تکنولوژی

دستگيرى ديجيتالى ممنوع

شرق – دستكارى و تغيير عكس هاى ديجيتالى بسيار آسان تر و سريع تر شده است، اما تفاوت ظريفى ميان بهبود يك عكس و تغيير و دستكارى در آن وجود دارد. با توسعه و پيشرفت صنعت عكاسى و آمن نسل جديد دوربين هاى ديجيتالى نرم افزارهايى طراحى و عرضه شده اند كه به شكل بى نظيرى ابزارهاى بسيار پيشرفته براى تغيير در عكس هاى ديجيتالى در اختيار گذاشته اند.

بعيد نيست شما هم با اين نرم افزارها سروكار پيدا كرده باشيد يا آنكه ديده باشيد چگونه هنرمندان اين صنعت بخش هاى ناخواسته عكس را با مهارت پاك مى كنند و هر چه بخواهند جايگزين آن مى كنند. حذف عناصر يك عكس شايد چندان تازگى نداشته باشد، به عنوان مثال نيكولاى يزوف كه زمانى از نزديك ترين مشاوران جوزف استالين _ ديكتاتور معروف روسيه _ بود بعد از آنكه مورد خشم و غضب استالين قرار گرفت عكس هايش از انظار عمومى پاك شد و هر جا كه استالين با وى عكسى داشت، تصوير يزوف از آن عكس ها پاك شده است. ديويد كينگ گالرى عكسى در لندن برگزار كرده و تمام اين عكس ها را در آن به نمايش گذاشته است. در واقع حذف اشخاص از عكس ها به يكى از عادى ترين كارهاى استالين تبديل شده بود. جالب اينجاست هر چه ديكتاتورى استالين دامنه دارتر مى شد عكس ياران ديرينه اش به تدريج محو و نابود مى شد تا جايى كه در اواخر ديكتاتورى استالين ديگر خبرى از قديمى ترين ياران و مشاورانش در عكس ها نبود.

امروزه با آمدن نرم افزارهاى پيچيده ويرايش عكس هاى ديجيتالى در دنياى آى تى (فناورى اطلاعات) دستكارى و تغيير در عكس ها بسيار ارزان و دقيق شده است، هر چه فناورى اطلاعات پيشرفته تر مى شود، رديابى تغييرات در عكس هاى ديجيتالى دشوارتر مى شود. اگر هنرمندان اين صنعت اصول اخلاقى را رعايت نكنند و به بهانه بهبود عكس كار را تا جايى پيش ببرند كه دستكارى در عكس تلقى شود به تدريج اعتماد عمومى مردم نسبت به دنياى عكس و عكاسى كاسته مى شود و در نتيجه لطمه جبران ناپذيرى به اين صنعت وارد خواهد آمد.
در عكاسى مطبوعاتى (فتوژورناليسم) قواعد، اصول و مرامنامه كاملاً واضح و روشن است. تغيير عناصر يك عكس به هر نحوى كه منجر به فريب افكار عمومى شود برخلاف مرامنامه و اصول اخلاقى عكاسى مطبوعاتى است. انجمن عكاسان مطبوعاتى ملى مريكا مرامنامه اى تنظيم كرده اند و در آن به اصول اخلاقى مربوط به دستكارى ديجيتالى پرداخته اند.

اگر آرمانى و ايده آليستى فكر كنيم عكس بايد دست نخورده و تغييرنيافته در اختيار افكار عمومى قرار گيرد، اما همه مى دانيم كه در بهترين حالت و در شرايطى كه رسانه ها با استانداردهاى بسيار بالا و رعايت نهايت اصول اخلاقى عمل كنند حداقل در انتخاب عكس ها گزينشى عمل مى كنند و دو كار را جايز مى دانند. يكى «دور بريدن عكس ها» كه در اصطلاح ويرايش عكس به آن Cropping مى گويند و دوم سمت و سو دادن به رويدادها از طريق انتخاب عكس. لرى گراس (Larry Gross) يكى از نويسندگان كتاب «اصول اخلاقى عكاسى در عصر ديجيتال» به طور مفصل به ويرايش محتويات يك عكس و اصول اخلاقى حاكم بر آن پرداخته است و در آن مثال هاى زنده اى از ويراستارى و ويرايش عكس به كار گرفته است.

به عنوان مثال در آوريل ۲۰۰۳ يكى از عكس هايى كه انتشار يافت سرنگون كردن مجسمه صدام حسين توسط مردم شادمان عراقى بود. اما انتشار اين عكس براى سمت و سو دادن به رويدادها انتخاب شده بود و همزمان با عبارت ها با جملات خبرى اى به كار گرفته مى شد كه قصد توجيه حمله آمريكا به عراق و منصفانه يا عادلانه بودن اين جنگ را داشت. چندى بعد عكس هاى ديگرى از همان سرنگونى مجسمه صدام در اينترنت منتشر شد كه از زواياى ديگرى بود. در عكس هاى اوليه زاويه اى به نمايش گذاشته شده بود كه تخمين جمعيت از روى آن ممكن نبود و اين تصور را به وجود مى آورد كه اكثر قريب به اتفاق مردم عراق با شادمانى در حال سرنگون كردن مجسمه اند اما عكس هاى ديگرى كه از زواياى ديگر گرفته شده بود و در اينترنت انتشار يافت، نشان مى داد جمعيتى كه در حال سرنگونى مجسمه صدام هستند بسيار انگشت شمارند.

لرى گراس كه استاد مدرسه عالى ارتباطات دانشكده آننبرگ دانشگاه كاليفرنياى جنوبى است در مورد اين مثال مى گويد: «جمعيتى در آن لحظه سقوط مجسمه صدام حضور نداشت اما زمان انتشار اين گزارش طورى به نظر رسيد كه مردم عراق از فرط شادمانى در حال سرنگونى جسمه صدام هستند اما اگر عكس هاى اين رويداد دور بريده نشده بود و در جهت سمت و سو دادن به يك رويداد مورد استفاده قرار نگرفته بود، مسلماً برداشت افكار عمومى از اين عكس اين نبود كه مردم از ظلم صدام به ستوه آمده اند. مخصوصاً كه در عكس منتشر شده در اينترنت جمعيت چشمگيرى وجود نداشت.»از نظر لرى گراس با انقلابى كه در عصر ديجيتال به وقوع پيوسته عكاسى به عنوان يك رسانه مورد تهديد جدى قرار گرفته است.

چون در اصل رسالت عكاس انتشار حقيقت دستكارى نشده است اما متاسفانه با ظهور عصر ديجيتالى شدن عكس ها و پيدايش نرم افزارهاى بسيار دقيق ويرايش عكس، حفظ حقيقت و جلوگيرى از دستكارى آن بسيار دشوار شده است و در نهايت ممكن است به سلب اعتماد مردم از اين رسانه منجر شود.

دو سال پيش برايان والسكى عكاس لس آنجلس تايمز نيز دو عكس را براى افزايش تاثيرگذارى درهم تلفيق كرد اما وقتى دستش رو شد، به اخراجش انجاميد. استفن گروت از انستيتوى هنر آتلانتا مى گويد هزينه از دست رفتن اعتماد مردم و افكار عمومى بى نهايت گزاف و غيرقابل اندازه گيرى است و نتيجه مستقيم آن اضمحلال ارزش انتشارات است. كالين كرافورد دبير عكس لس آنجلس تايمز نيز در مورد اخراج برايان والسكى گفت: «اگر مخاطبان ما نتوانند به ما اعتماد كنند، ديگر چيزى براى ما باقى نمانده است.»

ساده لوحى افكار عمومى نيز روزبه روز كمتر مى شود و چون مردم با نرم افزارهاى ويرايش نظير فتوشاپ آشنا مى شوند، عكس هايى كه فتوشاپى شده اند [از بس كه مردم از اين نرم افزار استفاده مى كنند، به كارگيرى نقش دستورى فعلى از كلمه فتوشاپ باب شده است] به راحتى تشخيص مى دهند و از زمانى كه مردم به دنياى عكاسى و رعايت اصول اخلاقى در رسانه ها مظنون شده اند، اكثر رسانه ها سياستى را در پيش گرفته اند كه در آن كوچكترين اغماض، چشم پوشى يا به اصطلاح تساهل و تسامح را جايز نمى دانند و با كمترين خطا يا مسامحه با عكاسان و ويراستاران عكس برخورد شديد به عمل مى آورند.

همان اتفاقى كه در دنياى عكس ديجيتالى اتاق افتاده در دنياى مطبوعات با ظهور پديده وبلاگ نويسى هم رخ داده است. امروزه به خاطر ديجيتالى شدن دنياى ارتباطات رديابى جعل دستكارى و قلب حقيقت بسيار دشوار شده است.لرى گراس اعتقاد دارد كه براى حفظ اعتماد مردم به رسانه ها بايد جريمه هاى سنگين ترى براى متخلفان در نظر گرفته شود. اخراج والسكى با ۲۵ سال سابقه عكاسى مطبوعاتى يكى از نمونه هاى جريمه هاى سنگين است، يعنى روزنامه هاى معتبر براى حفظ اعتبار خود با كسى تعارف ندارند. ور رفتن، دستكارى كردن، خرابكارى، به هم ريختن، ساخت و پاخت كردن و زيرزيركى كار كردن جزيى از ذات انسان است و هرچه زمان مى گذرد و فناورى ها پيشرفته تر مى شوند اين خصلت آدمى نيز دچار تحول و پيشرفت و رديابى آن پيچيده مى شود و اگر چاره اى انديشيده نشود، عكس ارزش خود را به عنوان سند يا مدرك از دست خواهد داد.

«هانى فريد» استاد علوم كامپيوتر در دانشكده دارتموث هانوور تلاش مى كند تا عكس هاى ديجيتالى نيز ارزش خود را به عنوان سند يا مدرك از دست ندهند. او در حال طراحى و عرضه لگاريتم هاى خاصى است كه قادر است در رديابى تغييرات در عكس هاى ديجيتالى به كار آيد. او در مصاحبه با كريستين ساينس مانيتور مى گويد: «ما خودمان را به جاى يك جعل كننده مى گذاريم و همان گام هايى را برمى داريم كه يك جاعل سند يا عكس برمى دارد. به عنوان مثال وقتى كه يك ويراستار عكس مى خواهد دو عكس را كنار هم قرار دهد ناچار مى شود براى طبيعى به نظر رسيدن عكس نهايى تغييراتى از قبيل ت غيير اندازه، چرخش عناصر آن و به طور كلى فرايندى به نامه resampling انجام دهد در آن صورت اين گونه دستكارى ها مستلزم تغييراتى ويژه اند كه به لحاظ رياضى و آمار قابل رديابى و اندازه گيرى هستند. با وجود اين نمى توان ادعا كرد كه در اين جنگ آخرين سلاح شناسايى شده دست كافى است كه جاعلان خارج از الگو يا فرم لگاريتمى شناخته شده دست به دستكارى بزنند. «فريد» جنگ ميان جاعلان عكس هاى ديجيتالى و متخصصان رديابى جعل را به جنگ ميان ويروس سازان و نرم افزارهاى ويروس يا تشبيه كرده و مى گويد از همين حالا برنده نهايى معلوم است. [منظور اين است كه هميشه جاعلان يك گام جلوترند].

جرارد ريچاردز رئيس بازنشسته واحد ويژه عكاسى اف بى آى آمريكا آب پاكى را روى دستمان ريخته و مى گويد: «از زمان پيدايش عكاسى، هرگز وسيله اى پيدا نشده است كه بتوان توسط آن به اصل و ناب بودن [جعلى نبودن] عكس پى برد. به عبارت ديگر ممكن است جعل بودن يك عكس را بتوانيد به اثبات برسانيد اما اصل يا حقيقى بودن يك عكس را نمى توان به اثبات رساند. براى تشخيص قابل اعتماد بودن عكس تنها راه آن اين است كه ببينيم عكاس آن قابل اعتماد است يا خير.شايد حساسيت تشخيص واقعى و اصيل بودن يك عكس در اداره آگاهى و اف بى آى بيشتر از رسانه ها باشد. ريچاردز از خاطرات خودش در دوره اى كه در اداره پليس مشغول بود صحبت مى كند و مى گويد تشخيص جعل يا حقيقى بودن يك عكس گاهى مى تواند سرنوشت يك پرونده يا يك انسان را تغيير دهد. او به يكى از مهمترين و جنجالى ترين پرونده هاى زندگى اش يعنى پرونده سيمپسون اشاره كرده و مى گويد گاهى با وجودى كه از جعلى بودن يك عكس اطمينان داريد به هيچ وجه وسيله اى براى اثبات ادعاى خود نداريد، ممكن است در جريان جعل يك عكس باشيد اما از عكس نهايى نتوانيد اشكالى بگيريد كه ادعاى شما را در جعلى بودن آن عكس به اثبات برساند. در دادگاه به مراتب دشوارتر ات چون بايد دلايل محكمه پسند ارائه كنيد و ادعاى خود را به اثبات برسانيد.

زمانى كه با افراد متخصص در زمينه عكاسى به ويژه عكاسى ديجيتالى طرف صحبت مى شويد اين احساس هولناك در شما قوت مى گيرد كه عملاً هيچ عكسى را نمى توانيد پيدا كنيد كه به نوعى روى آن ويرايش صورت نگرفته باشد يا آن كه بى طرفى، بى غرضى، انصاف، واقع بينى و واقع نگرى در آن حفظ شده باشد.

ادوارد استيشن Edward Steichen عكاس بنام و بسيار برجسته، سال ها پيش از ظهور دنياى پيكسل ها [منظور عكس هاى ديجيتالى] به اين حقيقت دست يافته بود كه «عكس و عكاسى از بنيان جعل يا قلب حقيقت است» چون در عمل عكسى كه دستكارى نشده باشد يا آن كه سليقه عكاس نباشد _ جنبه شخصى نداشته باشد [ترجمه كلمه impersonal] _ وجود ندارد، چون در دنيا نمى توانيد كسى را پيدا كنيد كه در زندگى اش هيچ موضع يا ديدگاهى نداشته باشد.

* اين متن ترجمه آزاد و اقتباس از مقاله اى است كه در كريستين ساينس مانيتور دوم فوريه به چاپ رسيده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا