كامپيوتر يك صنعت پويا: گفت و گو با بهروز نوعی پور
نام نویسنده: مينو مومنى
شرق – نويسندگان جوان وبلاگ ها بايد جذ رسانه هاى رسمى الكترونيكى مانند نشريات و مطبوعات كه سايت اينترنتى دارند بشوند تا بدين وسيله از استعدادهاى اين افراد به نحوه مطلوبى بهره برد، اين بخشى از اظهار نظر بهروز نوعى پور برنامه نويس و پژوهشگر فناورى اطلاعات است. ادامه مصاحبه با اين كارشناس الكترونيك را در پى بخوانيد.
•••
•فضاى وبلاگ نويسى تخصصى كامپيوترى فارسى را چگونه مى بينيد؟
من نسبت به مجموعه وبلاگ هاى تخصصى كامپيوترى ديد مثبتى دارم و معتقدم با وجودى كه فراز و نشيب هاى اين عرصه زياد است ولى وبلاگ هاى كامپيوترى فارسى به دو دليل مشخص آينده خوبى خواهند داشت.
نخست اينكه صنعت كامپيوتر يك صنعت بسيار پويا است و هميشه براى اهالى آن حرف هاى بسيارى براى گفتن وجود دارد، ضمن اينكه مسائل دنياى كامپيوتر و اينترنت ممكن است براى طيف وسيعى از مخاطبان عام، حتى آنهايى كه رشته و زمينه فعاليتشان چيز ديگرى است، جذابيت داشته باشد. مثلاً وقتى در يك وبلاگ تخصصى كامپيوتر از مشكلات شبكه تلفن همراه يا خطوط DSL در ايران مى خوانيم، اين موضوع مى تواند براى عموم مردم جالب و مهم باشد. دوم اينكه وبلاگ هاى تخصصى كامپيوتر به دليل نوع محتوايشان به مراتب با مشكلات سياسى كمترى براى انتشار نظرات و عقايد نويسندگانشان روبه رو هستند.
هرچند كه به دليل ماهيت و طبيعت وبلاگ ها هيچ وقت نمى توان مطمئن بود كه نويسندگان چنين وبلاگ هايى خود را تنها محدود به اظهار نظر در حوزه آى تى كنند. ولى به هرحال چون بيشتر حرف هاى آنها حول وحوش همين مسائل دور مى زند، از آزادى عمل نسبتاً بيشترى برخوردارند.
•شما علاوه بر داشتن وبلاگ تخصصى در زمينه كامپيوتر آيا به نوشتن و خواندن در وبلاگ هاى با موضوع بندى هاى ديگر نيز تمايل داريد؟
بله من وبلاگ ها و سايت هاى خبرى زيادى را دنبال مى كنم. اصولاً منبع اصلى اخبار و اطلاعاتى كه كسب مى كنم همين سايت ها هستند. عمدتاً سه گروه موضوعى مختلف را در اينترنت دنبال مى كنم. يكى سايت ها و وبلاگ هاى مرتبط با كار و شغلم يعنى كامپيوتر است. ديگرى سايت هاى رسمى سياسى و خبرى هستند. منظورم سايت هايى هستند كه اخبار موثق را منتشر مى كنند. وبلاگ هاى مرتبط با اين موضوع نيز بيشتر به اخبار غيررسمى و تكميلى مى پردازند و به اين ترتيب اگر يك نفر هر هفته حدود ۱۰ الى ۲۰ وبلاگ و سايت خبرى را دنبال كند مى تواند خاطرش جمع باشد كه كاملاً در جريان امور است.
•تب وبلاگ نويسى پس از مدت زمانى خصوصاً نزد جوانان فروكش كرد. علت اصلى اين اتفاق چيست؟
مطمئناً مسائل و فشارهاى سياسى بى تاثير نيست ولى من دو دليل عمده ديگر را در اين زمينه موثر مى دانم. يكى اينكه اصولاً نوشتن كار آسانى نيست. دوم اينكه هنوز مل اقتصاد مناسبى براى حيات اين عرصه از سوى كارشناسان يا وبلاگ نويسان فعال عرضه نشده است. اين كار كارى است نوعاً عام المنفعه و غيرانتفاعي. شما هر چقدر هم كه حرف هاى زيادى براى گفتن داشته باشيد، بعد از مدتى حرف هاى اصلى خودتان را زده ايد و از آن به بعد به جاى اينكه سوژه ها از ذهنتان تراوش كند ممكن است دچار اين عذاب وجدان شويد كه آخر ديگر چه بگويم؟ مگر كسى دنبالم كرده كه هى بنويسم؟ و چون ادامه كار توجيه اقتصادى ندارد برخى اين عرصه را ترك مى كنند.
•در مرورى بر وبلاگ ها گاهى اوقات با وبلاگ هايى برخورد مى شود كه نشان از توان و استعداد بالاى نويسنده آن دارد. به نظر شما چگونه مى توان از اين استعدادها به نحوه مطلوبى بهره جست؟
سئوال خوبى است. به نظر من اين نويسندگان جوان بايد جذب رسانه هاى رسمى الكترونيكى مانند نشريات و مطبوعاتى كه سايت اينترنتى دارند بشوند. اين به نظر من بهترين راه حل است.
•آيا مى توان چنين تصورى را در نظر داشت كه روزى وبلاگ ها جايگزين رسانه هاى مكتوب شوند؟
خير. دلايل متعددى وجود دارد كه ثابت مى كنند هيچگاه رسانه هاى الكترونيكى جايگزين رسانه هاى مكتوب نخواهند شد بلكه اين دو حوزه به موازات يكديگر به بقايشان ادامه مى دهند. اما در عين حال امروزه معلوم شده كه رسانه هاى مكتوب به دليل محدوديت هاى جغرافيايى و مدل اقتصادى ژورناليسم مكتوب، وقتى به حد معينى مى رسند ديگر توسعه بيشتر برايشان خيلى سخت خواهد بود.
در حقيقت كاركرد رسانه هاى الكترونيك يكى اين است كه پلت فورم هاى جديدى براى رساندن اطلاعات و پيام به مخاطب فراهم كنند و از محدوديت هاى نشر چاپى عبور كنند. بنابراين رسانه هاى الكترونيكى طيف جديدى از مخاطبان را به گروه موجود مى افزايند و شعاع نفوذ رسانه را افزايش مى دهند. در حقيقت از منظر ديگرى اگر به اين پديده نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه رسانه هاى الكترونيكى پاسخى هستند به معضل افزايش جمعيت در جوامع مختلف و يافتن راه هاى جديد براى برقرارى ارتباط با آنان. در هر صورت رسانه هاى مكتوب همواره به بقاى خودشان ادامه خواهند داد و براى مخاطبان خودشان طعم و لذت خاص خودشان را حفظ خواهند كرد.
•شما براى يك مجله كامپيوترى مطلب مى نويسيد و در عين حال مطالبتان را در سايت هم آرشيو مى كنيد. اساساً چه تفاوت هايى بين مطالبى كه براى وبلاگ نوشته مى شود با مثلاً يك گزارش مجله اى وجود دارد؟
بارزترين تفاوت در لحن كلام و نوع برخورد با مخاطب است در وبلاگ نويسنده تمايل دارد با مخاطب خودمانى تر حرف بزند. البته برخى ژورناليست هاى حرفه اى سعى مى كنند كيفيت مطالب وبلاگشان به خوبى همان مطالبى باشند كه در روزنامه ها و مجلات چاپ مى كنند. ول به هرحال در دنياى وبلاگستان موضوعى به نام ويراستارى معنا و كاربردى ندارد و مطالب به صورت ويرايش نشده و به قول معروف كاملاً اوريجينال منتشر مى شوند.
يك نكته جالب و مهم ديگر اين است كه حوصله مخاطب اينترنتى نسبت به موقعى كه يك مقاله يا خبر چاپ شده را مطالعه مى كند بسيار اندك است. اين خودش چالش بزرگى براى ژورناليسم آن لاين است. دنياى امروز ما دنياى سرعت است. بايد از تشريفاتى كه در ژورناليسم كلاسيك براى بيان مطلب به كار مى رود كاست. اصولاً از نظر فيزيولوژيكى هم ثابت شده كه چشم انسان در برابر مانيتور زود خسته مى شود و نمى توان اميد چندانى به مطالعه شدن مقالات طولانى از سوى مخاطب داشت؛ در حالى كه كاغذ كتاب و روزنامه و مجله از خودش نور ساطع نمى كند و اين موضوع بسيار مهمى است. اين يكى از دلايلى است كه نشان مى دهد رسانه هاى مكتوب همواره جايگاه خودشان را حفظ خواهند كرد. علاوه بر اين ژورناليسم آن لاين توجه بيشترى به جنبه هاى بصرى تنظيم يك مقاله يا خبر نشان مى دهد و در اين فضا بايد از امكانات تصويرى و interactive بيشتر استفاده كرد. اين موضوع به يك بحث مفصل و جداگانه نياز دارد.
در سايت تان يك بخش كپى رايت و يك بخش با عنوان بيانيه حقوقى قرار داده ايد. كارى كه در كمتر سايت ايرانى با آن روبه رو مى شويم، كمى در اين مورد توضيح دهيد و اين كه آيا وانين كپى رايت در ايران قابل استناد هست ؟
ما فعلاً در ايران يك قانون كپى رايت جدى و موثر نداريم. كارهاى اندكى در زمينه قانونگذارى و زيرساخت هاى حقوقى انجام شده است ولى هنوز راه بسيار درازى در پيش داريم. اينكه مى بينيد من در سايتم چنين بيانيه اى در زمينه كپى رايت و مسائل مربوط به آن قرار داده ام به دو دليل است. يكى اينكه خوانندگان سايتم به اين موضوع واقف باشند كه من به عنوان نويسنده مطالبم به حقوق اساسى كه متوجه مطالبم هست آگاهم و آنان را به رعايت اين حقوق تشويق كنم.
دوم اينكه با اين كار قصد دارم به سهم خودم كمى فرهنگ سازى كنم. البته گاهى اوقات مردم متلك هاي هم برايم مى فرستند كه مثلاً حالا تو خودت كى هستى كه براى مطالبت كپى رايت مى گذارى، تازه خيلى هم بايد دلت بخواهد كه مطالبت اين سو و آن سو منتشر شود و معروف بشوى ولى من گوشم به اين حرف ها بدهكار نيست چون از بس اسمم اينجا و آنجا در مطبوعات چاپ شده ديگر چشم و دلم سير است و خيلى از مشاهده اسمم در يك رسانه الكترونيكى يا چاپى ذوق زده نمى شوم. هرچند كه به هرحال، باز هم هر بار كه اسمم دوباره در جايى (مثلاً روزنامه شما) مطرح مى شود با خودم مى گويم باعث افتخارم است. من يكى از طرفداران سرسخت قاعده كپى رايت هستم و براى دفاع از اين نظريه استدلال هاى زيادى براى خودم جمع كرده ام. اگر روزى موضوع كپى رايت به بحث اصلى روز در جامعه ما تبديل شود من حتماً يكى از آن كسانى خواهم بود كه حرف هاى زيادى در اين مورد خواهم داشت.
•مشكلاتى از قبيل كپى رايت تا چه حد در فضاى وبلاگ به عنوان چالش مطرح شده و تا چه حد موضوع حل شده است؟
مشكل اصلى كپى رايت و مالكيت معنوى در ايران عدم فهم دقيق مزاياى اين قاعده است و وبلاگستان فارسى نيز خارج از اين روند نيست. اساس و بناى اين قاعده احترام به شان و زحمت صاحب يك اثر معنوى است و تا موقعى كه شان و منزلت صاحبان آثار معنوى از قبيل دانشمندان، فرهنگيان، نويسندگان و هنرمندان در جامعه كاملاً به رسميت شناخته نشود مردم بها و ارزش واقعى اين آثار را نخواهند دانست.
از سوى ديگر برخى از مردم بر اين تصور هستند كه اجراى قانون كپى رايت در ايران هزينه دسترسى آنان به محتوا و مقولات نرم افزارى را افزايش داده و اصل موضوع يعنى نشر اطلاعات و دانش را به سطح يك مقوله مادى گرايانه و منفعت طلبانه تقليل خواهد داد. در حالى كه واقعاً اينطور نيست. همه ما بايد بپذيريم كه اصولاً انسان قدر كالايى را كه آسان به دست مى آورد نمى داند. وقتى كه براى به دست آوردن دانش و اطلاعات مجبور مى شويم زحمتى متحمل شويم ( ولو در حد يك اجازه شفاهى از مولف اثر) آنگاه قدر اطلاعات و محتوايى را كه به دست آورده ايم بيشتر خواهيم دانست. خوشبختانه موضوع كپى رايت در برخى از وبلاگ ها به طور نسبى رعايت مى شود البته نه با اين عنوان پرطمطراق بلكه بيشتر به صورت يك مرام رفتارى و ادب وبلاگي. در واقع ما اهالى دنياى وبلاگستان هر روز به صورت مجازى چشممان به صورت يكديگر مى افتد و معمولاً اگر گستاخ نباشيم خجالت مى كشيم كه مطالب يكديگر را بدون اطلاع هم كپى كنيم و به اسم خودمان منتشر كنيم خصوصاً كه با وجود مقوله تكنيكى مهمى مثل Hyperlink اساساً معنا و مفهوم مكان در اينترنت دگرگون مى شود و من اگر دلم مى خواهد مطلب جالبى را كه در يك سايت ديده ام در صفحه خودم داشته باشم كافى است به آن لينك بدهم.
•يادداشت هاى يك شهرند اينترنت مدت هاست ديگر به روز نمى شود. آيا براى اين شهروند مشكلى پيش آمده است؟
حقيقتاً مشكلى پيش آمده بود ولى از نوع خوبش. در واقع طى اين مدت من مشغول برپاكردن سايت ماهنامه شبكه بودم. البته گرفتارى هاى ديگرى هم داشتم كه حتى فرصت سرخاراندن را هم از من گرفته بود. زندگى اغلب برنامه نويسان كامپيوتر به سيستم عامل ويندوز شبيه است كه به صورت Multi-task كار مى كند و همزمان مشغول انجام چند كار مختلف است.
همانطور كه بعضى وقت ها ويندوز كم مى آورد و يك يا چند تا از برنامه ها هنگ مى كنند و هيچ راهى جز فشردن دكمه End Task نيست، در زندگى برنامه نويسان كامپيوتر هم مواقعى پيش مى آد كه انسان هنگ مى كند و هيچ راهى نمى ماند جز اينكه يكى دوتا از كارها را End Task كنيم. در اين مورد به خصوص ديوارى كوتاه تر از ديوار وبلاگ نويسى پيدا نكردم و موقتاً تعطيلش كردم؛ البته توى وبلاگم وعده داده بودم كه چند روز ديگر برمى گردم ولى اين چند روز عملاً چندين ماه به طول انجاميد. مى دانم كه اين قضيه احتمالاً باعث شده كه تعداد قابل توجهى از خوانندگانم را از دست بدهم ولى سعى مى كنم دوباره وبلاگم را فعال كنم. اتفاقاً اين مصاحبه شما درست همزمان شد با طراحى مجدد وبلاگم و اگر حالا سرى به آن بزنيد با ظاهر جديدش آن را خواهيد ديد. برپاكردن سايت مجله شبكه كار واقعاً شاقى بود. قراردادن چيزى بيش از هزار مقاله به صورت PDF در دسته بندى هاى مختلف موضوعى و افزودن قابليت هاى گوناگون به سايت كار وقت گيرى بود ولى به زحمتش مى ارزيد. يادم هست كه تقريباً يك سال پيش در آستانه سال نو طى يادداشتى در وبلاگم خواستار حمايت جدى فعالان اينترنتى از توليد محتواى فارسى روى وب شده بودم. طى اين مدتى كه وبلاگم غيرفعال بود افراد مختلفى به من انتقاد كردند كه چطور شد كه تو كه خودت مدعى حمايت از توليد محتواى فارسى روى وب بودى جا زدى و رفتى، من در آن زمان واقعاً تصورى از اينكه كى بالاخره اين سايت را مى توانم بالا بفرستم نداشتم و به همين دليل ترجيح دادم كه بدقولى قبلى را با يك بد قولى جديد همراه نكنم تا سرانجام اين كار تمام شود.
خوشحالم كه به وعده خودم در مورد حمايت از توليد محتواى فارسى عمل كردم و حالا يكى از مهمترين مجلات كامپيوترى ايران صاحب يك سايت فعال است. (مى توانيد سايت مجله شبكه را از آدرس www.shabakeh-mag.com ببينيد.) البته سايت مجله چند هفته پيش راه افتاد ولى براى امثال من كه كارشان سايت ساختن است، هر سايت جديدى كه برپا مى شود مثل كودكى است كه بايد تا زمانى كه بتواند روى پاى خودش بايستد كمكش كرد و به همين دليل تاكنون درگير كارهاى اين سايت بوده ام. سايت مجله هنوز جاى زيادى براى تكميل، بهبود و اصلاح دارد ولى به هرحال براى قدم اول خوب است. خوشبختانه ديگر مى توانم آن را به مديريت مجله بسپارم و دوباره به سر خانه و زندگى مجازى و ديجيتالى خودم برگردم.
آدرس وبلاگ بهروز نوعی پور: http://infotechmedia.com/behrooznp/