قصهها از کودکی راهشان را به دنیای ما باز کرده و همیشه آینهای از خیال و حقیقت در برابر ما گذاشتهاند. مرورِ حقیقت اما همان داستان تجربهی زندگیهای ناکرده است که اغلب آموختنیهایی با چاشنی جذابیت دارد. در این میان داستان زندگی آنهایی که مسیرشان را از دل دنیای تکنولوژی دنبال میکنند، پیرنگ متفاوتی دارد و هیچ شبیه داستانهای کلاسیک نیست که در آنها موفقیت و شکست، فرمول یکسانی دارند. «پروفایل» قرار است روایتگر داستان مستند روزگار همین آدمها باشد؛ آنهایی که نقش موثری در شکلگیری آنچه امروز به عنوان صنعت تکنولوژی میشناسیم، داشته و دارند؛ آنهایی که از انتخاب مسیر متفاوت نترسیدند؛ نه میخواستند قهرمان باشند و نه ضدقهرمان.«پروفایل» را هر هفته پنجشنبهها در آی تی ایران بخوانید یا بشنوید.
تدوین و تنظیم پادکست: یاسمن سرهنگی
هر چند فیسبوک سالهاست که عنوان بزرگترین شبکه اجتماعی جهان را در اختیار دارد، اما این عنوان هم چندان نتوانسته از روند کاهش محبوبیتش در برابر موج شبکههای اجتماعی جدید و متنوع جلوگیری کند. با این حال، این شرکت به خوبی توانست سازش را با سلیقه کاربران و در واقع جریان رایج صنعت تکنولوژی، کوک کند؛ کاری که مسلما فقط از عهدهی یک نوازندهی چیرهدست برمیآید، خاصه اگر از کودکی با نوای تار و سهتار قد کشیده باشد. «امین ذوالفنون» حالا یازده سال است که نبض بلندپروازیهای فیسبوک را در دست دارد و به عنوان یکی از معاونان ارشد این شرکت، مسئولیت توسعهی شرکتی آن در جهان را به عهده گرفته.
مهاجری از تبار موسیقی سنتی
متولد سال 1350 در تهران، وقتی پنج ساله بود همراه با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد. با این اوصاف تعجبی ندارد که خاطرات او از کشورش، اندک و مبهم باشند. اما مدیر کلیدی بخش خریدهای استراتژیک و ادغامهای شرکتی فیسبوک، با موسیقی بنان و شجریان آرام میگیرد؛ دلیل آن را هم بهتر است بعد از ریشههای فرهنگ ایرانی، در نام خانوادگیاش جستجو کنید. امین ذوالفنون عضوی از خانوادهی معروف ذوالفنون است. پدربزرگش «حبیب ذوالفنون» سازنده و نوازندهی تار بود و باعث شد نوای تار تا نسلها بعد در این خانواده طنینانداز شود. پدرش «محمود ذوالفنون» نوازندهی تار و استاد ویلن بود. او ویلن را از ابوالحسن صبا آموخت و به ارکستر انجمن موسیقی ملی پیوست، اما بیشتر در رادیو و با برنامهی گلها شناخته شد. با این همه عموی امین یعنی «جلال ذوالفنون» مشهورترین عضو این خانواده است. او که ویلن را از برادر بزرگش- محمود- آموخت، محقق برجستهی موسیقی و استاد سهتار بود.
امین ذوالفنون هم به رسم خانوادگی، نوازندگی را از کودکی آموخت. او از یازده سالگی با سهتار آشنا شد و به تدریج در نواختن آن به مهارت رسید. اما معاشرت و میهمانیهای خانوادگی با حضور بزرگان موسیقی و شعر مانند محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، سیمین بهبهانی و خانوادهی پورناظری باعث شد که اشتیاق او به یادگیری موسیقی سنتی ایرانی بیشتر شود. به همین خاطر در یکی از این میهمانیها که خانوادهاش میزبان اعضای گروه شمس بودند، کمانچهای از آنها گرفت. امین آنقدر به این ساز علاقه داشت که از همان زمان شروع به خودآموزی کرد و حالا نوازندهی ماهر کمانچه است. سه برادر امین هم نوازنده هستند و او گاهی همراه با نوازندگان دیگر و البته برای مناسبتهایی مثل نوروز، در شهرهای مختلف آمریکا به اجرای موسیقی میپردازد.
غنیمتِ فیسبوک
امین ذوالفنون تمام دوران دانشجوییاش را در قدیمیترین دانشگاه کالیفرنیا یعنی دانشگاه سانتاکلارا گذراند. او مهندسی الکترونیک را برای دورهی کارشناسی انتخاب کرد، اما مدرک دکترایش را در رشته حقوق گرفت. به همین دلیل هم کارش را به عنوان مدیر حقوقی یک شرکت تازه تاسیس مخابراتی به نام ArrayComm آغاز کرد. ذوالفنون سه سال در این شرکت ماند و بعد در سال 2003 با یک پیشنهاد کاری خوب، راهی گوگل شد. او در گوگل، مدیر توسعهی شرکتی و تجاری بود و مسئولیت سرمایهگذاریها و ادغامهای این شرکت را به عهده داشت. ذوالفنون در مدت حضورش در گوگل، بعضی از مهمترین خریدهای این شرکت از میان استارتآپهای تکنولوژی را مدیریت کرد و درست در سالهایی که شرکتهای بزرگ تکنولوژی جنگ رقابتی جدی بر سر حق ثبت اختراع داشتند، توانست چند حق ثبت را به نام گوگل بزند. همین موفقیتها توجه بعضی غولهای تکنولوژی را جلب کرد، اما در نهایت فیسبوک موفق شد امین ذوالفنون را به استخدام خودش درآورد. او بعد از هشت سال حضور موثر در گوگل، از ماه مارس سال 2011 به فیسبوک پیوست تا به عنوان مدیر بخش توسعهی شرکتی آن، مسئولیت تمام اقدامات برای کسبوکارهای تازه، سرمایهگذاریها، خریدها و ادغامهای این شرکت را به عهده بگیرد.
یک خرید استراتژیک
تنها یک سال از حضور ذوالفنون در فیسبوک میگذشت که او تمام تلاش خودش را برای انجام بزرگترین خرید این شرکت بکار بست و مارک زاکربرگ را متقاعد کرد تا در سریعترین زمان ممکن، اینستاگرام را بخرد. به این ترتیب بود که زاکربرگ در اولین پنجشنبهی ماه آوریل سال 2012 از «کوین سیستروم» – مدیرعامل وقت اینستاگرام- دعوت کرد تا در خانهاش درباره مراحل و شرایط این خرید، صحبت کنند. سه روز بعد این خرید با پیگیریهای ذوالفنون، در یک جلسهی دوازده ساعته و با قیمت یک میلیارد دلار در اتاق نشیمن خانهی زاکربرگ نهایی شد.
امین ذوالفنون چند سال بعد و پیش از برگزاری آخرین انتخابات ریاست¬جمهوری آمریکا که کمیسیون تجارت فدرال به شکلی جدی فعالیتهای رقابتی شرکتهای بزرگ تکنولوژی را زیر ذرهبین گذاشته بود، از این خرید دفاع کرد. او تاکید کرد که در زمان انجام این خرید، کمیسیون تجارت تمام اسناد و مدارک را به دقت بررسی کرده و احتمال رفتار ضدرقابتی و سوءاستفاده با هدف انحصارطلبی را رد کرده بود. ذوالفنون در جلسات مختلفی با اعضای کمیسیون تجارت فدرال، جزئیات این خرید را تشریح کرد و گفت که این خرید برای تثبیت جایگاه فیسبوک در بازار موبایل اهمیت زیادی داشته است. او در این مورد گفت: «هدف ما از خرید اینستاگرام این بود که ماهیت شبکههای اجتماعی را به دنیای اشتراک عکس و ویدئو بیاوریم و بیشک این خرید اتفاق بزرگی بوده است. اینستاگرام در آن زمان با مشکلات بزرگی مانند هجوم اسپمها و نداشتن الگوی درآمدی مشخص مواجه بود و به کمک فیسبوک توانست از این موانع عبور کند.»
امین ذوالفنون از زمان ورودش به فیسبوک بانی انجام خریدهای مهم دیگری از جمله واتساپ و اوکیولوس هم بوده؛ آن هم در دورهای که رقابت غولهای تکنولوژی بر سر خرید استارتآپها و سرمایهگذاری در کسبوکارهای جدید است.
آرشیو پروفایل
۱- آدام موسری؛ صدای رسای فیسبوک | پروفایل ۱
۲- لینا خان ؛ سردمدار مبارزه با انحصارطلبی | پروفایل ۲
۳- ریما قریشی؛ یک مدیر بالفطره | پروفایل ۳
۴- کریستیانو آمون؛ مدیر جدید و خندان کوآلکام | پروفایل ۴
۵- اندی جیسی ؛ مدیرعامل گرانقیمت آمازون با تبار ایرانی
۶- آیلین لی؛ کاشف تکشاخهای سیلیکونولی
۸- سوزان اثی؛ شیفتهی اقتصاد تکنولوژی
بسیار عالی بود و هنر همیشه جاودانه خواهد بود