اسنپ ، نوآورترین شرکت جهان ؛ از سقوط تا صعود

اسنپ در تازه‌ترین گزارش نوآورترین شرکتهای جهان به عنوان نوآورترین شرکت جهان از سوی مجله Fastcompany انتخاب شده است. در ادامه گزارش/ مصاحبه مارک ویلسون را با وی می‌خوانید:

به من گفته شده بود که ایوان اشپیگل واقعا مریض است. مدیر عامل ۲۹ ساله اسنپ، شرکت هلدینگ اسنپ چت، در حال مبارزه با سرماخوردگی سختی بود.​ همچنین به من گفته شده بود که صدایش به سختی از زمزمه‌ای بلندتر می‌شود. ما در طبقه بالایی ساختمان اصلی شرکت در سانتا مونیکا در کالیفرنیا همدیگر را  ملاقات می‌کردیم، جایی که در واقع دفتر اشپیگل است – یک فضای آرام و تقریبا جامع مانند با دیواره‌ای چوبی، سقف‌های گنبدی، و مقادیر زیادی نور طبیعی که به اتاقک کوچک پارتیشن بندی شده وارد می‌شد.

این توصیف به طور قطع برای کسانی که مدت‌ها پیش به این نتیجه رسیدند که می‌دانند اشپیگل کیست برانگیزاننده است: کودک ثروتمند لس‌آنجلسی که تبدیل به مدیر عامل افسانه‌ای شد. کسی که  در سال ۲۰۱۳  پیشنهاد ۳ میلیارد دلاری خرید اسنپ چت را از مدیر عامل فیس بوک ( مارک زاکربرگ ) رد کرد

اما مردی که در یک صبح آفتابی پنجشنبه آخر دسامبر به من خوشامد گفت به نظر نمی‌رسید که بیمار باشد. در طول مکالمه ما، صدایش محکم است، لبخند می‌زند و سریع می‌خندد، و موهایش ؟ او خوش برخورد و متفکر و شاید بیشتر از همه، شاد و شاد است. ​

تصویر عمومی اشپیگل – مانند تصویر اسنپ – با تصمیم او به پس زدن پیشنهاد  زاکربرگ را تعریف می‌کند. می‌پرسم که آیا او می‌تواند تصور کند که اگر شرکتش را به فیس بوک فروخته باشد چه پیش می‌آمد؟ ​

“خب” …​ بسیاری از مردم می‌آیند و از من تشکر می‌کنند که خوب کردم که شرکت را به فیس بوک نفروختم.​ عجیب است، نه؟ خیلی عجیبه. اما من فکر می‌کنم که دنیا در هفت یا هشت سال گذشته تغییرات زیادی کرده است.​ رسوایی های مربوط به حریم خصوصی فیس‌بوک ( مانند ماجرای کمبریج آنالیتیکا) بیش از پیش مردم را از تصمیم به نفروختن اسنپ به فیس‌بوک خشنود ک رده است.

اشپیگل می‌گوید: « شرکت اسنپ در مقابل اما روش متفاوتی از فیس‌بوک را در نظر گرفته است که حریم خصوصی کاربرانش را حفظ کند.​ این شرکت هم اکنون کنترل کاملی روی محتوای تولید شده توسط کاربران دارد تا اطمینان حاصل کند مطالبی که توسط کاربران به اشتراک گذاشته شده جعلی نیست.​ ما حتی یک تیم Fact Checker ( گروهی مسئول چک کردن صحت اخبار یا مطالب عنوان شده است ) برای این منظور به کار گرفته‌ایم.​ این باعث شده که کاربران خودشان باشند و فقط ( در هنگام استفاده از این شبکه ) خوش بگذرانند.اسنپ در هسته اصلی دیزاین و در هنگام اجرا بسیاری از مشکلاتی که ما امروزه با شبکه‌های اجتماعی داریم را حل کرده است»

اما به دنبال حقیقت بودن باعث نمی شود  که اسنپ در صدر فهرست شرکت‌های نوآور جهان قرار بگیرد.​ د​ر سال ۲۰۱۸ این شرکت با بحرانی روبه رو شد که میتوانست به پایان آن منجر شود.​​ بسیاری از کاربران شروع به حذف کردن اسنپ چت کردند.  اسنپ چت ۵ میلیون کاربر روزانه را در طول آن سال از دست داد. بین مارس ۲۰۱۷ IPO و هفته‌های پایانی ۲۰۱۸، ۱۷ مدیر اجرایی از شرکت رفتند.​ فیس‌بوک بدون خجالت بسیاری از امکانات اسنپ چت را کپی کرد و بعدا مدیران اینستاگرام هم از شباهت‌ها بین استوری اینستاگرام و اسنپ چت گفتند.​   اسنپ چت دوباره ریدیزاین شد. یک برنامه دوباره طراحی شد. با شروع به کریسمس، سهام اسنپ به ۴.۸۲ دلار کاهش یافت،  این ۸۴ %  پایین تر از از قیمت اولیه ( هنگام عرضه عمومی سهام ) یعنی ۲۹.۴۴. دلار بود. فوربس استدلال کرد، “اسنپ چت هیچ وقت به موفقیت فیس بوک نخواهد رسید ( فیس‌بوک هم در ابتدای عرضه سهام با افت قابل توجه قیمت مواجه شد اما بعدا ماجرا تغییر کرد و قیمت سهام بالا رفت ) ، در حالی که متخصص کسب‌وکار، اسکات گالووی، اعلام کرد که شرکت در حال رشد واقعی است و پیش‌بینی کرد که اسنپ (به دلیل وضعیت بد مالی )  تا سال ۲۰۲۰، احتمالا توسط آمازون، خریداری خواهد شد.

با این وجود، اغلب ناظران خبر نداشتند که اشپیگل از مسائلی که شرکت را به وضعیت بحرانی کشید آگاه بود و برای عبور از آن به سراغ راه‌حل‌های اساسی رفته است . او روی مهارت‌های رهبری خود کار می‌کرد و تیم اجرایی و ساختار مدیریت اسنپ را تغییر داد تا در اجرای نوآوری‌ها موثرتر باشد. اسنپ برنامه اندروید خود را مجددا برنامه نویسی کرد تا بتواند بر روی ۸۵ % از گوشی‌های دنیا که آیفون نیستند بهتر کار کند.​ او همچین ابزارهای خرید آگهی روی اسنپ چت را ساده‌سازی کرد و به کمک آن  درآمد سالانه‌اش را تا ۶۵ % افزایش داد و همچنین توانست ۳۱ میلیون کاربر روزانه را در سال ۲۰۱۹ به پلت فرمش اضافه کند. با آمدن سرمایه‌گذاران و خریده شدن سهام بیشتر، قیمت سهام اسنپ در سال گذشته تقریبا ۲۵۰ درصد افزایش یافت. اگرچه شرکت هنوز در حال از دست دادن پول (ضرر) است، اسنپ چت خود را برای حضور در بازارهای بین‌المللی آماده میکند. گالووی در ماه ژانویه پس از اینکه اعتراف کرد که اشتباه کرده‌است، نوشت: ” من اکنون به این شرکت امیدوارم هستم” مایکل ناتانسون، تحلیلگر موفت ناتنسون تابستان گذشته نوشت: ” اسنپ در آستانه سیندرلا شدن است.”

من در مورد اسنپ چت اشتباه می‌کردم، اکنون به آینده این شرکت بسیار امیدوارم اسکات گالووی

در حال حاضر اسنپ در موج بعدی نوآوری است. در حالیکه غول‌های تکنولوژی امیدوارند که در طول یک دهه به جریان اصلی واقعیت افزوده تبدیل شوند، اسنپ همین حالا هم نرم‌افزارش با این تکنولوژی کار می‌کند. به طور متوسط، روزانه بیش از ۷۵ درصد از ۲۱۸ میلیون کاربر اسنپ چت با “عینک‌های” AR خود از این برنامه استفاده می‌کنند. این بیش از ۱۶۳ میلیون نفر هستند که گرافیک‌های دیجیتالی احمقانه ای مانند ریش بز یا گوش سگ بر روی صورت خود می‌گذارند.​ ( اشاره به استفاده از تکنولوژی واقعیت افزوده در اپلیکیشن‌های رقیب ) .​  سال گذشته، شرکت تاکید روی حمایت از حقوق حیوانات را بیشتر گسترش داد، و توجه خود را به جای استفاده از واقعیت افزوده روی چهره به اطراف کاربران برد.​ به ساختمانها و خیابان ها.​ مثلا خرید پیتزا و …

​اسنپ همچنین یک مینی نت فلیکس بهینه سازی شده برای موبایل راه‌اندازی کرد که کاربران می‌توانند از آن اشتراک خریداری کنند.​ در حال حاضر بیش از ۴۵۰ کانال محتوا از سراسر جهان روی آن راه‌اندازی شده و برخی از برنامه‌ها بیش از ۱۰ میلیون بیننده داشته است.​ این چیزی است که اشپیگل می‌گوید: ما می‌توانیم چیزهای جدید را امتحان کنیم»

مدت‌ها قبل از ساخت اولین نمونه اولیه اسنپ چت در سال ۲۰۱۱، اشپیگل و بابی مورفی یکی از موسسین بر روی پلتفرم​ برای دانشجویان کار می‌کردند.​ اشپیگل دیزاینر و مورفی مهندس آن پتلفرم بودند.​ آنها در طول هفته روزانه ۱۸ ساعت روی این برنامه کار کردند، در کنار هم زندگی کردند تا آن محصول آماده شود.

​مورفی می‌گوید: ما با هم دوست بودیم اما هرکداممان مهارت و زاویه دید جدیدی را به پروژه افزودیم.​ او از سمت دیزاین و من از سمت برنامه‌نویسی.​

​اسنپ چت در آن زمان فقط دو نفر بود و سپس این تعداد به ۲۰ نفر رسید .​ در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ به ترتیب تعداد کارکنان ۶۰۰ و ۱۹۰۰ نفر رسید.

اشپیگل همان زمانی که یک روزنامه نگار به او گفت در تجربه کاربری نباید به خودت نگاه کنی چون تو کاربر هدف محصولت نیستی فهمید که هنوز خیلی چیزها را نمیداند او میگوید: واضح است که من خیلی از این تجربه ها را نداشتم و باید همه چیز را یاد می‌گرفتم او به سراغ مشاوری به نام استیو مایلز رفت و او را هم به عنوان منتور شخصی و هم مربی تیمش به خدمت گرفت اشپیگل همچنین به سراغ کتابهای آموزش مدیریتی رفت کتابهایی که عمدتا خیلی از افراد در فرودگاه می‌خرند تا در طی پرواز مطالعه کنند. ​از جمله ​​​​​​​​Loonshots نوشته Safi Bahcall و The power of positive Leadership نوشته  jon Gordon.

​بعد از آنکه اسنپ چت به خاطر ریدیزاین اپلیکیشن با موج عظیم تحریم کاربرانش روبه رو شد او یادداشتی ۶۶۰۰ کلمه‌ای نوشت که در آن جمله‌ای از jon Gordon قرار داشت: « ما به خاطر ساده بودن زندگی مثبت اندیش نیستیم ما به خاطر این مثبتیم که زندگی می‌تواند سخت باشد.​ مثبت اندیشی چیزی است که ما برای غلبه بر چالش‌ها و چیزهای منفی به کار می‌بریم و مثبت اندیشی نیاز به کار سخت دارد.​ مثبت بودن یک انتخاب است.

​اما بسیار به دنبال آن انتخاب نبودند یا حداقل انتخاب اشپیگل نبودند.​ در طی ماه‌های بعد تعدادی از مدیران ارشد شرکت را ترک کردند و اشپیگل  یک تیم اجرایی جدید با تجربه بیشتر گرد هم آورد، از جمله افسر ارشد استراتژی جارد گروس (‏عضو سابق هافینگتون پست و گوگل)‏، CMO کنی میچل (‏گاتورید و مک‌دونالد)‏، CFO درک اندرسن (‏آمازون)‏، افسر ارشد ارتباطات جولی هندرسون (فاکس قرن ۲۱ و اسکرپ)‏، و افسر ارشد محصول لارا سوییت (‏AOL)‏. ​

هرچند از بیرون شک و تردیدها همچنان وجود داشت اما اسنپ از داخل مشکلاتش را حل کرد.

اشپیگل به تدریج متوجه شد که کجا اشتباه کرده است . او تلاش کرده بود که اسنپ را مانند روزهای نخست اپل اداره کند جایی که یکی دو نفر ( بنیانگذاران اپل ) چیزهای مختلفی را ابداع کرده بودنددر نتیجه، اشپیگل یک مدل مرکز و انشعاب در شرکتش ایجاد کرده بود جایی که خودش در مرکز قرار داشت و مدیران شرکتش در نقطه انشعاب بودند اشپیگل با تک تک آنها دیدار کرد بسیاری از آنها لزوما از دانسته‌های دیگر مدیران آگاهی نداشتند.اشپیگل به ساختار شرکتهای بزرگ دقق شد جایی مانند سامسونگ یا فاکسکان که بسیار کارآمد بودند. به گفته او سازمانهای بزرگ در اجرا بسیار خوب عمل می‌کنند آنها دارای ساختار سلسله مراتبی و فرآیندهای متعدد هستند اما لزوما در نوآوری خوب نیستند. در حالی که اشپیگل بر روی افزایش تواناییهای خودش کار می‌کرد، در حال مطالعه این بود که چطور می‌تواند جریان نوآوری در اسنپ را هم حفظ و یا تقویت کند. او می‌گوید: من واقعا خوش شانس بودم که با افرادی ملاقات کردم که به طرز باورنکردنی سخاوتمند بودند و نظر خود را درباره دنیا و یا ساختار تیم‌شان به اشتراک می‌گذاشتند.

در نهایت او تصمیم گرفت ترکیبی از کارکردن با مدل مد نظر مورفی و فاکسکان را به اجرا بگذارد.

مدیرعامل اسنپ حالا نیمی از وقت خود را با تیم خلاقیت سریع شرکت می‌گذراند. گروهی متشکل از ۱۲ طراح که در طبقه خود او کار می‌کنند. آن‌ها به عنوان مجموعه‌ای از افراد آینده نگر با تمرکز بر توسعه آینده اسنپ چت کار می‌کنند او کاملا به این تیم چسبیده است حتی هیچ دیوار شیشه‌ای یا مانع ضد صدایی بین او و این تیم نیست. اشپیگل با الهام از کلاس‌های خود در کالج هنر طراحی پاسادنا تیم نوآوری را هر سه‌شنبه گرد هم می‌اورد و همه باید کار خود را نشان دهند، حتی اگر دومین روز کار آن‌ها در شرکت باشد. اشپیگل می‌گوید: ” از آنجایی که همه با هم هستیم، و یک دسته از چیزها را می‌سازیم، نتیجه خیلی مثبت است. چون با هم رک و مستقیم حرف می‌زنیم و یک زیلیون ایده برای فردا خواهیم داشت. پس از تصویب یک ایده تیم اجرایی جدید اشپیگل به پیاده‌سازی این ایده‌ها در سراسر سازمان کمک می‌کنند. اشپیگل می‌گوید بچه‌ها اینجا تمام مدت درباره فرهنگ نوآوری صحبت می‌کنند . در واقع مهم این است که شما نیاز به یک ساختار نوآوری دارید.

تحول یک رهبر تیم

اشپیگل به گفته همکارانش قبلا یک فرد مرموز بود که کسی چندان او را نمی‌دید یا به ندرت چیزی از او می‌شنید. او حالا به یک مدیر شفاف تبدیل شده که تقریبا همه جلساتش گروهی است. اشپیگل این تحول را طی سه سال اخیر در حالی در شرکتش پیش برده که این شرکت در بورس بوده و خود او هم دارای سه فرزند است. در زمانی که ما همدیگر را ملاقات کردیم او هنوز باید به خاطر زایمان همسرش در مرخصی می‌بود. سومین پسرش مایلز تازه به دنیا آمده است به همه این دلایل اشپیگل می‌گوید او نسبت به سالها قبل بسیار خوشحال‌تر است. برای درک آینده نزدیک و بلند مدت اسنپ، به یادآوری کل مفهوم “محتوا” در پلتفرم اسنپ چت می‌تواند کمک کننده باشد.

در حال حاضر دو مدل محتوا روی اسنپ چت وجود دارد یکی ویدیوهایی که روی تب Discover است که نزدیک‌ترین چیز برای ساخت یک تلویزیون کابلی است اسنپ در حال حاضر در حال نمایش برخی سریال‌ها از این طریق است ضمن اینکه خود شرکت هم به دنبال تولید سریال تلویزیونی است این سریالها با دامنه مخاطب ۱۳ تا ۲۴ ساله تهیه می‌شوند .

نوع دوم محتوا روی اسنپ چت افکت‌های دیجیتالی است که در ارتباط بین دوستان استفاده می‌شود.با سرمایه‌گذاری که اسنپ روی واقعیت افزوده انجام داده این افکت‌ها مرتبا بیشتر می‌شود. اسنپ به تدریج در حال تلفیق این دو نوع محتوا با هم است  شان میلز، رئیس محتوای این شرکت، می‌گوید که یکی از چالش‌های بزرگ امسال او، تبدیل واقعیت افزوده به برنامه‌های سرگرمی به عنوان “یک مولفه ضروری” است.

اما اسنپ به دنبال ایجاد سرگرمی از طریق رابطه شما و دوستانتان هم هست. این شرکت در ماه فوریه سریال جدیدی به نام بیتموجی تی وی را پخش کرد. بیتموجی، که اسنپ در سال ۲۰۱۶ (یک سال قبل از انیموجی اپل) آن را خرید ، اپلیکیشنی است که به کاربران اجازه می‌دهد تا کاریکاتوری به سبک سیمپسون‌ها از خود بسازند و از این آواتار عجیب به عنوان ابزاری دیگر برای بیان استفاده کنند. حالا “بیتموجی تی وی” (Bitmoji TV)قدمی فراتر رفته و حالا با استفاده از آواتار شما و دوستانتان شخصیت‌های یک مجموعه انیمیشنی ده قسمتی را تشکیل می‌دهد. نتیجه نه تنها جذاب است بلکه کاربران را در اسنپ چت عمیق‌تر درگیر می‌کند.

همچنین اسنپ در تلاش است تا واقعیت افزوده شده را از اعمال فیلتر بر روی صورت افراد – حالت سلفی بر روی تلفن آن‌ها – به دنیای اطراف آن‌ها که از پشت دوربین دیده می‌شود، گسترش دهد. مورفی، که به عنوان CTO بر توسعه فنی “اسنپ” نظارت دارد، می‌گوید: ” محتوایی که با چهره  ترکیب شود بسیار جذاب خواهد بود.” اشپیگل، مانند بسیاری از همتایان فن‌آوری خود، معتقد است که پس از گوشی‌های هوشمند، موج بعدی انقلاب دیجیتال به سمت هدست خواهد رفت. اما بر خلاف، مثلا، اپل یا فیس بوک، که هر دوی آن‌ها بنا بر گزارش‌ها بر روی عینک‌های واقعیت مجازی کار می‌کنند، اسنپ عینک‌های آفتابی مخصوص به خود را تولید می‌کند.

Spectacles نخستین عینک این شرکت در سال ۲۰۱۶ عرضه شد ولی یک شکست بزرگ بود و در نهایت ۴۰ میلیون دلار محصول فروخته نشده روی دست شرکت باقی ماند. اما نسلهای بعدی به تدریج بهتر شدند.

اشپیگل می‌گوید طی ده تا ۲۰ سال آینده آیفون و عینک Spectacles با هم ترکیب خواهند شد حتی اگر ما رقابت در سخت افزار را به شرکتی چون اپل ببازیم هنوز پلتفرم AR را داریم. همچنین هنوز انبوهی از کاربرانی را داریم که در این سالها با تکنولوژی واقعیت مجازی خود گرفته‌اند و بزرگ شده‌اند. اما این هم ممکن است که ما در رقابت سخت افزاری هم برنده باشیم. در حالی که دفترش را ترک می‌کنم، نگاهی دیگر به میز اشپیگل می‌اندازم و تصور می‌کنم که او به تنهایی در این اتاق غول‌پیکر کار می‌کند، و طرح‌های طراحی خودش را برای خواب در ساعات اولیه قبل از اینکه بقیه اعضای تیمش برسند، صیقل می‌دهد. پشت میزش دها یادداشت و نوشته گذاشته است. یک نوشته روی یکی از یادداشت ها این است: « داری کار خوبی انجام می‌دهی»