همه ما از محصولاتی که جاناتان آیو یا جانی آیو دیزاین کرده برای خوردن، نوشیدن، خوابیدن، خوردن، سفر، استراحت، مطالعه، گوش دادن به موسیقی، تماشا کردن فیلم، خرید کردن، گفت وگو کردن، قرار گذاشتن و… کمک میگیریم.
بسیاری از ما حتی بیشتر از خانواده هایمان با صفحاتی که او دیزاین کرده وقت میگذرانیم و حتی بیش از اطرافیانمان به آنها علاقه داریم.
سالهای سال کمرویی ذاتی آیو با مرزبندی رمزآلود کارفرمای او، یعنی شرکت اپل همراه شده و باعث شده در مورد مردی که قرار است آینده را بسازد و اختراعاتی مانند iMac، iPod، iPhone و iPad داشته است، کمتر اطلاعات داشته باشیم. اما چندی قبل، او من (جان آرلیج1 خبرنگار مجله ساندی تایمز) را به دفتر شرکت اپل در منطقه سیلیکون ولی دعوت کرد تا اولین مصاحبه مفصل را از زمان انتصابش بهعنوان مدیر دیزاین اپل در 20 سال گذشته انجام دهد.
به نظر میرسید خدایان – یا شاید روح استیو جابز – مخالف این موضوع باشند. جابز دوست نداشت مدیران اپل هیچ مصاحبهای داشته باشند. با همه اینها در روز ملاقات، کمی بعد از ساعت 10 صبح، مدیر دیزاین اپل در دفتری تماما سفید رنگ در طبقه اول ساختمان 4 از مجموعه دفاتر اپل ظاهر شد. آیو غیرقابل توجه ترین انسان قابل توجهی است که میتوانید دیده باشید. اگر در خیابان از کنار او بگذرید، فکر میکنید او را میشناسید، اما نمیشناسید؛ قد چندان بلندی ندارد، تنومند و بیمو است، کمی تهریش دارد و لباسهای کتان راحتی میپوشد؛ آرام و ملایم صحبت میکند و با اینکه بیش از دو دهه است در آمریکا زندگی میکند، لهجه بریتانیایی دارد.
در روز مصاحبه آیو شرایط خوبی داشت و دلیل آن فقط این نبود که در آستانه جشن تولد 47 سالگی خود قرار داشت. آیو ایده مجموعه مصاحبه را به دلیل اینکه خود را بیشتر یک سازنده میداند تا یک دیزاینر، دوست دارد. در همین زمینه او میگوید: «اشیا و نحوه ساخت آنها از هم جدا نیستند. وقتی بدانید یک محصول چگونه ساخته میشود، خود آن را هم میشناسید. قبل از اینکه به فکر شکل ظاهری یک محصول باشم، میخواهم بدانم برای چه ساخته میشود، چگونه کار میکند و از چه چیزی باید ساخته شود.»
عشق به ساختن در او و جابز، مدير سابق اپل که سه سال پيش از دنيا رفت، مشترک بود
آیو از زمانی که توانست پیچگوشتی به دست بگیرد یک سازنده بوده و آن را از پدرش که نقره کار بود، به ارث برده است. او کودکی اش را با جدا کردن وسایل خانه و دوباره وصل کردن آنها گذراند. «ارتباط کامل با دنیای فیزیکی، در واقع با خراب کردن آن آغاز میشود. جدا و وصل کردن رادیو آسان بود. اما به یاد دارم ساعتی شماطه دار را قطعه قطعه کردم و دوباره سوار کردن آن کار بسیار دشواری بود و نتوانستم شاه فنر آن را دوباره جا بیندازم.» 30 سال بعد، او همین کار را در مورد iPhone انجام داد.
عشق به ساختن در او و جابز، مدیر سابق اپل که سه سال پیش از دنیا رفت، مشترک بود. این عشق به این دو کمک کرد خلاقانه ترین مشارکتی را که کاپیتالیسم مدرن تاکنون به خود دیده، شکل دهند. در کمتر از دو دهه آنها اپل را از شرکتی در آستانه ورشکستگی به گران ترین شرکت روی زمین با ارزش 665 میلیارد دلار تبدیل کردند. آیو با خنده اشاره میکند: «من و استیو ماهها وقت صرف قطعه ای از یک محصول کردیم که هیچکس آن را نمیدید و اصلا از وجود آن اطلاع نداشت.» اپل معروف است به اینکه داخل محصولات خود را به خوبی بیرون آنها میسازد. «این موضوع در کارکرد ابزارها تاثیری نداشت. این کار را انجام میدادیم چون مراقب بودیم، چون وقتی بدانید چقدر خوب میتوانید از پس ساختن چیزی برآیید، در آن صورت هر گونه نقصی پیش آید، چه دیده شود و چه نشود، به منزله شکست است.»
برای مردی که اسم همه محصولاتش با I (به معنی من) شروع میشود، نکته جالب این است که کمتر از «من» در صحبتهایش استفاده میکند. او دائما در مورد تیم یا استیو جابز میگوید و از «ما» استفاده میکند. این کار یک شکسته نفسی عمدی یا سخنرانی از طرف شرکت نیست. آیو میگوید: «نمیخواهم برای جلب توجه جدا از بقیه باشم. دیزاین، مهندسی و ساختن این محصولات به تیم های بزرگی نیاز دارد.»
آیو به واقع زندگی بی سروصدا و دور از هیاهویی دارد یا حداقل آنقدر که در مورد یکی از پردرآمدترین دیزاینرهای معروف دنیا انتظار میرود، زندگی او دور از جنجال است. او تنها یک خانه در بخشی از سانفرانسیسکو دارد که با همسر و پسران دوقلویش در آنجا زندگی میکند و افراد مشهوری مانند لری الیسون، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت اوراکل، پیتر تیل، از موسسان شرکت پیپل و نیکلاس کیج، بازیگر معروف، جزو همسایگانش هستند. آیو از تبلیغات فراری است. او و تیم دیزاینش تنها یک بار در ملأ عام ظاهر شدهاند: دو سال پیش در لندن و هنگام دریافت جایزه معتبر دیزاین D&AD.
واقعیت ساده این است که آیو از جنجال متنفر است و سادگی را دوست دارد. این موضوع را میتوانید در محصولات او هم مشاهده کنید. ممکن است این محصولات، یعنی جعبههای جادویی مجهز به تکنولوژی پیشرفته انقلابی باشند، اما به قدری سادگی ظریفی دارند که به محض در دست گرفتن، میدانید چه کاربردی دارند و چگونه باید از آنها استفاده کرد. بهعنوان مثال، iMac، کامپیوترهای شخصی پیچیده را که کار کردن با آنها سخت بود، از میزهای ما دور و کار با کامپیوتر را برای ما آسان کرد. با جعبه بسیار نازک مجهز به یک غلتک، او باعث شد 1000 آهنگ در جیب ما جای بگیرد. گوشی iPhone به قدری نازک و ظریف بود که باعث شد دیگر کسی به بلکبری توجه نکند. حتی کودکان پنج ساله میتوانند به راحتی iPad را به دست بگیرند و از آن استفاده کنند.
عشق نوجوانی به خودرو بود که باعث شد آیو تصمیم بگیرد دیزاینر شود.
علاقه جانی آیو به سادگی و صراحت فراتر از عرصه تکنولوژی میرود. او به خودروهای کامپکت علاقه دارد و همین عشق نوجوانی به خودرو بود که باعث شد آیو تصمیم بگیرد دیزاینر شود. وقتی دوران مدرسه را تمام کرد چند دوره طراحی خودرو را در لندن، از جمله دورهای در دانشکده سلطنتی ، امتحان کرد. اما خیلی سریع نظرش تغییر کرد. او که هنوز یادآوری تلخی از آن دوران میکند، میگوید: «کلاسها مملو از دانش آموزانی بود که هنگام طراحی خودروها صدای موتور درمیآوردند!» بنابراین، آیو برای تحصیل در رشته طراحی صنعتی به دانشکده پلیتکنیک نیوکاسل رهسپار شد. کارش در آنجا – به خصوص دیزاین یک تلفن و یک سمعک – به قدری خوب بود که در موزه دیزاین لندن به نمایش گذاشته شد.
بعد از ترک نیوکاسل، جانی آیو برای کار به آژانس دیزاین رابرتز ویور (Roberts Weaver) در لندن که اسپانسر او در دوران دانشکده بود، رفت. یک سال بعد به آژانس دیزاین جدیدی به نام تنجرین (به معنی نارنگی) پیوست که در آنجا هر چیزی را از مایکروویو گرفته تا مسواک دیزاین میکرد. اما خیلی زود از کار کردن با مشتریانی که علاقه یا ارزش مشترکی با آنها نداشت، ناامید شد. ضربه آخر در یک روز بارانی و زمانی رخ داد که آیو برای تحویل دیزاین توالت و روشویی جدیدی به کینگستن هال رفت. آن روز مراسم خیریه مشترک موسسه کمیک ریلیف و بیبیسی برگزار میشد که زمینه طنز دارد و رئیس آیو در حالی که بینی پلاستیکی قرمز و بزرگی به صورت خود زده بود، با لحنی کنایهآمیز کار او را بیش از حد مدرن و گران توصیف کرد.
بازسازی اپل
شرکت تنجرین یک مشتری داشت که جانی آیو آن را میستود: اپل که آیو بهعنوان مشاور با آن همکاری میکرد.
این همکاری با دیزاین اولیه یک کامپیوتر قابل حمل شروع شد که به تولید Powerbook در سال 1991 منجر شد. اولین برخورد او با شرکت اپل در دوران دانشجویی بود که با این نوع کامپیوترها مشکل پیدا کرده بود و فکر میکرد «از نظر فنی بیعرضه» است، اما سیستم اپل که مستقیما به ماوس متصل میشد، ناگهان همه چیز را ساده کرد. اپل از آیو درخواست کرد به مدت دوسال همکاری تماموقت با شرکت داشته باشد، اما او تردید داشت. اپل بعد از آن دچار مشکل جدی شد و در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. این بار آیو همکاری را پذیرفت و به این شرکت پیوست. این اتفاق در سال 1992 رخ داد.
سالهای اول کار او ناامیدکننده بود. تا آن زمان، محصولات اپل روند راکدی داشت و به دیزاین محصولات اهمیت چندانی داده نمیشد، اما وقتی استیو جابز که در سال 1985 از شرکت برکنار شده بود، در سال 1996 برگشت تا تلاش کند اپل را نجات دهد، استعداد آیو را کشف کرد و این دو سفر دیوانه وار خود را برای بازسازی دنیای راکد و آرام اطراف خود شروع کردند. یا حداقل آنها فکر میکردند که میتوانند همه چیز را تغییر دهند. برخلاف دیگر غولهای الکترونیکی که هر چیزی را از کامپیوتر تا دوربین و یخچال میسازند، اپل از ابتدا تاکنون فقط سه نوع محصول تولید کرده است: کامپیوتر، ابزارهای سرگرمی و گوشی. آیو در یک استودیوی دیزاین در یکی از ساختمانهای گوشه محوطه اپل کار میکند؛ ساختمانی که از شیشه های معمولی و بلوکهای سیمانی به رنگ بژ ساخته شده است، اما یک تفاوت بزرگ در آن وجود دارد. شیشهها مات هستند و هیچ کس به جز خود آیو، تیم اصلی کاری او و مدیران ارشد اپل حق ورود ندارند. به گفته آیو «دلیلش این است که در این مکان میتوانید هر چیزی را که روی آن کار میکنیم ببینید همه دیزاینرها و همه نمونهها.»
تیم جانی آیو که از افرادی از بریتانیا، آمریکا، ژاپن، استرالیا و نیوزیلند تشکیل شده «واقعا کوچکتر از آن است که فکر کنید و تنها حدود 15 نفر آن را شکل میدهند. بیشترمان 15 تا 20 سال است که با هم کار میکنیم و این موضوع بسیار مفید است. ما میتوانیم منتقد سرسخت کارهای هم باشیم. مسایل شخصی مدتها است که در بین ما وجود ندارد.» استودیوی بزرگ و باز آیو، مثل بیشتر محصولاتی که او دیزاین کرده تماما سفید است. یک نیمکت چوبی بزرگ مشابه جنیوس بارهای2 فروشگاههای اپل3 به تولید محصولات جدید اختصاص یافته است. در یک سمت استودیو تعداد زیادی دستگاه CNC پیشرفته وجود دارد که برای ساخت نمونههای اولیه مورد استفاده قرار میگیرد. آیو میگوید: «هر کسی که با او کار میکنم عشق و احترام یکسانی نسبت به ساختن دارد.»
جانی آیو یک پروژه را با تصور اینکه یک محصول جدید چه چیزی باید باشد و چه کاربردی باید داشته باشد، شروع میکند. تنها بعد از اینکه به این سوالات پاسخ میدهد، به شکل ظاهری محصول فکر میکند. او ایده محصولات را در مکانهایی دور از انتظار به دست میآورد. مثلا برای تکمیل سایه های ژلهای مات اولین محصول بزرگش، iMac، با چند قناد همکاری کرد. همچنین برای اینکه ببیند فلزکاران چگونه فلز را نازک میکنند، به منطقه نیگاتا در شمال ژاپن سفر کرد تا برای ساخت کامپیوترهای پاوربوک (Powerbook) ایده بگیرد. پاوربوک از جنس تیتانیوم ساخته شد و اولین لپتاپ سبک فلزی در دنیای کامپیوترهای سنگین ساخته شده از پلاستیک فشرده بود.
او «ماهها و ماهها و ماهها» روی شکل دقیق پایه کامپیوترهای رومیزی iMac کار کرد، چون «دیزاین چیزی که تقریبا آن را به دلیل بدیهی بودن نمیبینید، بسیار سخت است.» وقتی آیو دیزاین محصولی را به پایان میرساند، حتی محصولی خوب و خاص مثل هدفونهای سفید همراه با اولین iPod، ذهنش درگیر این ایده میشود که آیا میتوانستم آن را بهتر دیزاین کنم؟ به گفته خودش، «این مصیبتی است که همه دیزاینرها با آن دست به گریبان هستند.»
او این مصیبت را با جابز سهیم شد، اگرچه به نظر میرسید جابز آن را در مورد همه چیز به کار میبرد و تقریبا عواقب بامزهای را به بار میآورد. جانی آیو مسافرتی را که با جابز رفته بود به یاد میآورد: «به هتلی که قرار بود برویم میرسیم، پذیرش میگیریم و من به طرف اتاقم میروم. چمدانهایم را نزدیک در میگذارم و هنوز آنها را باز نکردهام. روی تخت مینشینم و مثل همیشه منتظر تلفن احتمالی استیو میمانم: «هی جانی، این هتل خیلی بد است. بهتر است برویم.»
زیر سایه استیو جابز
حضور جابز هنوز تا حد زیادی در شرکت اپل سایه انداخته است. خارج از اتاقی که با جانی آیو ملاقات کردم، یکی از جملات او در فونت بزرگ به دیوار زده شده است: «اگر کاری را انجام دهید و آن کار نتیجه خیلی خوبی داشته باشد، کارهای دیگر شما باید فوقالعاده باشد، نه اینکه مدت زیادی روی آن کار خوب متمرکز بمانید. فقط بدانید بعد از آن چه پیش میآید.» چه چیزی باعث شد این دو مرد همکاری خوبی با هم داشته باشند؟ جابز و آیو کلا با هم فرق دارند. آیو حالتی آرام و بیقید دارد. قدرت لیرزی ایدههای او تحت تاثیر گرمی و شوخطبعی است که بیشتر آن ناشی از شکستهنفسی است.
اما هیچ کس تاکنون جابز را فردی بی قید یا کسی که شکسته نفسی میکرده، توصیف نکرده است. «وقتی به اشیا نگاه میکردیم، چیزی که چشممان به صورت فیزیکی میدید و چیزی که درک میکردیم دقیقا یکسان بود. هر دوی ما سوالات یکسانی میپرسیدیم که یعنی کنجکاوی یکسانی در مورد همه چیز داشتیم.» آیا جابز همانقدر که دیگران میگوید سرسخت بود؟ داستانهایی از اینکه جابز زیردستان خود و حتی شاید به طور خاص مدیران ارشد را هم تحقیر میکرد، زیادند.
جانی آیو میگوید: «در مورد استیو خیلی چیزها نوشته شده و در بیشتر آنها من اصلا دوستم را نمیشناسم. درست است، او عقاید خیلی راسخی داشت که میتوانست زبانش را نیشدار کند. درست است، او همیشه سوال میپرسید: «آیا این به اندازه کافی خوب است؟ آیا درست است؟» اما خیلی باهوش بود. ایده هایش جسورانه و عالی بود و میتوانست دهان همه حاضران در جلسه را باز بگذارد. وقتی ایدهای به ذهنش نمیآمد، تصمیم میگرفت به این فکر کند که در نهایت یک چیز عالی خواهیم ساخت. و از این فکر لذت میبرد.» اگر آیو بخواهد یکی از محصولاتش را بهعنوان بزرگترین دستاورد زندگیاش نام ببرد، احتمالا فکر میکنید او iPhone را انتخاب میکند. مطمئنا iPhone یکی از پرطرفدارترین اختراعات دوره مدرن است. اما خود آیو یک ایده را که به آن دست یافته، از هر چیزی بیشتر دوست دارد. او میگوید به همراه تیمش اثبات کرده که مصرفکنندگان آن طور که اغلب تصور میشود، افراد بیفرهنگ و مادی که صرفا قیمت را در نظر بگیرند، نیستند. «اطراف ما پر از اشیای بی نام و نشان و بی کیفیت است. وسوسه انگیز است که فکر کنیم دلیل تولید آنها این است که مردم توجه ندارند؛ درست مثل افرادی که آنها را میسازند. اما ما نشان داده ایم که مردم توجه میکنند و فقط زیبایی ظاهری برای آنها مهم نیست. آنها به کیفیت خوب اهمیت میدهند. ما محصولاتی میسازیم و میفروشیم که بسیار زیبا و باکیفیت هستند. موفقیت ما ناشی از پیروزی در صداقت، امانت و اهمیت دادن است.»
شاید اینگونه باشد. اما منتقدان از نوعی از مد افتادگی ذاتی در محصولات اپل، سیستم عاملهای بسته و غیرقابل نفوذ، نیاز به خرید شارژر جدید برای محصولات جدید و قیمتهای بالا شکایت میکنند. در مورد قیمتها این موضوع جدیتر است! 20 دلار برای یک شارژر پلاستیکی که ساخت آن شاید کمتر از 2 دلار هزینه داشته باشد! شارژرها و سیستم عامل iOS برای طرفداران نرمافزارهای اپل و نیز تیم کوک، مدیرعامل جدید این شرکت مهم هستند.
در مورد از مدافتادگی آیو تصدیق میکند که خودش نسخه پنجم گوشی ای را دارد که نسخه اول آن تازه در سال 2007 تولید شد و البته با شارژر جدید. اما او میگوید «چیزی که محصولات ما را متمایز کرده این است که میتوانند به شرکت پس داده شده دوباره مورد استفاده قرار بگیرند.» آیو در پاسخ به این سوال که با iPhoneهای قدیمی چه میکنید، میگوید «آنها مال من نیستند، بلکه متعلق به شرکت اند.» شرکت با آنها چه میکند؟ «ما موادی را که در آنها به کار رفته دوباره مورد استفاده قرار میدهیم. همچنین آنها را جدا و بازیافت میکنیم.
مرتبط : رمز موفقیت جانی آیو، قهوه خوب، موسیقی تکنو
منظور شما را از این سوال میفهمم، اما فکر میکنم بخش اساسی و خوب شرایط انسانی این است که تلاش کنیم هر چیزی را بهتر کنیم. این نقشی است که ما ایفا میکنیم.» در مورد قیمت محصولات، آیو اشاره میکند که تولید محصولاتی که زندگی ما را تغییر میدهند و قبلا حتی نمیتوانستیم آنها را تصور کنیم، اما به محض اینکه با آنها روبه رو میشویم آنها را مطالبه میکنیم، خیلی گران تمام میشود.
به علاوه، ساختن این محصولات به شیوه اپل و با مقاومتی فراتر از حد نیاز، هزینه گزافی دارد. جانی آیو iPhone خود را برمیدارد تا نشان دهد ساخت آن از نظر فنی چقدر پیچیده است. «بدنه آن از تکه مجزایی از آلومینیوم کار شده ساخته شده است. کل آن ابتدا صیقل داده شده تا به براقی برسد و به جز لوگوی اپل به بهترین شکل به آن بافت داده شده است. شیارهای لبه های گوشی با کاترهایی با نوک الماس بریده شده است. این کاترها معمولا عمر زیادی ندارند، بنابراین مجبوریم روشی برای تولید انبوه کاترهایی که بادوامترند پیدا کنیم. کاور روی دوربین گوشی از کریستال یاقوت ساخته شده است. همچنین به جزئیات اطراف جای سیم کارت نگاه کنید؛ فوق العاده است!»
آیو بیشتر در مورد ساختن چیزها صحبت میكند تا دیزاین كردن آنها و به همین دلیل عجیب است كه او كار كردن در حوزه تكنولوژی را انتخاب كرده؛ چرا كه بیشتر جادوی تكنولوژی در نرمافزار اتفاق میافتد تا سختافزار. شما نمیتوانید تكنولوژی را لمس كنید. در iPad یا iPhone هیچ چرخ یا اجزای متحركی وجود ندارد. آیو میگوید فرآوردههای تكنولوژی چیزی منحصر به فرد ارائه میدهند و به شكلی منحصر به فرد چالش ایجاد میكنند. «محصولی كه در دست دارید، یا در گوشتان میگذارید، یا داخل جیب قرار میدهید، شخصیتر از محصولی است كه روی میزتان قرار میدهید. تلاش سخت برای شخصیسازی تكنولوژی موضوعی است كه از همان ابتدا مرا به سوی اپل جذب كرد. رابطه شخصی مردم با چیزهایی كه ما میسازیم باورنكردنی است.»
در انتظار آینده
این رابطه دائما در حال نزدیكتر شدن است. بزرگترین عامل تازهای كه در این رابطه وجود دارد، تكنولوژی پوشیدنی است؛ مثلا شركت گوگل عینكهای هوشمند با قابلیت اتصال به اینترنت را تولید كرده است. سامسونگ و سونی ساعت مچی های هوشمند را معرفی كردهاند. آیا اپل در همین زمینه ساعتهای iWatch را خواهد ساخت؟ جانی آیو پاسخ میدهد: «بدیهی است كه شایعههایی در مورد كار ما در این زمینه وجود دارد و بدیهی است كه من در این مورد صحبت نخواهم كرد».
مثل یك بازی شطرنج میماند، این طور نیست؟» درست مثل ساعت اسپورت مارک ژژ لوکولتر او كه چندان مناسب مچ دستش نیست؛ حتی با اینكه خودش آن را برای حراجی خیریه بیماری ایدز دیزاین كرده و تنها سه نمونه از آن در كل دنیا وجود دارد.
این مشكلی است كه تكنولوژی دارد؛ اینكه سریع تغییر میكند و درست وقتی فكر میكنید بهترین وسیله را دارید، وسیلهای جدیدتر و بهتر به بازار میآید؛ چیزی كه معمولا آیو آن را دیزاین كرده است. اما صدها میلیون طرفدار اپل به این مشكل اهمیتی نمیدهند. هر چقدر محصولی جدیدتر باشد، بیشتر به آن علاقه دارند. آیا باید اینگونه باشد؟ وقتی آیو خیل مشتریانی را میبیند كه برای خرید آخرین مدل iPhone صف میبندند، آیا این نگرانی را دارد كه ما بیش از حد غرق در بهدست آوردن آخرین مدل «این» یا «آن» هستیم و اینكه بنده تغییر تكنولوژی شدهایم؟ آیو میگوید یك گوشی فقط یك گوشی است، نه ظهور دوباره مسیح. «چیزی كه مردم به آن واكنش نشان میدهند، بسیار فراتر از یك شیء است. آنها به چیزی كه كمیاب است واكنش نشان میدهند.»
جانی آیو جدی و با وقار
بعد از بیش از یك ساعت و نیم مصاحبه، آیو اولین بار اجازه میدهد كمی خود را جدی و باوقار جلوه دهد. در زیر رفتار مشتاقانه نسبتا مردمی او قلبی از فولاد یا بهتر بگوییم آلومینیوم قرار دارد.
او مجبور بوده اعتماد به نفس زیادی داشته باشد تا كشمكشهایی را كه جابز تعمدا و در تلاشی ظالمانه بین مدیران ارشد ایجاد میكرده تا از هر یك بهترین چیزها را به دست آورد، پیروز شود.
مرتبط: رونمایی از شاهکار جدید جانی آیو
وقتی از جانی آیو میپرسم از اینكه میبیند دیزاینهایش در سطح گستردهای کپی برداری میشود، خوشحال است یا ناراضی، با تپش قلب و جمع كردن چشمهایش پاسخ میدهد: «این دزدی است. چیزی كه كپی میشود، فقط یك دیزاین نیست، بلكه هزاران هزار ساعت تلاش ما است. تنها وقتی به هدفی كه مشخص كرده بودید میرسید میتوانید بگویید این كار ارزش پیگیری را داشت.
چیزی كه كپی میشود، فقط یك دیزاین نیست، بلكه هزاران هزار ساعت تلاش ما است
این كار سالها سرمایه و سالها رنج و درد به همراه دارد.» جابز این عصبانیت آیو را عملی كرده بود. وقتی مشخص شد گوگل محصولی مشابه iPhone ساخته، جابز روابطش را با مدیر گوگل و نیز اریك، اشمیت، عضو سابق هیات مدیره اپل برهم زد. همچنین شكایت او از شركت سامسونگ برای دزدیدن ایدههای اپل نتیجه داد و جابز توانست یك میلیارد دلار خسارت دریافت كند.
جانی آیو ، جابز را «صمیمیترین دوست من» معرفی میكند و میگوید صحبت كردن در مورد او برایش سخت است؛ چرا كه هنوز باور ندارد او مدتها پیش از دنیا رفته است. شاید دلیل دیگری وجود داشته باشد. از وقتی جابز درگذشته، اپل با مشكلاتی – حداقل در مورد موضوع مضحك استانداردهای بالا – مواجه بوده است. از آن زمان این شركت نتوانسته محصول جنجالی تازهای به بازار عرضه كند؛ مثلا دستگاه تلویزیون اپل برای ایجاد انقلابی در سرگرمیهای خانگی معرفی نشده یا این شركت (هنوز) ساعت زیبا و ویژهای تولید نكرده است. قیمت سهام اپل با كاهش مواجه بوده و عنوان ارزشمندترین شركت دنیا را از دست داده است. كتاب موفق جدیدی كه توسط یوكاری ایواتانی كین، خبرنگار بخش تكنولوژی روزنامه والاستریت ژورنال نوشته شده، به این شركت لقب «امپراتوری متزلزل» را داده است. برخی دیگر میگویند اپل آیندهاش را به دست خود از بین برده است: تولید تعداد زیادی محصول فوقالعاده در مدت زمانی كم، باعث شده دیگر چیزی برای خلق كردن وجود نداشته باشد.
اگر این موضوع صحت داشته باشد و اپل دیگر چیز جدیدی برای تولید كردن نداشته باشد، آیا آیو تسلیم میشود؟ او در پاسخ میگوید: «بله، من كارم را متوقف میكنم و به جای آن در خانه مشغول ساختن چیزهایی برای خودم و دوستانم میشوم.» اما در ادامه اضافه میكند: «فكر نمیكنم چنین اتفاقی رخ دهد. ما در آستانه شروع دورانی استثنایی هستیم كه تعداد قابل توجهی از محصولات تولید خواهد شد.
وقتی به تكنولوژی فكر میكنید و اینكه چه قابلیتهایی برای ما ایجاد كرده و اینكه در آینده چه قابلیتهایی به ما خواهد داد، میبینیم كه به هیچ محدودیتی حتی نزدیك نشدهایم. همه چیز هنوز خیلی تازه است.»
به علاوه، بعد از سالها رنج و تلاش و كار كردن، آیو هنوز به شدت تشنه یادگیری است. «در اپل تقریبا همیشه اشتیاق به یادگیری چیزهایی است كه نمیدانیم وجود دارد و سپس سعی میكنیم آن را یاد بگیریم و بعد از آن كار بزرگی انجام دهیم.»
بنابراین، آیا قرار است بهترینها برای جانی آیو و شركت اپل در آینده رخ دهد؟ او میگوید: «امیدوارم اینگونه باشد.» با گفتن این جمله، او آخرین جرعه چای سرد شده خود را مینوشد و زیر باران گرم كالیفرنیا به سوی لابراتوار سری خود بازمیگردد: «فردا، منتظر مردی كه آن را دیزاین میكند، نمی ماند.»