تکنولوژی

4 درصد یارانه که نشد انگیزه صادرات نرم‌افزار!

شرکت آرشام کوشا، زمانی یکی از شرکت‌های پیشرو فناوری اطلاعات ایران بود و دو دوره نیز به عنوان صادرکننده نمونه نرم‌افزار شناخته شد اما بعد اوضاع عوض شد.

علی‌اصغر هلالی، بنیانگذار آرشام کوشا به کانادا مهاجر کرد و آرشام کوشا نیمه‌فعال شد. پس از آن بود که ادعا‌ها و آمارهای عجیب و غریب درباره میزان صادرات نرم‌افزار ایران، موجب باز شدن پرونده‌ای تازه در رسانه‌ها شد و سوالات بی‌پاسخ راجع به صادرات نرم‌افزار رخ نمود. اعلام آمار صادرات رویایی میلیون دلاری در سال 1388 باز هم به ابهامات دامن زد اما تیغ انتقادت به جای اینکه صادرکنندگان میلیون دلاری را نشانه رود، به سوی هلالی و آرشام کوشا چرخانده شد که در بهترین زمان، میزان صادراتش به 200 هزار دلار هم نمي‌رسید.

به این ترتیب، دیوار آرشام کوشا و علی‌اصغر هلالی بهترین مکان شد برای نوشتن انواع تهمت و ادعای ثابت شده و نشده تا “دیگران” همچون گذشته در سایه این دیوار، آرام و بی سروصدا به صادرات میلیونی نرم‌افزارهایی بپردازند که معلوم نیست در آن سوی آب به کار که مي‌آید.این اتفاقات موجب شد تا از جایگاه تنها روزنامه تخصصی و به عنوان رسانه‌ای که به روشنگری اهتمام دارد، با علی اصغر هلالی گفت‌و‌گو کنیم تا او نیز امکان پاسخگویی داشته باشد.

این گفت‌و‌گو را مي‌خوانید.

***

آقای هلالی الان کجا هستید و چه کار مي‌کنید؟

در حال حاضر مشغول کار روی بعضی پروژه‌های استانی در کشور کانادا در کنار سایر فعالیت عادی شرکت در فروش بسته‌های نرم‌افزاری آماده هستم.

در جریان اخبار و رویدادهای فناوری اطلاعات ایران هستید؟

بله، هر روز بخشی از وقت شخصی خودم را به خواندن اخبار تخصصی این حوزه اختصاص مي‌دهم و البته با دوستان و همکاران صنفی هم مرتب در تماس هستم.

گزارش‌های مربوط به شرح تفصیلی قراردادهای صادرات نرم‌افزار در سال 88 را دیده‌اید؟

بله، هم آن و هم مطلب حاشیه‌ای‌اش را.

نظرتان چیست؟

در ارتباط با کدام قسمت؟ در موردی که باز از من نام برده شده بود که از تاجر نرم‌افزار جایزه بگیر تبدیل شده بودم به جوان مستعد فرورفته در باتلاق پدرخوانده‌ها با کوله‌باری سنگین و البته یک دوره اضافه هم صادرکننده نمونه کشور به صورت افتخاری به من اعطا شده بود؟ خوب، به این مي‌گویند خبر خوب!

چرا در این موارد اطلاع رسانی نمي‌کنید؟

فردای روزی که اولین مطلب درباره من در یک هفته‌نامه چاپ شد، جوابیه مفصلی فرستادم که گفتند حجمش زیاد است و نمي‌شود چاپ کرد. حجم آن را کاهش دادم ولی اصرار کردند که مصاحبه تفصیلی مي‌خواهند که من هم قبول کردم و با توجه به تعطیلات پایان سال موکول به اردیبهشت ماه شد که تاکنون اقدامی نکرده‌اند. به هر صورت من مشکلی برای پاسخگویی ندارم و هرکدام از همکاران شما که مایل باشد، در خدمت خواهم بود. البته تصمیم گرفته ام خاطرات و تجربیاتم را چاپ کنم. تنها انگیزه‌ام قدردانی از کسانی است که در بدنه دانشگاه، دولت و بخش خصوصی به من کمک کردند و شاید سکوت من ناراحتی ایشان را موجب شود.

به نظر شما آمار صادرات و شرکت‌های صادرکننده عجیب نیست؟

“عجیب” کلمه درستی نیست. بهتر است با خود صادرکننده تماس بگیرید و در مورد صحت و چگونگی خبر جویا شوید. ندیدن یا ندانستن، دلیل قطعی برای” نبودن” چیزی نیست. تنها قسمتی که قطعا غلط است جایزه 250 میلیارد تومانی است، چون خود گزارش جمع صادرات رسمی را 44 میلیون دلار و یارانه دولت را 4 درصد این مبلغ اعلام مي‌کند که مي‌شود در حدود 5/1 میلیارد تومان که آن هم باید تحقیق کنید اصلا داده‌اند یا به صورت سهام داده‌اند که ارزش آن از بین رفته!

شما صادرکنندگان و شرکت‌ها را مي‌شناسید؟

با برخی از مدیران در اتحادیه آشنا بودم ولی اطلاعی از جزيیات فعالیت ایشان نداشته و ندارم. مدت‌هاست که از اتحادیه خارج شده‌ام و گمان مي‌کنم گسترش فعالیت صادراتی ایشان مربوط به سال‌های اخیر باشد که من دور از خاک وطن بوده‌ام.

شما صادرکننده نموه کشور بوده‌اید. میزان صادرات شما چقدر بود؟

در سال 1383 من با حدود 120 هزار دلار صادركننده نمونه شدم.

چرا اینقدر کم؟

معلوم است تا حالا کار صادراتی نکرده‌اید! البته از نظر عددی در مقایسه با فروش داخلی بسیاری از شرکت‌ها رقم ناچیزی بود ولی شرکت‌های خوب داخلی ما در خارج حضور نداشتند و ملاک هم فقط صادرات بود.

پس چگونه است که این شرکت‌ها با این حجم صادرات، صادرکننده نمونه نشده‌اند؟

نخست آنکه در سال‌هایی که من بودم این مقدار از طرف کسی ادعا نشده بود .

در سال 84 هم شرکتی بود که چند میلیون یورو به آفریقا صادرات داشت که به راحتی صادرکننده نمونه کشور شد. در سال 85 هم شرکت دیگری صادرات میلیون دلاری به افغانستان داشت ولی به علت آنکه از محل کمک‌های ایران بود، طبق مقررات از مسابقه بیرون رفت وگرنه مي‌توانست برنده آن سال باشد.

دوم اینکه برای نمونه شدن باید داوطلب شرکت در مسابقه شد و شاید این دوستان داوطلب نشده‌اند و سوم اینکه برای نمونه شدن غیر از مبلغ، شاخص‌های دیگری هم مطرح است، مانند میزان رشد صادرات، تنوع بازار، تحقیق و توسعه، حضور در نمایشگاه‌ها و بسیاری دیگر و آخر آنکه شاید هم عاقبت نمونه شدن ما را دیده‌اند که با صادرات بسیار بیشتر از آن چشم‌پوشی کرده‌اند.

با توجه به تمامی این موارد آیا باور مي‌کنید این حجم نرم‌افزار آن هم اغلب به زبان فارسی در یک سال صادر شده باشد؟

باید از خود صادرکننده دعوت کنید تا ضمن پاسخگویی، راز موفقیت خود را به ویژه در این شرایط سخت در اختیار سایرین قرار دهد. هرگونه اظهارنظری بدون دانستن تمامی جزییات و فقط بر پایه باورهای شخصی یا شایعات، کار حرفه‌ای نیست. اگر سوالی

در مورد فعالیت‌های شخص من دارید، با جزيیات کامل آماده پاسخگویی هستم.

نظرتان در مورد سایر مزایای صادرات چیست و آیا اینها مي‌تواند انگیزه‌ای برای صادرات غیرواقعی باشد؟

طبق قانون، درآمد ناشی از صادرات خدمات و کالا از مالیات معاف است و این معافیت شامل سایر عالیت‌های اقتصادی در داخل یا واردات نمي‌شود. بنابراین اینکه کسی بیاید صادرات صوری کند تا بعد برایش معافیت بگیرد با عقل جور در نمي‌آید. در ارتباط با یارانه‌های نمایشگاهی هم سازمان توسعه تجارت تا سقف 5/1 میلیون تومان برای غرفه سازی و اجاره آن هم چند ماه یا چند سال پس از اتمام نمایشگاه پرداخت مي‌کند، آن هم فقط برای نمایشگاه‌هایی که خود برگزار کند یا قبول داشته باشد. پرداخت این یارانه شرط دیگری هم دارد که تامین بودجه است، یعنی اگر کسری بودجه سازمان تامین نمي‌شد نمي‌دادند. پس چه کسی مي‌آید ده‌ها میلیون هزینه کند که شاید 5/1 میلیون آن را روزی پس بگیرد؟ در مورد واردات تهاتری هم این امر فقط در مقابل اظهارنامه‌های گمرک برای کالا نه خدمات مثل نرم‌افزار صورت مي‌گیرد. آن هم کالایی که کمیته نرخ‌گذاری که کمیته‌ای فراسازمانی است درباره آن بررسی‌های قبلی را انجام داده باشد.

بنابراین حداقل در سال‌هایی که من در ایران بودم این کار صورت نمي‌پذیرفت که باید از گمرک یا سازمان توسعه تجارت تحقیق کنید.

به طور کلی صورت‌های مالی یک سازمان گویای همه چیز است. در بازارهای جهانی در زمان رونق سود مستقیم فعالیت‌های نرم‌افزاری حدود 10 درصد است (این غیر از بازار بورس و ارزش سهام آنان است) پس صادرات بالا نیازمند سرمایه‌گذاری و هزینه‌های سنگینی است که ریسک بالایی هم دارد. هزینه‌ها در ایران مشمول مالیات تکلیفی بسیار بالایی است که مشمول معافیت هم نمي‌شود. از سوی دیگر برای تامین سرمایه مورد نیاز هم برخلاف بازار جهانی، نرخ بهره‌های بانکی بسیار بالاست و برای هزینه‌هایی چون حقوق و دستمزد یا بازاریابی هم بانک معمولا وجهی پرداخت نمي‌کند.

از سویی به علت تحریم هم هزینه‌های جانبی سرسام آوری به صادرکننده تحمیل مي‌شود. خلاصه آنکه 4 درصد یارانه احتمالی، انگیزه‌ای برای وارد شدن به کاری با این مسایل حاشیه‌ای و هزینه‌های سرسام آور نیست.

متاسفانه در ایران فراموش مي‌شود که در حسابداری در کنار ستو بستانکار ستون بدهکار هم وجود دارد.

منبع : فناوران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا