۶ دلیل برای رفع مسدودسازی توییتر
نوشته: امیر ناظمی – رییس سازمان فناوری اطلاعات و معاون وزیر ارتباطات
1️⃣توییتر منبع دریافت اخبار
بر اساس نظرسنجی ایسپا سال۹۸ اینترنت (شامل شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری) برای ۲۷.۳٪ از مردم اصلیترین منبع خبر است؛ در حالی که شبکههای ماهوارهای سهم ۷.۸٪ دارند.
توییتر اصلیترین رسانه تعاملی خبری جهان است؛ و براساس گزارش رویترز نیمی از محتوای آن (در جهان) صرفا محتوای خبری است!
تعدد سایتها، کانالها و اپهای خبررسانی برای فارسیزبانان و فقدان یک شبکه فراگیر برای حضور همه گروهها منجر به رشد اخبار جعلی (فیکنیوز) شده است.
2️⃣تولید محتوای مخرب
تحلیل توییتر نشان میدهد گروههای برانداز، تجزیهطلب و ضدانقلاب در اکانتها ۲۲٪ سهم دارند؛ درحالیکه در سایر شبکههای اجتماعی دسترسپذیر (اینستاگرام یا شبکههای اجتماعی در زمان آزاد بودن مانند تلگرام) این سهم هیچگاه فراتر از ۵٪ نرفته است.نرخ عضوگیری گروههای برانداز ۲۵٪ بیش از متوسط نرخ عضوگیری در سایر گروههاست. عضوگیری متوسط در این شبکه اجتماعی حدود ۳.۶٪ در هر فصل است؛ درحالیکه نرخ عضوگیری گروههای برانداز ۴.۵٪ است. این امر حاصل سیاست مسدودسازی است.به دلیل سیاست مسدودسازی، توییتر تبدیل به محل تولید محتواهایی شده است که سرمایه اجتماعی ایران را هدف قرار دادهاند.مسدودسازی منجر به هزینه سنگین غیرمتعارفی به نفع تجزیهطلبان و ابزار خودتحقیری ملی شده است.
3️⃣محرومسازی ابزار واکنش سریع
سرعت و دامنه اخبار دروغ، خصوصا «دروغ جذاب» در دنیا چندین برابر تصحیحها (مانند تکذبیهها) است. واکنش سریع به اخبار دروغ، ابزاری سریع، پاسخی کوتاه و فراگیر میخواهد که یکی از مهمترین دلایل حضور رهبران سیاسی در توییتر است.
دروغی کوچک، بدون واکنش سریع، تبدیل به سیلی مهارناشدنی میشود که اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را تخریب میکند، اما بزرگترین خبرها را با واکنش سریع میتوان فرونشاند.
بررسی داغترین توییتها نشان میدهد که برخلاف تصور سالهای دور گذشته، عدمواکنش و سکوت، اغلب به نفع دروغگو پایان یافته است؛ حال آنکه واکنش سریع ظرفیتهای مقابله را ارتقا میدهد.
4️⃣نقشآفرینی بینالمللی
توییتر از حیث دنبال کردن افراد غیرهمزبان و بینالمللی تفاوت چشمگیری با شبکههای اجتماعی دیگر دارد. اعضای توییتر اغلب افراد سیاسی داخلی یا جهانی را دنبال میکنند؛ درحالیکه در شبکه اجتماعی اغلب سلبریتیهای هنری یا ورزشی دنبال میشوند.
از همین رو توییت در دنیای سیاست امروز کارآمدتر از صدور بیانیه در اواخر قرن بیستم است. دیپلماسی امروز که گاه با طعنه «دیپلماسی توییتری» نیز نامیده میشود، مبتنی بر بیانیههای ۱-کوتاه، ۲-سریع و ۳-غیررسمی است.
بیانیه غیررسمی گاه پیامهایی غیرمستقیم از طریق یادآوری یک رویداد یا عکس است.
دیپلماسی امروز با گرایش به سمت «دیپلماسی عمومی» از عرصه سیاسی صرف فراتر میرود. حوزههایی همچون آموزش، بهداشت، فناوری و حتی ورزش زمینههایی برای دیپلماسی هستند. محروم کردن کشور از توییتر در حقیقت محروم ساختن از امکان دیپلماسی عمومی و همهجانبه است.
مسدودسازی منجر به آن شده است که هر خبر ورزشی یا هنری یا آموزشی تبدیل به ابزار ناکارآمد نشان دادن نظام تصمیمگیری شود.
این واقعیت آماری که رسانههای آمریکایی و انگلیسی اصلیترین گزارشهای خود را از توییتر دریافت میکنند (بهگزارش گاردین) نشاندهنده اهمیت این شبکه برای دیپلماسی جهانی است.
5️⃣سرچشمه رسانهای
بررسیهای داخلی نشانگر آن است که توییتر سرمنشأ و چشمه خبرسازی و گسترش خبر است. روندهای داغ توییتری با فاصلههایی بین ۲۴ تا ۴۸ساعت تبدیل به روندهای داغ تلگرامی و با همین فاصله زمانی به روندهای اینستاگرامی میشود.
توییتر به این ترتیب نقطه آغازین کمپینها، هشتگها و جریانسازیهاست.
مطالعات جهانی روی رسانههای مرجع جهانی نشان میدهد، توییتر بیش از ۲برابر هر شبکه اجتماعی دیگری بهعنوان منبع خبر سایر رسانههای مکتوب یا تلویزیونی ذکر میشود!
6️⃣مسدودسازی نابرابر به نفع بیشناسنامهها
درحالیکه در سایر جوامع افراد پرطرفدار در شبکههای اجتماعی اغلب افراد شناسنامهدار هستند و کمتر از کلمات غیرمتعارف استفاده میکنند، در ایران بهدلیل فقدان حضور گروههای مرجع متداول (مانند سیاسیون یا رسانهها یا نویسندگان و تحلیلگران متخصص) افراد و گروههایی بدون نام و هویت مشخص و از طریق پردهدری و استفاده از کلام غیرمتعارف، خود را تبدیل به گروههای مرجع جریانساز کردهاند!
تغییر گروههای مرجع از شناسنامهدار به بدونشناسنامه دارای آسیبهای بلندمدت اجتماعی-اقتصادی نیز خواهد بود. اکانتهایی که با طرفدار بالا خرید و فروش میشوند، نتیجه سیاست مسدودسازی بوده است که میتواند نهفقط سیاست، بلکه انسجام اجتماعی و ثبات اقتصادی را نیز هدف قرار دهند.