معضلی به نام زباله در چین؛ آیا هوش مصنوعی میتواند راه نجات باشد؟
چند ماه پیش، منطقهای در شهر پکن چین به روش جدیدی برای دور ریختن زبالههای خود روی آورد. در این شیوه، قبل از آنکه فرد زبالههای خود را در سطلها و محفظههای مخصوص قرار دهد، چهره وی توسط سیستمهای شناسایی چهره اسکن میشود تا هویت وی مورد شناسایی و تایید قرار گیرد.
این سطل زبالههای هوشمند میزان تولید زباله توسط هر فرد را مشخص و ردیابی کرده و در صورت تولید زباله کمتر، جایزهای را به افراد اختصاص میدهد که این جایزه میتواند پول نقد و یا هر چیز دیگری باشد.
البته این مساله با واکنشهای زیادی در دیگر کشورهای جهان روبهرو شد و چین را به نقض حریم خصوصی و تجاوز به حقوق شهروندان متهم کردند. درواقع، این کشورها مدعیاند که چین حتی از طریق زباله نیز قصد دارد تا افراد را زیر نظر بگیرد و آنها را به اصطلاح ردیابی کند.
اما در کشور چین، از جنبه دیگری به این موضوع پرداخته و این سوال مطرح میشود: آیا تلاشهای چندین ساله چین میتواند منجر به ارتقای سیستم مدیریت پسماند در این کشور شود و تولید زباله را به حداقل برساند؟ و با توجه به رشد اقتصادی سریع چین، آیا این کشور میتواند همزمان با ترویج مصرفگرایی در میان مردم متعلق طبقه متوسط، تولید زباله را نیز کاهش دهد؟
پکن دلایل خاص به خود را برای افزایش توجه و تمرکز خود به زبالهها دارد: این کشور اخیرا به عنوان بزرگترین بازار مصرفی جهان معرفی شد و بعد از آمریکا به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ زباله در دنیا شناخته میشود. اما پیشبینی میشود که تولید زبالههای این کشور تا سال 2030 به دو برابر زبالههای تولیدشده در آمریکا برسد.
چین که این زمینه، بحرانی جدی را پیش روی خود میدید، در سال 2017 از همگان خواست تا تولید زباله را حداقل برسانند و در سال بعد نیز واردات پلاستیکهای بازیافتی به این کشور را ممنوع اعلام کرد. در آن زمان، اتحادیه اروپا چیزی حدود 95 درصد و آمریکا نیز حدود 70 درصد از پلاستیکهای بازیافتی خود را به چین صادر میکردند.
سیاست جدید چین که تحت عنوان «عملیات ملی شمشیر» شناخته میشود، کشورهای بزرگ جهان را به دردسر انداخت. در مجموع، چین واردات 580 هزار تن پلاستیک قابل بازیافت در فوریه 2017 را به 23 هزار تن در فوریه 2018 رساند.
بعد از این تصمیم چین، آمریکا و دیگر صادرکنندگان بزرگ پلاستیک در جهان، محصولات خود را به دیگر کشورهای جهان ارسال کردند. برای مثال، مالزی بخش عمدهای از این محصولات را وارد کرد و دیگر کشورهای آسیایی و آروپایی نیز هر کدام بخشی را وارد کردند. اما طولی نکشید که ظرفیت آنها برای مدیریت و بازیافت این محصولات پُر شد و حتی برخی از کشورها، مجبور شدند تا زبالههای خود را به کشورهای که از آنها وارد کردند، ارسال کنند. آنجا بود که بحران بازیافت بر آمریکا، اروپا و دیگر کشورهای جهان سایه افکند.
در چین، راهکارهای مدیریت بازیافت پدیده جدیدی بود. چن لیون، بنیانگذار شرکت Zero-Waste Village در این زمینه عنوان کرد: ما (چینیها) یک کشور متکی بر کشاورزی بودیم و نیازی هم به سیستمهای مدیریت زباله نداشتم. اما از سال 2008 همه چیز رفتهرفته تغییر کرد؛ زمانی که چین بر افزایش مصرف داخلی تاکید و مردم را به این کار تشویق کرد.
درواقع، در طی چند دهه اخیر و با توسعه شهرنشینی و نیاز به بازیافت مواد پلاستیکی و تجزیهناپذیر، نیاز به ابداع روشهایی برای مدیریت زباله مورد توجه قرار گرفت. محلهای دفن زباله که به اصطلاح از آنها به عنوان Landsfill یاد میشود، دیگر کشش و ظرفیت جادادن زبالهها در خود را ندارند و همین مساله نگرانیهایی را در خصوص آلودگیهای ناشی از آن، بوجود آورده است.
در سال 2017، دولت مرکزی چین از 46 شهر بزرگ چین خواست تا سال 2020 بتوانند 35 درصد از زبالههای خود را بازیافت کنند. روشهای جدید تفکیک زباله در شهرهایی همچون شانگهای با استقبال خوبی همراه شد و اگر خانوادهای زبالههای خود را تفکیک نکند، مشمول پرداخت جریمه نقدی خواهد شد.
ریچارد بروبیکر، بنیانگذار شرکت Collective Responsibility در این رابطه عنوان کرد: شانگهای یکی از شهرهایی است که به صورت آزمایشی طرح تفکیک زباله در آن پیادهسازی شده است. چین تلاش میکند تا با ارتقای آگاهی مردم در این زمینه، سیستم جدیدی را ابداع کند. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا راهکار جدید مثمرثمر واقع خواهد شد یا خیر؟
هوش مصنوعی در برابر روشهای انسانی
تعدادی از شرکتهای فعال در حوزه تکنولوژی به این حوزه ورود کردهاند تا هم به منافع مدنظر خود دست یابند و هم راهکارهای پایداری را برای کمک به بشریت ارائه دهند. علاوه بر استفاده از سیستم تشخیص چهره، شرکتهای همچون Alpheus از فناوری هوش مصنوعی نیز برای مدیریت زبالهها بهره گرفتند.
جوئل ژانگ، از مدیران ارشد این شرکت عنوان کرد: زمانی که شما زباله خود را به داخل سطل میاندازید، دوربینی که در آنجا تعبیه شده، عکسی از این زباله میگیرد و به فضای ابری یا همان کلاد ارسال میکند. سپس این پلتفرم، با بهرهگیری از نمونههای زبالهها فرآیند جداسازی آنها را انجام میدهد. ژانگ گفت سیستمیکه توسط این شرکت تولید شده، فعلا برای استفاده در مقیاس گسترده آماده نیست اما قادر است تا 95 درصد کار خود را به درستی و با دقت بالا انجام دهد.
اما محققان میگویند که حل مشکل زباله در چین نیاز به یک راهکار چندوجهی دارد که میبایست فراتر از پیشرفتهایی باشد که در حوزههای هوش مصنوعی و سیستم تشخیص چهرهای باشد که تاکنون محقق به آن دسته یافتهاند.
چندین سال است که چین برای جداسازی زبالهها و استخراج مواد قابل بازیافت از هزاران کارگر استفاده میکند که البته فعلا در مقایسه با روشهای جدید، میتواند کارایی موثرتری داشته باشد چرا که این افراد میتوانند حتی زبالههای خیس را نیز تفکیک کنند. از طرفی دیگر، این افراد که تعدادشان کم هم نیست، در صورت استفاده از تکنولوژی در معرض خطر جدی بیکاری قرار خواهند گرفت.
با این حال، تکنولوژی در مقطع کنونی از ظرفیت و توانایی کافی برای حل مشکل زباله در چین برخوردار نیست و این مردم هستند که میبایست فرآیند جداسازی زبالهها را به درستی انجام دهند. هوش مصنوعی و یا دیگر فناوریهای نوظهور نمیتوانند این کار را به درستی و دقتی که مردم میتوانند انجام دهند، بر عهده بگیرند.
ژانگ در ادامه گفت که شرکت تحت هدایت وی، تلاش میکند تا بتواند با توسعه این فناوریها، امکان جداسازی زبالههای خیس و مواد زیستتجزیهپذیر را فراهم کند. یا اینکه بتواند راهکاری را برای خشک کردن این زبالهها ابداع کند و فرآیند جداسازی را انجام دهد.
بیتردید فناوری میتواند در کاهش زبالهها به کمک مردم و کشور چین بیاید. اما این مردم هستند که میبایست دانش و آگاهی خود را در خصوص جداسازی زبالهها بالا ببرند و برای رفع این مشکل گام بردارند.