تکنولوژی

سیمرغ می‌توانست بلندپروازتر باشد

– آخرین حضور اسم فراسو دست‌کم به الکامپ دهم باز می‌گردد. اصلا چه شد که امسال با نام فراسو شرکت کردید.

اینکه چرا از پنج سال پیش در نمایشگاه نبودیم، بر می‌گردد به همان جریان‌های سازمان نظام صنفی که ما هم بالاخره به عنوان یکی از یاران سازمان نظام صنفی، وقتی برخورد نمایشگاه را با آن دیدیم در تحریم‌ها شرکت کردیم.

– در دوره‌هایی که در تحریم نبودید و به اسم لاوان شرکت می‌کردید باز هم از اسم فراسو خبری نبود.

هر کسی شیوه تبلیغی خاص خودش را دارد. من همیشه به دیده شک نگاه کردم آیا تبلیغات می‌ارزد یا راه‌‌های دیگری وجود ندارد که بتوان برند یا فعالیت خود را پیشرفت بدهیم. در مورد لاوان به من پیشنهاد شد که تبلیغ رادیویی و تلویزیونی داشته باشم من خیلی به این حرکات شک دارم چون هر شرکت باید عملکرد تبلیغی خود را هم بداند. فقط اینکه شما پول خرج کنید، معنی ندارد. مسلما هر پولی که هزینه کنید آثاری از خود نشان خواهد داد؛ اما چه آثاری و به چه میزان. بالاخره فراسو از ۱۰یا ۱۵ سال پیش نمایشگاه الکامپ را از یک غرفه ۱۶ متری شروع کرد بعد ۵۰ و سپس ۸۰ متر شد و حالا به ۳۰۰ متر رسیده است و دیگر نمایشگاه سال بعد را نمی‌تواند در یک غرفه ۵۰ متری حضور یابد. همیشه باید نشان بدهیم که اینجا حضور داریم و نسبت به گذشته پیشرفت کردیم. یعنی یا حضور پیدا نکنیم یا باید حضوری مطابق با نام خود داشته باشیم. حالا این حضور در الکامپ وقتی اعداد و ارقامش را می‌سنجید و با توجه به نوع مخاطبی که وجود دارد متوجه می‌شوید، نمی‌ارزد.

– فقط بر نوع مخاطب تاکید دارید؟ تعداد چطور؟

نه، تعداد که معنایی ندارد. کشوری با ۷۶ میلیون جمعیت حالا ۲۰۰ هزار نفر از نمایشگاه بازدید می‌کنند، تعدادی نیست. اگر ۲۰۰ هزار نفر متخصص بودند شاید این نظر صائب بود، ولی این ۲۰۰ هزار نفر که ما خودمان می‌دانیم برای چه می‌آیند که حالا ما می‌گوییم ۲۰ هزار نفرشان تخصصی هستند ولی اکثرا برای پیک نیک می‌آیند با شمردن اینها که نباید خودمان را گول بزنیم.

– اگر شما در نمایشگاه یک غرفه بزنید به هر حال ۲۰۰ هزار نفر برند فراسو را می‌بینند این تفاوتی برای شما ندارد؟

چه چیزی را از ما ببینند. اگر می‌خواهند از ما ماوس و کیبورد ببینند که من بعید می‌دانم کسی نداند فراسو ماوس و کیبورد تولید می‌کند.

– شاید شما در این پنج ساله پروژه بزرگ نداشتید که به مردم در قالب فراسو معرفی کنید.

همینطور هم هست، من منکر نمی‌شوم.

– قبول کنید اینکه لاوان پروژه بزرگ شما بوده باعث شده که تمرکزتان روی آن باشد. اگر در فراسو یک اتفاق بزرگ پیش می‌آمد برای شما هم صرف داشت.

بیگ بنگ لزوما به این معنا نیست که شما یک اتفاق بزرگ داشته باشید ممکن است مجموعه اتفاقات چند سال شرکت بزرگ باشد. همین امسال سیاست‌‌های شرکت در نمایشگاه نسبت به آخرین باری که شرکت کرد بسیار پیشرفت داشت. فراسو در آخرین باری که در نمایشگاه شرکت کرد یک برند بود با سه نوع محصول تولیدی، الان پنج برند است با ۴۰۰ نوع محصول تولیدی؛ مثلا حرف مسال فراسو این است که ما دیگر فراسوی ماوس و کیبورد نیستیم ما امسال حرف برای گفتن داریم.

– پس شما تا حالا حرفی برای گفتن نداشتید، اشکال از ۲۰۰ هزار مخاطب الکامپ نبوده است.

درست است. ما برای آن ۲۰۰ هزار نفر هم حرفی نداشتیم. این اصلا بیماری فراسو نیست. بیماری همه شرکت‌‌هایی است که لزوما وظیفه دارند در الکامپ حضور داشته باشند و باید همان غرفه‌‌ها و محصولات پارسال را دوباره بچینند و دنبال نماینده بگردند. نگاه من به نمایشگاه این نیست. ما در نمایشگاه باید حرف تازه بزنیم. زمانی که مردمی که به نمایشگاه آمده بودند می‌پرسند دنیای IT چطور بود می‌گویند هیچ چیز جدیدی وجود نداشت، درست هم می‌گویند. بازدیدکننده آمده که محصول و خدمات جدید ببیند وگرنه در اینترنت جستجو می‌کرد و تمام اینها را می‌توانست در یک محیط بسیار آرام‌تر و راحت‌تر بدون خستگی و مریضی در اختیار داشته باشد.

– با این حال نمایشگاه الکامپ هنوز هم پر مخاطب است.

الکامپ برای چند نفر بسیار عالی است. مثلا برای اعلام حضور برندی که تا حالا معرفی نشده، بسیار خوب است که بگوید من در این بازار حضور داشتم به شرطی که قوی و خیلی خوب شرکت کند و همینطور برای شرکت‌‌های قدیمی که حرف‌‌های جدیدی برای گفتن دارند. ما برای لاوان از این فضا استفاده کردیم ولی اگر شرکتی حرف جدیدی نارد و بخواهد تمام محصولات و خدمات سال‌‌های گذشته را عرضه کند فقط برای اینکه بگوید در صحنه حضور دارم چیزی نصیبشان نخواهد شد.

– در حرف‌‌های شما تضادی وجود دارد که اول می‌گویید حرفی برای گفتن ندارید پس نمایشگاه الکامپ برای شما مناسب نیست بعد شما اعلام کردید ۴۰۰ نوع کالا با پنج نوع برند دارید همه اینها که یک ساله اتفاق نیفتاده است.

اگر مخاطب من متخصصان بودند مثلا فروشنده‌های مجاز‌ بودند، انواعی که بالقوه امکان کار کردن با مجموعه را به عنوان توزیع کننده داشته باشند حضور داشتند ما هر سال شرکت می‌کردیم. چون ما همیشه به جایی احتیاج داریم که با توزیع‌کننده‌ها صحبت کنیم. خیلی دوست داریم در جایی باشیم که با هزاران توزیع کننده صحبت کنیم و آ‌نهایی که تا به حال نتوانستند با بدنه شرکت ارتباط برقرار کنند آشنا شویم و ارتباط بگیریم. حتی اگر حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشند بالاخره تولید دارند. اگر هم نخواهد تولیداتش را توسعه بدهد اما توسعه فروش هیچ وقت متوقف نمی‌شود. اگر نمایشگاه تخصصی بود و اگر حداقل ۲۵ هزار خرده‌فروش‌‌های ما یا حدود پنج هزار توزیع‌کننده‌‌های ما می‌آمدند، ارزش داشت که ما هر سال شرکت کنیم. حتی اگر حرف تاز‌ه‌ای برای گفتن نداشته باشیم. حالا اشکال نمایشگاه الکامپ چیست؛ این ۲۰۰ هزار نفر بازدید‌کننده ا هم فرصت ندارید ببینید پس بهتر است ما یک فضای دیگری را خودمان ایجاد کنیم به جای اینکه ۲۰۰ هزار نفر را ببینیم فقط ۵۰۰ نفر را ببینیم اما در فضا و امکانات بهتر. اگر شرکتی حرفی برای گفتن داشته باشد بد نیست که در الکامپ شرکت کند.

– این نکته سوال‌برانگیز است که مثلا شما در جیتکس فروشنده‌‌های‌تان را از سراسر منطقه دعوت می‌کردید و نمایشگاه را برای خودتان غنی می‌ساختید چرا هیچ‌گاه این کار را برای الکامپ انجام ندادید.

من فکر نمی‌کنم که نمایشگاه الکامپ برای دست اندر کاران این کشور احتیاج به دعوتنامه داشته باشد من در جیتکس مجبور هستم که نمایندگی کشور‌های مختلف خود را از سوریه، بحرین، قطر، عراق و… را بگویم بیایند. فضای آنجا واقعا یک فضای همکار به همکار است. هر چند در این سال‌‌های اخیر همکار به کاربر هم شده است. به هر حال فضایی است که فرصت حرف زدن دارید. می‌توانید با نماینده خود صحبت کنید. همانطور که در جیتکس این اعتقاد وجود دارد این هفته فناوری است نه یک نمایشگاه. فرض کنید من شرکت‌هایی را که بالقوه می‌توانم با آنها هم به عنوان فراسو و هم لاوان کار کنم را دعوت کنم، فکرکنید که اصلا فروشنده مجاز هم دعوت داشته باشد بالاخره الکامپ بهانه‌ای است که این شرکت‌ها می‌آیند اما فضایی برای گفتگو نیست. جلوی غرفه‌‌ها که شلوغ است اصلا یک هتلی آن اطراف هست که ما آنجا قرار ملاقات بگذاریم؛ نخیر نیست. اشکال اینجا است؛ مردم جمع شدند و تمرکز اتفاق افتاده ولی مشکلات دیگری هم از این دست وجود دارد؛ همان سخت‌افزار مصرف‌کننده با زیرساخت ضعیف. فرد متخصص هم که باشد نمی‌تواند بیشتر از چهار ساعت در نمایشگاه باقی بماند.

– از نتیجه‌هایی که در نمایشگاه‌‌های قبل خصوصا دو سال پیش، از لاوان گرفتید راضی بودید؟

بله، دو سال پیش خیلی خوب بود. ولی هنوز که هنوزه مردم لاوان را نمی‌شناسند و ما این نکته را می‌دانیم.

– مساله‌ای که وجود دارد این است که امسال لاوان در نمایشگاه شرکت می‌کند یا فراسو چون یکسری از شرکت‌‌ها اعلام کردند که از طریق لاوان در نمایشگاه حضور دارند.

فراسو شرکت می‌کند و جایی را هم به لاوان اختصاص می‌دهیم. ما یکسری فرم برای تخفیف تعیین کردیم برای کسانی که تمایل دارند یک فرم تخفیف تعریف کردیم که اگر کسی دوست دارد معرفی‌نامه‌ای داشته باشد می‌تواند از طریق این کوپن‌ها در غرفه ما حضور داشته باشد.اما در غرفه لاوان، هیچ برندی را نمایش نمی‌دهیم.

– کل متراژی که دارید چقدر است.

ما در درون سیمرغ جدا شدیم. فضای اختصاصی ما ۱۰۰ متر برای کل لاوان و فراسو است.

– شما اولین عضو رسمی گروه سیمرغ هستید که به این سوال جواب می‌دهید، مبنای شکل‌گیری ای کنسرسیوم چه بوده و اینکه چرا هیچ سایت، اید‌ه‌ای یا مانیفستی برای این گروه ارایه نشده است؟

به اعتقاد من این گروه با یک عقید‌ه‌ای شروع به کار کرد و با عقیده دیگری ادامه داد. این گروه و دیدارهایش فقط به این نمایشگاه باز نمی‌گردد طی دو سال اخیر تقریبا ماهی یک بار این ۱۰ شرکت با یکدیگر دیدار داشتیم.

– در آن زمان اسمی مثل حالا وجود داشت.

نه، هیچ اسمی وجود نداشت. وقتی صحبت از نمایشگاه پیش آمد ما طبق معمول سال‌‌های گذشته نمی‌خواستیم شرکت کنیم چون همانطور هم که گفتم به نظر من حضور در نمایشگاه تنش‌‌های زیادی را البته به همراه منافع زیاد برای شرکت دارد. درست است که هزاران مزیت جانبی وجود دارد ولی زمانی که مساله را روی میز می‌گذارید و بررسی می‌کنید متوجه می‌شوید نمی‌ارزد هم از نظر مالی و هم از نظر نیروی انسانی. اما دوستان به خصوص ناصر سعادت اصرار داشت امسال که نظام صنفی اجراکننده نمایشگاه است، ما باید شرکت کنیم. آنچه که من گفتم این بود که درست است ما از حامیان همیشگی نظام صنفی هستیم ولی حامی اولیه نظام صنفی هیات مدیره فعلی آن است نه هیات مدیره سابق یا آینده آن و حالا که نگاه می‌کنید و می‌بینید که تنها ۳۰ درصد هیات مدیره فعلی سازمان نظام صنفی در نمایشگاه شرکت کردند و بقیه حضور ندارند. در نتیجه دیگر نمی‌توان انتظاری ز دیگران داشت.

– به‌رغم توضیحاتی که الان گفتید شما در نهایت تحت عنوان سیمرغ شرکت کردید.

واقعا قصد شرکت در نمایشگاه را نداشتیم تا اینکه به یکی از دیدار‌های ما‌هانه این جمع رسیدیم و صحبت شد که باید از سازمان حمایت کرد و من هم موافقت کردم. اما این حرف را که ما باید از سازمان حمایت کنیم نمی‌توانم بپذیرم. درست است که در سال‌‌های اولیه باید حمایت کرد اما نه بعد از چندین سال دیگر موضوعیت ندارد. کلا حمایت معنوی خوب و معقول است ولی حمایت گلخانه‌ای باید منطق داشته باشد، آن هم در یک یا دو سال اول. به نظر من سازمان تشکیل شده است که از ما حمایت کند نه برعکس٫

– بنابرین شما شرط خاصی برای شرکت در این گروه مطرح کردید.

بله، اینکه ما در نمایشگاه حرف تازه بزنیم و نمایشگاه را محل نشان دادن حرکات آینده بگذاریم.

– یعنی برای حضور در نمایشگاه الکامپ حتما باید یک واقعه و رویدادی وجود داشته باشد.

بحث‌‌هایی مطرح شد که بیایید با یکدیگر شرکت و توان‌‌هایمان را با هم همراه کنیم ولی اگر با همدیگر هم شرکت کنیم باید چه چیزی را مطرح کنیم. دوستان ما در سازمان مثل آقای رحمتی نظرشان این بود که ما باید شرکت کنیم و لزوما نباید جای خیلی خوبی داشته باشیم. یک نوع فداکاری و ایثار کنیم و برویم بدترین سالن‌‌ها را بگیریم ولی من اعتقاد داشتم که این کار اشتباه است. قرار است کار اقتصادی انجام دهیم پس باید آن را خوب انجام بدهیم. اینکه برای انجام یک کار اقتصادی ایثار و فداکاری کنید من اصلا چنین اعتقادی ندارم.

– یعنی این یک بحث تقابلی بود که حضور شما باید صنفی باشد یا اقتصادی؟

من با حضور صنفی مخالف بودم. اعتقاد داشتم به حضور ۱۰۰درصد اقتصادی و با حرف جدید در این حوزه اقتصادی. درجلسات اولیه هم تاکید بر این بود که حرف اقتصادی زده شود مثل یک اید‌ه‌ای مانند موبایل کامپیوترینگ که جامعه ما در آن عقب است. اینکه ما ۱۰ شرکت تمام فکر‌های‌ خود را با هم تلفیق و نقشه و برنامه‌‌هایمان را برای آینده مطرح کنیم. اتفاقا ان همزمان شده بود با اینکه ما در داخل شرکت خودمان، جلسات هفتگی به نام دیدگاه ۲۰۲۰ راه انداختیم. با همفکری یک تیم حدودا ۳۰ نفره تصمیم گرفتیم که در سال ۲۰۲۰ شرکت ما چکار می‌خواهد انجام دهد. این همزمان شد با این تصمیم‌گیری‌ که ما ۱۰ شرکت تا ۲۰۲۰ را چگونه می‌بینیم. بالاخره باید یک تغییری باشد مثلا ما در زمینه موبایل کامپیوتینگ به صورت جدی باید سرمایه‌گذاری کنیم.

– پس این ایده بود که جلسات شما را تبدیل کرد به یک کنسرسیوم؟

من خیلی دوست داشتم که این جمع تبدیل به کنسرسیوم شود ولی کنسرسیوم نشده و نخواهد شد.

– دقت کنید که الان از شما تحت عنوان کنسرسیوم یاد می‌کند.

اشتباه می‌کنند؛ کنسرسیوم یک حداقل‌‌هایی لازم دارد. کنسرسیوم یک حرکت اقتصادی است با یک هدف مشترک اگر شرکت در نمایشگاه باعث می‌شود که ما کنسرسیوم شویم پس ما یک کنسرسیوم با حضور ۴۰۰ شرکت داریم که هر کدام غرفه دارند با مدیریت ثابتی به نام سازمان نظام صنفی. در حقیقت امروز من اسم این گروه را کنسرسیوم نمی‌دانم. اما امید داشتم که این کنسرسیوم شکل بگیرد ولی اسم این گروه حرکت جمعی برای حضور در نمایشگاه با هزینه‌‌های کمتر است. این ۱۰ شرکتی که تحت نام سیمرغ شرکت کردند حتی اگر با یکدیگر هم شرکت نمی‌کردند در نهایت می‌توانستند بهترین سالن را با بهترین شرایط بگیرند. همینطور که به شرکت‌های خیلی کوچک‌تر از اینها هم خیلی جا‌های خوبی در نمایشگاه رسید فقط به خاطر اینکه به موقع اقدام کرده بودند.

– خب پس فایده دست‌جمعی شرکت کردن چه بود؟

در عوض دردسر‌های ما که کمتر بوده است. یعنی ۹ شرکت دیگر هم کاری نکردند. حتما اگر دست خودمان بود شرایط بهتر بود. اما به هر حال در هر حرکت تیمی شما باید گذشت داشته باشید.

– اصطلاح کنسرسیوم سیمرغ را می‌گذاریم کنار، ما باید بعد از الکامپ چه انتظاری از گروه سیمرغ داشته باشیم.

من متاسفم که اسم این گروه کنسرسیوم سیمرغ شده است در حالی که ما باید یک کار جدیدی می‌کردیم. صد‌ها میلیون تومان در این نمایشگاه هزینه کردیم تا فقط اسم سیمرغ را جا بیاندازیم. بعد از نمایشگاه هم من نمی‌دانم سیمرغ چه کاری قرار است انجام دهد یا در واقع هیچ‌کاری نمی‌خواهد انجام بدهد، پرواز می‌کند و می‌رود. من سال‌ها در ایجاد برند کار کردم. الان برای برندی که هیچ برنامه‌ای برایش وجود ندارد این همه هزینه شده است.

– اگر سیمرغ یک گروه است بالاخره باید مدیر داشته باشد، ترکیب مدیریتی گروه چگونه است.

نه، چون سیمرغ تنها یک گروه نمایشگاهی است، ناصر سعادت و باقر بحری و بلورفروش البته بیشترین فشار روی سعادت و بحری است. الان می‌توان گفت این آقایان هیات اجرایی گروه سیمرغ هستند. در واقع این‌ افراد انتخاب شدند به عنوان امین گروه تا بودجه‌ای را که به دستشان سپرده شده را به هر شکل که خودشان صلاح می‌دانند، خرج کنند.

– می‌توانید رقم بودجه‌ای را که برای شرکت در نمایشگاه الکامپ در نظر گرفتید را بگویید؟

حدود ۴۰۰ میلیون تا سقف ۵۰۰ میلیون تومان بودجه گروهی شرکت‌های سیمرغ است غیر از بودجه‌ای که خود شرکت‌ها صرف می‌کنند.

فکر نمی‌کنید ۴۰۰ میلیون رقمی است که در ایران می‌توانید یک برند را زنده کنید و حتی یک برند را به دنیا بیاورید؟

– من متاسفم از اینکه زمانی که یک گروهی آینده یک برند را نمی‌داند با این حال آن اسم را تولید کند. شما باید بدانید می‌خواهید چکار کنید. اصلا وارث سیمرغ کیست یا از نظر حقوقی چگونه است. اگر همین فردا یکی از همین ۱۰ شرکت از نام سیمرغ استفاده کند مجاز است یا خیر یا حتی اگر سال آینده گروهی غیر از این ۱۰ شرکت آمدند و نامشان را سیمرغ گذاشتند چه اتفاقی خواهد افتاد. به نظر من به طور کلی ناپختگی‌هایی وجود داشت که به هر قیمتی می‌خواستیم در نمایشگاه شرکت کنیم باید این را قبول کنیم.

– هر از گاهی از شرکت‌های گروه می‌شنویم که مطرح می‌کنند، سیمرغ تشکیل شده تا در زمینه دورکاری فعالیت کند نظر شما دراین زمینه چیست؟

یک روزی به من پیشنهاد شد که سخنگوی این جمع باشم ولی من گفتم که سخنگوی ان جمع نخواهم شد چون من نمی‌توانم سخنگوی جمعی که معلوم نیست چکار می‌خواهد انجام دهد، باشم. من تنها سخنگوی خودم هستم. در این جلسات حرف‌های زیاد زده شده بله من هم دورکاری را شنیدم هزاران حرف دیگر هم زده شده است. به هر حال این حرف‌ها فقط زده شده و تایید نشده است. اصلا این جمع قدمی بیشتر از اینکه در نمایشگاه شرکت کند برنداشته و حتی زمانی را هم برای بررسی این مساله نگذاشته است. اگر این طور بود باید این سوال را می‌پرسیدید. حقیقتا من امیدوار نیستم این جمع با این ترتیب به کنسرسیومی ختم شود. من قبلا کار جمعی انجام دادم،کنسرسیوم هم داشتم و با خیلی‌ها کار کردم. من با ناصر سعادت مشترکا در نمایشگاه شرکت کردم همینطور با باقر بحری. من می‌دانم که یک حداقل‌هایی لازم است در این قضیه و متاسفانه این حداقل‌ها در این جمع وجود ندارد. شاید من با بقیه فرق دارم. شاید اگر من از این جمع بیرون بیایم باقی شرکت‌ها جمع شوند. در واقع به مرام من این نوع کنسرسیوم‌ها نمی‌خورد.

– اینکه می‌گویند این گروه خیلی قدیمی‌تر است یعنی فقط برای نمایشگاه تاسیس نشده و شروعش باز می‌گردد به طرح جامع مالیاتی، چه قدر صحت دارد؟

در صنف ما که برای هر انتخاباتی یک گروه تشکیل می‌شود مثلا گروه ۱۵،۲۰ یا ۱۴ به علاوه یک، مثلا همین گروه ۱۵ در انتخابات برنده شد. حالا این گروه بعد از دو سال چه معنایی دارد که حتی در برگزاری نمایشگاه هم با هم متحد نیستند و باید بروند سراغ شرکت‌های قدیمی‌تر و معترض صنف که در نمایشگاه شرکت کنند. متاسفانه این گروه‌ها فقط می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند و کرسی هیات مدیره را بگیرند بدون اینکه اصلا به این نکته فکر کنند که آیا می‌شود با این متحد یک سال دیگر هم متحد باقی ماند. کنسرسیوم سیمرغ هم همین است اصلا این شرکت‌ها حاضر هستند از منافع شرکت خود حالا نه منافع از بودجه و منابع مالی شرکت خود استفاده کنند و یک کار مشترک انجام دهند.

– تعدادی از اعضای هیات‌مدیره اصلا در نمایشگاه شرکت نکردند و حتی گروه سیمرغ را متهم می‌کنند به اینکه برای به دست آوردن وضعیت بهتر در نمایشگاه با هیات‌مدیره رانت کرده است.

من یک روز به این حرف‌هایی که در روزنامه‌ها نوشته شد واکنش نشان دادم و به گروه گفتم که موضع‌گیری کنید. من که عضو هیات مدیره سازمان نیستم هیچ انتقادی نمی‌توانید به من کنید. من حق دارم به عنوان هیات مدیره شرکت خودم بهترین مکان را در نمایشگاه بگیرم، به هر ترتیب که شده ولی شرکت‌هایی که عضو هیات مدیره سازمان هستند باید از خودشان دفاع کنند. من اگر بودم اجازه نمی‌دادم چنین حرف‌هایی در موردم زده شود. حالا همین شرکت‌هایی که متهم هستند که به عنوان مجری بهترین مکان نمایشگاه را برای خودشان برداشتند من به عنوان شاهد شهادت می‌دهم که حتی بعضی از این شرکت‌ها می‌خواستند بدترین جای نمایشگاه را بگیرند منتها با کسانی شریک شدند که حاضر نیستند این کار را انجام بدهند. اشکال کار هم این است که این مجریان از جمله آقای رحمتی و دوستانشان تنها یک راه حل داشتند که چنین انتقادی به ایشان وارد نشود و آن هم این است که در قالب سیمرغ حرف واحد می‌زدند و هویت مجزای اقتصادی برایش تعریف می‌کردند. سیمرغ ۱۰ خطی است که در آن می‌توانید ۱۰ شرکت را ببینید سیمرغ یک اسم ظاهری بیش نیست. فقط ۱۰ شرکت است یا از این جهت که سیمرغ پرنده‌ای است که اصلا وجود ندارد نام خوبی بشد. البته به نظر من، شما همین الان هم اگر به آسمان نگاه می‌کنید سیمرغ را می‌بینید چون سیمرغ خیلی اساطیری نیست. در واقع این پرنده‌های مهاجر که دسته‌جمعی پرواز می‌کنند هر دفعه یکی جلوی گروه پرواز می‌کند بعد می‌آید عقب. این پرندگان خستگی مقاومت هوا را با هم تقسیم می‌کنند و در نهایت یک عملی را انجام می‌دهند. من گمان نمی‌کنم که این ۱۰ پرنده حتی به یک سمت پرواز کنند. من می‌گویم اگر در آینده کسی از آقای رحمتی به عنوان رییس هیات مدیره سازمان سوال کند، چطور شد که در نمایشگاه این مکان به شما افتاد، من نمی‌دانم، آقای رحمتی چه پاسخی می‌خواهند بدهند. زمانی که کسی هیات میره می‌شود باید بتواند در مقابل این انتقادات حرفی برای گفتن داشته باشد.

– یعنی نیاز به واکنش ندارد؟

تا به حال رحمتی ترجیح داده این مساله را داخل هیات مدیره حل کند و اصلا به رسانه‌‌ها کشانده نشده است. آقایان می‌خواهند اعضا را قانع کنند که جای نگرانی وجود ندارد در این زمینه؛ بنده شهادت می‌دهم که آقایان مظلوم، رحمتی و سعیدی کسانی که در سازمان نقش اجرایی دارند خیلی تمایل داشتند که بهترین جای نمایشگاه از آن ایشان نباشد اما وقتی با چند شرکت اقتصادی شریک می‌شوید این مسایل را هم باید از قبل در نظر گرفته باشید. البته ما خواستیم به این دوستان کمک کنیم تا خودشان ا از این انتقادات نجات بدهند. از این طریق که بیاییم یک حرف در نمایشگاه بزنیم اما دوستان خودشان نپذیرفتند.

– یعنی شما این پیشنهاد را مطرح کردید اما پذیرفته نشد؟ به چه دلیل؟

بهانه این بود که زمان کافی برای این کار وجود ندارد. اما به نظر من وقت کافی در اختیار داشتیم.

منبع : عصر ارتباط

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا