وبلاگ ها، تقابل با رسانه هاى سنتى
نام نویسنده: مينو مومنى
شرق – يك جست وجوى ساده كلمه «وبلاگ» در جست وجوگر گوگل در اول آوريل سال ۲۰۰۴ بيش از ۲۴ ميليون ركورد را دربرداشت. يك هفته بعد نتيجه همين جست وجو به ۲۷ ميليون ركورد رسيد و سوم ژانويه ۲۰۰۵ كه دوباره اين كلمه را جست وجو كردم با بيش از ۳۵ ميليون ركورد رو به رو شدم. البته همه ما مى دانيم كه اين ۳۵ ميليون نتيجه جست وجو لزوماً هركدام به يك وبلاگ ختم نمى شود.
بر اساس آخرين آمارها هم اكنون در جهان در حدود ۴ ميليون و پانصدهزار وبلاگ وجود دارد و پيش بينى مى شود اين ميزان تا سال ۲۰۰۶ به بيش از ۶ ميليون برسد. به راستى كدام پديده اى مى تواند با اين سرعت در اينترنت گسترش يابد؟ بله جواب درست است فقط «ويروس»!
لغت وبلاگ از حدود سال ۱۹۹۷ مطرح شد. در آن زمان به نوشته هايى روى اينترنت اطلاق مى شد كه صرفاً به مسائل و خاطرات شخصى افراد مى پرداخت. هر چند اين كلمه نوظهور هنوز به بسيارى از فرهنگ هاى لغت راه پيدا نكرده اما در اندك فرهنگ هايى كه نام وبلاگ يا بلاگ را ثبت كرده اند تعاريف تقريباً يكسان است.
هم اكنون در دايره المعارف انكارتا در تعريف وبلاگ آمده است: «وبلاگ يا بلاگ توسط يك شخص يا گروه كوچكى از نويسندگان كه علاقه مند هاى خود را منتشر مى كنند، اداره مى شود. وبلاگ ها عموماً حالتى غيررسمى و لحنى نقدآميز دارند كه در آن لينك به مطالب ديگرى روى اينترنت ديده مى شود.» فرهنگ مريام وبستر نيز وبلاگ را وب سايتى معرفى مى كند كه شامل نوشته هاى شخصى صاحب آن با رويكردى انتقادى تحليلى و انعكاسى است و اغلب داراى هايپرلينك است. اما به رغم چنين تعاريفى همه ما مى توانيم هم اكنون وبلاگ هايى را به خاطر بياوريم كه حداقل بخش هايى از تعاريف اين فرهنگ ها را رعايت نمى كنند. مثلاً وبلاگ هايى كه جدى و مشخص به موضوعى خاص مى پردازند. واقعيت هم اين است كه اساساً وقتى وبلاگ نويسى از حوزه شخصى نويسى وخاطره نويسى بيرون آمد توانست به فضاى رسانه اى جهان وارد شود و عرض اندام كند.
• وبلاگ و رسانه
كسى شكى در اين ندارد كه اين روزها دوران اوج اينترنت و افت بسيارى از رسانه هاى سنتى است. يك گزارش تحقيقى نشان مى دهد كه سه مجله خبرى در ايالات متحده به سمتى پيش مى روند كه ميزان برنامه هاى سرگرم كننده و عيب جويى و بدگويى از شخصيت هاى پرآوازه و مشاهير در آن چند برابر شده است. همين گزارش نشان مى دهد كه مجله تايم هم اكنون يك سوم مطالب خود را به معجون سرگرمى اختصاص داده است.
به نظر مى رسد نشريات و مجلات براى بقا ناچارند مانند پفك ظاهر و طعمى فريبنده داشته باشند اما اين هم حقيقت است كه رنگ و لعاب بيش از حد خبرها ديگر نظر كسى را جلب نمى كند. از طرف ديگر برخى نظرسنجى ها نشان مى دهد كه از نظر افكار عمومى خبرنگاران بى دقت تر، نامرتب تر، غيرحرفه اى، بى اخلاق تر، بى ملاحظه تر، متعصب تر و نسبت به اشتباه هاى خود بى تفاوت تر شده اند. آيا اين ضعف ها و كاستى ها زمينه رشد و محبوبيت رسانه اى جديد را فراهم نمى كند؟
جا دارد به شكل ديگرى نيز به اين موضوع نگاه كنيم. مثلاً گفته مى شود يكى از مشكلات عصر جديد نبود گوش هاى كافى براى شنيدن صدا هاى درونى انسان است. در حالى كه عصر ارتباطات اين قابليت را در اختيار مردم قرار داده كه آزادانه تصورات و پنهانى هاى زندگ درونى خود را در فضاى مجازى قرار داده و جهانى را از آن خبردار سازند.
وبلاگ در حقيقت از سويى مشكلات رسانه هاى سنتى را ندارد و هم به شكلى بحران فرديت انسان امروزى را تا اندازه اى جبران مى كند. به هر حال اما قابليت هاى ديگرى هم هست كه وبلاگ را به عنوان يك رسانه قدرتمندتر مى سازد، نخست آنكه (همچون ديگر رسانه هاى آن لاين) براى انتشار محدوديت ندارد و در مقايسه با رسانه هاى سنتى به زمان و مكان وابسته نيست، دوم آنكه به سادگى و سهولت ايجاد مى شود (شايد در كمتر از يك دقيقه) و سوم آنكه به دليل زبان جديد و تازه اثرپذيرى بيشترى نسبت به رسانه هاى سنتى دارد.
• شهرت سريع
اين يك اصل است كه وبلاگ ها شهرت سريع براى نويسندگانشان به بار مى آورند. رايس كيك يكى از وبلاگ نويسان آمريكايى بود كه درست پس از آنكه نخستين عكس از تابوت هاى سربازان اعزامى به عراق را منتشر كرد و رسانه هاى سنتى نيز عكس هاى او را باز منتشر كردند خيلى زود وبلاگش با چهار ميليون بازديدكننده در روز روبه رو شد و به آسانى به شهرت جهانى دست يافت. از اين دست وبلاگ ها و وبلاگ نويس ها كم نيستند.
هم اكنون در ايالات متحده ۵ وبلاگ سياسى پربيننده روى هم رفته در حدود نيم ميليون نفر در روز بازديد كننده دارند. اگر بازديدكننده ها را به نوعى با تيراژ روزنامه ها مقايسه كنيم به اين نتيجه مى رسيم كه وبلاگ ها به رغم عقب بودن به سرعت در حال رشد و گرفتن جاى سنتى ها هستند و واقعيتى است كه اين روند رشد به شدت رسانه هاى سنتى را نگران كرده است.
• نقاط ضعف
اما به رغم آنكه وبلاگ ها توانسته اند به سرعت با رسانه ها به رقابت برخيزند و يا شهرت كسب كنند از مشكلاتى نيز رنج مى برند. مهمترين مشكل وبلاگ ها هنوز اين است كه استناد به آنها به سختى صورت مى گيرد. در حقيقت هنوز مردم رسانه هاى سنتى را از نظر استناد خبرى بيشتر از وبلاگ ها مى پذيرند.
مشكلات ديگرى نظير كمبود منابع مالى براى انتشار تخصصى اخبار و تحليل ها و يا تهيه گزارش و همچنين مشكلاتى ناشى لاقيى استفاده از زبان و… از ديگر مشكلات قابل ذكر است. وبلاگ ها به رغم همه اينها هنوز در حال رشدند و به نظر مى رسد هنوز براى فاصله گرفتن از تعاريف فرهنگ ها زمان زيادى در اختيار دارند.