پيام پروفسور ماتلار در بزرگداشت دکتر کاظم معتمدنژاد
ایران و جامعه اطلاعاتی – بى نهايت، مايه مسرت است كه من در اين لحظه، در بزرگداشت پروفسور كاظممعتمدنژاد كه تمام زندگى اش تدريس و تحقيق بوده، سهيم مىشوم.
آقاى معتمدنژاد اكنون بيش از بيست سال است كه دوست من مىباشد. ما درپايان دهه سالهاى 60-70 همديگر را شناختيم. زمانى كه «شن مك برايد» برندهجايزه صلح نوبل و رييس كميسيون يونسكو براى بررسى «مسايل ارتباطات»،درصدد تهيه گزارشى درباره علت نابرابرى تبادل ارتباطات بود، كه اين گزارش بعداپتحت عنوان >يك جهان و چندين صدا
من بلافاصله به نقش مؤثر آقاى معتمدنژاد پى بردم، به خصوص اين كه وى ازاطلاعات وسيع در وزه حقوقى برخوردار بود و آن موضوع نيز اندكى تخصصى بود.
از اين گذشته، بايد تجربه [شيرين] دانشجويان و همكارانش در دانشگاه «رن 2-»را [در اين مراسم] تقسيم كرد كه من افتخار داشتم به عنوان استاد مدعو دردپارتمان علوم اطلاعات و ارتباطات همين دانشگاه فعاليت كنم.
آن چه كه بايد من درباره دوست عزيزم تأكيد كنم، نه فقط گشايش فكرى وپايبندى مستمر وى نسبت به خواستههاى مردم كشورهاى جهان سوم است، بلكهشجاعت (پشتكار) اوست زيرا در سالهاى 80 و 90 تفكر انتقادى درباره طرح نظمنوين جهنى اطلاعات و ارتباطات (NOMIC) در اقليت قرار گرفته بود و به گذر ازبرهوت شهرت يافته بود. [تااين كه] اميدوارى بازگشت مسايلى مانند ضرورت مقابلهبا نابرابرى تبادل اطلاعات و تقاضاى حق ارتباطات، دوباره مشروعيت يافت.
همانطور كه، در اين باره، مباحث معاصر يونسكو در زمينه طرح كنوانسيونحمايت از تنوع فرهنگى نشان مىدهد و موضوعاتى كه از اتحاديه بين المللىارتباطات راه دور تا اجلاس جهانى جامعه اطلاعاتى جريان دارد.
پروفسور معتمدنژاد امروز پرچمدار اين مباحث مهم است. من هربار او را درحاى، مىبينم، كه به عنوان نماينده كاركشته كشورش، براى حضور در اجلاسهاىبزرگ بين المللى به پاريس با ژنو مىآيد.
امروز بايد به ديدگاه رها شده جهانى سازى فراليبرالى توجه كرد. او هميشهنسبت به مسايل مرتبط يا طرحهاى جامعه و نظم جهانى، كه در سازمانهاى مربوطبه سازمان ملل متحد مطرح مىشود، هوشيارى فراوانى نشان مىدهد.
هنگامى كه از سوى كميسيون ملى يونسكو از من دعوت شد تا در اوايل سپتامبر2001 در سمينار منطقهاى ميان كشورهاى آسياى مركزى و اقيانوسيه در تهراندرباره جامعه اطلاعاتى، شركت كنم كه پروفسور معتمدنژاد يكى از بانيان اصلى آنبود در آنجا وقتى ديدم كه دانشجويان و همكارانش چقدر به او ارزش قايل هستند،لذت بردم.
در دومين ديدارم از ايران در 2003، من متوجه شدم درسها و تحقيقات اوبسيارى را به سوى خود جذب كرده است. زيرا، آن چه كه طبع بلند پروفسورمعتمدنژاد را مشخص مىكند داشتن روحيه خستگىناپذير اوست كه با دغدغهخاطر فراوان به گسترش عميق انديشه انتقادى در دانشگاه و نقش اطلاعات وارتباطات در مبارزه عليه تبعيضهاى اجتماعى در جهت برقرارى مطلوب دموكراسىدر جامعه، پرداخته شده است.
بنابراين، بياييد همگى به اين روشنفكر و شهروند ايده آل وفادار بمانيم.