند که ابزارهایی بهمنظور موثرتر کردن فرآیند آموزش درحینکار طراحی کردهاند. توسعه یک برنامه آموزش درحینکار در شرکت گوگل در ارتقای سطح بهرهوری نیروی کار جدید تا ۱۵درصد تاثیر داشته است. شرکتهایی که در صنایع دانشمحور فعالیت میکنند باید از مکانیزمهای پشتیبانیکننده از فرآیندهای یادگیری در حین کار، خودمحور و مجازی بهرهبرداری کنند. پلتفرمهای آموزشی نظیر Litmos و Mindflash شرکتها را در اجرای برنامههای آموزشی کارآمدتر یاری میرسانند.
افزایش میزان مشارکت و تعهد کارکنان
تحلیلهای پیشبینیگر میتوانند کارکنان در حال ترک سازمان، نیازمند مشاوره یا نیازمند موقعیتهای جدید شغلی و پیشرفت را بهمنظور ارتقای میزان رضایت شغلی و تعهد آنان شناسایی کنند، به این ترتیب میزان ترککار کاهش و بهرهوری افزایش پیدا خواهد کرد. برای نمونه، بانک آمریکا (Bank of America) با استفاده از نشانهای جامعهسنجی Humanyze (کارت شناسایی با سنسورهایی بهمنظور نظارت بر تعاملات بین فردی) توانست سطح تعهد و مشارکت کارکنان خود را بهطور قابل توجهی افزایش دهد.
شرکت Wells Fargo با توسعه مدلی پیشبینیگر توانست بهترین گزینهها را از میان واجدین شرایط موقعیتهای شغلی مورد نظر خود انتخاب کند. این شرکت در همکاری با Kiran Analytics شاخصهای کیفی را شناسایی کرد که قابلیتهای مشارکتی و عملکردی کارکنان را تحت شرایط تعامل با مشتری ارزیابی و سپس این صفات را در متقاضیان استخدام جستوجو میکند. با پایان نخستین سال اجرای طرح مذکور، به میزان ۱۵درصد از ترک کار تحویلداران و ۱۲ درصد از ترک کار بانکداران شخصی کاسته شد.
تقویت فرهنگ رهبری و خلاقیت
پلتفرمهای آنلاین کاریابی شرکتها را در پرورش نسل بعدی رهبران سازمان یاری میکنند. برای مثال، شرکت 3M با پیادهسازی پلتفرم یکپارچه برنامهریزی برای کارکنان توانست میزان فعالیت و بهرهوری کارمندان خود را تا ۴درصد افزایش دهد. شرکت گوگل نیز با بهرهبرداری از نوآوریهای دیجیتال در زمینه مدیریت نیروی انسانی پیشرفتهای قابلتوجهی کسب کرد. واحد تحلیل نیروی انسانی این شرکت به دنبال یافتن پاسخی برای پرسشهای تاکتیکی و آرمانی است: روابط میان اعضای تیم چه تاثیری بر رشد زمینههای خلاقانه مهندسان دارد؟ این واحد با آزمایش دقیق و انجام تحلیلهای آماری اطلاعاتی را برای قضاوت در خصوص تصمیمگیریهای افراد فراهم میکند. فنون تجزیه و تحلیل ویژه این گروه منجر به ارتقای سطح بهرهوری کارکنان شرکت گوگل هم در بخش فعالیتهای انفرادی و هم در نقش اعضای تیمهای کاری شده است.
احتمالات
تاثیر پلتفرمهای کاریابی دیجیتال و ابزارهای مورد استفاده در این حوزه، منحصربهفرد و البته قابل ارزیابی و اندازه گیری است. بر اساس یافتههای حاصل از بررسیهای مکینزی، شرکتها بهطور میانگین از این طریق میتوانند ۲۷۵ واحد به حاشیه سود خود بیفزایند. البته شایان ذکر است که هر کسبوکاری توان بهرهبرداری از مزایای مذکور را ندارد. میزان منافع حاصل از نوآوریهای دیجیتال به ترکیب افراد و مهارتهای مورد نیاز سازمان و مدل عملیاتی شرکت بستگی دارد. بزرگترین برندگان این پیکار میزبان طیف وسیعی از کارکنان ماهر و ترکیبی از تغییرات اعمال شده در تیمهای پروژهای خواهند بود. اما حتی کسب وکارهایی با کارکنان عمدتا کم مهارت نیز از این روند بهره خواهند برد، زیرا پلتفرمهای دیجیتال منجر به اصلاح فرآیندهای ارزیابی و استخدام و البته بهبود عملکرد نیروی انسانی شده و نیاز به استخدامهای پر هزینه را کاهش میدهند.
مثالی از صنعت- خرده فروشیهای سنتی:
اصولا خرده فروشیهایی که در قالب فروشگاهها و شعب متعدد فعالیت میکنند حجم زیادی از نیروی انسانی را استخدام میکنند و معمولا با مشکل ترک کار سالانه ۷۵ درصدی روبهرو هستند. اکثر مشاغل مربوط به خرده فروشی نیازی به تحصیلات عالی ندارند ولی نیازمند مهارتهای اجتماعی و ارتباطی فراوان هستند. علاوهبر این، تغییرات فصلی یک چالش خاص در این حوزه از کسب وکار است. تقاضای جذب نیروی انسانی در طول تعطیلات بیش از دو برابر از سایر بازههای زمانی است. در طول سال این شرکتها باید بارها و بارها گروههای مختلفی از متقاضیان استخدام را بررسی، جذب و آموزش دهند.
پلتفرمهای کاریابی دیجیتال میتوانند تلاشهای استخدام، خدمت به مشتری و بهرهوری این دست از خردهفروشیها را بهبود بخشند. این پلتفرمها کسبوکارهای مذکور را در شناسایی کارکنان توانمند یاری میکنند. به طورکلی پیشبینی میشود پلتفرم آنلاین کاریابی بهرهوری کسب وکارهای خرده فروشی مذکور را به میزان سه درصد بهبود بخشند و هزینههای استعدادیابی و مدیریت نیروی انسانی را به میزان ۵ درصد کاهش دهند، این پیشرفتها در سایه ارتقای ارزش برند و افزایش وفاداری مشتری قابل تحقق خواهد بود.
استقبال از فرصتها و پرداختن به چالشها
یک پلتفرم دیجیتال مدیریت نیرویانسانی نیز همانند هر ابزار دیگری باید به درستی استفاده شود. بسیاری از سازمانها از فقدان سیستمهای یکپارچه مدیریت کارکنان خود رنج میبرند. سازمانهایی که در زمان مناسب از پلتفرمهای دیجیتال بهره میگیرند و رویکردی تحلیلی و یکپارچه اتخاذ میکنند مزایای قابل توجهی را در زمینه مدیریت نیرویانسانی به دست میآورند. پلتفرمهای دیجیتال میتوانند هزینههای تراکنشی و تعاملی بسیاری از وظایف روزانه واحد مدیریت نیرویانسانی را کاهش دهند و در مقابل منجر به افزایش سطح بهرهوری، نوآوری، خدمت به مشتری و مشارکت کارکنان شوند.
کارکنانی که از زمینههای مهارتی خاص عصر حاضر بهره مند هستند بهراحتی از فرصتهای بازار کار امروز بهرهبرداری میکنند. فرصتهای رقابتی و ابزارهای آنلاینی که به راحتی در دسترس کاربران قرار دارند به این گروه از کارکنان اجازه میدهند حس آگاهانهای از ارزشهای خود به دست آورند. کارفرمایان باید گزاره ارزشی منحصربهفرد برای کارکنان فعلی و حتی متقاضیان استخدام خود در نظر بگیرند. سیال بودن بازار کار در عصر حاضر به میدانی جدید برای رقابت تبدیل شده است. کسب وکارها، چه جدید چه قدیمی، نمیتوانند و نباید فقط نظارهگر این بازی باشند.
منبع : Mckinsey / روزنامه دنیای اقتصاد