امنیت اقتصادی، زیرساخت بازگشت نخبگان
نام نویسنده: احسان طریقت
هر سال یک شهر ایران خالی میشود! این خبری است که چند وقت پیش در یکی از رویدادهای ملی به آن اشاره شد. خبری که میتواند هم به عنوان یک پدیده مهم مورد توجه قرار گیرد و هم دلایل متعددی را برای آن در نظر گرفت؛ از بیآبی و خشکسالی گرفته تا ضعف زیرساختهای اقتصادی و فرهنگی. اما گویا یک دلیل دیگر برای این موضوع عنوان شده بود: مهاجرت نسل جوان از ایران! بله مهاجرت جوانان از ایران به کشورهای دیگر برای تحصیل و زندگی و کار به عنوان موضوعی مطرح شده که سالانه ۱۵۰هزار نفر از جوانان و نخبگان ایرانی را شامل میشود.
تا همین چندسال قبل بسیاری در مورد موفقیت ایران در زمینه تکنولوژی و رقابت با رقبای خارجی تردید وجود داشت. کاری که استارتاپهایی چون دیجیکالا، کافهبازار، آپارات، اسنپ، بیپتونز و … انجام دادهاند در زمانی نه چندان دور غیرممکن به نظر میرسید و همین موضوع رشد و موفقیت کسبوکارهای جوان ایرانی در عرصه اینترنت بوده که بازی مهاجرت را دستخوش تغییر کرده است.
هرچند هنوز با ایدهآلها فاصله داریم و هنوز کسبوکارهای جوان و استارتاپهای ایرانی فرصت رشد بسیار زیادی در جامعه و تاثیرگذاری اقتصادی دارند اما تاثیر همین اندازه بر بسیاری از نخبگانی که هم اکنون در دوراهی راهاندازی یک کسب وکار در داخل یا در خارج از کشور مردد هستند مهم است. فراهم شدن شرایط اقتصادی ایجاد کسب و کار و احساس وجود امنیت اقتصادی مولفههای پیشفرض هرنوع توسعه اقتصادی است اما بازگشت نخبگان نیازمند شرایط ویژهتری هم هست. مهاجرت معکوس به نوعی تغییر شرایط به سمتی است که فردی که قبلا قصد بر زندگی و کار در کشور دیگری را کرده به بازگشت و حضور در فضای اقتصادی و زندگی کشور خود علاقهمند شود. امروزه در فضای استارتاپی ایران شاهد چنین افرادی هستیم کسانی که با داشتن مدارج تحصیلی خوب و فراهم بودن زمینه کار در شرکتهای خارجی حالا برای ساخت یک کسب وکار ایرانی و بومی به کشورشان بازگشتهاند. این افراد هم دانش و هم تجربه بینالمللی ایجاد کسب و کار موفق را دارند و حضور آنها در داخل کشور بهترین فرصت برای ایجاد کسب و کارهای بومی است.
از سوی دیگر مدلهای بومیسازی شده استارتاپی یک شاخص و الگو برای هر نخبه و صاحب سرمایه و یا دانش و تجربهای است. اینکه کسان دیگری مسیری را پیمودهاند به شما نشان میدهد که این مسیر قابل پیمودن است یا نه. اما به جز اینها شرایط دیگری برای بازگشت نخبگان میتوان فراهم کرد تا آنها را به بازگشت و ایجاد کسب وکار و انتقال دانش و تجربه بینالمللی به کشور امیدوار کند :
1- امنیت فعالیت سالم اقتصادی
فضای اقتصادی نیازمند امنیت اقتصادی است. مدیران کشورهایی که بیشترین بازگشت نخبگان در آنها اتفاق افتاده تمام تلاش خود را برای حمایت از ایجاد امنیت کسب وکارهای نوپا به کار گرفتهاند. سیاستگذاریهای حمایتی دولتها در این زمینه نه به صورت پرداخت وجه مستقیم به شرکتها بلکه تدوین سیاستهایی بوده که امنیت فعالیت سالم اقتصادی کسب وکارهای نوپا به خطر نیفتد. بسیاری از نهادهای اقتصادی سنتی به دلیل متصل بودن به منابع ثروت و نفوذ در بدنههای رسانهای و ساختارهای قدرت به عاملی مهم در برابر رشد و توسعه نهادهای جوانتر تبدیل میشوند. ضرورت حمایت اقتصادی از کسب وکارهای جوان و جلوگیری از حمله و هجمه نهادهای سنتی – که عموما در پشت بهانههای و ایرادات دیگری پنهان میشود – و ایجاد توازن و بالانس در فضای مدیریتی مهمترین وظیفه حکومتهاست. نهالهای اقتصادی نوپا بسیار شکنندهاند و در تمام کشورهای جهان دولتها تلاش زیادی برای محافظت آنها به کار میبرند. در کشوری چون هند نخست وزیر هند یکی از بزرگترین مدافعان توسعه فضای استارتاپی در هند است. با حمایت این مرجع قدرت، استارتاپهای بومی هندی حالا به موفقترین استارتاپهای بینالمللی تبدیل شدهاند و فرصتهای تولید شده در این کشور دیگر تنها در اختیار شرکتهای خارجی نیست.
2- استفاده از دانش و تجربه روز جهان
یکی ازمهمترین مزیتهای بازگشت نخبگان بهرهگیری از دانش و تجربه روز جهان است. سیاستهای کشور چین برای اعزام دانشجویان این کشور به مشهورترین دانشگاههای جهان و سپس ارایه مشوقهای زیاد در بازگشت فارغالتحصیلان به داخل کشور نمونه موفقیت چنین سیاستی است. کشورهایی که شرایط بازگشت و انتقال دانش و تجربه نخبگانشان را فراهم کنند در قانع کردن این نخبگان برای بازگشت موفقترند.
3- شرایط مطلوب اجتماعی
یک دلیل اصلی هر مهاجرتی عدم شرایط مطلوب اجتماعی است. بدون ایجاد شرایط مطلوب اجتماعی برای یک زندگی سالم و مناسب تلاش برای جلوگیری از فرارمغزها و بازگشت مغزها کم اثر است.
نگاهی به تجربه برخی از کشورهای در حال توسعه
شاید بتوان از تجربه کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافتهای که با این موضوع مواجه بودهاند هم بهره گرفت. کشورهایی مانند چین، کرهجنوبی، هند، پاکستان یا کشورهایی همچون برزیل و آرژانتین در این زمره قرار دارند. چین به عنوان یکی از قطبهای اقتصادی دنیا، مدتها با موضوع مهاجرت جوانان و نخبگانش روبرو بوده اما با تغییراتی در قوانین دولت مرکزی، تغییر شرایط در فضای ثبات سیاسی و اقتصادی و به خصوص رویکرد دولت در بکارگیری نیروی جوان و نخبه از یک سو و تسهیل شرایط در بخشهای محلی برای سرمایهگذاری و مهاجرت معکوس پاداشها و تسهیلاتی در نظر گرفته شده است که مهاجرت معکوس را سرعت بخشیده است. هند برای بازگرداندن و استفاده از تجربه نخبگان خود پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، شرایط ویژهای برای هندیالاصلهای آمریکاییها ایجاد کرد و با دادن تابعیت به این افراد، شرایط بازگشت و حتی راهاندازی کسبوکار را برای این نسل از هندیها هم فراهم کنند. یکی از متفاوتترین رویکردها به دیاسپورا و کمک به مهاجرت معکوس در کرهجنوبی صورت گرفته است که همگی از سیاستهای دولت پارک چونگ نشات گرفته است. در این تفاوت، سیاستهای اقتصادی از یک سو و از سویی دیگر رشد فرهنگی کرهجنوبی به نسبت آمریکا از دلایلی است که نخبگان کرهجنوبی عزم مهاجرت به کشورشان کردهاند. در بخشی از این برنامه که از آن به k-Move نام برده میشود، برای کارآفرینان کرهای بسترهای ارتباطی ویژهای با کارآفرینان کرهای مقیم در کشورهای دیگر طراحی شده که سرعت اشتغالزایی را در این کشور بالاتر ببرد.
آیا برای مهاجرت معکوس نخبگانمان آمادهایم؟
حال که ایران هم در شرایط مناسبی برای مهاجرت معکوس نخبگان و جوانان قرار دارد و به گفته مقام معظم رهبری هم «نخبگان -جوانها، بخصوص جوانان نخبه- هدایای نفیس الهی هستند به یک ملّت و یک کشور»، وظیفه ما در حفظ و نگهداری و ایجاد شرایط برای بازگشت مهاجران جوان و نخبه ایرانی و از همه مهمتر ایجاد فضایی پرامید و مثبت با شرایط و زیرساختهای مناسب حمایتی بیشتر از همیشه به عنوان یک تکلیف احساس میشود. سوالی که مطرح میشود این است که آیا به تکلیف خود به خوبی عمل میکنیم و یا برخی دغدغههای ما درست بر خلاف سیاستها و مصالحی است که بزرگان دینی ما به آن تکلیفمان کردهاند؟ آیا امنیت لازم برای رشد استارتاپها در داخل کشور فراهم کردهایم؟ آیا فضای اقتصادی مناسب برای جلوگیری از هضم شرکتهای نوپا توسط غولهای سنتی اقتصادی فراهم شده است؟ و بالاخره آیا برای بهبود شرایط اجتماعی برای بازگشت نخبگان و دانشمندانمان حرکتی کردهایم؟