در سال 1945، یک نویسنده داستانهای علمی تخیلی انگلیسی، به نام آرتور سی کلارک- نویسنده اثر شناخته شده 2001: A Space Odyssey-موفق شد در داستان خود به درستی پدیده اعزام ماهوارهها به فضا را پیشگویی کند. اولین ماهواره در سال 1958به فضا اعزام شد.
کلارک، بعد از آن نیز سفر انسان به کره ماه و بازگشتش را حوالی سال 1970 پیش بینی کرد که این اتفاق نیز در سال 1969- توسط دو فضانورد به نامهای نیل آرمسترانگ و باز آلدرین- روی داد. در سال 1973، کلارک پیشگویی کرد که در آینده، انسانها قادر خواهند بود تهدیدات فرا زمینی مانند شهاب سنگ و اشیای نزدیک به زمین را شناسایی کنند. ناسا برنامه مشاهده و نظارت اشیا و اجسام نزدیک به زمین را در سال 1998 راه اندازی کرد.
البته بسیاری از پیشبینیهای کلارک، درست از آب درنیامدند، وی مدعی بود که اولین فضاپیمای تجاری حول و حوش سال 2011 به فضا اعزام میشود و یا انسانها سال 2021 قادر خواهد بود پای خود را به روی کره مریخ بگذارند. وی حتی از پروژههای حمل مسافر به ژوپیتر در سال 2099 سخن گفته است که به گفته متخصصان بسیار بعید است در این تاریخ اتفاق بیفتد.
کلارک در مورد زمان به وقوع پیوستن دستاوردهای فضایی انسان بسیار خوشبین بود. در دنیای علم، بسیاری از متخصصینی که هیچ سر رشتهای در حوزه داستانهای ساینس فیکشن یا علمی تخیلی نداشتند، پیشبینیهایی انجام دادند که به ندرت به واقعیت پیوست. اما سوال اینجاست که چرا پیشرویهای تکنولوژی در حوزه هوا فضا، از دیگر حوزه ها عقب ماند؟
چالشهایی که بر سر راه دستیابی به اهداف کشف فرا زمین وجود دارد، متعدد است مانند محدودیت بودجه رسانی و تکنولوژیکی. اما طبق گفته متخصصانی که جدیدا پیرامون این موضوع در آلمان دور هم جمع شدند، مانع اصلی که سر راه وجود دارد، داخل مغز ماست یعنی تفکرات.
در کنفرانس فضایی Asgardia Space Congress در شهر Darmstadt آلمان، متخصصان پیرامون موضوعاتی مانند «هموار کردن راه برای زندگی در فضا» مذاکره کرده و شیوههای مختلف تحقیقاتی و چالشهای موجود دراین مسیر را بررسی کردند. راه حلهایی نیز در این جلسه عنوان شد. مانند احتیاج به سیستمهای پیشرفته پشتیبانی از حیات و گرانش مصنوعی. اما مسئلهای که اکثر متخصصان حاضر به روی آن توافق داشتند، این بود:« مشکل اصلی نسل بشردر مورد مهاجرت و زندگی در کرات دیگر، به بخش روانشناسی انسان مربوط می شود.» یه عبارت دیگر، انسان ها از لحاظ روانی یا روانشناختی، هنوز آماده ورود به این فضای ناشناخته نیستند.
شرکت نانوراکز(Nanoracks)، محصولات مرتبط با ایستگاههای فضای توسعه میدهد. مدیرعامل این شرکت، جفری مَنبر- Jeffrey Manber است. وی معتقد است:« بزرگترین مانع در این مسیر، طرز تفکر است. من هر روز روی کره زمین از خواب بیدار میشوم و روی همین سیاره کار و زندگی دارم. چرا باید اصلا بخواهم به سیاره دیگری مهاجرت کنم؟»
آقای مَنبر، اشاره کرد که بعد از اولین سفر انسان به کره ماه، پیشرفتهای ناچیزی در زمینه کشف حضوری و شهودی فضا انجام شده است. وی اعلام کرد که طی 50 سال اخیر، با وجود پیشرفتهای چشم گیری که تکنولوژی داشته، دستاوردهای بسیار کمی در زمینه کشف شهودی فضا انجام شده است:« آیفونها هر سال جدید میشوند اما قادر نیستیم برای کشف فضا قدم جدیدی برداریم.»
نبود رهبر توانگر و بلند پرواز
Robert Thirsk، فضانوردی کانادایی است که 6 ماه در ایستگاه فضایی ناسا گذرانده است. وی معتقد است که این فاصله، به دلیل فقدان رویاهای بزرگ است. وی میگوید که تمرکز و ارادهای که کسانی مانند جان اف کندی در اوایل 1960 داشتند، در نسلهای بعد به وضوح گم شد.
Thirsk معتقد است بدون بلندپروازی بزرگ قدرت دیگری وجود ندارد که بتواند منابع لازم برای این امر را در اختیار گذاشته و مسیر را هموار کند:« ما به افرادی با اراده و با دید باز نیاز داریم که قابلیتهای ارتباطی خوبی داشته باشد و بتواند مردم در سرتاسر دنیای به ترک زمین، تشویق کند و مزایای این کشف و جستجو در فضا و حتی مهاجرت به آنجا را برای آنها جا بیندازد.»
Thirsk میگوید که این امر مهم، نیاز به فردی با انگیزه مانند ماندلا دارد تا انرژی لازم را به مردم بدهد.
آیا برای ترک زمین آمادهایم؟
علاوه بر همه این محدودیتها، متقائد کردن انسانها به ماندن در فضا یا کرات دیگر در حال حاضر نا ممکن به نظر میرسد. هر چه که باشد، تمام تاریخ تمدن بشر روی این سیاره آبی روی داده و کمتر کسی میتواند حتی در تخیالت خود، زندگی در جای دیگر را به تصویر بکشد.
فلوریس وویتز ، پروفسور فیزیک در دانشگاه آنتورپ میگوید 15 سال پیش، از یک کیهان نورد در مورد سختترین قسمت رفتن به فضا پرسید. کیهان نورد جواب داد که « خارج از دسترس بودن» و این جواب، فلوریس را شکه کرد. وی میگوید که چالشهای انسان با پا گذاشتن به فضا، پیچیدهتر نیز میشود.
وویتز اشاره میکند:« با رفتن به مدار نزدیک سطح زمین، فرد به خوبی میداند که اگر اتفاق خاصی روی زمین رخ دهد میتواند برگردد اما اگر انسان روی سیاره مریخ باشد و حتی نتواند زمین را از دور ببیند، احساس تنهایی و غمگینی ممکن است تاثیرات عمیق تری روی وی بگذارد.»
پش شما هم اگر رویای زندگی حتی در کره ماه یا مریخ را سر دارید، بهتر است فعلا به دیدن فیلمهای علمی تخیلی بسنده کنید!
منبع: fastcompany
متشکرم از سایت خوبتون