سرریز فناورانه؛ اقتصاد دیجیتال و نقش آن در توزیع متعادل نیروی انسانی ماهر در سراسر کشور
امیر ناظمی- مبنی بر نظریه جغرافیای اقتصاد دانشبنیان نوین که در سال 2011 توسط لوکاس (Lucas) مطرح شد، فعالیتهای اقتصادی تمایل به تجمع در مناطقی خاص دارند و مکانهایی را با تقاضای محلی زیاد انتخاب میکنند که منجر به فرآیندی خودپایا میشود. بر این اساس نیروی کار، آزاد و متحرک است و شرکتهای جدید نیروی کار متحرک را به سوی خود جذب میکنند؛ فرآیندی که سبب گسترش جمعیت و متعاقب آن مزایای بیشتر میشود. بنابراین میتوان انتظار داشت که جریان ورودی شرکتهای دانشبنیان بیشتر میشود.
حوزه اقتصاد دیجیتال و به طور کل حوزه فناوری همواره دارای تمرکز بالاست؛ حتی در کشور امریکا نیز که اقتصاد آن از تنوع در بخش های مختلفی برخوردار است، می توان تمرکز نیروی انسانی ماهر را در سیلیکون ولی مشاهده کرد. این امر از دو دلیل نشات میگیرد:
- ترجیح افراد خلاق به ارتباط بیشتر با سایر افراد و نهادهای مرتبط با خلاقیت و نوآوری؛
- نزدیکی مراکز فناورانه و خلاق به سایر نهادهای فعال و مرتبط با اکوسیستم فناورانه و نوآورانه، مثل دانشگاهها و استارتاپهای مرتبط.
اما همانطور که در نمودار مشاهده میشود لزوما نیروی انسانی مشغول به کار در این نوع شرکتهای فناور و هایتک، نیروی متمرکزی نیست؛ در واقع خیلی از این شرکتها دارای شعب مختلف و فرآیندهای جذب مختلف هستند. برای مثال نیروی انسانی فعال در این شرکتها لزوما از تحصیلات عالی و مدرک دانشگاهی خاصی برخوردار نیست و جنبههای مهارتی نیروهای انسانی بر جنبههای تحصیلی آنها ارجحیت دارد.
از اینرو استانهای مختلف میتوانند برای افزایش اشتغال خود از سرریز فناورانه یک شرکت اقتصاد دیجیتال استفاده کنند و در حقیقت با ایجاد بستههای تشویقی که زمینهساز حضور شرکتهای بزرگ در استان و منطقه آنها است، موفقیت خود را تضمین نموده و به توسعه اشتغال خود کمک نمایند. در واقع سرریز فناورانه، عبارت است از فرآیند اکتساب (مستقیم و غیرمستقیم) فناوری ناشی از حضور شرکتهای خارجی در کشور، منطقه یا شهر میزبان که معمولا این حضور طی فرآیند جذب سرمایه گذاری خارجی توسط این شرکت ها قابل حصول است. به عبارت دیگر بهرهمند شدن شرکتها و مناطق میزبان از سرریز دانش و فناوری انتقال یافته از شرکتهای بیرونی به شرکت های وابسته و یا شرکتها و مناطق میزبان که ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی باشد، سرریز فناورانه گفته میشود.
این در حالی است که در اغلب موارد مدیران استانی به اشتباه بر این باورند که برای توسعه و رونق کسب و کارها در استان خود، لزوما باید به دنبال ایجاد یک استارتاپ رقیب در استانشان باشند؛ برای مثال با دیدن موفقیت کسب و کاری مثل دیحی کالا، گمان میکنند که برای موفقیت استان خود نیز لازم است دیجی کالای دیگری در استان راه اندازی کنند.
اما این باور اساسا در دنیای اقتصاد دیجیتال، باور درستی نیست چون مهمترین فاکتور در دنیای اقتصاد دیجیتال «مقیاس پذیری» است و از آنجایی که هر استانی از جمعیت قابل قبولی برای ایجاد این مقیاس و قابلیت مقیاسپذیری برخوردار نیست، شاید راه حل بهتر این است که استانها همواره فضایی را ایجاد کنند که امکان میزبانی شرکتها و کسب و کارهای بزرگ را داشته باشند.
در مطالعات انجام شده توسط لآل (Lall) در حوزه سرریزهای فناورانه، یکی از مهمترین مسیرهایی که منجر به شکلگیری این سرریزها میشوند، «جابهجایی نیروی کار» معرفی شده است. نقش نیروی انسانی ماهر برای افزایش ظرفیت جذب شرکتها در تعامل با سرمایه گذار بیرونی بسیار حائز اهمیت است. وجود نیروی انسانی ماهر و متخصص موجب ارتقاء پیوندهای عمودی میان کسب و کارهای بزرگ و شعب مختلف آنها شده است و شعب استانی از این طریق میتوانند ظرفیت جذب فناوری را افزایش و پیوندهای عمودی خود را با کسب و کار اصلی ارتقاء دهند. از این طریق نه تنها به مساله اشتغال در استانها پاسخ داده میشود، بلکه این امکان نیز فراهم میشود که استارتاپهای فعال در خود استانها نیز با شرکتهای بزرگ تعامل و ارتباط ارگانیکی برقرار کنند. حتی در این شرایط ممکن است شرایط خرید و ادغام استارتاپهای کوچک با شرکتهای بزرگی مثل دیجی کالا فراهم گردد.
می توان گفت که سه کارکرد «افزایش اشتغال در استان»، «دریافت خدمات بهتر ساکنان استان»، و نیز «پیوند ارگانیک استارتاپهای استانی با شرکتهای بزرگ» از جمله مهمترین کارکردهای میزبانی استانها از شرکتها و کسب و کارهای بزرگ در حوزه اقتصاد دیجیتال است. اما آنچه که مسلم است، سرریزهای فناورانه حاصل از سرمایهگذاری و تشکیل شعب استانی استارتاپهای بزرگ در دیگر مناطق به خودی خود شکل نمی گیرند و باید عواملی از قبیل افزایش ظرفیت جذب، سیاستهای دولت و تصمیمات توسعهای استانها به صورت هماهنگ شرایطی را برای شکلگیری و ارتقاء آنها فراهم سازند؛ در غیر اینصورت این نوع سرمایه گذاری به تنهایی نمی تواند آثار مثبتی در سطح خرد و کلان استانها داشته باشد.