قصهها از کودکی راهشان را به دنیای ما باز کرده و همیشه آینهای از خیال و حقیقت در برابر ما گذاشتهاند. مرورِ حقیقت اما همان داستان تجربهی زندگیهای ناکرده است که اغلب آموختنیهایی با چاشنی جذابیت دارد. در این میان داستان زندگی آنهایی که مسیرشان را از دل دنیای تکنولوژی دنبال میکنند، پیرنگ متفاوتی دارد و هیچ شبیه داستانهای کلاسیک نیست که در آنها موفقیت و شکست، فرمول یکسانی دارند. «پروفایل» قرار است روایتگر داستان مستند روزگار همین آدمها باشد؛ آنهایی که نقش موثری در شکلگیری آنچه امروز به عنوان صنعت تکنولوژی میشناسیم، داشته و دارند؛ آنهایی که از انتخاب مسیر متفاوت نترسیدند؛ نه میخواستند قهرمان باشند و نه ضدقهرمان.«پروفایل» را هر هفته پنجشنبهها در آی تی ایران بخوانید یا بشنوید.
تدوین و تنظیم پادکست: یاسمن سرهنگی
بلندپروازیهای نوجوانی معمولا عمر زیادی ندارند و درست مثل شادیهای ساده و بیتکرار آن سالها، در لابهلای واقعیتهای زندگی گم میشوند. به همین خاطر، کسی که بتواند رویای ناپختهی دوران تحصیلش را به واقعیتی ملموس و تجربهای همگانی تبدیل کند، حتما خوششانس است و البته بااراده. با این اوصاف «ملانی پرکینز» در دستهی همین اقلیت خوش اقبال قرار میگیرد؛ یکی از جوانترین کارآفرینان زن در صنعت تکنولوژی که مدیرعامل یک استارتآپ تکشاخ و ارزشمند است. او که یکی از ثروتمندترین زنان استرالیاست، به تازگی عنوان ثروتمندترین زن میلیاردر زیر چهل سال را هم به خودش اختصاص داده است.
از تدریس خصوصی تا ترک دانشگاه
ملانی پرکینز در سال 1987 در شهر ساحلی پرت در استرالیای غربی به دنیا آمد. مادرش یک معلم استرالیایی و پدرش مهندسی اهل مالزی با تبار فیلپینی و سریلانکایی است.
او از همان سالهای مدرسه نشان داد که دختری با اراده است و علایقش را با جدیت پیگیری میکند. به همین خاطر هم بود که در دوره دبیرستان و برای تبدیل شدن به یک پاتیناژ کار حرفهای، هر روز ساعت چهارونیم صبح بیدار میشد تا تمرین کند. با این همه، پرکینز خیلی زود وارد بازار کار شد و اولین کسبوکارش را در چهارده سالگی به راه انداخت.
در آن زمان او شالهای دستبافت را در فروشگاهها و بازارهای محلی پرت میفروخت و حالا از این تجربه به عنوان انگیزهای برای کارآفرینی در سالهای بعد یاد میکند. پرکینز معتقد است که هرگز آن آزادی و هیجان راهاندازی یک کسبوکار را فراموش نمیکند.
در نهایت ملانی پرکینز بعد از اتمام دوره دبیرستان، راهی دانشگاه استرالیای غربی شد تا در رشتههای ارتباطات، روانشناسی و بازرگانی تحصیل کند. در آن دوره پرکینز به عنوان کار دانشجویی، به دانشجویان دیگر آموزش خصوصی طراحی گرافیک میداد. در همین کار بود که متوجه مشکلات دانشجویان برای یادگیری برنامههای طراحی مانند ادوبی فتوشاپ شد.
آنها مجبور بودند یک ترم دانشگاه را به یادگیری قابلیتهای اولیه این برنامههای پیچیده بگذرانند. پرکینز در این مورد گفته است: «با خودم فکر کردم که در آینده قرار است همه چیز به سمت آنلاین شدن و فضاهای تعاملی پیش برود و قطعا همه چیز بسیار سادهتر از اینها خواهند شد.» این موضوع اولین جرقه راهاندازی یک کسبوکار برای سادهتر کردن فرآیند طراحی گرافیک را در ذهن او زد.
با خودم فکر کردم که در آینده قرار است همه چیز به سمت آنلاین شدن و فضاهای تعاملی پیش برود و قطعا همه چیز بسیار سادهتر از اینها خواهند شد ملانی پرکینز
ایدهی ناب سالنامه تحصیلی
ملانی پرکینز به دنبال توسعهی یک پلتفرم طراحی ساده بود که کار با آن هیچ نیازی به تجربه فنی نداشته باشد.
به این ترتیب بود که در نوزده سالگی تصمیم گرفت همراه با همکلاسیاش «کلیف اوبرشت» دانشگاه را ترک کند تا بتواند تمام وقتش را به راهاندازی این پلتفرم اختصاص بدهد. آنها در سال 2007 اولین کسبوکار خودشان را با نام Fusion Books به راه انداختند. این پلتفرم در واقع به دانشآموزان اجازه میداد تا با استفاده از تکنیک ساده بکش و بنداز (Drag & Drop) و مجموعهای از قالبها و الگوهای طراحی ساده که امکان تلفیق با عکس، تصویرسازی و متن را داشتند، سالنامهی تحصیلی خودشان را طراحی کنند.
از آنجایی که مادر ملانی پرکینز معلم بود، او کاملا متوجه شده بود که کار طراحی سالنامه تحصیلی چقدر زمانبر و خستهکننده است. در حقیقت Fusion Books، ایدهی اولیه شکلگیری استارتآپ Canva بود. آنها اتاق نشیمن خانهی مادر پرکینز را به اولین دفتر کار خودشان تبدیل کردند و اوبرشت در ابتدا از طریق تماس تلفنی با مدارس، سعی میکرد تا مشتریان جدیدی پیدا کند. با این همه اما در طول پنج سال Fusion Books به بزرگترین شرکت تولیدکننده سالنامهی تحصیلی در استرالیا تبدیل شد و کارش را به فرانسه و نیوزلند هم گسترش داد.
موجسواری در سیلیکونولی
پرکینز و اوبرشت هرگز نتوانستند توجه سرمایهگذاران شهر پرت را جلب کنند، اما دیدار با «بیل تای» سرمایهگذار معروفی که برای داوری یک رقابت استارتآپی در سال 2011 به پرت آمده بود، اوضاع را عوض کرد. آنها ایدهی اولیه استارتآپ Canva را در یک میهمانی شام برای تای معرفی کردند. هر چند در آن میهمانی سرمایهگذاران دیگری هم بودند، اما پرکینز و اوبرشت نتوانستند آنها را برای سرمایهگذاری متقاعد کنند؛ در مقابل اما به عضو ثابت دورهمیهای بیل تای تبدیل شدند که با حضور سرمایهگذاران و بنیانگذاران استارتآپها برگزار میشدند. بعضی از این دورهمیها در سیلیکونولی برگزار میشد.
آنها که متوجه علاقه شدید تای و بعضی سرمایهگذاران دیگر به موجسواری شده بودند، برای برقراری ارتباط عمیقتر با آنها به موجسواری میرفتند؛ تا جایی که بعد از مدتی پرکینز به یک موجسوار حرفهای تبدیل شد. در یکی از این دیدارها، پرکینز با «لارس رَزموسن» همبنیانگذار سرویس نقشهی گوگل آشنا شد. او به ایده Canva ابراز علاقه کرد، اما به پرکینز گفت باید تدارک جمعآوری یک تیم فنی را ببیند.
رَزموسن در ادامهی مشاورهها و راهنماییهایش مقدمات آشنایی پرکینز و اوبرشت با «کامرون آدامز» یکی از کارمندان سابق گوگل را فراهم آورد که تخصصی مرتبط داشت. هرچند آدامز در ابتدا تمایل چندانی به حضور و همکاری با Canva نداشت، اما بعد از آنکه نتوانست سرمایهی لازم برای راهاندازی استارتآپ خودش را جمع کند، به پرکینز جواب مثبت داد تا به عنوان سومین همبنیانگذار و مدیر ارشد محصول به استارتآپ Canva بپیوندد.
مقابلهی موثر با شکاف جنسیتی
حالا ملانی پرکینز مدیرعامل یکی از معدود تکشاخهای سودآور کشورش است. Canva خدماتش را در 190 کشور دنیا ارایه میکند و 85 درصد از شرکتهای بزرگ عضو فهرست پانصد شرکت بزرگ مجلهی فورچون مشتری آن هستند تا به این ترتیب رقیبی جدی و سرسخت برای غولهایی مانند مایکروسافت و ادوب باشد. از آنجایی که صنعت تکنولوژی فضایی مردانه دارد و تنها یکچهارم استارتآپهای تکنولوژی توسط زنان راهاندازی میشوند، پرکینز در جمع اقلیت این صنعت قرار گرفته است.
هر چند او تمایلی به صحبت درباره شکاف جنسیتی موجود در دنیای تکنولوژی ندارد، اما سیاستهایی را در شرکتش اجرا کرده است تا عامل جنسیت در فرآیند استخدام حذف شود. این اقدام باعث شده است که 41 درصد از کارمندان Canva را زنان تشکیل بدهند، در حالی که این رقم به طور متوسط در شرکتهای تکنولوژی برابر 28 درصد است.
همانطور که احتمالا قابل پیشبینی بود، اوبرشت در سال 2019 به پرکینز پیشنهاد ازدواج داد. او پیشنهاد ازدواجش را در یک سفر تفریحی به کاپادوکیای ترکیه و با یک حلقهی 30 دلاری مطرح کرد، چون اعتقاد چندانی به مادیات ندارد. در نهایت آنها در ماه ژانویه امسال ازدواج کردند و در این مراسم اعلام کردند که میخواهند بخش بزرگی از ثروتشان را به امور خیریه اختصاص بدهند.
آرشیو پروفایل
۱- آدام موسری؛ صدای رسای فیسبوک
۲- لینا خان ؛ سردمدار مبارزه با انحصارطلبی
۳- ریما قریشی؛ یک مدیر بالفطره
۴- کریستیانو آمون؛ مدیر جدید و خندان کوآلکام
۵- اندی جیسی ؛ مدیرعامل گرانقیمت آمازون با تبار ایرانی
۶- آیلین لی؛ کاشف تکشاخهای سیلیکونولی
۸- سوزان اثی؛ شیفتهی اقتصاد تکنولوژی
۹- امین ذوالفنون؛ از تار تا تکنولوژی
۱۰- جسیکا روزنورسل؛ مدیری با دغدغههای اجتماعی
۱۱- کریس یانگ؛ امید تازهی مایکروسافت برای آینده
خوشحالم که وقتی موج سواری میکرده تا سرمایه گزارها رو تحت تاثیر قرار بده دچار حادثه نشده!