بیشتر افرادی که استارتاپ راه انداختند، فکر میکنند که در بازار ایران مدل رایگان جواب میدهد. این مدل برای کسبوکاری که دسترسی بازار میلیارد نفری داشته باشد، ممکن است که جواب بدهد. اما برای کسبوکارهای دیگر معمولا این مدل جوابگو نیست و آن عددی که باید بیزنس را بچرخاند، به کسبوکار برنمیگردد.
ناصر غانم زاده را بسیاری از فعالان استارتاپی به خوبی میشناسند. او سالها به عنوان مربی و متخصص در حوزه سرمایهگذاری استارتاپی فعالیت کرده، به استارتاپهای مختلفی مشاوره کسب و کار داده و بسیاری اوقات با جملات مثبت نشان داده نگاه مثبتی به رشد جریان نوآوری در ایران دارد. او مدتی است حالا خود از نزدیک وارد کار اجرایی شده و استارتاپ «نیوُ» را هدایت میکند. با او درباره فعالیت این استارتاپ و فعالیتهای خودش گفت و گویی کردهایم که میخوانید:
شما یک چهره شناخته شده و محبوب در فضای استارتاپها بودهاید که عمدتا شما را در جایگاه منتور، مشاور کسب و کار، متخصص سرمایهگذاری و البته مدیر شتابدهنده استارتاپی هم دیدهایم. چه اتفاقی باعث شد خودتان هم به فکر راهاندازی یک استارتاپ در حوزه فینتک بروید؟
من همیشه خودم را به عنوان کارآفرین میشناختهام و نه یک فعال حوزه مالی و حتی قبل اینکه وارد این حوزه هم بشوم، یک استارتاپ دیگر داشتم؛ ولی با یکسری اتفاقها وارد حوزه مشاوره شدم. پس از آن هم شتابدهنده فینوا را با همکاری شرکت ارتباط فردا راه انداختیم. در همین بین فرصت مسافرتی به سیلیکونولی پیش آمد. در آنجا دوره سرمایهگذاری جسورانه گذراندم تا یک شرکت VC (سرمایهگذاری جسورانه) راهاندازی کنم. در سال ۹۵ بهخاطر سیاسی شدن فضا، شرایط شرکتهای ویسی سخت شد. به طور کلی به حوزه استارتاپها علاقه دارم؛ یعنی ۱۳ سال است که در این حوزه کار میکنم و هر دو سوی میز هم بودهام پس طبیعی است اگر نتوانم آن قسمت میز کار کنم، پس همین سمت میز در سمت کارآفرینی میمانم. کار سرمایهگذاری سختیها و پیچیدگیهای زیادی دارد و وقتی در آنجا فرصت فعالیت در ایران وجود نداشت ترجیح دادم درحوزهای که دوست دارم کار کنم. البته بسیاری از دوستان من که نتوانستند در حوزه سرمایهگذاری فعالیت کنند، به سمت حوزه مالی رفتند اما من هم به طور کلی هم دوست دارم که یا خودم کارآفرین باشم یا اینکه به کارآفرینان کمک کنم. این حوزهای است که من آن را دوست دارم.
تخصص شما در حوزه سرمایهگذاری تا چه میزان در «نیوُ» به کمک شما آمد و آن را چه زمانی تاسیس کردید؟
اول باید بگویم که نیوُ را من تاسیس نکردم و بنیانگذاران اولیه آن دونفر از دوستانم هستند. من بعدتر به عنوان عضو هیات مدیره به تیم پیوستم بعد بنیانگذاران اصلی مهاجرت کردند و از من خواستند که مدیرعاملی نیو را به عهده بگیرم. به یاد دارم که ۴ نفری به کافه رفتیم و یک قهوه خوردیم؛ زمان مطرح شدن این درخواست از سمت آنها و قبول کردن من، فقط پنج دقیقه زمان برد. یک ماه بعد هم آنها از ایران رفتند. این فرایند خیلی سریع اتفاق افتاد و من وارد استارتاپی شدم که در آن زمان به شدت با محدودیت منابع مالی و انسانی روبه رو بود.
شما در شتابدهنده فینووا با استارتاپهای زیادی کار کردید که احتمالا برخی از آنها شرایط مشابه «نیوُ» را داشتند این تجربه برای گذر این کسب و کار از تنگناهایی که به آن اشاره کردید به کار آمد؟
من از بدو تولد جریان استارتاپی ایران با استارتاپها به صورت نزدیک در ارتباط بودم. زمانی که من قصد راهاندازی فینوا را داشتم (که آن زمان هنوز اسمی برایش تعیین نشده بود) هنوز هیچ شتابدهندهای در ایران راه نیفتاده بود، تا زمانی که فینوا به مرحله اجرا برسد، دو تا سه شتابدهنده شروع به فعالیت کرده بودند. آن موقع من تصمیم گرفتم که به جای شروع با شتابدهنده یک فضای کار اشتراکی برای استارتاپها راه بیندازیم چون هنوز چنان فضایی در ایران وجود نداشت. زمانی فضای اشتراکی فینووا شروع به کار کرد، استارتاپهای متعددی را در آنجا گرد هم آمدند که بعضی از آنها از موفقترین استارتاپهای فعلی ایران هستند.
پادکست زوم، قسمت سوم؛ گفتوگو با مدیرعامل شرکت نیو
میتوانید به نمونههایی اشاره کنید؟
مثلا اولین استارتاپهایی که به فینوا آمدند؛ کاموا، ایوند، تپسی و جابینجا بودهاند. البته طبیعتا استارتاپهایی هم بودند که بعدا شکست خوردند. این حضور در فضای استارتاپی در آن دو سال فرصتی را ایجاد کرد که به صورت مستقیم با تیمهای مختلف و رویکردها و چالشهایشان روبهرو شدم. نکته دیگری که به من خیلی کمک کرد مطالعه تخصصی در زمینه تئوریهای موجود در فضای نوآوری و استارتاپی و کسب و کار در ایران وجهان بود مطالعاتی که به شکلگیری مدل فکری من در مورد استارتاپها خیلی کمک کرد.
به یاد دارم، آن زمان بهترین دوره برای راهاندازی و ادارهی شرکتهای VC دورهای بود که دانشگاه استفورد آمریکا با شرکت سرمایهگذاری جسورانه 500 Startups برگزار میکردند (هرچند وی سی وابسته به دوره خاصی نیست.) من هم که طبیعتا چشمانداز آینده خودم را در حوزه سرمایهگذاری جسورانه میدیدم برای عمیقتر شدن در این حوزه برای شرکت در این دوره به سیلیکون ولی رفتم. دوره هم خیلی فشرده بود و هم خیلی گران بود و با توجه به قیمت دلار امروز دیگر غیر ممکن است که بتوانیم در آن شرکت کنیم. برای این دوره هم به سیلیکونولی رفتم. پس از پایان دوره هم دو ماه دیگر در سیلیکون ولی ماندم و با افراد فعال مختلف در سیلیکونولی، از کارآفرینان گرفته تا سرمایهگذارهای جسور، صحبت کردم. در آن زمان با آدمهای کلیدی در گوگل، اپل، سیسکو، اینتل، لینکدین، فیسبوک و اینستاگرام، سرمایهگذارها جلسات مختلف داشتیم و همه آنها به من کمک زیادی کرد تا چیزهای زیادی یاد بگیرم.
اگر به زمان حال برگردیم، دوران کرونا هم باعث رشد برخی از استارتاپها و هم باعث افت برخی دیگر از آنها شده است. البته در ایران این بحران با چالش تحریم و نبود سرمایهگذاری استارتاپی تلفیق شده است. نظر کلی شما نسبت به این دوره چیست، فکر میکنید استارتاپها بعد از گذشت دوران میتوانند دوباره فضای رشد قبلی را تجربه کنند و با توجه به تحولاتی که در فضای سیاسی رخ داده امیدی هست که دوباره به رونق سرمایهگذاری جسورانه برگردیم؟
این دو موضوعی است که از شانس بد استارتاپهای ما با هم یکی شدند. بهترین دوران از نظر سرمایهگذاری از سال ۹۵، ۹۶ بود. از سال ۹۷ اما کاهش شروع شد و در سال ۹۸ و ۹۹ میزان سرمایهگذاری با کاهش زیادی روبرو شد. مقداری از آن بخاطر مسائل سیاسی داخلی بود، مقدار دیگر آن بخاطر سیاستهای ترامپ و تحریمها و بخشی دیگر آن بخاطر ضعیف شدن کلی اقتصاد بود. در واقع وقتی اقتصاد رشد نمیکردند دیگر پول سرریز هم دوباره به چرخه سرمایهگذاری جسورانه وارد نمیشد. در دوران کرونا استارتاپها به سه دسته تقسیم شدهاند، عدهای از آنها به شدت آسیب دیدهاند که شاید بیشترین آسیب را از نظر من حوزه گردشگری دید؛ یا استارتاپهایی که مثلا بلیت سینما یا استخر میفروختند به مرز ورشکستگی رسیدهاند. برخی از استارتاپها هم به صورت متوسط بودند، که ما خودمان همین وسط قرار داشتیم. برای بعضی از استارتاپها هم مانند آنهایی که در حوزههای رویدادهای آنلاین، آموزش و ویدیوکنفرانس بودند خوب شد.
البته در حال حاضر مشکلات این عرصه فقط چالش کرونا نیست، یعنی اگر فردا کرونا هم از بین برود، شرایط استارتاپها بهتر نمیشود. در وهله اول یکسری عادتها به واسطه کرونا ایجاد شده که به این زودی از بین نمیرود. برای مثال دیدن فیلمهای سینمایی در فیلیمو، دیگر آدمها ترجیح میدهند که به جای سینما از همان فیلیمو استفاده کنند. مگر اینکه بخاطر تفریح به سینما بروند؛ یا احتمالا بعد از کرونا عادت سفر، بهویژه سفر کاری، از سر خیلیها افتاده است. به نظر من با توجه به اینکه کرونا به ماه دهم حضورش در ایران رسید احتمالا تا تا ۶ ماه دیگر هم حضور داشته باشد، و بعد از آن هم دستکم تا ۳۰ درصد عادتهای کرونا باقی میماند. نکته دیگر اینکه برای اقتصاد به این زودیها بهبود قابل توجهی را نمیتوان متصور بود. یکی از دلایل این موضوع هم نابخردی و دانش کم اقتصادی مسئولان است و بحث دیگر هم تحریم است. من معتقدم با آمدن بایدن هم معجزهای اتفاق نمیافتد با آمدن او شاید امیدها بیشتر شود اما تا زمانی که ما به دنیای بینالمللی به صورت جدی وصل نشویم و اقتصاد را رشد ندهیم، هیچ اتفاقی نمیافتد. بعد از کرونا شاید به سال ۹۸ برمیگردیم ولی باز به سالهای ۹۴- ۹۵ برنمیگردیم. من یکی از افرادی که این حوزه را واقعا دوست دارم، ولی خوشبین نیستم. البته دوره بعدی ریاست جمهوری ایران و بایدن شاید اتفاقاتی بیفتد اما معجره نمیشود.
پس از نظر شما نمیتوان امید داشت که با رفتن کرونا همه چیز شکوفا میشود؟
نه این اتفاق نمیافتد و دلیل آن هم این است که قبل از کرونا هم در دوران اوج نبودیم. شما برای مثال اواخر سال ۹۸ را در نظر بگیرید. آیا آن دوران خوبی بود که حالا کرونا آن را از بین برده باشد؟ خیر همان دوران هم خیلیها مشکل داشتند و هنوز هم مشکل دارند کرونا فقط شرایط حاد را حادتر کرده است.
اشاره کردید که دو نفر از دوستانتان از شما خواستند که وارد این حوزه شوید، آیا نیو در حال حاضر همان اهداف ابتدایی خود را دنبال میکند؟ یا بعد از حضور شما این اهداف تغییر کرده است؟
بله همین هدف بوده است و در حال حاضر فقط چشمانداز خود را بزرگتر کردیم و حتی به اینکه بتوانیم در حوزه منطقه هم وارد شویم خیلی جدی فکر میکنیم. شاید برایتان جالب باشد که من از سال ۹۹ که وارد این حوزه شدم با استارتاپ Mint آشنا شدم و به نظرم ایده خوبی بود و آن زمان چندین مصاحبه از مدیرعامل آن را دیدم. مینت یکی از بزرگترین استارتاپهای مدیریت مالی شخصی (PFM) دنیا است. منتها این در طول زمان از یادم رفته بود.اما در حال حاضر بازار داخلی بسیار فرصت دارد که ما به آن هنوز نپرداختیم.
در ابتدا نیو میخواست که در حوزه PFM/BFM فعال باشد اما الان قصد داریم اولین استارتاپ منطقه یعنی خاورمیانه در حوزه مالی شخصی (Personal finance) باشد. محصولات ما در ابتدا همان مدیریت مالی شخصی نیو است که در حوزه پی اف ام است و دیگری بی اف ام است که برای افراد خود اشتغال است ولی در حال حاضر به صورت رسمی از آن رونمایی نشده است. برنامه ما در این مدت تمرکزمان روی کیفیت محصول و افزایش دیتا بود و جالب است بدانید که در حال حاضر درصدی از افراد از ویژگیهای پریمیوم نیو استفاده میکنند و روز به روز به تعداد آنها افزوده میشود، زیرا که در حال حاضر مشتریان زیادی ارزش نیو را درک کردهاند.
میزان جذب سرمایه شما در نیو چه میزان بوده است؟
نیو در مجموع ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان سرمایه جذب کرده است که مرحله اول پیش از اینکه من وارد شوم، حدود ۱ میلیارد تومان و بعد از آن در چند مرحله مبلغهایی را دریافت کردیم.
فکر میکنید در آینده برای محصول جدید به سرمایهگذاری جدید نیاز پیدا کنید؟
ما برای این دو محصول فعلی، محصولات آینده و گسترش به منطقه قطعا به سرمایهگذاری بسیار بیشتری نیاز داریم. زیرا که نیو قصد دارد در حوزه مالی و مالی شخصی یک بازیگر جدی باشد. اگر ما خوب پیش برویم حتی میتوانیم همکاران سیستم دیگری شویم. مدل الگوی ما کسبوکاری به نام Intuit است که آن را رصد میکنیم، این همان شرکتی است که سالهای پیش استارتاپ «Mint» را خرید. این شرکت محصولات زیادی دارد و در حال حاضر با توجه به اینکه در بورس آمریکا هم است، ارزش بازارش بیش از ۹۵ میلیارد دلار است. فرق رویکرد رشد شرکت Intuit با ما در این است که از محصولات بزرگتر شروع کرد و بعد به سراغ کسبوکارهای کوچکتر آمد. اما ما از کوچکها شروع کردیم. ما یک مستر پلن داریم که اگر با همین جلو برویم، پتانسیل زیادی برای بزرگتر شدن داریم که از همکاران سیستم هم میتوانیم بزرگتر شویم.
راجعبه سهامداران اصلی نیو صحبت میکنید؟ شامل چه کسانی میشود؟
نیو سه دسته سهامدار دارد، سرمایهگذاران، کارآفرینان وکارمندان. که البته دسته سوم در آینده اضافه خواهند شد. در دسته کارآفرینان علیرضا علیدوست، من و مریم محمدی و راحیل محمدی سهامداران اصلی هستیم. در دسته سرمایهگذارها، شرکت دانشبنیان برکت ونچرز، شرکت رهیاب و شتابدهنده دیموند روی ما سرمایهگذاری کردهاند. برکت و دیموند قبل از آمدن من این سرمایهگذاری را انجام داده بودند. به تازگی هم با مجموعه ستارگان مذاکراتی انجام دادیم که از مجموعههای برکت است که در حوزه فینتک سرمایهگذاری میکند.
درباره میزان سهام سرمایهگذارها و کارآفرینها میتوانید اطلاعاتی بدهید؟
حدود ۴۰ درصد سهمها مربوط به سرمایهگذاران است. ۶۰ درصد مابقی هم برای کارآفرینان و بخشی هم به عنوان آپشن پول ( سهام تشویقی ) کارکنان است.
در حال حاضر مدلهای مختلفی در استارتاپهای ایرانی میبینیم در برخی کارآفرینان سهامدار اصلی هستند و در برخی هم سرمایهگذاران. به نظر شما تفاوت این دو مدل در چه چیزی است و اگر سرمایهگذران سهامدار اصلی باشند، در مدل رشد استارتاپها چه تاثیری میگذارد؟
در دنیا مدلهای مختلفی وجود دارد. برای مثال اخیرا استارتاپی در آمریکا وارد بورس شد که ۴ درصد سهام آن برای بنیانگذار بود. برای نیو ما نیاز داریم که سهم کارآفرینان و کارمندان را با بازخرید سهام از سرمایهگذاران بزرگتر کنیم که برای آن هم برنامه داریم اما فعلا شرایط اقتصادی این اجازه را نمیدهد. اما من خیلی به آینده «نیوو» امید دارم و فکر میکنم که به عنوان مدیر این شرکت باید سهام بیشتری داشته باشم (برای همین هم هست که به دنبال خرید سهام سرمایهگذاران هستم)، چون خیلی پتانسیل بزرگ شدن دارد. شناختی که من از بازار ایران و فینتک دارم، حتی فکر میکنم که تا کمتر از ۴ سال دیگر وارد بورس شویم. البته آن هم بستگی به این دارد که استارتاپهای فعلی وارد شده و راه را باز کنند. نیو پتانسیل اگزیت زیادی دارد و طبیعی است من هم دوست دارم که سهم بزرگی از این کیک داشت باشم.
مزیت اینکه کارآفرینان سهم بیشتری در کسب و کارشان داشته باشند، چیست؟
مزیت آن ساده است، کارآفرینان در این حالت امید و انرژی بیشتری دارند، زیرا که کارآفرینان شرایط خاصی و سختیهای عجیبغریب را تحمل میکنند. برای مثال درصد حقوقی که من از نیو برمیدارم در برابر حقوقی که میتوانم جای دیگر داشته باشم بسیار کم است. اما اگر هر جای دیگری برای مثال در یک شرکت بانکی یا نهادهای بزرگتر به عنوان مدیر آن مجموعه کار کنم، میتوانم حقوق حداقل ۳ تا ۴ برابری داشته باشم. اما ترجیح من این است که اینجا با انرژی کار کنم به امید یک بازگشت بزرگتر. زمانی که شما سهم خود را بیشتر میبینید پس انرژی بیشتری هم میگذارید. شما برای ماندن در ایران باید انگیزه داشته باشید. پس باید سهم بزرگی داشته باشید که بخواهید، بمانید و کار کنید. از آن سمت ناامیدیهای زیادی هم از نظر اقتصادی وجود دارد. پس وقتی سهم بیشتری داشته باشد امید بیشتری هم برای ماندن دارید. همین الان میبینیم که بعضی کارآفرینان که حتی سهم زیاد و کسب وکار خوبی هم دارند ترجیح میدهد که مهاجرت کند.
با توجه به شرایط اقتصادی که در کشور در این چند سال وجود داشته است، سرمایهگذرای جسورانه بسیار کم بوده است، سهم آن در مجموع شاید به اندازه قیمت یک خانه در شمال تهران بوده است ولی شما امیدوارید که شرایط اینگونه نمیماند و نیو هم میتوان در این شرایط رشد کند؟
بله من خیلی امید دارم. در سال گذشته تحقیقات زیادی روی بازارهای خارجی انجام دادیم و معتقدم که نیوُ از آن نظر هم پتانسیل خیلی زیادی داریم. پیافام یک بازاری دارد که در ظاهر خیلی جذاب نیست ولی این خود برای ما یک مزیت است که میتوانیم به بازارهای دیگر ورود کرده و سهم کمی از آن بازارها را داشته باشیم. برای مثال یک استارتاپ ویتنامی است به نام مانیلاور که ۵ میلیون نصب در گوگلپلی دارد. این نشان میدهد که پتانسیل وجود دارد و بازیگرهای زیادی هم دارد، حتی اگر ما بتوانیم یک درصد بازار اروپا را هم بگیریم برای بخشی از تیم که در داخل ایران هستند، عدد جذابی میشود. نیو یونیکورن به معنای یک میلیارد دلاری نمیشود اما پتانسیل اینکه استارتاپ چند صد میلیون دلاری باشد را دارد.
با توجه به دو محصولی که در مدیریت مالی دارید، پیام برند شما با ارائه این محصولات به کاربران چه چیزهایی است؟ مدیریت مالی چه مزیتهایی به کاربران میدهد؟
ما به چیزی به نام تعادل در کار و تعادل در زندگی اعتقاد داریم. منظور من این است که هر فردی باید هم در کار خود و هم در زندگی خود تعادل داشته باشد. یک انسان باید برای اینکه تعادل داشته باشد، باید در سه بخش جسم، روح و روان و مالی سلامت داشته باشد. هر کدام از آنها نباشد، تعادل انسان بهم میریزد. در نیو ما به سلامت مالی پرداختهایم و سعی میکنیم که به افراد کمک کنیم که به سلامت مالی برسند تا در زندگی تعادل داشته باشند. در محصول اول (PFM) به صورت کامل تعادل شخصی را در نظر گرفتیم یعنی مدیریت مالی شخصی نیو. چون واقعیت این است که بخش زیادی از جامعه در دهکهایی هستند که با مدیریت مالی میتوانند تعادل را به آنها برگرداند.
در گامهای جلوتر دو بخش پسانداز، مدیریت دارایی و سرمایهگذاری هم به آن اضافه میکنیم. حوزه کسب و کار فردی (خود اشتغالی) هم گرچه از قدیم هم بوده درچند سال گذشته هم در ایران هم در دنیا توسعه و رشد پیدا کرده است. در شهرهای مختلف شاهد این موضوع هستیم که یک فردی در خانه مشغول صنایع دستی، قالیبافی، آشپزی یا دیگر حوزههای هنر است. گاهی این شغلها به عنوان کار دوم هستند و گاهی هم کار اصلی این افراد است. هدف محصول دوم این دسته از کسبوکارها هستند که درواقع حسابداری آنها را انجام میدهد. زیرا که برای آنها هیچ نرمافزار حسابداری وجود ندارد، چون معمولا نرمافزارهای حسابداری یا مانند همکاران سیستم و چارگون برای کسبوکارهای بزرگ هستند یا مانند بیشتر نرمافزارهای این حوزه برای شرکتهای کوچک و متوسط ولی برای بخش خود اشتغالی که بیزنس ثبتشدهای نیستند، نرمافزای وجود ندارد. از سمت دیگر پیشبینی میشود که در آینده تعداد آنها به ۵ میلیون نفر هم برسد که این بازارهم برای ما جذاب است هم اینکه ما میتوانیم به آنها کمک کنیم.
راجعبه تیم نیو توضیح دهید، شامل چند نفر است؟
نیو یک تیم کوچک، سریع، چابک و شفاف است. ما خودمان را به عنوان یک خانواده نمیبینیم ما شبیه یک تیم ورزشی حرفهای، به معنای واقعی تیم هستیم. افراد در این تیم در بخش بازاریابی، فنی و محصول کار میکنند. در حال حاضر بخش فنی در حال کار کردن روی دو محصول نیوُ و بیزیلی هستند. تعدادی هم در بازاریابی، تولید محتوا و شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند.
در حال حاضر نیو بیش از ۲۰۰ هزار نصب دارد که ۱۰۰ هزار نصب آن مربوط به گوگلپلی و مابقی مجموع مارکتهای بازار، مایکت، کندو و استورهای دیگر است
نیو رقیبی هم دارد؟
در محصول اول چند رقیب ایرانی داریم. در محصول دوم هنوز رقیبی نداریم. در حال حاضر نیو بیش از ۲۰۰ هزار نصب دارد که ۱۰۰ هزار نصب آن مربوط به گوگلپلی و مابقی مجموع مارکتهای بازار، مایکت، کندو و استورهای دیگر است. جدیترین رقیب ما فانوس است، که متعلق به شرکت ارتباط فردا است، پارمیس، هلو، محک و.. در اندازههای مختلف هم رقیب نیو محسوب میشوند. اما تمرکز ما روی رقبا نیست و تمرکز ما روی مشتریان خودمان است چونکه میدانیم در دراز مدت این رویکرد بهتر جواب میدهد.
رقبای خارجی چطور، چه شرکتهایی بالقوه رقیب شما محسوب میشوند؟
در بازار پیافام اروپایی، بازیگر اصلی وجود ندارد. بازیگر اصلی یعنی کسبوکاری که بیش از ۵۰ درصد بازار را داشته باشد. در ایران در حوزه تاکسیهای اینترنتی دو بازیگر اصلی بالای ۹۰ درصد بازار را دارند و در آمریکا هم اوبر و لیفت با هم نزدیک ۱۰۰ درصد بازار را دارند و مابقی بازیگرها عملا به چشم نمیآیند. اما در بازار پیافام اینگونه نیست. بازیگران آن معمولا ۲ درصد یا ۲ درصد سهم بازار را دارند. حتی شرکت مینت که سرمایه زیادی دارد، تنها ۲۰ درصد از جمعیت آمریکا مشتریان آن هستند. بازارهای مالی معمولا بازیگر اصلی ندارند، همین هم یکی از مشکلات ما با سرمایهگذاران است که بازاری که بخشهای ریز را دارند را درک نمیکنند و فکر میکنند که باید روی استارتاپی سرمایهگذاری کنند که بازیگر اصلی شود. در حالی که استارتاپهای مالی در همه جای دنیا معمولا همین وضعیت را دارند. همین مسئله ما را امیدوار میکند که در آینده حتی با سهمی کوچک وارد این بازار شویم.
در آینده محصول جدیدی را قصد دارید اضافه کنید، یا در حال حاضر محصولی جدیدی به نام بیزیلی دارید، کمی درباره این محصول توضیح میدهید؟
ما هم محصول جدید اضافه خواهیم کرد، هم ویژگیهای بیشتر. با توجه به چشمانداز بزرگی که داریم هم افقی جلو میرویم هم عمودی. برای مثال قصد داریم در محصول پیافام یا همین نیو فیچرهای پسانداز فعال و مدیریت ثروت و دارایی را اضافه کنیم. برای آن برنامهریزی هم کردیم که به زودی منابع آن فراهم میشود. اما در حال حاضر تمرکز ما روی محصول جدید است و قصد اضافه کردن محصول جدیدتر تا چند سال آینده نداریم. اما برنامه ما این است که زمانی که این دو راه خود را پیدا کردهاند، هر دو سال یک محصول جدید ارائه کنیم.
بازار فینتک در ایران را چگونه میبینید و با توجه به اینکه در ایران رگولاتوریها به صورتی است که این بازار در انحصار بازیگران سنتی است، تا چه میزان جای رشد در این حوزه وجود دارد؟
بازار فینتک ایران بیش از رگوله شده است. که همین اخیر اتفاقهایی عجیبی در آن افتاد. نیو اما در حوزه پرداخت نیست. پرداخت به خاطر مسائل مالی که در آن جریان دارد، حوزه بسیار حساسی است. ما بیشتر مدیریت مالی هستیم و معمولا روی این استارتاپها رگولاتوری که اذیت کننده باشد، وجود ندارد.
با توجه به اینکه شما قصد ورود به بازارهای بینالمللی را دارید، در این بازار ممکن است که به مشکل برخورد کنید؟ دراینباره چه چیزی در نظر دارید؟
در اروپا رگولاتوری به این معنا وجود ندارد و راحتتر است ولی شما موظف هستید که مسائل مربوط به دیتاها را رعایت کنید. اما باز هم حوزه ما یعنی مدیریت مالی، کمترین رگولاتوری را در اروپا دارد. یکسری قانون وجود دارد که ازقبل تدوین شده است که باید رعایت کنید ولی به هر حال اذیت کننده نیستند.
مدل درآمدی شما در حال حاضر یک بخش رایگان و یک بخش پریمیوم دارد. کاربران تا چه میزان از بخش پریمیوم استقبال کردهاند؟ و آیا شما قصد دارید که با همین روند نیو را جلو ببرید یا اینکه بعد از اضافه شدن کاربران، بخش رایگان آن را حذف کنید؟
استقبال خوبی از بخش پریمیوم شده است. برای مثال بسیاری از کاربران این بخش را به محصول رایگان رقبا ترجیح میدهند که این برای ما بسیار جذاب است. قصد نداریم که این قسمت رایگان را حذف کنیم اما برای مثال برای برخی از فیچرهای جدید مانند مدیریت دارایی کاربران باید مبلغی را پرداخت کنند.
البته به نظر میرسد نسبت به دو سال گذشته فرهنگ پرداخت برای دریافت خدمات از اپلیکیشنها برای کاربران جا افتاده است و آنها دیگر به دنبال این نیستند که به صورت رایگان از همه خدمات استفاده کنند؟
یکی از مشکلات ما این است که بیشتر افرادی که استارتاپ راهانداختند، فکر میکنند که در بازار ایران مدل رایگان جواب میدهد. این مدل برای کسبوکاری که بازارمیلیارد نفری داشته باشد، جواب بدهد. اما برای کسبوکارهای دیگر معمولا این مدل جوابگو نیست و آن عددی که باید کسبوکار را بچرخاند، به کسبوکار برنمیگردد. برای مثال آپارات نتوانست پول زیادی برگرداند در نتیجه در کنار آن فیلیمو را راهاندازی کرد که به کاربران آن به صورت اشتراکی از آن استفاده میکنند. به نظرم تا چند سال آینده کاربران به صورت کامل به این دید میرسند که باید پول بدهند. اما در حال حاضر بعضی از کاربران از ما میپرسند که چرا از ما پول میگیرید چون عادت به پرداخت ندارند. به نظر من این بازار روز به روز بزرگتر میشود. اهمیت نرمافزار مدیریت مالی در تعادل زندگی جای خود پیدا میکند و هم اینکه مردم به این باور میرسند که زمانی که از یک اپلیکیشن خوب استفاده میکنند باید پول بدهند.
در نهایت چرا کاربران باید از محصولات شما استفاده کنند؟
ما به آنها در قسمت سلامت مالی کمک میکنیم و ارزش نهایی آن تعادلی است که باعث میشود فرد شب تقریبا سر خود را آرامتر روی بالش بگذارد. در واقع یکی از ضلع این سه پایه که شامل سلامت تن، روح و سلامت مالی میشود را برایشان مدیریت میکنیم.