رسانه» علمى و تخصصى:گفت و گو با سيد محمد مهديزاده، سردبير فصلنامه رساانه
ایران و جامعه اطلاعاتی – شماره پنجاه و هفتم فصلنامه در شكل، اندازه و محتوايى متفاوت با شمارههاى قبلى آن منتشر شد. در بخشى از يادداشت سردبير آمده است: «مديريت جديد رسانه در راستاى ارتقاى كيفى نشريه، ضمن تغيير قطع و اندازه فصلنامه و انتشار آن به سبك و سياق نشريات علمى و تخصصى (كه شيوه مرسوم نشريههاى تخصصى در جهان است) قصد دارد از اين پس هر شماره را به «موضوعى خاص» در حوزه ارتباطات و رسانهها اختصاص دهد. به همين بهانه گفتگويى انجام دادهايم با سيد محمد مهدياده سردبير اين فصلنامه.
سيد محمد مهديزاده، عضو هيات علمى دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه علامه طباطبايى است. او از سال 1370، آن زمان كه هنوز دو مركز «گسترش آموزش رسانهها» و «مطالعات و تحقيقات رسانهها» ادغام نشده بودند، معاونت آموزشى اين مركز را بر عهدهداشت. موضوع پايان نامه دكترى وى «بازنمايى ايران در مطبوعات غرب؛ تحليل انتقادى گفتمان نيويورك تايمز، گاردين، لوموند و ديولت» است كه بزودى از آن دفاع مىكند.
آقاى مهديزاده، تصميم به تغيير شكل و محتواى «رسانه» در پاسخ به كدام نيازها اتخاذ شد؟
رسانه از آغاز انتشار تا قبل از شماره کنونى آن براى پاسخويى به نيازهاى علمى روزنامهنگاران و دانشجويان ارتباطات منتشر مىشد. اما با توجه به ارتقاى اين رشته در ايران بخصوص در سطوح دانشگاهى (بويژه كارشناسى ارشد و دكترى) احساس كرديم جاى يك نشريه علمى و تخصصى در حوزه ارتباطات در كشور خالى است و با توجه به پيشرفتهاى اين رشته در داخل و خارج از كشور نياز به نشريه تخصصىتر و جدىتر بيشتر احساس شد. در مرحله اول تصميم گرفتيم كه قطع و اندازه آنرا به سبك و سياق نشريات علمى تغيير دهيم. در مرحله بعد احساس كرديم مىتوانيم مطالب را موضوعى سفارش دهيم.
اين روش باعث مىشود «رسانه» منبع خوبى براى دانشجويان و استادانى باشد كه مطالعات پژوهشى جدى دارند. مثلا ما در حوزه «مطالعات انتقادى در ارتباطات» منابع كم و پراكندهاى داشتيم. با پرداختن به اين موضوع در شماره جديد رسانه، اين شماره از فصلنامه مىتواند يكى از منابع درسى مقاطع كارشناسى ارشد و دكترا باشد. در مجموع هدف اصلى اين بود كه «رسانه» به لحاظ كيفى، رشد كند و به اين ترتيب باعث رشد مخاطبان شود. البته احتمال دارد بخشى از مخاطبان قبلى را كه غير دانشگاهى و عامتر بودند از دست بدهد. اين دسته شايد رغبتى به مطالعه مطالب تئوريك و علمى محض نداشته باشند، ولى مطمئنيم كه مخاطبان ما در سطوح بالاى دانشگاهى و نيز در ديگر رشتههاى علوم انسانى (جامعه شاسى، علوم سياسى و …) بيشتر خواهند شد.
در هر صورت فعلا با اين سبك جديد در آغاز راهيم و اميدواريم با رفع نقصها و ايرادات مجله بهترى ارايه كنيم.
بازتاب اين حركت جديد چگونه است؟
در صحبتهايى که با استادان و بسيارى از دوستان و خوانندگان رسانه داشتيم، آنها شكل جديد فصلنامه را پسنديدهاند و مىگفتند جاى چنين نشريهاى خالى بود. بسيار تشويقمان كردند. در برخى جرايد و خبرگزاريها هم با ديد مثبتى شماره جديد را معرفى و از آن استقبال كردند. واقعيت را بخواهيد تا به حال با بازتاب منفى مواجه نشدهايم و يا حداقل به ما منتقل نشده است.
به مخاطبان غير دانشگاهى و عامتر اشاره كرديد كه از سياق قبلى نشريه بيشتر بهره مىبردند. به اين ترتيب تكليف اين گروه چه مىشود؟
اين دغدغه در ذهن استادان و همکاران رسانه هم بود. نهايتا پيشنهاد شد در كنار اين نشريه تخصصى، يك نشريه ديگر به سبك سابق رسانه منتشر شود كه با مطالب سادهتر به نياز آموزشى و علمى مخاطبان عامتر پاسخ دهد. من هم نظرم همين است. ولى اين كارى كه ما كرديم لازم بود. من هم كه در اين رشته درس خواندهام خلاء يك نشريه تخصصى را احساس مىكردم. زيان نبود يك نشريه علمى بيشتر از كاهش تعدادى از مخاطبان است. ضمن آنكه همانطور كه اشاره كردم براى پاسخگويى به آن دسته از مخاطبان، مىتوان نشريهاى ديگر به سبك گذشته رسانه منتشر كرد.
انتشار نشريه عمومىتر در چه مرحلهاى است؟
اين موضوع هنوز در مرحله پيشنهاد و اظهارنظر است.
چرا «مطالعات انتقادى در ارتباطات» به عنوان اولين موضوع «رسانه» در دوره جديد آن انتخاب شد؟
ما درسى به اين عنوان در دوره كارشناسى ارشد و دكتراى ارتباطات داريم که نياز به منابع و طرح مباحث روزآمد دارد. در عين حال روند جهانى شدن و موج فزاينده ليبرال دموكراسى در جهان و لزوم انتخاب و تصميم گيرى بر اساس نيازهاى بومى خود، ما را به آشنايى و توجه به ديدگاههاى انتقادى در حوزه مطالعات رسانهاى ملزم مىکند. ب همين دليل تصميم گرفتيم اين شماره را به مطالعات انتقادى اختصاص دهيم تا هم نياز دانشجويان اين درس برآورده شود، هم يك رويكردى به ما و برنامهريزان و سياستگذاران بدهد كه با داشتن يك نگرش انتقادى و راديكال نسبت به رسانههاى جهان، بر اساس مقتضيات علمى خودمان برنامهريزى كنيم.
به همين دليل هم موضوع شماره آينده را «برنامهريزى و سياستگذارى ارتباطى» انتخاب كردهايد؟
بله. البته يك درسى هم با اين عنوان در دانشگاه داريم كه جز كتاب «بهسوى سياستهاى ارتباطى واقعبينانه» (كه سالها قبل ترجمه شده) منبع ديگرى براى کمک به تدريس آن در فارسى نداشتيم. چه كتاب و چه مقاله. اين كمبود منبع در زمينه نقش رسانهها در توسعه ملى (كه بايد در همه برنامهريزيهاى توسعه در كشور لحاظ شود) ما را به اين تصميم رساند كه در شماره بعدى رسانه به آن بپردازيم. محور عمده اين مباحث، استفاده از رسانهها در خدمت توسعه ملى است. بررسى برنامههاى اول، دوم و سوم توسعه كشور كه سند توسعه ايران هستند نشان مىدهد كه ما براى درك نقش رسانهها در پيشرفت ملى نياز به يك سرى نظريههاى علمى و تئوريك داريم.
روند انتخاب موضوعات هر شماره فصلنامه چگونه است؟
انتخاب موضوع با كمك اعضاى شوراى علمى ]دكتر كاظم معتمدنژاد، دكتر نعيم بديعى، دكتر مهدى محسنيان راد، كتر هادى خانيكى، دكتر محمد مهدى فرقانى، يونس شكرخواه و حسن نمكدوست تهرانى[ و تبادل نظر آنان صورت مىگيرد. سپس بر اساس موضوع، مطلب مورد نياز سفارش داده مىشود.
فكر مىكنيد براى شمارههاى آينده چه موضوعاتى مد نظر قرار گيرد؟
ما در زمينههاى مختلف ارتباطات خلاءهاى جدى و زيادى داريم. سعى مىكنيم با توجه به اين كمبودها و نيز امكاناتمان، تا حدى به آنها بپردازيم و به ونيازها پاسخ دهيم. مثل مباحث فضاى سايبر، مطالعات ارتباطى و فرهنگى، ارتباطات وتوسعه، رسانهها و حوزه عمومى، رسانهها و دين، رسانهها و فرهنگ، روشهاى پژوهش در ارتباطات و … . در خارج از كور كتابها و مقالات زيادى در اين مباحث كه اشاره كردم موجود است، ولى ما كمبود جدى داريم كه اگر خدا بخواهد تصميم داريم به همه آنها بپردازيم.
با توجه به تعدد منابع خارجى (كتابها و مقالات)، مطالب ترجمهاى به چه نحوى انتخاب مىشوند؟
مطالب را بر اساس محورهاى يك موضوع از زبان اصلى انتخاب مىكنيم و سفارش ترجمه آنرا به مترجمان حرفهاى مىدهيم. مقالات تاليفى هم با توجه به شناختى كه از افراد داريم سفارش داده مىشوند.
آقاى مهديزاده، يكى از مسايلى كه «رسانه» هميشه با آن مواجه بوده است ( مانند بسيارى از ماهنامهها و فصلنامهها) تاخير در انتشار هر شماره آ است. شماره اخير هم كه بهاريه است، تابستانه شده است! براى اين مشكل در دوره جديد فكرى كردهايد؟
علت تاخير در شماره بهار 83 اين بود كه شماره قبلى بجاى زمستان 82 در ارديبهشت 83 منتشر شد. من هم كه از اين شماره مسئوليت سردبيرى را بر عهده گرفتم تا به مشورت و انتخاب موضوع و سفارش مطلب بپردازيم كارها قدرى طول كشيد. البته در مورد شماره اخير، يكى از دلايل ديركرد اين بود كه بعضى مترجمان قبلى امكان ادامه همكارى نيافتند چون مطالب، علمىتر و تحقيقىتر شده بود و لازم بود از مترجمان حرفهاى تر استفاده شود. البته چاپخانه وزارت ارشاد كه مجله در آن به چاپ مىرسد از اول تا 16 مردا تعطيلات تابستانى داشت و ما مجبور شديم مجله را به جاپخانه ديگرى بسپاريم.
بنابراين مىتوان اميد داشت از شمارههاى آينده شاهد «رسانه»اى منظم باشيم؟سعى مىكنيم ظرف يكى، دو شماره آينده انتشار منظم داشته باشيم و فصلنامه در پايان هر فصل منتشر شود. البته نشريات تخصصى در ايران اكثرا با تاخير به چاپ مىرسند؛ چون كار در حوزه تخصصى دشوارتر است و نياز است مطالب انتخاب و بعد به مترجمان حرفهاى سپرده شود. همينطور مقالات تاليفى هم نياز به زمان بيشترى براى نگارش دارند.
با توجه به تغيير شكل و محتواى مجله، تغييرى در مشتركان «رسانه» كه تعدادشان هم زياد است صورت نمىگيرد؟
براى شماره اول كه موردى نداشتيم، مثلا مشتركى كه طالب نشريه نباشد. فكر مىكنم نه تنها مشتركان حفظ شوند بلكه به تعداد آنها هم افزوده شود. البته يك سرى از اشتراكها، اهدايى بودند كه من ليست را بررسى كردم و يك نسخه از اشتراكهاى دو نسخهاى را كم كرديم و براى اساتيد و افراد ديگرى كه مشترك نبودند فرستاديم.
براى آينده چه برنامهاى داريد؟
اميدوارم روند فعلى ادامه يابد و با آمدن مديران ديگر متوقف نشود چون همين يك شماره در ميان دانشگاهيان با استقبال خوبى مواجه شد. البته در حال رايزنى هستيم تا بتوانيم براى رسانه مجوز نشريه «علمى-ترويجى» يا «علمى-تخصصى» بگيريم كه در آن صورت، چاپ مقاله در رسانه، امتياز علمى براى اعضاى هيات علمى دانشگاهها خواهد داشت.
تمام سعى ما، آقاى بهرامپور، سرپرست مرکز، و استادان ارتباطات دانشگاه علامه كه همكاران دايمى نشريه هستند و ما با پشتوانه علمى آنها كار مىكنيم اين است كه «رسانه» را به چنان سطحى ارتقا دهيم كه دانشجويان ديگر رشتههاى علوم انسانى هم، نياز به مطالعه آن پيدا كنند.