این بشقابهای خالی
نام نویسنده: شهرام شریف
بزرگراه فناوری -موضوع برخورد با دیشهای ماهواره و بررسی طرح” استفاده مدیریت شده از برنامههای ماهواره ” در مجلس بار دیگر بحث حذف یا هدایت این رسانه را در سطح جامعه مطرح کرده است. ماهواره از ابتدای ورود به کشور تاکنون همواره جزء چالشبرانگیزترین رسانههای نوظهور بوده و بهدلیل تصویب قانونی برای برخورد با استفاده غیرمجاز در آن از یک سو و سهولت استفاده از آن از سوی دیگر همواره موقعیت پیچیده و مبهمی را هم برای استفادهکنندگان و هم برای مسؤولان ایجاد کرده است.
علیرغم برخی جذابیتهای ابتدایی در استفاده از این ابزار رسانهای به مرور و با گسترش ابزارهای اطلاعرسانی نوظهور دیگری مانند اینترنت و گسترش برنامههای شبکههای رسمی تلویزیون امروزه میتوان عملا ماهواره را مدل نسبتا قدیمی دسترسی به “محتوا” بهحساب آورد. مدلی که دیگر نه جذابیتهای اولیه را دارد و نه تاثیرگذاری آن توانسته از سطح تاثیرگذاری رسانههای رسمی داخلی فراتر رود. به بیان ساده ماهواره امروز به یک ابزار معمولی در خانوادهها تبدیل شده و علیرغم افزایش تعداد مخاطبان آن طی سالهای اخیر، میزان استفاده از آن تا حد قابل توجهی کاهش یافته است چنان که بهسادگی میبینیم که یک برنامه یا سریال تلویزیونی صداوسیما بهراحتی حجم میلیونی از مخاطب را بهخود جذب میکند، درحالی که مشخص نیست حتی پربینندهترین شبکههای فارسیزبان نیز بتوانند بخش بسیار اندکی از این تعداد را به سمت خود بکشانند.
در یک مقایسه بین دو رسانه نوظهور اینترنت و ماهواره مشخص میشود که استفاده مدیریت شده از اولی بدون برخورد کاملا حذفی (اگر بر مکلات فیلترینگ چشم ببندیم) چگونه میتواند یک رسانه را، که از نظر قدرت انتخاب در موقعیت برتری نسبت به ماهواره قرار دارد، با مرزهای سیاسی و اخلاقی جامعه وفق دهد و در مقابل برخورد اولیه و رهاسازی بعدی چگونه یک رسانه را مانند ماهواره میتواند به یک معضل مبدل میکند.
از سوی دیگر نوع استفاده از ماهواره بهطور عمده در خانوادهها و بهصورت جمعی است بهنحوی که امکان استفاده از برنامههای نامناسب آن در محیط خانوادهها به حداقل میرسد لذا هماینک در خطرپذیری اخلاقی گسترده آن نیز تردید وجود دارد.
بر این اساس بهنظر میرسد حداقل با توجه به قریبالوقوع بودن تصویب طرح استفاده مدیریت شده از ماهواره برخورد با این پدیده حاصلی همانند برخوردهای پیشین خواهد داشت و این درحالی است که در هنگامی که حداقل “انتخاب” واقعی و مشابهی برای جایگزینی آن وجود داشته باشد، نحوه استفاده از آن نیز به مسیر صحیحتری هدایت شود.