* گزارشى از نحوه مواجهه دو نسل جامعه ايران با اينترنت
نام نویسنده: على پيرحسينلو
روزنامه ياس نو – در جوامع رو به پيشرفت، روند جهانى شدن ارتباطات چه تأثيرى بر ذهنيت فرد و زندگى او دارد؟ توسعه تكنولوژى اطلاعاتى و گسترش امكانات ارتباطى چه نقشى در ادراك ما از محيط اطراف و روابطمان دارد، و تا چه حد در نگاه انسان به پيرامونش دگرگونى مىآفريند؟ تأثير اين تحولات بر كدام بخش از جامعه بيشتر است، و نسل جديد از اين لحاظ چه وضعيتى نسبت به نسل پيش از خود دارد؟
سؤالاتى از اين دست، اولين واكنش ما نسبت به تحولى است كه با گوشت و پوست لمسش مىكنيم. همه از وضعيت جديدى كه به دليل شيو بهرهگيرى از اينترنت ايجاد شده مطلعيم، اما زبانى براى بيانش نداريم. گويى تكاپوى انديشه ما پيرامون اين سؤالات، بيش از آنكه يك گشت و گذار علمى باشد، يك دغدغه حياتى است: واكنشى به وضعيت زندگى اخيرى كه در آن قرار داريم. تعداد كاربران اينترنت در ايران دستكم شش رقم صفر را به صف كرده، اما ميزان مباحث نظرى پيرامون اين جامعه مجازى پرجمعيت نيز به همان صفر ميل مىكند
. ايران بدون شك در آستانه درهاى ورودى جامعه اطلاعاتى جهانى است، و بالاخره با كمترين تأخير به اين وضعيت جديد تن خواهد داد. اين را مىتوان از آمار رو به رشد استفاده از كامپيوتر و اينترنت فهميد. اندك آمارهاى موجود و در دسترس نشان مىدهند كه بيش از هفت ميليون نفر در جامعه ايران مىتوانند از كامپيوتر استفاده كنند، كه بخش عمدهاى از اينها از بخشهاى تحصيلكرده و جوان جامعه هستند. اين ميزان، با توجه به حجم بالاى واردات در بازار كامپيوتر و رشد تصاعدى خط مونتاژ در داخل كشور، نمودار استفاده از كامپيوتر را به اندازه كافى بالا مىبرد.
ميزان اتصال به اينترنت نيز مسئله را جدىتر مىكند. در حال حاضر نزديك به سه ميليون كاربر ايرانى از طريق اينترنت به فضاى نامحدود عرضه و مصرف اطلاعات دسترسى دارند، كه اين رقم به شدت رو به افزايش است. تنها در شهر تهران بيش از 1500 كافىنت امكان دسترسى كاربران به اينترنت را فراهم مىسازند و هزاران سايت ايرانى به كمك زبان فارسى، جزيره نه چندان كوچكى را در گوشهاى از اين اقيانوس جهانگستر تشكيل دادهاند.
اين حجم مواجهه با اينترنت و تأثيرات عميق و گستردهاى كه اين دنياى جديد بر حوزههاى مختلف فرهنگى و اجتماعى وارد مىكند، ما را بر آن مىدارد كه در صدد شناسايى دقيقتر و عينىتر اين تأثيرات برآييم. اكثريت مطلق كاربران ايرانى اينترنت، جوان هستند. نيازهاى آنها و جذابيتهاى فضاى مجازى براى آنها، بسيار متفاوت با آنى است كه به چشم كاربران متعلق به نسل قبل مىآيد. به همين خاطر به نظر مىرسد كه نوع مواجهه و بهرهگيرى از اينترنت، در بين دو نسل جوان و ميانسال متفاوت باشد. اين گزارش به بررسى اين مسئله مىپردازد. در اين نوشته فرض بر اين است كه خواننده با مفاهيم پايهاى دنياى ارتباطات آشنايى دارد و به طور كلى از حال و هواى مجازى بيگانه نيست
* * *
تقريبا ده سال از عمر ارتباطات مجازى جهانى مىگذرد. درست ده سال پيش، در ژوئن 1993 بود كه كاخ سفيد و كنگره آمريكا داراى آدرس Email شدند و شايد براى اولين بار سطح روابط اينترنتى از حوزههاى تخصصى نظامى به حوزه عمومى كشيده شد. اين نقطه را مىتوان روز تولد فضاى سايبرنتيك دانست، و در اينصورت بايد ده سالگى جامعه و روابط سايبر ر تبريك گفت!
روابط اجتماعى مجازى، مفهوم و اصطلاح جديدى است. آنقدر جديد كه جامعهشناسانى كه سن و سالى از آنها گذشته، به دشوارى آن را جدى مىگيرند و به رسميت مىشناسند. برخى از جامعهشناسان اين روابط را بسيار ناچيز مىبينند و حاشيهاى بر روابط اجتماعى در دنياى حقيقى مىدانند. برخى ديگر نيز معتقدند جنس اين روابط به گونهاى است كه يك تعامل اجتماعى پايدار از آن حاصل نمىشود. اما هرچه مىگذرد، اهميت اين روابط و نقش آنها در زندگى امروزين بيشتر براى ما آشكار مىشود.
جامعه سايبر، جامعهاى است كه تنها از طريق صفحه كامپيوتر قابل دسترسى است. اين جامعه شامل مجموعه روابط و تجمعات مجازى مىشود كه به وسيله شبكه و بر روى آن ايجاد مىشوند، بدون اينكه لزوما وابستگى يا ارتباطى با دنياى واقعى داشته باشند. بخش عمده گفتمان علمى در دنيا، و بخش قابل توجهى در ايران، اكنون به درون جوامع مجازى مهاجرت كرده است. شما در اينجا مىتوانيد يك مقاله علمى يا گزارش ادارى را پيش از پرينت بخوانيد. يا اينكه به دنبال موضوعات مختلف مورد علاقه خود بگرديد و درباره آنها سايت، مقاله، عكس و لينكهاى متعدد پيدا كنيد. مهمتر و مؤثرتر از اين، پيدا كردن دوستان اينترنتى و عضويت در گروههايى است كه به وسيله Email مطالب خواندنى، عكسهاى جديد و آخرين خبرها را برا يكديگر مىفرستند. حجم عمدهاى از تنازعات سياسى روزمره جامعه ايران نيز اكنون به اينترنت اسبابكشى كرده و جناحهاى سياسى به دلايل متعدد توجه عمدهاى به فضاى مجازى پيدا كردهاند، جايى كه در آن محدوديتها رنگ مىبازند.
روابط سايبرنتيك از روزى كه در دسترس جوانان ايرانى قرار گرفته، روز به روز حضور بيشترى در متن زندگى هرروزه آنها پيدا كرده است. آنها مىتوانند به سادگى دستشان را روى موس بگذارند و وارد دنياى مجازى شوند، صندوق پست الكترونيك خود را چك كنند يا بدون مزاحمت با دوستان خود به گفتوگو بپردازند و يا آخرين آهنگهاى خواننده مورد علاقه خود را بشنوند.
در شهرهاى بزرگ از جمله تهران، در اكثر كتابفروشىها، فروشگاههاى عمومى و حتى دكههاى روزنامهفروشى كارت اينترنت به فروش مىرسد، و به اين بايد اتصال اكثر ادارات دولتى، شركتهاى خصوصى، دانشگاهها و بسيارى مراكز ديگر علمى، اقتصادى و اجتماعى را نيز افزود. جالب و شايد بسيار عجيب است كه بدانيم با آنكه نسبت كاربران ايرانى به كل كاربران اينترنت كسرى از يك درصد است، اما تقريبا هميشه پرجمعيتترين اتاقهاى گپ در Yahoo Messenger متعلق به ايرانىهاست!
بدون شك گسترش اينترنت در بين نسل امروز از شتابى بىسابقه برخوردار بوده است. هيچ رسانه ديگرى پيش از اين نتوانسته بود اينگونه ظرف چند سال حوزههاى مختلف تأثير اجتماعى را متحول كند و هيچ ابزار يا تكنولوژى تازهاى بدين شكل نتوانسته بود جامعه را زير نفوذ خود بياورد. ارتباطات مجازى جديد، نسل نوى جامعه ايران را به بهترين نحو در يافتن پاسخ نيازهاى خود و برداشتن گامهاى بلند، بدون اينكه بشود از آن ممانعت كرد، يارى كرده است.
جهانى جديد براى ما
با گذشت چند سال از عمر فضاى سايبر ايرانى، ما امروز مىتوانيم از پديدهاى به نام «اينترنت ايرانى» صحبت كنيم. اين به معنى تفاوت خاصى در ابزار ارتباطى نيست، بلكه به معناى تأثيرات خاصى است كه جامعه جوان ايرانى از اين پديده پذيرفته است. اين تأثيرات به اين دليل «خاص» است كه شرايط و ضرورتهاى جامعه ايران، وضعيتى خاص و منحصر به فرد دارند. اينترنت با مجموعه امكانات آن، مىتواند نقشهاى مختلفى را براى كاربران بازى كند. مىتوان به اين پديده به عنوان يك وسيله ارتباطى نگريست و از آن براى برقرارى ارتباط با افراد ديگر بهره گرفت. يا مىتوان آن را به مثابه دريايى از دادههاى متنوع ديد كه نيازهاى اطلاعاتى انسان را برآورده مىكنند. به علاوه، برخى اينترنت را يك رسانه جديد همچون تلويزيون و ماهواره مىدانند كه از لحاظ ظرفيتهاى ارتباطى چند قدمى از آنها جلوتر است. و عدهاى هم، دقيقتر از بقيه، به «حالت تعاملى دوسوه» در ارتباطات جديد توجه مىكنند و مىپذيرند كه مقايسه اين مورد با موارد پيشين چندان صحيح يا لااقل مفيد نيست. اين چندگونگى كاركردى، باعث مىشود كه وضعيت مجازى بر ابعاد مختلف و متفاوت زندگى فرد تأثير بگذارد. براى كاربران جوان ايرانى، بيشترين تأثيرپذيرى از اينترنت در بعد اجتماعى است. يعنى اگرچه روابط و امكانات جديد، ابعاد مختلف علمى، فرهنگى و اقتصادى را نيز مىتواند تحت تأثير قرار دهد، اما ضرورتها و نيازهاى اجتماعى جوانان ايرانى اينقدر هست كه تمام وقت اينترنت را به خود مشغول كند!
اين كاربران جوان، خسته از جدال بىحاصل با شرايط نامساعد جامعه خود، به فضا مجازى پناه مىآورند تا در اين بستر جديد به جستوجوى آنچه در بيرون بدست نياوردهاند، بپردازند. حتى يك مشاهده سطحى محتواى وبلاگها هم نشان مىدهد كه حال و هواى اين نوشتههاى شخصى تا چه حد از محدودههاى رسمى جامعه فراتر مىرود، و حتى ادبيات آنها تا چه حد با آنچه به نام جوانان در جامعه رواج دارد، متفاوت است. طبق تخمينها متوسط سن وبلاگنويسان در حدود بيست سال است، پس بعيد است كه بشود بهتر از وبلاگها نمونهاى براى فهم آنچه در ذهن و در بين جوانان ايرانى مىگذرد، پيدا كرد. مطالعه محتواى وبلاگها اين كاركرد جايگزين نسبت به ضرورتهاى ناياب دنياى واقعى را به خبى نشان مىدهد. با اين حساب، جامعه مجازى به جبرانكننده ناكامىهاى نسلى تبديل مىشود كه از يك جامعه مدنى با تمام خصوصيات آن محروم است.
مجازى به جاى واقعى
يكى از جدىترين كاركردهاى اينترنت براى كاربران ايرانىاش، پوشاندن نقاط خلأ و پاسخ به نيازهايى است كه جامعه بيرون از روبرو شدن با آنها ناتوان است. فضاى مجازى، زمينه گفتوگو پيرامون مسائلى را فراهم كرده كه جامعه بيرون هيچگاه ظرفيت طرح آنها را از خود نشان نداده است. كاربران جوان، نبود محدوديتهاى مرسوم و عدم دسترسى نيروهاى سنتى جامعه به فضاى مجازى را به عنوان فرصتى تلقى كردهاند تا با رهايى از محدوديتهاى غيرمنطقى و دستوپاگير، امكان نوعى زيستن جديد را تجربه كنند.
فضاى نامحدود مجازى براى ايرانيان صحنه بحث درباره مسائلى شده كه در بيرون حتى قابل تصور هم نيست. اين مسائل، از نيازهاى غريزى گرفته تا آزادىهاى اجتماعى و سياسى و عقايد نوى دينى و فلسفى، تاكنون بدون هيچ دليلى موجهى به حاشيه رانده مىشدند و يا ابراز نظر درباره آنها مجاز دانسته نمىشد. حتى مدرنترين افراد نسل قبل نيز به ندرت حاضر مىشدند از حصارهاى ذهنى گذشته خود بيرون آيند و در مورد خطوط قرمز ديروز به بحث بپردازند. اما نسل جديد كه فضاى مجازى را از آن خود كرده و هنجارهاى فرهنگى حاكم بر آن را با تعامل درونى خود شكل داده است، به ندرت مرزهاى قبلى را به رسميت مىشناسد و معمولا آنها را در عمل چندان جدى نمىگيرد.
كاربران ايرانى به يارى روابط بىمرز مجازى توانستهاند فارغ از محدوديتهاى مكان و فضا، نوعى زندگى در دنياى بىمرز را تجربه كنند، هرچند كه بعضا در اين تجربه، ناشناس باقى بمانند. برقرارى ارتباط در جامعه ايران در دهههاى اخير همواره در معرض محدوديتهاى جدى بوده است، اما اينترنت اين مانع را برطرف كرده و به همگان امكان داده تا بتوانند پا را از مرزهاى پيشين فراتر بگذارند و براى اولين بار در تاريخ جامعهشان، در يك اتمسفر نامحدود نفس بكشند. بيارى از كاربران، نه تنها از موانع ظاهرى ارتباطى عبور كردهاند، بلكه توانستهاند موانع ذهنى كه بازتاب واقعيتهاى ديروز است و به ايشان به ارث رسيده را نيز كنار بگذارند.
مسئله، تنها يك بهرهمندى صرف از امكان فرستادن نامه الكترونيكى يا چت نيست. روابط مجازى امكان نوعى زيستن جديد را فراهم كردهاند و يك تجربه بديع را به ارمغان آوردهاند كه تمرين تحمل و تساهل و احترام به حقوق و حريم ديگران، بخش جدانشدنى آن است. در اين زيست جديد، آنچه محوريت مستقيم دارد، گفتارى است كه توليد مىشود و معناهايى كه در متنها به اشتراك گذاشته مىشوند. براى همين است كه شيوه نگارش «پينگليش» ايجاد شد و براى همين است كه شيوع استفاده از زبان فارسى و استفاده از قالب Unicode باعث رشدى مضاعف در حضور ايرانيان در جهان اطلاعات شده است.
علاوه بر اينها، يك اتفاق ديگر هم افتاده، و آن اينكه نسل امروز اولين نفراتى هستند كه توانستهاند از درون جامعه ايران با همه جاى دنيا ارتباط داشته باشند و در اين ارتباط، تنها يك مصرفكننده نيز باقى نمانند. كاربران جوان مىتوانند به همان اندازه كه از اطلاعات توليد شده توسط ديگران بهره مىگيرند، خود نيز بدون محدوديت به توليد محتوا بپردازند و هرچه براى گفتن دارند، بگويند. اين باعث شده كه برخلاف گذشته، حضور جوانان ايرانى در پروسه جهانى شدن حضورى منفعلانه نباشد، بلكه آنها به تدريج براى خود جايگاهى ويژه و حضورى فعال و مؤثر دستوپا كنند. اين امر به سادگى قابل مشاهده است: حجم توليد محتواى فارسى در وبلاگهايى كه جوانان ايرانى مىنويسند تاحدى است كه در هر جستوجوى ساده به زبان فارسى، نسبت قابل توجهى از نتايج، متعلق به وبلاگهاست.
دعواى تمايلات عمومى با گرايشهاى نخبهگرا در اينجا هم ادامه دارد. به همان اندازه كه برخى معتقدند بايد از اينترنت براى توسعه علمى و همگام ماندن با پيشرفتهاى دنيا بهره گرفت و لذا نماد استفاده مفيد از اينترنت را موتورهاى جستوجو مىدانند، برخى ديگر نيز معتقدند اينجا ديگر جاى اين حرفها نيست و فضاى مجازى را نبايد با جديت و خشكى دنياى بيرون آميخته ساخت. اين صفبندى در سالهاى گذشته بسيار جدىتر از امروز بود.
غلبه ميل به دوستيابى و اشكال پيش پا افتاده روابط شخصى بر اتاقهاى گفتوگو (چت روم) كه بازتاب مستقيم محدوديتهاى بيرون بود، به جايى رسيد كه كاربران نخبه را از چت و شايد تاحدى از اينترنت فرارى مىداد. اما آغاز دوره وبلاگها موج جديدى را در فضاى مجازى به راه انداخت كه هم به گسترش و هم به پويايى اين محيط يارى رساند. ظهور وبلاگها، گسترش شگفتآور تعداد آنها و تعدد موضوعات مورد بحث در آنها، جريانى را
در دنياى مجازى ايرانى به راه انداخت كه ثمرههاى بديع و غير قابل پيشبينى به دنبال آورد. وبلاگها توانستند حضور زبان فارسى در اينترنت را تضمين كنند و با محوريت زبان مشترك، بستر تعامل بين ايرانيان داخل و خارج كشور در فضاى اينترنت را فراهم سازند. در حال حاضر، وبلاگهاى فارسىزبان از نظر ميزان حضور در فضاى سايبر در رتبه چهارم قرار دارند.
دو نگاه به روابط سايبرنتيك
برخلاف نگاه نسل نو كه فضاى مجازى را بخشى از «زيست- جهان» خود مىداند و مىبيند، افراد نسل قبل غالبا به اينترنت و فضاى رسانهاى جديد به مثابه يك ابزار تكنولوژيك جديد مىنگرند كه انتظار دارد به لحاظ فرهنگى نيز صامت و بدون جهت باشد. پدران و مادران به خوبى به خاطر مىآورند كه در دوران جوانى خود با وسيله الكترونيكى (تلويزيون) آشنا شدند كه براى اولين بار تصوير غيرواقعى ضبط شده را در معرض ديد آنها قرار مىداد. آنها همچنين سالها ترديد خانوادههاى ايرانى در پذيرش يا عدم پذيرش اين ابزار تكنولوژيك را به ياد مىآورند، تا اينكه سرانجام پس از انقلاب تلويزيون به عنوان يك وسيله خانگى فراگير شد. ويدئو و ماهواره نيز براى آنها سير مشابهى را طىكردند، و اكنون اينترنت را نيز يك تكنولوژى نوين ديگر، مثلا مانند كامپيوتر و موبايل، تصور مىكنند.
آنها البته در وصف ين تكنولوژى و مزايا و برترى آن داد سخن مىدهند، و كارشناسان و متصديان امور نيز درباره لزوم استفاده از اين وسيله براى پيشرفت جوانان كشور و عقب نماندن از دنيا داستانهاى جذابى براى گفتن دارند. اما در وقت عمل، به ندرت افرادى از نسل قبل پيدا مىشوند كه به لوازم ارتباط جوانان با اين دنياى نامحدود پايبند بمانند و حاضر باشند بسترهاى ذهنى و اجتماعى لازم را فراهم كنند.
اين دو نگاه به جامعه و روابط مجازى، در روبرو شدن با اينترنت و مقررات حقوقى و ضوابط تكنولوژيك آن نيز به دو رويكرد متفاوت منتهى مىشوند. از نگاه نسل امروز، ارتباط با دنياى اطلاعات و تنفس در دنياى مجازى يك حق بديهى و بخشى از زندگى آنهاست و پذيرفته نيست كه اين حق ناديده گرفته شود يا محدود شود. اما نسل قبل با برداشت ابزارى و تكنولوژيك از اينترنت، با يك نگاه «آسيبشناسانه» به تأثيرات فرهنگى و اجتماعى آن مىنگرد و به هرچه هست با عينك بدبينى و به قصد معالجه نگاه مىكند. به همين خاطر است كه برخى در حوزه IT براى خود جواز محدودسازى و «فيلترينگ» صادر مىكنند.
اينكه مىبينيم متصديان اين حوزه، در اولين گام اين سؤال را مطرح مىكنند كه چه سوء استفاده هايى از اينترنت ممكن است و از تأثيرات ناگوار آن بر روابط اجتماعى و ارزشهاى فرهنگى صحبت مىكنند، دقيقا بر همان مبناى نظرى مبتنى است كه اينترنت و روابط مجازى بدست آمده از آن را يك غريبه و يك اتفاق غير طبيعى در زندگى افراد جامعه محسوب مىكنند. بر همين اساس است كه آنها به خود حق مىدهند كه اينترنت را محدود كنند و بدون توجه به ديگران، اين بخش از زندگى مدرن نسل جديد را با ارزشهاى خود مطابقت دهند. نه اينكه نسل قبل و افرادى از آنان كه متصدى امور هستند، نخواهند شرايط نوين مجازى را بفهمند. بلكه آنها در واقع نمىتوانند هيچ تصور ويژهاى از اين «زيست- جهان» جديد پيدا كنند. اما اين عجيب نيست، چرا كه كاربران متعلق به نسل قبل به ندرت مىتوانند ذهنيت و وضعيت زندگى خود را با لوازم زيستن در شبكههاى از روابط بىمرز تطبيق دهند. براى آنها دشوار است كه خود را در گرداب هراس برانگيز اطلاعات و ارتباطات رها كنند، شايد تا حدى به اين خاطر كه خود را شناگر ماهرى نمىبينند. از اين روست كه ترجيح مىدهند سبك جديد انديشه و زندگى را از اساس بىمعنا جلوه دهند و جوانان متعلق به آن را بىهويت بپندارند. ردپاى احساس كهنه سرخوردگى نسبت به غرب باعث مىشود كه آنها هويت فراملى بدست آمده را ببينند، ولى آن را هويتى بيگانه بدانند و «غربزدگى» بنامند.
اما تجربه نشان داده است كه روزگار به مراد محدوديتها و محدودكنندگان نمىچرخد. نگاههاى سلبى و تلقىهاى آسيبشناسانه، هرچقدر كه در كوتاهمدت موفق شوند به اهداف خود دست يابند، در درازمدت از هرگونه كاميابى باز مىمانند. محدوديتها و موانع، از قضا به شكوفايى بيش از پيش خلاقيت جوانان و رشد مهارتهاى آنان در عبور از فيلترها و شكستن مرزها منجر مىشوند. از يكى دو ماه گذشته كه دسترسى كاربران به بسيارى از وبلاگها و سايتهاى فكرى، سياسى و خبرى قطع شده بود، دهها روش براى عبور از فيلترها پيدا شد كه اطلاعات مربوط به آنها هنوز بين كاربران ايرانى اينترنت دست به دست مىگردد.
مهارت در برابر ايدئولوژى
بحث در اين نيست كه كدام ابعاد اينترنت بايد محدود شود، بلكه سؤالى كه براى كاربران امروز مطرح است اينست كه چرا و چه كسى به خود اين حق را مىدهد كه براى حدود و ضوابط دسترسى ديگران به اطلاعات تصميم بگيرد، و يا ارتباط بين آنها را محدود سازد. مشروعيت اين محدوديتها، خصوصا وقتى بيش از هر وقت زير سؤال مىرود كه عملا امكان تحقق ايدههاى محدودكننده وجود نداشته باشد. گستردگى آگاهىها و مهارتهاى ارتباطى نسل جديد، اجازه اعمال محدوديتهاى بىحساب و كتاب را از منتقدان اينترنت سلب مىكند.
مهارت از ايدئولوژى جلو مىافتد، و بازتاب اين رقابت در حوزه توانايىهاى فنى و دانش كامپيوترى، به برترى بى چون و چراى كسانى منتهى مىشود كه براى آزادى عرضه و تبادل اطلاعات لاش مىكنند. شايد كسانى با اعتقادات و ارزشهاى خاص، بخواهند گرايشها و تمايلات خود را بر نسل جديد تحميل كنند و در اين راستا از دسترسى ايشان به برخى سايتها و امكانات خاص اينترنت ممانعت كنند. اما اينترنت تاكنون اين قابليت را از خود نشان داده كه همچون يك شعاع نافذ نور از ديوارههاى متعدد عبور كند و صفت «بىمحدوديت» را هميشه همراه خود نگه دارد. نسل جديد به سهولت توانستهاند با فيلترينگ برخاسته از ارزشهاى پيشين مقابله كنند، و در اين جهت مهارت علمى خود را همواره به رخ محدودكنندگان كشيدهاند. تلاش عدهاى براى سانسور كردن اينترنت نهتنها نوعى تلاش براى يك امر ناممكن است، بلكه گاهى نتيجه برعكس هم مىدهد. در اين حالت، محدودسازى چيزى بيش از يك شوخى نامناسب و سبب چند دقيقه معطلى و اتلاف وقت نيست.
* * *
تفاوت نگاه دو نسل به وضعيت مجازى جديد، بيش از آنكه معطوف به يك واقعيت عينى باشد، برخاسته از يك موقعيت ذهنى است. اين ذهنيتها، انعكاس مستقيم تجربههاى زندگى نسلها هستند كه بر شرايط اجتماعى شدن آنها و بسترهاى شكلگيرى شخصيت ايشان تأثير مىگذارند. به اين معنا «نسل امروز» يعنى انسانى رشديافته در شرايط زندگى امروز، و بخشى از اين زندگى براى نسل جديد در حوزه روابط و تعاملات مجازى تعريف مىشود.
فضاى مجازى بخشى از تجربه زيته نسل جديد است، همانطور كه انقلاب و جنگ تجربههاى حياتى و مؤلفههاى فضاى ذهنى «نسل انقلاب» به شمار مىروند. و به همان دليل كه نسل جديد نسبت به تجربههاى زيسته نسل گذشته درك خاصى ندارد، نسل قبل نيز از شرايط حياتى نسل جديد بيگانه است. اين يعنى نسل امروز كه «نسل اينترنت» است، نمىتواند نسبت به انقلاب و جنگ احساس و درك زندهاى داشته باشد، چون تجربه زندهاى از آنها ندارد. و به همين دليل، نسل قبل هم نمىتواند درك خاص و زندهاى نسبت به فضاى مجازى و تبعات اينترنت داشته باشد. اين نكتهاى است كه نمىتوان آن را به فراموشى سپرد. * گزارشى از نحوه مواجهه دو نسل جامعه ايرن با اينترنت