راه میرود که دور شده باشد؟
هفته نامه بزرگراه فناوری – ارتباط، یک فرآیند زمانی و مکانی است که باعث برقراری رابطه فرستنده و گیرنده برای دریافت پیام میشود. این فرآیند در همه موجودات زنده وجود دارد اما اگر ارتباط را سیستم بدانیم؛ موضوع جنبه دیگری بهخود میگیرد.
سیستم مجموعهای از اجزاست که به آنها شیئی یا ابژه میگویند. ابژهها با هم ارتباط متقابل دارند و در بستری قرار میگیرند که به آن محیط میگوییم. پس اگر یک ابژه در یک سیستم دچار دگرگونی شود، ابژه دوم هم تغییر میکند، ابژههای دیگر هم باید تغییر کنند و بنابراین تغییر در کل سیستم رخ میدهد و محدود به یک یا چند ابژه نمیشود.
لابد الان میخواهید خواندن این مطلب را قطع کنید؛ چون خیال میکنید دشوار است. ولی اجازه بدهید؛ این مقدمه ظاهرا دشوار را به مثالی ساده تبدیل کنم.
اگر با دست یک ضربه آرام به یک ظرف ژله بزنید آنچه رخ میدهد (لرزش طولانی ژله) حاکی از ارتباط متقابل است بین ابژهها (ظرف و ژله درون آن) و تاثیر محیط (ضربه دست ما) بر آن.
حالا از این مثال میتوانم چنین نتیجهگیری کنم که چون سیستم همیشه با محیط خود تعامل دارد (مثل ضربه دست و ظرف ژله) پس مدام از بیرون لمس میشود و این امر یعنی اینکه سیستمها پیوسته درحال تغییرند و نمیتوانند شکل ثابتی داشته باشند؛ اما چون تغییرات آهسته و گاه پنهان رخ میدهند، این موضوع کمتر حس میشود.
میخواهم موضوع را باز هم سادهتر کنم. این شکل را ببینید. این یک ابزار سرگرمکننده است که در اتاقهای کودکان از سقف بر روی تختها آویزان میشود تا بچهها مجذوب تکان خوردن آن شوند.
اما با اجازه شما این اسباببازی بهترین مثال برای تشریح یک سیستم است.
ماهیها در اینجا همان ابژهها هستند (متغیرهای سیستم) و میلههای افقی و نخها – که ماهیها به آنها آویزان شدهاند – نحوه رتباط متقابل را نشان میدهند.
اما محیط کجاست؟ محیط؛ اتاق است، جایی است که ماهیها؛ نخها و میلههای افقی در آن معلق هستند. جالب اینجاست که همین نخها و میلهها که همه ماهیها را به یکدیگر متصل کردهاند، دامنه تکان خوردن آنها را هم رقم زده و نمیگذارند کاملا از هم جدا شوند. و حتما دقت دارید که کوچکترین تکان یا نسیمی (محیط) باعث تکان خوردن هر چهار ماهی میشود.
حالا باید یک بحث دیگر را هم در مورد سیستم مطرح کنم و در واقع از یک بخش چهارم حرف بزنم که به آن ویژگیهای خاص هر سیستم میگویند. مثلا ویژگی این اسباببازی سرگرمکنندگی است و ویژگی سیستم عصب بدن ما انتقال پیام و واکنش نشان دادن است و ویژگی یک سیستم حقوقی اعاده حق است و ویژگی یک سیستم راهنمایی و رانندگی هم باید برقراری نظم در عبور و مرور باشد.
خسته که نشدهاید؟ دارد تمام میشود. چهار پرسش مطرح میکنم و میروم:
* ابژهها یا همان متغیرهای سیستم میتوانند یا ملموس؛ یا ذهنی و یا هر دو باشند (وابسته به ماهیت سیستم). آیا ابژههای سازمان خودتان را کاملا میشناسید؟
* گفتم ابژهها با هم ارتباط متقابل دارند و این ارتباط متقابل بر پایهای از تاثیرات و محدودیتهای متقابل استوار است. آیا ارتباطات متقابل و مناسبات درونی سازمان خودتان را کاملا میشناسید؟
* هر سیستمی در محیط قرار دارد. هیچ سیستمی در خلا نیست. آیا از میزان تاثیرات متعدد محیط بر سازمان خودتان مطلع هستید؟ (مثلا رقیبانتان را که دست کم نگرفتهاید؟)
* گفتم ارتباط فرآیند و جریان است (یعنی ابژه نیست)؛ پدیده ثابتی نیست و مدام در جریان است (بهخاطر اینکه فرآیند است). پس برای درک ارتباطات باید به روابط بین ابژهها دقت کرد و آنها را در محیط خودشان مورد توجه قرار داد؛ چنین نگاهی باعث میشود تا نسبت به ویژگیهای خاص و به قول معروف نسبت به درستی خصایص و فلسفه وجودی سازمان اطمینان حاصل کنیم. آیا درب سازمان شما بر پاشنه ویژگیهای خاص خودش میچرد؟ از فلسفهاش دور نشده است؟ اصلا راه میرود که دور شده باشد؟