تجربه اروپا در توسعه استارتآپها
نام نویسنده: سیمین عزیزمحمدی
دانستن درباره آینده همیشه جذاب است، اینکه نسل بعدی با چه امکاناتی و رویدادهایی مواجه خواهد شد یا جهان، سبک زندگی یا مشاغل چه تغییراتی خواهند کرد. یک مطالعه اخیر که در وبسایت مجمع جهانی اقتصاد منتشر شده نشان میدهد برای اولینبار در تاریخ بشر، در یک اقتصاد پیشرفته مثل اروپا سطح زندگی جوانان پایینتر از والدین آنها خواهد بود و در راس آن، چشمانداز شغلی آنها بهطور چشمگیری تغییر خواهد کرد.
در حالحاضر هم شاهدیم بهخاطر استفاده از کامپیوتر و اینترنت، فرصتهای شغلی کمتری، بهویژه در رابطه با مشاغل مهارتی(مشاغل یقه سفید) که مبتنی بر دانش هستند، وجود دارد. اگر فناوریهای اطلاعاتی در حذف مشاغل بیتفاوت باشد، افزایش روزافزون روباتها و هوش مصنوعی در حذف آنها احتمالا بیرحم خواهد بود. با اینحال بهبود استانداردهای زندگی دور از دسترس و برای رسیدن به آن دو روش وجود دارد. یکی افزایش بهرهوری در بخشهای مبتنی بر فناوری و دیگری ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر است. به این ترتیب، بهترین راهکار حمایت از ایجاد تعداد زیادی استارتآپ است که برای رشد نیاز به استخدام نیروی کار دارند. به عبارت دیگر، ایجاد یک اروپای کارآفرین مهمتر از هر تصمیمی است. راهاندازی روزافزون استارتآپها در کشورهایی مانند آمریکا و چین گویای این واقعیت بوده که جهان در حال کارآفرینی بیشتر است اما در این راستا، اروپا نمیتواند عقب بماند. البته از طرفی این موج کارآفرینی آنچنان که به نظر میرسد، نبوده، چرا که پویایی کسب و کار در آمریکا واقعا در حال نزول بوده بهطوری که کارآفرینی در سالهای اخیر بهطور مداوم کاهش یافته است. در چین نیز بسیاری از فناوریهای نوین از طریق شرکتهای بزرگی توسعه یافته که با دولت رابطه نزدیکی دارند.
فقط استخدام، نه اخراج
اروپا چالشهای خاص خود را دارد و راهاندازی یک کسب و کار جدید در آن بسیار دشوار است. یکی از این موانع به سختگیری قوانین کار در برخی از کشورها برمیگردد. برای نمونه، کنار گذاشتن نیروی کار در اسپانیا بسیار سخت است یا قانون کار فرانسه شامل ۳۵۰۰ صفحه است. قوانین پیچیده کار نهتنها هزینه استخدام کارگران جدید را افزایش میدهد، بلکه فضای دلسردکنندهای برای ایجاد کسب و کارهای جدید بهوجود میآورد. دسترسی به سرمایه مساله دیگری است. در نگاه اول، اروپا نسبت به آمریکا پول بیشتری برای بنگاههای کوچک و متوسط (SME) به ارمغان میآورد بهطوری که در سال ۲۰۱۳، اروپا حدود ۹۲۶میلیارد یورو به SMEها اختصاص داده و این رقم در آمریکا ۵۷۱میلیارد یورو بود، تقریبا دوبرابر آنچه آمریکا در نظر گرفته بود. با این وجود، کسب و کارهای اروپایی همچنان در تلاش برای دسترسی به سرمایه هستند، زیرا تامین مالی اروپا عمدتا متکی به بدهی یا وام است، در حالی که در آمریکا معمولا صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه رواج دارند.
بنابر استدلال خاویر رولت، مدیرعامل شرکت بورس اوراق بهادار لندن، این کمبود سرمایه جسورانه و عدم تنوع منابع مالی همچنان مانع از ایجاد شرکتهای نوپا و نوآور میشود. اغلب کارآفرینان دارایی مناسب بهعنوان وثیقه یا ضمانت ندارند که در صورت نیاز به دریافت وام یا قرض گرفتن ارائه کنند. در حقیقت، وابستگی به تامین مالی از طریق بدهیها روی تصمیمات تامینکننده سرمایه تاثیر میگذارد، زیرا در حالی که سهامداران یک کسب و کار جدید بیشتر به رشد عایدی حاصل از موفقیت کسب و کار توجه دارند، در مقابل، وامدهندگان بیشتر روی کاهش ریسک متمرکزند. آنها اغلب بیشتر درباره توانایی وامگیرنده برای پرداخت بهره نگران هستند، اینکه آیا وامگیرنده میتواند آنقدری بماند و رشد کند تا وام را بازپرداخت کند.
اصلاح آموزش
ایجاد یک اروپای کارآفرین نیازمند بازنگری در نظام آموزش است. سرعت یادگیری هوش مصنوعی هر ساله با سرعت صد برابر افزایش مییابد، با این حال مدارسی همچنان بر اساس فرمتهای۲۵۰سال پیش به شکل یک مدل خط تولید کارخانهای، اداره میشوند. این روش برای آموزش ارتش مدیران طراحی شده است نه برای یک جامعه نوآور و لزوما جوانان را کارآفرین نمیکند. جهان در حال ماشینی شدن است تا افراد را قادر سازد به روش مشترک کار کرده، مشکلات پیچیده را حل و همزمان افراد و روباتها را مدیریت کنند. در این میان، مهارتهای شناختی مانند همدلی، برقراری ارتباط، توانایی ایجاد رابطه با افراد و همچنین هوش هیجانی(بهره هوشی در درک احساسات)، نقش مهمتری را بازی میکنند تا در یک محیط تجاری که شرکتهای بزرگ در حال کاهش هستند و به اصطلاح اقتصاد گیگی(اقتصاد گیگ (Gig Economy) محیطی است که موقعیت و جایگاه افراد در آن بهطور معمول موقتی است و شرکتها و سازمانها عمدتا قراردادهای کوتاهمدت با فریلنسرها یا همان آزادکاران منعقد میکنند. به بیان سادهتر، افراد بهجای اینکه دنبال شغلهای تماموقت و بلندمدت باشند، بهدنبال شغلهای کوتاهمدت هستند و با تمام شدن یکی بهسراغ بعدی میروند) در حال گسترش است، کارآفرینی موردنیاز جوامع را تشویق کند.
کارآفرینی؛ رفع نابرابری
ایجاد اروپای کارآفرینتر مزایای دیگری دارد؛ به احتمال زیاد میتواند به کاهش نابرابری و ارتقای ظرفیتها کمک کند. در حالحاضر، بسیاری از مشاغل خوب اغلب از آن کسانی میشود که امتیاز بیشتری دارند. بهعنوان مثال، مطالعه اخیر در بریتانیا نشان میدهد کارفرمایان مطرح تنها ۲۰ نفر برتر فارغالتحصیل از ۲۰دانشگاه مطرح را استخدام میکنند، در حالی که بریتانیا بیش از ۱۱۵دانشگاه دارد. همچنین ۶۵درصد پاسخ دهندگان در این گزارش معتقدند در فرآیند را استخدام اینکه شما «چه کسی را میشناسید» از اینکه «چه چیزی میدانید» مهمتر است. تاکید شدید روی تجربه کاری و تحصیلات، در نهایت منجر به استخدام افرادی میشود که یا روابط قوی با کارفرمای معتبر دارند یا از آموزش خصوصی برخوردارند.
فرصتهای شغلی خوب به ندرت به سطوح پایینی جوامع میرسد اما در شرایط مناسب، مردم اعم از بومی یا مهاجر، میتوانند کسب و کار خود را شروع کرده و از این طریق به سطوح بالاتر اقتصادی و اجتماعی برسند. به هر حال، دستیابی به اروپای کارآفرین مستلزم ایجاد تفکر و سیاستهای جدیدی مانند اصلاح قانون کار، بهبود و تنوع بخشی شیوههای تامین مالی و استفاده از سرمایه جسورانه، بهروز رسانی اساسی نظام آموزش برای ارائه مهارتهای مناسب است تا موانع را حذف کند. همانطوری که فعالیت بهطور فزاینده در حال ماشینی شدن هستند، ایجاد جامعه کارآفرینانهتر یکی از موثرترین راههای آمادهسازی نسلهای بعدی برای جهان جدید است.
منبع : دنیای اقتصاد