تکنولوژی

مديريت علمي، مديريت توسعه

نام نویسنده: محمود اروج‌زادهorouj@ccwmagazine.com

بزرگراه فناوری -يك ماه پيش بود كه در بزرگراه فناوري به وجود طرحي براي ادغام شوراهاي IT اشاره كردم.

در آن يادداشت، توصيه پيشگيرانه‌ام اين بود كه به‌جاي صرف انرژي براي يكپارچه كردن نهادهاي مديريتي موجود در حوزه فناوري اطلاعات، به يك اقدام منطقي‌تر يعني فعال كردن اي مراكز و ستادها پرداخته شود و به اين ترتيب علاوه بر استفاده از قابليت‌هاي موجود(ولي خفته) هر يك از اين دبيرخانه‌ها براي ايفاي وظايف قانوني، زمينه‌هاي جديدي براي ايجاد ارتباط با بخش خصوصي و تعريف كار و برنامه به‌منظور پيشبرد اهداف زيربنايي اين عرصه پديد آيد و در نتيجه تزريق شادابي و فعاليت به اين حوزه را شاهد باشيم.

همان موقع هم مي‌شد حدس زد كه آفتابي شدن طرح ادغام، چالش و مقاومت را در پي خواهد داشت كه در عوض ايجاد شادابي، موجب اختلاف نظر و ايجاد رخوت مي‌شود.

با فاصله كمي از انتشار رسمي طرح ادغام، اعلام نظرات حميد شهرياري دبير شوراي عالي اطلاع‌رساني، نخستين چالش قابل توجه در اين زمينه را شكل داد. از نگاه نگارنده، نقطه‌نظرات عنوان شده از سوي ايشان، ضمن اينكه نشان‌دهنده وجود تقابل پيشين ديدگاه‌ها در اين باره است، ولي خود بر بستري منطقي و قابل دفاع بنا شده است، بنابراين با اشاره به اين نظرات، به يكي دو نكته مهم اشاره مي‌كنم.

نخستين نكته، در حقيقت سؤالي است كه براي كارشناسان و دست‌اندركاران اين حوزه پيدا مي‌شود، به اين صورت كه علي‌رغم آشكار بودن وجود اختلاف ديدگاه در طرح يكپارچه كردن لايه‌هاي مديريتي حوزه فاوا، چه انگيزه‌اي براي به ميان كشيدن اين طرح مي‌ماند؟ بهتر نيست ابتدا زمينه‌هاي اين اختلاف نظرها با مطالعه و بررسي و گفت‌وگو‌حل و فصل شده و سپس در عرصه عمومي مطرح شود؟

نكته دوم، يادآوري رسم نادرستي است كه در عرصه مديريت كشورمان شاهد آن هستيم. متاسفانه در كشور ما بي‌توجهي به برنامه‌ها و تعهدات مديريتي(به‌خصوص اگر مربوط به مجريان گذشته باشد) به رسمي استوار بدل شده است و مديران بعدي بر حذف و تعطيل برنامه‌ها و تعهدات پيشينيان خود اصرار دارند و تجارب آن‌ها را نيز بي‌ارزش مي‌شمارند، رسمي كه تنها خسارت را به‌دنبال خود خواهد داشت.

دوستان فعال در اين حوزه به‌ياد دارند كه چند سال پيش نيز موضوع ادغام نهادها و دستگاه‌هاي مسؤول اين بخش در يكديگر و تبديل به يك مديريت فرابخشي، موضوع بحث و مجادله رسانه‌ها و كارشناسان بود. شايد همين فضا بود كه مديريت آن زمان را به كاري مطالعاتي و تحقيقاتي وادار كرد، تا جايي كه اطلاعات منتشره درباره پروژه تكفاي دو نشان مي‌دهد، بخشي از اين طرح، در واقع كار روي همين مسئله و جمع‌آوري و بررسي مدل‌ها و تجارب موجود در كشورهاي پيشرفته است. بدين ترتيب، خروجي اين پروژه مي‌تواند يك مدل علمي، تجربه شده، موفق و بي‌مناقشه براي تعيين جايگاه نهاد مديريت كلان اين حوزه را به‌دست دهد.

اكنون با توجه به اجماعي كه بر ادامه اين پروژه ديده مي‌شود، بهتر نيست مسؤولان با جديت بيشتر، خروجي علمي آن را طلب كنند و تصميم‌های كلان در مديريت اين حوزه را با عنايت به همين خروجي‌ها اتخاذ كنند؟ ترديدي نيست كه اين مشي، قابل دفاع‌تر خواهد بود، كاري كه در صورت انجام، نتيجه‌اي ذي‌قيمت و موثر خواهد داشت و بدون شك در زمره گام‌هاي «توسعه‌اي» به‌شمار خواهد داشت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا