تکنولوژی

گوشي دستتان باشد، اين گزارش جايزه دارد

نام نویسنده: سید محمد مهدی شهیدی

شروع گزارشی درباره موبايل يا همين تلفن همراه، در روزهاي پاياني بهمن‌ماه هشتاد و پنج، با بيان توضيحي در باب آنكه «موبايل چيست و چگونه است»، به آن مي‌ماند كه در شماره هفتاد و سوم«وب» بخواهيم در باب اينكه «چه مي‌خواهيم باشيم و چرا منتشر مي‌شويم» سخن بگوييم. پس از بديهيات است كه گزارش نيز مستقيم برود سر اصل مطلب خودش؛
خانم‌هايي كه تلفن همراه داريد! آقاياني كه همراه داريد! شمايي كه الان موبايلتان به هزار نغمه خوش به صدا در‌آمد! خانم خانه‌داري كه نمي‌داني همزمان با كدام تلفن وقت بگذراني و براي همين، قابلمه دوم هم ته گرفت؛ تا به حال به دردسرهايي كه پس ز همراه داشتن تلفن در همه وقت و هر جا بدان دچار شده‌ايد، فكر كرده‌ايد؟
نه! اصلاً منظورم سرطان مغز و اختلالات رواني و كاهش گردش خون در مغز و ديگر تأثيراتي كه امواج موبايل بيخ گوشتان در سر و مغز مبارك بر جاي مي‌گذارد نيست؛ منظورم دردسرهاي ديگر است. مثلاً فيشي كه هر دو ماه بايد بپردازيد؛ جريمه‌اي كه سر فلان چهارراه بابت صحبت كردن با تلفن همراه، حين رانندگي، بايداز شما بگيرد جناب سركار، كه البته در انبوه جرايم روزانه‌ي ديگر، گم شده و وصول نمي‌شود به خزانه‌ي دولت.
يا مثلاً دردسرهايي از قبيل پا توي كفش كردن خودتان ، زنتان، فرزندتان براي تغيير گوشي موبايل و خريدن يك مدل بالاتر با دويست هزار تومان اختلاف كه يك‌سوم درآمد شما است. و البته پيروز شدن ميل به داشتن گوشي موبايلي جديدتر با امكانات بالاتر، تا همكار، همسايه و دوست بدانند شما هم‌، كلاستان هر روز مثل صاايران بهتر از ديروز است.
گفتم صاايران، يادم آمد ده سال پيش اولين دوره‌اي كه سيم‌كارت تلفن همراه از سوي شركت مخابرات ايران داده شد افرادي كه از يكسال قبل يك ميليون تومان در حساب خوابانده بودند، تنها به شرطي كه گوشي صاايران را مي‌خريدند، مي‌توانستند در موعد مقرر بروند سيم‌كارتشان را تحويل بگيرند. گوشي‌هاي صاايران _ بايد در موزه مخابرات باشد _ يك چيزي بود قدِ لنگه كفش، با ابعادي در اندازه بيسيم‌هاي نظامي: مكعبِ ِ مستطيل، و خلاصه كلي اسباب‌ شرمندگي. با اين حال از لحاظ تاريخي پدربزرگ گوشي‌هايي محسوب مي‌شود كه قرار است با يك قرارداد 180 ميليون دلاري كه رئيس دولت پاي آن را امضا كرده – و اين يعني كه ردّ خور ندارد _ در سايه‌ي افزايش چند ده درصدي تعرفه واردات گوشي موبايل، توسط يك كنسرسيوم ايراني كه عملاً دولتي است، ساخته شود و به قول وزير ICT پس از تسخير بازار ايران _ لابد به شيوه گوشي صاايران _ بازارهاي اروپا را نيز درنوردد. (نقل به مضمون)
دور افتاديم از دردسرهاي موبايل. همين خود يكي از دردسرهاي موبايل ايراني است. نوشتن گزاش ازموبايل ايراني، نه كه ماشاءالله ده‌ها قصه‌ي پرجاذبه دارد؛ هي پرت مي‌افتد از جاده اصلي مي‌زند به شُندور.
خب از دردسرهاي موبايلتان، هرچه به خاطر آورديد در چند خط بنويسيد، بفرستيد ، قرعه هم مي‌اندازيم به 10 نفر، 10سیم کارت ایرانسل هديه مي‌دهيم.(همینجا هم فی المجلس ار مدیریت ایرانسل می خواهیم، افتخاری چنین را از دست ندهند،و10 سیم کارت را از محل بودجه تبلیغات، تامین اعتبار کنند برای دادن جایزه به 10 نفری که بهترین خاطره را از« دردسرهای موبایل ایرانی» ،بنویسند ،پست کنند یا بِِمِیلند به آدرس های واقعی و مجازی نشریه).
اما دردسرهاي موبايل ايراني را آنطور كه م تحقيق و تفحص كرده‌ايم از جاهايي كه مي‌توانسته‌ايم، يا راهمان داده‌اند، يا زورمان رسيده؛ گفتيم با گزارشي غير از آنچه خودمان مي‌خواهيم بنويسيم شروع كنيم، تا نگويند همه‌اش حرف ِخودشان است. به قول امروزي‌ها مستندسازي‌اش كنيم تا چيزي لاي درزش نرود.
پس گشتيم از ميان گزارش‌هاي منتشره در «وب» بخش‌هايي از گزارش «رهاشايگان» كارشناس حوزه ارتباطات را پيدا كرده‌ايم كه منبعي معتبر و بين‌المللي منتشر كرده بود تحت عنوان «جامعه اطلاعاتي و ارتباطات در ايران». حالا آنچه با بيان نوشتاري ديگري مي‌خوانيد در ادامه، بخش‌هايي از اين گزارش است:
خيابان موبايل
«… خشی از خيابان جمهوری در محدوده مرکزی و پرتردد تهران سال‌هاست به عنوان مرکز خريد وسايل الکترونيکی و ديجيتالی محسوب می‌شود. تلويزيون‌های بزرگ، دوربين‌های فيلمبرداری و دستگاه‌های ضبط صدا،بخش عمده ويترين اين فروشگاه‌ها را تشکيل می‌دادند. حالا اما به ندرت می‌توان فروشگاهی را در اين محدوده يافت که در ويترين آن از تلفن همراه هم خبری نباشد.
افزايش تفاضا برای تلفن‌های همراه حالا بخش های عمده ای از اين خيابان را به مرکز خريد و فروش گوشی های نو و دست دوم اين وسيله ارتباطی تبديل کرده است.
پاساژهای متعددی که طی سال های اخير تغيير کاربری داده شده، اغلب در اختيا مغازه دارانی قرار گرفته که گوشی های بزرگ و کوچک، ‌ساده يا پيشرفته را در مقابل چشم هزاران نفری قرار می‌دهند که روزانه از اين خيابان گذر می‌کنند. برخی از اين پاساژها در طول روز آنقدر شلوغ و به هم ريخته است که کار فروشندگی در آن با دشواری و سختی يک کار طاقت فرسا قابل مقايسه است. با اين حال حجم مراجعانی که مشتاقانه به دنبال خريد گوشی جديد و يا تعويض گوشی تلفن همراه خود هستند عملا سود اين کار را تضمين می‌کند.
علی قنبرپور کارگر يکی از اين فروشگاه‌هاست. او در يک مغازه کوچک که طول و عرض آن به زحمت به ده متر می رسد فروشنده است مشغول است و به گفته خودش از ساعت هشت و نيم صح تا غروب به فروش گوشی تلفن همراه مشغول است. حجم مراجعان به مغازه ای که علی در آن کار می کند آنقدر بالاست که او در برخی ساعات عملا نمی‌تواند پاسخ گوی سوالات متعددی که همزمان از سوی چند مشتری مطرح می شود باشد.
به گفته او اغلب مشتريان تمايل دارند تا امکانات گوشی های تلفن همراه را مستقيما از زبان فروشندگان بشنوند و حتی به برخی بروشورها و اطلاعاتی که در اين زمينه وجود دارد اطمينان ندارند.
علی رغم کوچکی مغازه ای که علی در آن کار می کند، او از سود بالای فروش گوشی های تلفن همراه در اين فروشگاه سخن می گويد، موضوعی که باعث شده صاحب کار او طی دو سال اخير سود فراوانی را سب کرده و مغازه ديگری را نيز در همين خيابان خريداری کند.
بازار پررونق وسايل جانبی تلفن همراه
شايد روزی که نختسين تلفن های همراه به ويترين های اين خيابان راه يافت کسی تصور نمی کرد اين وسيله های کوچک به زودی دستگاه های غول پيکر ديجيتالی ديگر را از ويترين ها کنار بزنند. اما تلفن همراه بر خلاف جثه کوچکش يک کالای مجرد نبود و نيست. حالا وسايل جانبی تلفن همراه به اندازه خود اين وسيله ارتباطی بازار و تقاضای مربوط به خود را دارد.
در پاساژ علاالدين که يکی از پررفت و آمدترين پاساژهای خيابان جمهوری است، هجوم مردم برای خريد برخی وسايل جانبی مثل کيف،‌ بند،‌ قاب های رنگ به رنگ و بازی ها و نرم افزار آنقدر بالاست که تردد در آن با دشواری روبه روست.
طی سال های اخير ميزان توجه به امکانات اضافی تلفن همراه آنقدر گسترش پيدا کرده که عملا بازار وسايل جانبی به اندازه بازار خود تلفن همراه جذاب و پررونق شده است.
صادق يکی از فروشندگان وسايل جانبی تلفن همراه می گويد:‌ “اشتياق مردم برای خريد کيف و قاب های رنگی تلفن بسيار بالاست. اين کيف ها قيمتی بسيار پايين دارند که برای محافظت و زيبايی تلفن از آن ها استفاده می شود.”
صادق می افزايد: “آنها همچنين دوست دارند که آهنگ های متفاوتی را برای زنگ تلفن همراه خود داشته باشند. ما يک مجموعه آهنگ های تلفن همراه را روی يک سی دی به قيمت ۱۵۰۰ تومان می فروشيم،‌ ملودی هايی که در اين سی دی ها وجود دارد نيز بسيار متفاوت است. از آهنگ های مجاز و شناخته شده گرفته تا آهنگ های خوانندگان آن سوی آب در آن يافت می شود.”
از سوی ديگر با پيشرفت فناوری تلفن های همراه و امکان نصب نرم افزارهای متعدد روی آن عملا بازار نرم افزار اين وسايل نيز پررونق شده است.
در بسياری از فروشگاه های تلفن همراه در تهران فروشندگان، نرم افزارهايی را برای تلفن همراه به فروش می رسانند. اين نرم افزارها عمدتا خارجی و قفل شکسته هستند که به ارزانی در اختيار مشتريان قرار می گيرد.
موبايل و تغيير رفتار امعه ايرانی
طی سالهای اخير تلفن همراه تغييرات وسيعی را در جامعه ايرانی ايجاد کرده است. در بازار، بسياری با استفاده از تلفن همراه کاری را انجام می دهند که پيشتر صرفا با داشتن يک مغازه و يا انبار امکان پذير بود.
علی رغم آنکه شبکه تلفن همراه کشور طی سالهای اخير صرفا به واگذاری سيم کارت های بيشتر و پاسخ دادن به تقاضای روز افزون مردم به اين وسيله ارتباطی توجه نشان داده و کيفيت استفاده از آن هنوز پايين تر از سطح استانداردهاست، معدود خدمات جانبی موجود در آن نيز کاملا مورد توجه قرار گرفته است.
سرويس پيام کوتاه – SMS – که مخابرات آن را از ابتدای امسال(85) برای تمامی سيم کارت های موجود در شبکه فعال کرده محبوب ترين اينگونه خدمات است.
هزينه پايين و قابليت های يک پيام متنی برای انتقال يک خبر، وضعيت و يا لطيفه از جمله دلايل اين محبوبيت به شمار می روند.
هم اکنون از اين سرويس برای ارسال لطيفه های متعدد از شخصيت های مطرح سياسی به وفور استفاده می شود. به عنوان مثال هنگامی که خبر مربوط به نامه احمدی نژاد رييس جمهوری ايران به بوش، ريس جمهور ايالات متحده اعلام شد، پيام های کوتاه بسياری با نگاه طنز آميز اين موضوع را تحت پوشش قرار داد و در سطح وسيعی برای بسياری از مشترکان ارسال شد به طوری که حتی در تلويزيون جمهوری اسلامی نيز به اين موضع اشاره شد.
هم اکنون در جمع های محدود، موضوع خواندن جديدترين و جالبترين پيام های کوتاه رسيده به موبايل مشترکان معمول شده و عملا شيوه های استفاده از اين وسيله ارتباطی را حتی به صورت تفريحی نيز گسترش داده است.
پيش بينی می شود با گسترش خدمات پيشرفته تر، مانند ارسال عکس و موسيقی، استفاده های سرگرم کننده از اين وسيله بيش از اين گسترش پيدا کند. »

دردسر سيم كارت
حالا كه از خواندن گزارش رها شايگان فارغ شديد، شايد دلتان بخواهد بدانيد اين سيم كارتي كه امروز در انواع آجيلي، با يك تلفن مي‌توان خريداز 80 تا 500، 600 هزار تومان؛ آن ده سال پيش، به شرط گوشي صاايران مي‌وانستي بگيري،تازه پس از يكسال در نوبت خواباندن يك ميليون و سيصد هزار چوقِ آن روزها. پس هر كسي نمي‌توانست مثل امروز كه همه يكي يك گوشي تلفن همراه، همراهشان است، هميشه در دسترس باشد و ديگران برايش در دسترس باشند. آن وقت‌ها هنوز موبايل يك وسيله ارتباطي تازه بود كه مديران ارشد حكومتي، آقازاده‌ها، برخي بازرگانان و تجار دنياديده و قشر ثروتمند مدرن شهري در كيف‌ها يا جايگاه‌هاي مخصوص حمل مي‌كردند. حالا، دقت كرده‌ايد؛ همه موبايل‌هايشان، كف دستشان است يا آويزان گردنشان: همچين دمِ ِدست. چرا؟ چون موبايل ديگر فقط تلفن همراه نيست؛ دوربين هست، موسيقي پخش مي‌كند، دفترچه يادداشت و تقويم روزانه است، كار تايپ متن را انجام مي‌دهد، مي‌شود با آن گيم بازي كرد، فيلم ديد، و خدا را چه ديده‌اي؛ فردا، پس فردا نقش يك ماشين تك سرنشين را هم براي كار برانش بازي مي‌كند.
اينها كه دورمان انداخت از سرگذشت اپراتورهاي تلفن همراه و قصه‌هاي تلخ و شيرين آن‌؛ به قدر همان سيم كارت به موبايل مربوط مي‌شوند. باقي، يعني 90 درصد بازار موبايل به گوشي‌هایی اختصاص دارد كه كمپاني‌هاي بزرگ توليدكننده آن‌ها در اروپا، آسياي جنوب شرقي و آمريكا ، مدام براي بالا بردن «ارزش افزوده»، آن‌ها را در مدل‌هاي مختلف ارتقاء تكنولوژي مي‌دهند و اينك، يك گوشي تلفن همرا در آن واحد واجد كاركردهاي خلاقانه‌اي است كه بر پايه «فناوري اطلاعات»، سرگرم مي‌كنند و پول مي‌سازند.
بگذريم:
شركت مخابرات ايران اولين و تنها اپراتور كشور بود، تا همين يكسال قبل، كه كنسرسيوم ايرانسل به علاوه شركت MTN آفريقاي جنوبي به عنوان برنده بزرگ‌ترين قرارداد مخابراتي كشور در مقام اپراتور دوم بنشيند. همان شركتي كه «از كي تا حالا؟» را به عنوان اولين شعار تبليغاتي خود برگزيد و با هارموني رنگي شاد- متكي بر زردِروشن- سيم كارت «ايرانسل» را به بازار عرضه كرده است.
سيم كارت‌هايي كه با پيش شماره0935 شروع مي‌شوند و شماره‌هاي رند و انتخابي آن را ماه پيش به مناقصه و مزايده گذاشتند.
سيم كارت تاليا را هم ديگر مي‌شناسيد. محدوده برقراري تماس آن در حال گسترش به استان‌ها و شهرهاي کشوراست و در حال حاضر محدوده دو استان را پوشش مي‌دهد، علاوه بر تهران.
سيم كارت اپراتور اول، يعني همين مخابرات خودمان را هم كه سال‌هاست با پيام‌هاي مشهورش در حافظه داريم و معرف حضور هست. سيم كارتي كه هنوز گران‌ترين شماره‌ها را در انحصار خود دارد و با توسعه‌اي كه طي دوران وزارت دكتر معتمدي و پيگيري بخشي از آن در وزارت دكتر سليماني، وزير كنوني ارتباطات و فناوري اطلاعات، به دست آورد اكنون چند ده ميليون كاربر در كشور دارد و با 7 پيش شماره (از 911 تا 917)، شبكه اصلي تلفن همراه در كشور محسوب مي‌شود.
آنچه بعد از این معرفي اجمالي مي‌خواهم حكايتش را بنويسم، روايت اپراتورهاست با رويكردي كه ابعاد سياسي- اقتصادي قضيه را تا حدي كه مي‌توان نشان داد. براي اين منظور وقايع حادث شده پيرامون «قرارداد اپراتور دوم تلفن همراه» را كه300 ميليون دلار ارزش آن بود، باز مي‌نويسيم مستند به اخبار و گزارش‌هايي كه روي سايت‌هاي رسمي خبري منتشر شده‌اند و موثق به حضور هشت ساله حرفه‌ايم در حوزه IT.
قضيه مناقصه اپراتور دوم به دولت اول خاتمي برمي‌گردد. در دوران وزارت معتمدي در دولت هشتم، شركت ترك‌سل در مناقصه شركت كرد و سرانجام به عنوان برنده مناقصه، همين سال قبل تا پاي امضاي قرارداد با طرف ايراني پيش رفتند، كه يك دفعه کوه موش زایید.كاشف به عمل آمد، يكي از سرمايه‌گذاران شركت ترك‌سل شركتي است كه بخشي از سرمايه آن متعلق به يك يهودي است؛ بعد هم از جهات مختلف گزارشات و نظرات رادیکال كارشناسي و فشارهاي سياسي و اعتراض‌هاي صنفي و ديگر قوالب بالا گرفت و تا مرز بحث‌هاي ديپلماتيك ميان مديران ارشد دو دولت پيش رفت، و سرانجام با خروج ترك‌سل از ميدان (و بنا به برخي گزارش‌ها دريافت خسارت چرب و نرمي از وزارت ICT) شركت MTN، بزرگ‌ترين اپراتور در آفريقاي جنوبي وارد ايران شد.و بدینگونهبزرگترین و پر حرف حدیث ترین قرارداد اپراتور دوم ميان شركت مخابرات از يكسو و كنسرسيومی ايراني با نام ايرانسل به امضاء رسيد.
شركت ايرانسل هر چند نام بخش خصوصي را بر خود داشت اما متشكل بود از شركاي ايراني و خارجي بنياد، صاايران و MTN.
برنامه‌اي كه توسط مديرعامل شركت ايرانسل اعلام شد مبتني بود بر اين كه: «اپراتور دوم در سال اول يعني شهريور ماه 85 تا اول شهريور 86، بايد نزديك به 3/2 ميليون مشترك داشته باشد و به همين ترتيب اين رقم بايد در سال دوم به هفت ميليون و تا پايان سال سوم به 7/9 ميليون مشترك برسد.»
پيش بردن و عملياتي كردن چنين برنامه‌اي در فضاي ارتباطاتي ايران، كمي بلندپروازنه است، اما با توجه به توان فني MTN و برون‌سپاري پروژه‌ها از طريق يك مناقصه، برنامه ايرانسل با درصد كمي انحراف، از سوي كارشناسان قابل تحقق ارزيابي مي‌شود.
مناقصه‌اي كه دردسرهاي زيادي براي ايرانسل ايجاد كرد، در ليست نهايي خود چهار برنده داشت: شركت‌هاي هوواوي و ZDT از چين (متحد ايران در پرونده هسته‌اي و شوراي امنيت)، نوكيا و اريكسون.
البته در گزارش‌هاي متأخرتر از اين مناقصه برون‌سپاري آمده است: «پس از بررسي‌هاي فني توسط يك شركت انگليسی و عمدتاً توسط تيم‌هايي در آفريقاي جنوبي، 6 شركت حائز رتبه فني برتر شناخته شدند:
1- مشاركت HVAEEI و صاايران (با همكاري ارزاب‌هاي فني صاايران)
2- مشاركت NOKIA و تكفام
3- مشاركت پرمند و فنون و ارتباطات سيار
4- مشاركت زيمنس و پرسپ
5- مشاركت آلكاتل و كام كار
6- مشاركت آلكاتل و عصر دانش‌افزار.
مديران شركت ايرانسل و در رأس آن‌ها عليرضا قلمبر دزفولي در آغاز شكل‌گيري و مشاركت با MTN ازدو سو مورد انتقاد و حمله قرار گرفته است. يک سو منتقدانی که بيشتر با رويكرد سياسي به مسأله پرداختند وبا اين تحليل كه امتياز دادن به آفريقاي جنوبي فقط به خاطر نگه داشتن متحدي در« كشورهاي غيرمتعهد» و تأثير آن در پرونده هسته‌اي است، و گرفتن آن از تركيه- به رغم بالاتر بودن دانش و توان فني ترك‌سل- نه يك جايگزيني منطقي اقتصادي كه يك تصميم سياسي بوده است.
از سوي ديگر، پس از فروكش كردن آن انتقادات، با ثبات يافتن MTN، ايرانسل بار ديگر بر سر مناقصه‌اي كه براي برون‌سپاري پروژه‌ها برگزار كرد، از سوي گروهي ديگر به شدت تحت فشار واقع شد و همچنان قرار دارد. با اين حال توانسته در آرامش كار خود را پيش ببرد و اولين سيم كارت‌هايش در دست مردم است، «از كي تا حالا؟»!!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا