وبلاگ امپراتوری جديد رسانه ای
دنیای اقتصاد – چند سال پيش، «ميتو گراس» 32 ساله نويسندهاى آزاد كار بود كه در شهرى كوچك در ايالت يوتا زندگى مىكرد. «راب مالد» 28 ساله دانشجوى كمكار مقطع كارشناسى در كالجى كوچك در ميشيگان بود. «دنيس داتون» 60 ساله نيز استاد فلسفه در زلاندنو بود. امروزه آنها بعضى از منتفذترين شخصيتهاى رسانهاى در جهان هستند. شما نيز مىتوانيد يكى از آنها باشيد.
گراس، مالدا و داتون نه پولدارند و نه مشهور و نه حتى خوشقيافه. وجه اشتراكشان اين است كه آنها همگى وباگ ويرايش مىكنند، سايتهاى آماتورى كه خبر، اطلاعات و مهمتر از همه ديدگاه در اختيار مخاطبان به سرعت فزآينده و وفادارى مىگذراند كه چيزى بيشتر از علاقه مشترك و جاذبه محض شخصيت ويراستار آنها را جلب نمىكند. در پنج سال گذشته، بلاگها از يك دلبستگى گمنام و صادقانه بگوييم، تا حدى احمقانه به جايگزينى واقعى براى رسانههاى خبرى تبديل شدهاند،در واقع نوعى امپراتورى رسانهاى سايه كه از لحاظ نفوذ و قدرت با شبكههاى خبرى و روزنامهها رقابت مىكنند. اكنون اين سوال مطرح مىشود: اين افراد به هر حال چه كسانى هستند؟ و دقيقاً چه بلايى به سر رسانههاى اسم و رسمدا آمريكا مىآورند؟
تا همين چندى پيش بلاگ يكى از همان اصطلاحات باب شده دردسرساز بود كه مىتوانستيد با خيال راحت بىاعتنا از كنارش رد شويد واژه بلاگ كه هم به صورت اسم و هم فعل به كار مىرود، مختصر وب + لاگ است كه در سال 1997 براى توصيف وب سايتهايى وضع شد كه مىتوانستيد نوشتههاى روزمرهتان را به صورت دفترچه خاطرات درباره هر آنچه دلتان مىخواهد- اكثرا نقد يا پيوند دادن به ساير مقالات اينترنتى كه توجهتان را جلب كرده و تفكرتان را برانگيخته بود – در آن منتشر سازيد. بر خلاف رسانههاى جمعى بزرگ، وبلاگنويسان نوشتههاى خود را به موضوعات محدود متمركز مىكنن و اغلب به عنوان ديدهبان و كارشناس خود خوانده مطرح مىشوند. وبلاگها مىتوانند درباره سياست، بيسبال، هايكو و تعمير اتومبيل باشند. حتى وبلاگهايى درباره وبلاگ هست.
كار سادهاى است، نه؟ ولى در حقيقت برخى از مردم به طور پيوسته انديشههاى جالبى دارند و برخى از بلاگهاى بهتر شروع به جذب شمار قابل ملاحظهاى مخاطب مىكنند. بلاگها تدريجا تكثير شدند و تكامل يافتند و مجرايى براى اخبار مشروع و افكار جدى شدند. در سال 1999 چند شركت شروع به عرضه نرمافزار رايگان وبلاگساز كردند كه به رشد اين پديده شتاب بخشيد.
شركت Pyra Labs كه نرمافزارهاى توليد وبلاگ مىسازد، در سال 2002 ادعا كرد كه 970 هزار كاربر دارد.
اما اكثر مردم آمريكا بىتوجه بودند تا اينكه در دسامبر 2002 بلاگرها عرض اندام كردند. بلاگها مانند ذرهبينى عمل مىكنند كه توجه را روى موضوعى متمركز مىكنند، ولى گاهى خودشان خبرساز مىشوند.
در 21 آوريل راس كيك بلاگر 34 ساله اهل آريزونا تصاوير تابوتهاى اجساد سربازان كشته شده در عراق و افغانستان و فضانوردان كلمبيا را منتشر كرد. ارتش آمريكا از تصاوير سربازان درون تابوت با جديت مراقبت مىكند، ولى كيك با درخواست از مقامات براى اجراى قانون آزادى اطلاعات اين تصاوير را منتشر كرد. وى مىگويد: من پيوسته اخبار را مىخوانم و وقتى به خبر مىرسم كه دولت مايل نيست اسناد علنى را منتشر كند، من به طور خودكار تقاضاى استفاده از قانون آزادى اطلاعات را مطرح مىكنم. در 23 آوريل اين تصاوير از وبلاگ «كيك» Thememoryhole.org به صفحه اول روزنامههاى سراسر آمريكا انتقال يافته بود. خيلى زود وبلاگ كيك روزانه 4 ميليون بازديد كننده داشت.
چه چيزى بلاگها را اينقدر كارآمد مىسازد. آنها مجانى هستند و توجه مردم را در سركار و پشت ميزشان، وقتى كه هوشيارند، فكر مىكنند و تصميم مىگيرند، جلب مىكند. در ضمن بلاگها تر و تازهاند و به نظر مىرسد كه فرسنگها از اخبار رسانههاى بدنه جلوترند. بلاگرها هر وز چيز جديدى مىنويسند و آنها هزاران نفر هستند. چگونه مىتوانيد چيزى را از هزار «راس كيك» مخفى نگه داريد. بلاگها صدا و شخصيت دارند. آنها آدميزادند. آنها نه از سوى يك خبرگوى خوش سيما يا از يك استوديوى صدابردارى داراى تهويه، كه از افراد به نزد ما مىآيند. آنها نمايانگر، نه عين، صداى مردمانى كم بضاعت هستند و مردمان كم بضاعت، به مراتب باهوشتر از رسانه بزرگى هستند كه فكر مىكنيد. بلاگها برخى از شيواترين و تاثيرگذارترين نوشتههاى انتشاريافته هستند.
بلاگرها از برخى عرفهاى روزنامه نگارى مانند سليقه مطبوع، حسابرسى و عينيت فارغاند و همين مىتواند يك متياز باشد. اين روزها اتهامات جانبدارى رسانهها فراوان به چشم مىخورد و آمريكايىها از آن به ستوه آمدهاند. بلاگها تظاهر نمىكنند كه بيطرف هستند، بلكه شادمانه و بىشرمانه جانبدارند و همين آنها را بسيار دلپذيرتر مىسازد. اندرو سوليوان، نويسنده مجله تايم و ويراستار بلاگ andrewsullivan.com مىگويد: چون سعى نداريم مجله يا روزنامه بفروشيم، مىتوانيم به خوانندگانمان بتازيم. من با فشار مدير آگهىها كه بگويد به كسى گيرند هم، فارغم. بلاگ فوقالعاده آزادى بخش است.
برخى از بلاگها جانبدارى را به سختى و پشت خاكريزها به دست مىآورند. بلاگرهاى نظامى شرح حالى زنده از گردش خود در بغداد و به نثرى پوشيده از عرق و بوى باروت و توام با تصاوير ديجيتالى منتشر مىكنند. «جيسون» كه عضو گارد ملى آمريكاست، در بلاگ خود درباره گردش در يكى از كاخهاى خالى صدام نوشته است. عراقىها نيز بلاگ دارند. يك بلاگر بغدادى كه از نام مستعار «سلام پاكس» استفاده مىكند، نوشتههايش را به كتاب و فيلم تبديل كرده است. ويتنام اولين جنگى بود كه تصاويرش از تلويزيون پخش شد، ولى بلاگها جنگ عراق را يك قدم ترسناك ديگر به خانه ما نزديك مىكنند.
اما بلاگها صرفا درباره جنگ و سياست نيستند. در سال 1997 «مالد» به دنبال سايتى مىگشت كه به قول خودش تازهترين اخبر مربوط به يك فيلم علمى تخيلى تازه را با اخبار نرمافزار منبع باز گردهم آورد. او مىگويد: به دنبال سايتى مىگشتم كه وجود نداشت، براى همين تصميم گرفتم آن را بسازم.
مالدا و چند نويسنده ديگر سايت Slashdot.org را 24 ساعتى اداره مىكنند و او تخمين مىزند كه روزانه 300 تا 500 هزار نفر اين سايت را مىخوانند. همچنين 6 ماه پيش يك استاد فلسفه در زلاندنو به نام دنيس داتون بلاگ اخبار هنرى و ادبى را به راه انداخت تا مردم هر روز «قدرى محرك روشنفكرانه» دريافت كنند. اين سايت اكنون بيش از 100 هزار خواننده در ماه دارد. آن را با مجله معرفى كتاب New York Review of Books مقايسه كنيد كه 115 هزار نسخه تياژ دارد و مىبينيد كه وبلاگها دارند به گرد رسانههاى جمعى مىرسند.
منبع : مجله تايم