استارتاپبورس

چالش‌ها و تجربیات ۹ ساله همکاران سیستم از بورس

سال ۹۹ می‌رود تا رویای ورود استارتاپ‌ها به بورس را به واقعیت تبدیل کند. در خبرهای مختلف از ورود کافه‌بازار، دیجی‌کالا، شیپور، تپسی و فیلیمو به بورس صحبت به میان آمده است و آنطور که مدیرعامل اسنپ می‌گوید، این سامانه هوشمند حمل و نقل نیز در حال مطالعه برای ورود به بازار سرمایه است. عزم استارتاپ‌ها برای بورسی شدن حمایت بخش‌های مختلف حاکمیت از جمله سازمان فناوری اطلاعات ایران و سازمان بورس و اوراق بهادار را نیز به همراه دارد. برای نمونه به گفته امیر ناظمی، رئیس سازمان فناوری اطلاعات، این سازمان برای ورود استارتاپ‌ها برنامه جدی دارد.

با این حال ورود شرکت‌های استارتاپی و فناورانه به بورس دارای پیچیدگی‌ها و چالش‌های خاص خود است. اصلی‌ترین چالش این شرکت‌ها برای ورود به بازار سرمایه آشنا نبودن بازار با این صنعت است، موضوعی که ممکن است این‌ شرکت‌ها را از جمله در بحث ارزیابی و ارزش‌گذاری با دشواری‌ رو به رو کند.

هرچد تاکنون هیچ شرکت استارتاپی در ایران وارد بورس نشده‌است ولی شرکت‌های مبتنی بر تکنولوژی مسیر را تا حدودی برای این امر باز کرده‌اند. همکاران سیستم که در سال ۶۶ آغاز به فعالیت کرد از جمله این شرکت‌ها است که در سال ۹۰ موفق به ورود به بورس شد. در این رابطه با مهدی انصاریان، رئیس هیئت مدیره همکاران سیستم به گفتگو نشستیم تا تجربه موفق این شرکت در ورود به بورس را به شرکت‌های استارتاپی منتقل کنیم.

پیش از ورود به موضوع اصلی گفتگو کمی در رابطه با همکاران سیستم و فعالیتش در سه دهه اخیر توضیح دهید؟

فعالیت همکاران سیستم در سال ۶۶ آغاز شد و شرکت با ۳ نفر بنیانگذار در سال ۶۷ تأسیس شد. فعالیت همکاران‌سیستم در دهه اول عمدتا روی تولید و توسعه سیستم‌های DOS متمرکز بود. در آن زمان سیستم‌های‌جزیره‌ای  داس  راهکار خوبی برای احتیاجات صنایع بودند. در دهه دوم فعالیت همکاران سیستم با تمرکز بر سیستم‌های تحت ویندوز و یکپارچه آغاز شد و برای اولین بار شرکت ما سیستم‌های یکپارچه را به عنوان سیستم‌های اطلاعات مدیریت یا MIS ارائه کرد. در همان سال‌ها همکاران سیستم برای اولین بار وارد بازار دولت شد و سیستم‌های یکپارچه را به دولت ارائه کرد. همچنین از نظر ساختاری تأسیس شرکت‌های تحت لیسانس در دهه دوم فعالیت همکاران سیستم در دستور کار قرار گرفت. در همان سال‌ها شروع به توسعه فعالیت استانی همکاران سیستم کردیم و دفاتر همکاران سیستم را در استان‌ها فعال کردیم. این روند به تدریج به این نقطه رسید که در حال حاضر در ۱۹ استان حضور داریم.

تمرکز فعالیت همکاران سیستم در دهه سوم روی نسل جدید ERP که سیستم‌های تحت‌وب و یکپارچه با مفهوم فرآیندی بود. پیش از این دهه همکاران سیستم در بازارهای کوچک حضور نداشت به همین دلیل در سال ۸۸ سپیدار را راه‌اندازی کردیم. در دهه سوم بیشتر به سمتی رفتیم که بتوانیم پاسخگوی نیازهای صنایع باشیم و در حال حاضر برای صنایع مختلف نظیر پخش، خرده‌فروشی، پتروشیمی‌، سیمان، دارو،  غذا و غیره راهکارهای گوناگونی داریم.

سرمایه اولیه همکاران سیستم چقدر بود و چگونه تأمین شد؟

سرمایه اولیه همکاران سیستم ۱۰۰ هزار تومان بود که از سرمایه شخصی بنیانگذاران تأمین شد. سال ۹۰ که همکاران سیستم وارد بورس شد این سرمایه صد هزار تومانی به ۲۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده بود. تعداد سهامداران عمده همکاران سیستم که بالای ۵ درصد از سهام این شرکت را در اختیار دارند در دهه اول فعالیت شرکت از ۳ نفر به ۸ نفر افزایش پیدا کرد. در همان سال‌ها به تعدادی از افراد فعال در شرکت نیز سهام دادیم که با احتساب این سهام تشویقی در سال ۹۰ که در حال ورود به بورس بودیم همکاران سیستم ۲۵۰ سهامدار داشت.

همکاران سیستم از اولین شرکت‌های فعال در حوزه تکنولوژی بود که به بازار سرمایه ایران وارد شد. در رابطه با چالش‌ها و فرآیند ورود همکاران سیستم به بورس توضیح دهید.

فرآیند ورود همکاران سیستم به بورس ساده نبود. این فرآیند از سال ۸۸ شروع شد و پس از ۲ سال در سال ۹۰ توانستیم وارد بورس شویم. در زمان ورود همکاران سیستم اغلب شرکت‌های حاضر در بازار سرمایه از جنس شرکت‌های صنعتی و تولیدی بودند و دارای‌های ثابت کلانی داشتند که باعث می‌شد سرمایه‌گذاران در ارزش‌گذاری آن شرکت‌ها راحت‌تر باشند. این در حالی بود که دارایی‌های همکاران سیستم به عنوان یک شرکت نرم‌افزاری خیلی قابل اندازه‌گیری نبود چون روش مشخصی برای اندازه‌گری نرم‌افزار در داخل کشور ارائه نشده است. حق امتیاز همکاران سیستم هنوز هم در دارایی‌های شرکت در حساب‌ها صرفا با روشبهای تمام شده محصولات جدید مشخص شده است و افرادی که در حوزه سرمایه‌گذاری فعالیت می‌کنند در برآوردها می‌توانند این حق امتیاز را برآورد کنند و این موضوع سبب سخت شدن پروژه ورود همکاران سیستم به بورس شده بود.

در بین سال‌های ۸۸ تا ۹۰ چالش‌هایی که بر سر راه ورود همکاران سیستم به بورس وجود داشت را چگونه حل کردید؟

همکاران سیستم از ابتدای فعالیت خود شرکتی بود که تمام ثبت و ضبط اطلاعات مالی آن شفاف بود و پایه‌های محکمی را در موضوعات مالی داشت. در همان دو سال بودجه‌، مسیر رشد و برنامه‌های شرکت توسط سازمان بورس رصد می‌شد و اثبات شد که شرکت حتی  بیشتر از چیزی که اعلام می‌کند توان تحقق سود و پیش‌بینی‌های خود را دارد.

چه انگیزه و هدفی در سال ۸۸ همکاران سیستم را به سمتی برد که به ورود به بورس فکر کند و فرآیند ۲ ساله ورود به بورس را آغاز کند؟

بهتر است قبل از اینکه به انگیزه‌های همکاران سیستم برای ورود به بورس بپردازم توضیح دهم که به طور کلی شرکت‌ها چه انگیزه‌هایی برای ورود به بازار سرمایه دارند. شرکت‌ها عمدتا با هدف جذب سرمایه‌گذار یا تأمین سرمایه وارد بورس می‌شوند. انگیزه دیگری که شرکت‌ها را به بورس هدایت می‌کند افزایش اعتبار و تثبیت شرکت و همچنین معرفی یک فعالیت به بازار است.

عملکرد همکاران‌سیستم در نزدیک به ۱۰ سالی که در بورس حضور دارد نشان داد که این شرکت از ورود به بورس به دنبال جذب‌ یا تأمین سرمایه نبوده و نیست و ما بیشتر به دنبال کسب اعتبار و معرفی صنعت IT به بازار بودیم. من فکر می‌کنم همکاران سیستم در زمینه معرفی خود به بازار از طریق ورود به بورس موفق بوده و به اهداف خود رسیده است. همانطور که می‌دانید در حال حاضر صنعت IT در دنیا بیشترین جذب سرمایه و سهامداران را دارد، در حالی که در کشور ما اینطور نبوده و هنوز هم نیست. دلیل اینکه می‌گویم به دنبال جذب سرمایه نبودیم این است که از ۹ سال گذشته ۸ سال افزایش سرمایه داده‌ایم که تمام آن‌ها از محل سود انباشته بوده است. در حال حاضر سرمایه همکاران سیستم از ۲۰ میلیارد تومان در سال ۹۰ به ۱۲۶ میلیارد تومان رسیده است.

در بین صحبت‌هایتان گفتید که در ۹ سال گذشته همکاران سیستم در معرفی خود به بازار از طریق ورود به بورس موفق عمل کرده است. این موضوع چه دستاوردهایی برای همکاران سیستم داشته است؟

از یک سو بازار سرمایه شناخت خوبی نسبت به صنعت IT و پتانسیل این صنعت در کشور پیدا کرده است. ابتدای ورود از ما سوال می شد شرکت برای تامین مواد خود به خارج وابسته هست یا خیر؟ و امروز سهامداران در مورد سیستم های ابری در مجمع سوال می کنند. از سوی دیگر اعتبار شرکت در بازار های هدف خود در کنار سایر موضوعات مثل ارائه راهکارهای جامع با تکنولوژی های به روز و ساختار محکم و گسترده در سطح کشور باعث شد تا ما شاهد رشد خوبی در مشتریان بزرگ شرکت باشیم. در حال حاضر ۶۰ درصد پتروشیمی‌ها و ۶۰ تا ۷۰ درصد از سیمانی‌ها مشتری همکاران سیستم هستند. زمانی که یک شرکت می‌خواهد سمت مشتریان بزرگ برود باید اعتبار و نقطه اتکا داشته باشد.

منظورتان این است که اگر وارد بورس نمی‌شدید نمی‌توانستید مشتریان را جذب کنید؟

نمی‌گویم که اگر در بورس نبودیم نمی‌توانستیم مشتریان بزرگ را جذب کنیم ولی حضور در بورس کمک بزرگی در این زمینه به همکاران سیستم کرد. از سوی دیگر بزرگترین سرمایه ما نیروی انسانی است. نیروی انسانی دقت می‌کند که قرار است وارد چه شرکتی شود و کجا سابقه کار خود را درست کند. از این رو به نظر من ورود به بورس به جذب نیروی انسانی در همکاران سیستم کمک بزرگی کرده است.

همانطور که گفتید همکاران سیستم اولین شرکت نرم‌افزاری بود که در زمانی که بازار شناختی از شرکت‌های فناورانه نداشت وارد بورس شد. با این تفاسیر استقبال از همکاران سیستم در زمان ورود به بورس چطور بود؟

پیش از پاسخ به این سوال باید اشاره کنم که در بازار سرمایه سهامداران به تحلیلگرها توجه می‌کنند و براساس پیشنهادات تحلیلگران تصمیم می‌گیرند.

همیشه تعداد سهامدارانی که از همکاران سیستم سهم مطالبه می‌کنند زیاد بوده ولی ما با محدودیت عرضه مواجه هستیم. هدف همکاران سیستم از ابتدا این بود که سهم زیادی را در بازار عرضه نکند. در زمان ورود به بازار بورس سهامداران عمده همکاران سیستم ۸۳ درصد سهام داشتند و به دلیل تصمیم برای شناور کردن بخشی از سهام در حال حاضر سهم شرکت دانا از همکاران سیستم ۷۸ درصد است. یعنی در طول این ۹ سال تنها ۵ درصد بیشتر از چیزی که قصد داشتیم در بازار عرضه کردیم که این موضوع هم عمدتا به دلیل افزایش شناوری بوده است.

تابستان ۹۹ را تابستان داغ ورود استارتاپ‌ها به بورس نامیده‌اند. از نظر شما که از نزدیک شاهد تجربه ۹ سال حضور یک شرکت فناورانه در بورس هستید، ورود استارتاپ‌ها به بورس چه مزایا و معایبی می‌تواند داشته باشد؟

سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها جزء سرمایه‌گذاری‌های ریسک‌پذیر است و متأسفانه برای مدل ریسک‌پذیری هنوز حتی در استانداردهای حسابداری ما روش وجود ندارد. در همکاران سیستم شرکتی به نام دانه داریم که کار آن راه‌اندازی و یا سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها است و ما به خوبی لمس می‌کنیم که در روش‌های ارزش‌گذاری و روش‌های مالی که باید کسب‌وکارهایی نظیر استارتاپ‌ها را پشتیبانی کند دچار مشکل هستیم.

به نظرم قبل از ورود شرکت‌های استارتاپی به بورس باید یک‌سری مفاهیم برای تحلیلگران بازار روشن شود و جا بیفتند. برای نمونه اینکه تحلیلگران باید بدانند که چگونه این شرکت‌ها را ارزیابی و ارزش‌گذاری کنند و معیارها برای ارزیابی این شرکت‌ها به تحلیلگران معرفی شود، چون از اطلاعات صرفا مالی این شرکتها چیز زیادی قابل برداشت نیست. همانطور که می‌دانید معیارها برای شرکت‌های استارتاپی سود و زیان آن‌ها نیست چون این شرکت‌ها ممکن است تا مدت‌ها زیان‌ده باشند و بعد یکباره سود کنند. از نظرم شناخته شدن این شرکت‌ها در بازار و ارزش‌گذاری این شرکت‌ها از جمله چالش‌هایی است که شرکت‌های استارتاپی در ورود به بورس با آن مواجه هستند.

سرمایه‌گذارها هم باید بدانند که با خرید سهام استارتاپ‌ها دارند یک کار ریسکی می‌کنند و از هر ۱۰ استارتاپ ممکن است ۲ استارتاپ موفق شود و وقتی این ۲ استارتاپ موفق شوند اثری از نگرانی سرمایه گذاری در ۸ استارتاپ دیگر وجود ندارد. البته در بورس فردی که سهام استارتاپ‌ها را می‌خرد حتما سبدی تشکیل می‌دهد و پول خود را در جاهای مختلفی قرار می‌دهد تا احتمال اینکه از این سرمایه‌گذاری برنده بیرون آید را افزایش دهد.

خطر دیگری که وجود دارد این است که بنیانگذاران استارتاپی که وارد بورس شده و پس از ورود استارتاپ به نقطه اوج خود رسیده، یکباره متوجه شوند که به دلیل مشکلاتی که در حوزه ارزش‌گذاری این کسب‌وکارها وجود دارد سهم زیادی را به سادگی عرضه کرده‌اند. البته این موضوع نه تنها در استارتاپ‌ها بلکه در مورد تمام شرکت‌ها صادق است. تمام شرکت‌ها زمانی که تازه راه‌اندازی می‌شوند در صورتی که پیش از تهیه یک برآورد اساسی از روش، مدل و پیش‌بینی‌های توسعه خود، بی محابا جذب سرمایه کنند معمولا وقتی که شرکت به نقطه اوج خود می‌رسد از کرده خود پشیمان می‌شوند. فرض کنید شرکتی به خاطر یک میلیون تومان بخش بزرگی از سهام خود را بدهد ولی در زمان اوج شرکت آن یک میلیون تومان دیگر ارزشی ندارد. لذا زمان ورود به بازار بورس در چرخه توسعه شرکت بسیار مهم است.  به همین دلیل چه سرمایه‌گذارها و چه خریدارها باید روی ارزش‌گذاری، بازار کسب‌وکار مورد نظر و مجموع فعالیت‌های که می‌تواند کسب‌وکار را به نقطه مطلوبی برساند خوب متمرکز باشند تا هر دو طرف در این سرمایه‌گذاری برنده باشند.

بخشی از مدل‌های سرمایه‌گذاری پیدا کردن شریک  برای ایجاد هم‌افزایی در کسب‌وکار است. برای نمونه خیلی از شرکت‌ها ممکن است در محیطی کار کنند که اگر با یک بانک شریک شوند یکباره توسعه خود را چندین برابر کنند. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد، برای نمونه بخشی از آن می‌تواند اعتبار شرکتی باشد که در حال جذب سرمایه از آن هستید و بخش دیگر می‌تواند دسترسی شریک به بازار باشد که به توسعه کمک می‌کند. مراقبت در این زمین برای شرکتی لازم است که دارد سرمایه جذب می‌کند و باید دقت کند که سرمایه‌گذار خود را هدفمند جذب کند و این جذب سرمایه صرفا برای پول نباشد. در حال حاضر این مدل‌های سرمایه‌گذاری که سبب هم‌افزایی می‌شود در بورس اتفاق می‌افتد.

در پایان اگر در مورد ورود استارتاپ‌ها به بازار بورس توصیه‌ای دارید، بگویید.

تنها چیزی که از نظرم خوب است که به عنوان یک موضوع اجتماعی منتشر شود این است که استارتاپ‌ها امیدهای آینده هر کشوری هستند. بنابراین حمایت از استارتاپ‌ها فقط آن‌ها را رشد نمی‌دهد بلکه می‌تواند کل شرایط اقتصادی کشور را متأثر کند و رشد دهد. از این رو ورود استارتاپ‌ها به بورس کار خوبی است و صرفا نیاز به حمایت مالی ندارد بلکه باید در استانداردها، موضوعات مالیاتی، بیمه و ایجاد کانال‌هایی برای اینکه استارتاپ‌ها بتوانند خود را خوب عرضه کنند و از طرف دیگر تحلیلگرها بتوانند با شاخص‌های مشخصی که توسط نهادهای مستقل تعریف شود این شرکت‌ها را ارزیابی کنند، به ورود استارتاپ‌ها به بورس کمک خواهد کرد.

منبع
وبنا

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا