تکنولوژی

مصاف روزنامه نگارى سنتى و مدرن

نام نویسنده: محمد رضايى

ایران – «اجازه بدهيد اعتراف كنم كه هر وقت به رقابت شانه به شانه رسانه هاى سايبر و نوشتارى نگاه مى كنم، بى اختيار ياد رقص پدربزرگ ها براى نوه هايشان مى افتم و اين صحنه تلخى است.

چون متأسفانه پدربزرگها مى روند و من دلم نمى خواهد رسانه هاى نوشتارى بميرند.» شايد بتوان در همين جملات كوتاه «يونس شكرخواه» سردبير نخستين نشريه الكترونيكى كه اتفاقاً بيش از دو دهه در نشريات سربى خاك خورده، ردى از چالش اساسى بين روزنامه نگارى سنتى و مدرن را يافت. حريف نوپاى نشريات چاپى كششى دارد كه افرادى چون يونس شكرخواه را هم در قامت روزنامه نويس و هم در كسوت معلم ارتباطات، وا مى دارد كه به آن اعتراف كنند: «عاشق روزنامه نگارى سنتى هستم اما به همان اندازه به روزنام نگارى ديجيتال عشق مى ورزم.»

احتمالاً همين عبارات را مى توان به عنوان شفاف ترين مصداق چالشى دانست كه به صورت مخاطره آميز بين روزنامه نگارى سنتى و مدرن درگرفته است و پيدا نيست كه بر روزنامه نويسى سربى در مقابل غول ديجيتال چه خواهد رفت؟ آينده روزنامه نگارى آبستن چه تحولاتى خواهد بود؟ فناوريهاى نوين ارتباطى با روزنامه نگارى چاپى چه خواهندكرد؟ علت نگرانى هواخواهان تحريريه هاى سربى در فضاى جديد رقابت ارتباطى ناشى از چيست؟ رقيب ديجيتال چه مشخصه هايى دارد كه عزم تنه زدن بر روزنامه نويسى سنتى دارد؟ آيا در اين رقابت فشرده و نفسگير شاهد مرگ روزنامه نگارى كلاسيك در مقابل روزنامه نگارى سايبر خواهيم بود؟ آيا روزنامه نگارى سايبر بى اقبالى مخاطبان از نوع كلاسيك آن را به ارمغان خواهد آورد؟ اين چه ويژگى هايى است كه موجب شده نشريات ديجيتال، رسانه هاى چاپى را با چالش اساسى روبرو سازند؟

واقعيت اين است كه رسانه الكترونيكى داراى جذابيتها و ويژگيهاى منحصر به فردى است كه باعث مى شود در قامت رقيب جدى روزنامه نگارى سنتى ظاهر شود. در رسانه اينترنتى نه تنها زمان و مكان معنى ندارد بلكه هزينه هاى كمرشكن چاپ، كاغذ، توزيع و حتى اجاره دفاتر حذف شده است، امتيازاتى كه نه تنها نشريات سنتى از آن بى بهره اند بلكه به تسامح مى توان از آن تحت عنوان «بحران نشريات سنتى» ياد كرد. افزون بر اين ارتباط نويسنده و مخاطب در رسانه الكترونيكى نه يك ارتباط سرد، يكسويه و از بالا به پايين كه صميمى، دوسويه و تعاملى است. رسانه سايبر رابطه بسته مصرف كننده منفعل و توليدكننده مسلط را به رابطه آزاد و فعال و متقابل همه انسانها بدل ساخته است.

مخاطب در اينگونه رسانه ها مى تواند به سرعت و سهولت پس از خواندن مطالب، آنچه كه در نظر دارد از طريق ايميل به نويسندگان نشريه منتقل كند. او حتى براحتى مى تواند در زمره اعضاى تحريريه قرار گيرد. به تعبير دكتر شكرخواه «حضور مخاطب در روزنامه نگارى سايبر به مراتب قويتر از روزنامه هاى كلاسيك اس چراكه در روزنامه هاى كلاسيك با اختصاص دادن ستونى به مخاطبان فقط به بازتاب ظاهرى مشكلات مخاطبان مى پردازند اما در فضاى سايبر مخاطب مى تواند تعامل دوطرفه اى ايجاد كند و در محتواى برنامه هاى رسانه مدنظرش نقش داشته باشد و فضاى گفتمانى دوسويه اى برقرار مى شود.»

احتمالاً به واسطه چنين امتيازاتى است كه دكتر سلطانى فر استاد دانشگاه و مديرمسؤول ايران نيوز كه اتفاقاً دستى در تحريريه هاى سنتى دارد از رقابت تنگاتنگ اين دو شيوه روزنامه نويسى ابراز نگرانى مى كند: «روزنامه نگارى سايبر امروزه به عنوان رقيب جدى روزنامه نگارى سنتى ظاهر شده است. در روزنامه نگارى سايبر در حد غيرقابل توصيفى در زمان، مكان و كاغذ صرفه جويى شده، تعداد مخاطبان بى نهايت بوده و مشكل پوشش خبرها طى ۲۴ساعت آينده را نخواهد داشت و در حالى كه روزنامه نويسى كاغذى همچنان دچار محدوديتهاى نشر در خارج است در روزنامه نگارى سايبر از اين محدوديتها خبرى نيست. ضمن آنكه فضاى شفافى كه در روزنامه هاى سايبر در مقابل فضاى بسته روزنامه نگارى سنتى پديد آمده است آن را با استقبال روبرو ساخته است و به همين خاطر معتقدم اين روند به گونه اى خطرناك ظاهر شده كه اگر پيشگيرى مناسبى انجام ندهيم با كاهش تيراژ و افزايش برگشتى روزنامه هاى كاغذى مواجه خواهيم شد.»

اگر نگوييم ميراث گوتنبرگ ر فضاى نوين ارتباطى دچار بحران خواهد شد اما قطعاً چالش مخاطره آميزى را تجربه خواهد كرد. اگر مخاطب رسانه الكترونيكى هرگز منتظر زمان خاصى براى دريافت اطلاعات باقى نمى ماند و به محض ارتباط با رسانه خود در اينترنت همان لحظه و مستقيماً به رسانه موردنظر دست مى يابد اما خواننده رسانه چاپى حتماً و ناچار بايد با يك روز تأخير به اخبار و اطلاعات دست پيدا كند و تازه همين امر هم منوط به اين است كه سيستم توزيع با موانعى چون برف و باران و كمبود وسايل نقليه زمينى و دريايى و مشكلاتى چون تنظيم ساعت ارسال نشريه با خطوط هوايى دچار اختلال نشود. از همه مهمتر اينكه در نشريات الكترونيكى امكان ارسال و پخش گزارش ، مقاله ، فيلم و عكس و صدا در اختيار همگان است.

هم از اين روست كه در رسانه اينترنتى مخاطب قادر است به جاى خواندن يك گفت وگو به نوار آن گوش دهد و يا به جاى مطالعه يك گزارش خبرى فيلم آن را ببيند. بى دليل نيست كه فعالان رسانه هاى اينترنتى مدعى هستند «نشريات اينترنتى انسانهاى بى تفاوت را از طريق كلمات، صدا، تصوير و فيلم درگير مى كنند» . حال آنكه در رسانه نوشتارى تنها توان انتشار تصاوير ثابت وجود دارد و بس.
بارى، با همه اين ويژگى ها آيا در رقابت فشرده بين اين دو روش رسانه اى يكى پشت ديگرى را بر زمين خواهد كوبيد؟

شكى نيست كه رسانه هاى چاپى يكبار به هنگام ابداع راديو و تلويزيون و گسترش آن بين مردم چالشى عظيم را تجربه كردند اما با همه امتيازات اين رسانه ها، نشريات چاپى جايگاه خود را حفظ كردند. آنها با پر كردن خلأ هاى موجود در نحوه عمل رسانه هاى صوتى و تصويرى خطر راديو و تلويزيون را پشت سر گذاشته اند. البته اين بار هم روزنامه نگارى سربى با يك تردستى هر چه تمامتر مى تواند از اين وضعيت مخاطره آميز سربلند بيرون بيايد.تمركز روى پاشنه آشيل حريف جديد مى تواند يكى از راههاى مهم حفظ رسانه نوشتارى تلقى شود.
نسخه دكتر شكرخواه در اين خصوص غير پيچيده و البته شفابخش است. «عرصه سايبر هنوز فاقد دانش است و بيشتر اطلعات عرضه مى كند. پس در اين عرصه تبديل اطلاعات به دانش يك نوع كمبود به چشم مى خورد كه روزنامه هاى نوشتارى مى توانند آن را پر كنند.

تبديل اطلاعات به دانش عرصه ايست كه مى تواند روزنامه نگارى نوشتارى را در مقابل روزنامه نگارى سايبر نجات دهد» سردبير نخستين روزنامه اينترنتى كشور با اشاره به اينكه دنياى سايبر دنياى بمباران اطلاعات است و عمدتاً خبرزده هستند نتيجه مى گيرد: «روزنامه نگارى نوشتارى نبايد نيروى اصلى خود را كه ارائه گزارش و تحليل است از دست بدهد بلكه مى بايست فناورى هاى نوين ارتباطى را در جهت تحليل و گزارش به خدمت گيرد و از خبرزدگى رسانه هاى سايبر نهايت اتفاده را ببرد» تأكيد مشابه دكتر نعيم بديعى بر همين اساس است: «ادامه حيات روزنامه سنتى در جوامع نياز به بازبينى مجدد دارد. روزنامه هاى چاپى براى ادامه حيات خود بايد از وضعيت تمركز بر ارائه اخبار خارج شوند، به تهيه گزارش هاى گوناگون و متنوع از مسائل جامعه بپردازند، به نيازهاى مخاطبان خود توجه بيشتر مبذول دارند،در صفحه آرايى نشريه خود تحول اساسى به وجود آورند ومهم تر از همه اعتماد و رضايت خوانندگان خود را جلب كنند» .

تأكيد اين دو استاد ارتباطات همان نكته اى است كه برخى منتقدين نشريات اينترنتى به آن اشاره مى كنند. به گفته ناقدين نحوه فعاليت رسانه هاى سايبر، اين گونه رسانه ها به علت خبرزدگى مفرط حتى زمانى كه به سوژه هاى بكر مى پردازند آن را تلف مى كنند و به عبارتى «سوژه را مى سوزانند» و يا حتى در حوزه مسائل اجتماعى دائماً در معرض غلتيدن به سمت روزنامه نگارى زرد هستند و امكان ارائه يك سبك مطلوب را به صورت مستمر ندارند و همين مسأله آينده آنان را در مقابل نشريات نوشتارى كه از توانايى هاى بالاترى در توليد دانش برخوردارند كمرنگ تر مى كند و على رغم اينكه از جهات مختلف نشريات چاپى را با چالش روبرو مى سازند اما به علت وجود همين ضعف ها كه در كار اطلاع رسانى از اهميت بسزايى برخوردار است رنگ مى بازند. شايد ظريف ترين نكته در خصوص چالش بين روزنامه نگارى سنتى ومدرن را بتوان از منظر پروفسور «مايكل شودسون» استاد جامعه شناسى دانشگاه كاليفرنيا نگريست «شودسون» معتقد است : «پرسش رايج مبنى بر اينكه فناورى هاى نوين با روزنامه نگارى سنتى چه خواهند كرد را بايد به اين پرسش تبديل كرد كه روزنامه نگاران با فناورى هاى نوين چه خواهند كرد» . همچنان كه يونس شكرخواه مى گويد: «محيط پيش رو يك محيط دوگانه است، محيطى سرشار از فرصت و در عين حال سرشار از تهديد» .

اما اينكه تا چه حد تأكيد «اندرو ناشيسون» محقق برجسته رسانه و فناورى كه مى گفت: «هرگز فكر نمى كنم حضور رسانه هاى سايبر تهديدى خطرناك براى روزنامه هاى چاپى باشد، اين فقط يك تغيير است و مى دانيم كه جامعه همواره در حال تغيير ودگرگونى است» به واقعيت خواهد پيوست را روزنامه نويسان چاپى پاسخ خواهند داد.

… اگر از نصيحت ناصح مشفق پند گيرند نه ملال آنجا كه مشفقانه اندرز مى داد: «اينكه روزنامه نگارى چاپى، يك حرفه خارج از رده مبدل خواهد شد يا خير، بستگى به عمل روزنامه نگاران دارد. آنها مى توانند در دنياى اينترنت كه حجم انبوه و بى حد و حصر اطلاعات موجب سردرگمى مخاطبان و بمباران اطلاعاتى آنها مى شود نقش بسيار حائز اهميت و تعيين كننده اى داشته باشند در عين آنكه مى توانند با بى توجهى به اين موضوع به سادگى و به سرعت شاهد زوال و نابودى حرفه مؤثر خود باشند، حرفه اى كه به دليل ميزان بالاى تأثيرگذارى آن در فرايندهاى مختلف اجتماعى به عنوان ركن چهارم دمكراسى از آن ياد مى شود» .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا