وبلاگ ها سكوت رسانه اى را مى شكنند
نام نویسنده: آنيسا فراهانى
شرق – وبلاگ هاى سياسى كه به سرعت در دنياى رقابتى امروز خودنمايى كرده اند ، روزنامه هاى آن لاينى هستند كه نقد و نظر خوانندگان را در كنار خود مى پذيرند، امروزه بعضى از سازمان هاى خبرى بزرگ كه به داشتن وبلاگ علاقه مند شده اند، وبلاگ نويسان اسم و رسم دار را به كار دعوت كرده و يا خود به اين امر مبادرت مى نمايند.
نوه و مقدار تاثير اين پديده نو بر جريانات اصلى گزارشگرى سياسى موضوع اين گزارش است. بلاگر هاى سياسى كه خبر هاى روز را دنبال مى كنند ، به طور پيوسته پوشش خبرى ژورناليست ها را بررسى مى كنند. آن ها مطالبى را كه روزنامه هاى بزرگ پوشش نمى دهند ، مورد توجه ديگران قرار مى دهند. عينيت گرايى كمابيش در وبلاگ نويسى به چشم نمى خورد ، و ايدئولوژى هاى خاص و جانبدارانه كه در مباحثات روزنامه ها و تلويزيون به صورت مكرر مطرح مى شود، در اين گستره كمتر قابل توجه است. اگر به جست وجوى وبلاگ هاى سياسى بپردازيد كاملاً شگفت زده مى شويد چرا كه تعداد اين وبلاگ ها بسيار بسيار زياد است .
بعد ا ساخت نرم افزارى كه در سال ۱۹۹۹ به بازار آمد ، پديده وبلاگ نويسى به امرى آسان و رايگان تبديل شد و بسيار مورد اقبال عمومى قرار گرفت. مدتى بعد ، حمله ۱۱ سپتامبر و وقايع بعد از آن خود موج جديدى از وبلاگ نويسى سياسى را ايجاد كرد. در ماه مه سال ۲۰۰۲ كاووس نويسنده پيشين نيوريپابليك و نيوزويك نوشته ها و فايل هايش را به اسليت (SLATE) كه مجله آن لاين در مالكيت مايكرو سافت بود منتقل كرد. واشنگتن مانتلى كه يك مجله كوچك اما تاثيرگذار بود با به خدمت گرفتن وبلاگ نويس معروفى با نام كوين درام وبلاگى براى مجله راه اندازى كرد و بعد هم MSNBC.COM با به خدمت گرفتن رينولدز صفحه جديدى را در اين عره گشود. بعد از اين بسيارى ديگر از مجلات و روزنامه ها نيز به فكر داشتن وبلاگ افتادند. به هر حال وبلاگ هاى سياسى به منابع اطلاعاتى ژورناليست ها و مردم مى افزايند . در حالى كه اخبار كابلى پيوسته تيتر هاى سياسى را تكرار مى كنند ، وبلاگ ها اطلاعات عميق ترى را اشاعه مى دهند.
به گفته دوب مدير اجرايى MSNBC.COM و ناشر سايت آمريكايى CYBERJOURNALISM.NET كه روزنامه نگارى و ژورناليسم آن لاين را بررسى مى كند ، كار وبلاگ ها (اعم از آماتور يا حرفه اى) كمك به ترويج جزئيات اطلاعات سياسى به صورت شبانه روزى است.
او عقيده دارد كه وبلاگ هاى آماتور باعث توجه عموم مردم به سياست شده و ديالوگ سياسى را افزايش داده اند، اما در عين حال تميز آن نكته كه كدام يك از اين نوشته ها حقيقى است يا شايعه كار چندان آسانى نيست. نمونه اين مورد شايعه بى اساسى در مورد ارتباطات نامشروع جان كرى بود كه در ماه فوريه به سرعت از وبلاگى با نويسندگى مت دراج كه اساساً يك شايعه نويس است ، به منابعى معتبر تر مانند WONKETTE.COM و CORNER يا ديگر وبلاگ ها راه يافت . والتر شاپيرو نويسنده سياسى يو اس اى تودى در اين باره مى گويد كه وبلاگ ها اثرى قطعى بر ژورناليسم سياسى دارند، اما زواياى اين تاثير هنوز كاملاً مشخص نشده است. گاهى از اين پديده نو استقبال مى شود و گاهى نيز در برابر آن موضع گرفته مى شود. به نظر مى رسد كه امروز در نوعى قرون وسطاى وبلاگى به سر مى بريم.
به گفته اندى وارهول همه نوع از ارتباطات در پهنه بازار تعديل مى گردند. بعضى از كنش هاى اصلى وبلاگ ها از طريق وب سايت ها و يا افرادى كه پيش از اين در عرصه روزنامه نگارى فعاليت هايى داشتند يا دارند به عرصه عمومى راه مى يابند. رينولدز استاد دانشگاه تنسى كه حقوق اساسى و اينترنت تدريس مى كند و در سال ۲۰۰۱ INSTAPUNDIT را كه امروزه از وبلاگ هايى است كه خواننده فراوان دارد راه اندازى كرده است بر اين اعتقاد است كه بلاگر ها قدرت بسيار كمى دارند. اما آن چه كه دارند تاثير است. آنها قادرند كه ايده هايى را كمتر مورد توجه قرار مى گيرند مورد توجه مردم قرار دهند و مردم و به خصوص ژورناليست ها را وادار كنند كه كارشان را بهتر انجام دهند. اما در اين ميان بعضى از خبرنگاران سياسى توجه زيادى به وبلاگ نويس ها نشان نمى دهند. جيم وانداهى خبرنگار اخبار سياسى داخلى واشنگتن پست مى گويد كه تعداد زيادى از وبلاگ ها را دنبال نمى كند، اما با اين حال بعضى از خوانندگان مرتباً به او اى ميل هايى مبنى بر استفاده نامناسب برخى از وبلاگ ها از خبر هاى او ارسال مى كنند.
او عقيده دارد كه گسترش منابع براى تفاسير و ديدگاه هاى خبرى و جست وجو در وب براى پيدا كردن خبر ، وقت خبرنگار را ضايع مى كند و واقعاً گاهى ضرورى است كه خبر نگار خود گزارشى تهيه نمايد. ران بران استين خبرنگار بخش سياست هاى داخلى لس آنجلس تايمز و تحليلگر سياسى CNN نيز وبلاگ هاى انتخاباتى را مى خواند. به نظر او اطلاعات وبلاگ ها آن قدر زياد است كه گاهى آدم فكر مى كند كه دارد با خودش حرف مى زند. ادام ناگورنى خبرنگار سياسى نيويورك تايمز نيز مى گويد كه پيوسته وب را جست وجو مى كند معمولاً آيتم هاى نتيجه جست جو در گوگل و يا مجله ها و روزنامه هاى آن لاين را مى خواند . او البته وبلاگ انتخاباتى جمهوريخواهان نوين و يا وبلاگ هاى خيلى معروف ترى مثل TALKING POINTS MEMO و INTAPUNDIT
را نيز دنبال مى كند اما نه مرتب و منظم. او مى گويد كه اگر بخواهيد مرب وبلاگ بخوانيد بايد تمام روزتان را به وبلاگ خواندن اختصاص دهيد. و البته بعضى از مطالب نيز آن قدر پيش پا افتاده اند كه واقعاً خواندن آنها كمكى نمى كند.
جودى ويلگورن همكار ناگورنى در روزنامه تايمز و رئيس قسمت شيكاگو نيز مشغول پوشش رقابت هاى انتخاباتى است. او وبلاگ WILGOREN WATCH را به پوشش خبرى و تبليغات سياسى هوارد دين اختصاص داده است.
اما يك بلاگر گمنام طرفدار دين نيز در مورد وبلاگ چنين اعتقاد دارد: من نه يك روزنامه نگارم و نه چنين وانمود مى كنم. من فقط يك آدم معمولى هستم كه شغلم دامپزشكى است و از حاميان فرماندار دين هستم. يك كمى هم از HTML سر در مى آورم من تمام عمرم دموكرات بوده ام. من هم مثل خيلى هاى ديگر وقتى كه در سال ۲۰۰۰ ديدم كه رسانه ها چطور به ال گور بى مهرى كردند احساس بدى داشتم و فقط مى خواهم در صورتى كه دوباره رسانه ها چنين عملى را در مورد دين تكرار كردند ، به سهم خودم نقشى در بى اثر كردن آن داشته باشم.
حاميان دين كه خود را قواى دفاعى مى نامند ، وبلاگ هايى ديگر نيز براى حمايت در برابر رسانه هاى ديگر درست كرده اند . اما ارباب رسانه ها ترجيح مى دهند كه از همان وبلاگ WILGOREN WATCH استفاده كنند. ويلگورن خود در اين مورد مى گويد كه احتمالاً وبلاگ او به علت تجانس حروف نامش داراى چنين موفقيتى شده است هر چند كه ممكن است خنده دار به ظر برسد. او در ضمن مى گويد كه دوست دارد نظرات مردم را در مورد نوشته هايش بداند چرا كه بازخوردى كه در وبلاگش دريافت مى كند لزوماً دانش يا درك خاصى در مورد موج اصلى روزنامه نگارى را منعكس نمى كند بلكه بيشتر اين نظريات را هواداران دوآتشه دين ارسال مى دارند. يكى از طرفداران INSTAPUNDIT نويسنده يواس اى تودى است.
او مى گويد كه هرگاه خبرى در مورد جان اشكرافت باشد، او وبلاگ رينولدز را سه بار در روز چك مى كند او از برداشت هاى بلاگر هاى جناح راست در مورد جريان جنگ عليه تروريسم خوشش مى آيد و بسيارى از اين وبلاگ ها مثل وبلاگ كاووس را مى خواند. هوارد فينمن خبرنگار سياسى نيوزويك و حليلگر ان بى سى هم وبلاگ كاووس را مى خواند. فينمن مى گويد كه وبلاگ ها به او حسى از جريان مكالمات سياسى در جامعه را القا مى نمايند. و دقيقاً هم به همين علت است كه او تا آن جا كه مى تواند وبلاگ خوانى مى كند. او مى گويد كه شما بايد به فضاى سايبر قدم بگذاريد. كارن تيمولتى خبرنگار سياسى مجله تايم مى گويد وبلاگ ها آينه تمام جريانات و وقايع سياسى هستند و در عين حال از هنگامى كه هات لاين، مجله سياسى و پر خواننده نشنال ژورنال شروع به معرفى آنها كرد ، نقطه عطفى را در اين زمينه به وجود آورد.
حالا تيمولتى وبگردى را به وقت گذرانى با بروبچه هاى گروه سياسى و خوردن نوشيدنى ترجيح م دهد. رايان ليزا يكى ديگر از گزارشگران روزنامه نيوريپابليك كه در حال حاضر پوشش خبرى رقابت هاى انتخاباتى را انجام مى دهد اعتقاد دارد كه بسيار به دقت وبلاگ ها را پيگيرى مى كند. او هر روز يك ليست ۱۰ الى ۱۵ تايى از وبلاگ ها را مى خواند. اما در عين حال او اعتقاد دارد كه بعضى از اين وبلاگ ها بسيار متفكر و شايسته توجه هستند اما در عين حال نبايد خيلى تحت تاثير تمام مطالبشان قرار گرفت چون آنها نيز تحت تاثير همان عواملى هستند كه بر تمام دنيا تاثير مى گذارد. در حال حاضر اين روزنامه نگار يك وبلاگ راه اندازى كرده است و مطالب دست اولى كه ظرف يك هفته براى چاپ كهنه خواهند شد را در وبلاگش قرار مى دهد.
او عقيده دارد كه وبلاگ او قدرى از ديگر وبلاگ ها متفاوت است چرا كه او سعى دارد كه مطالبش كمى هم رنگ و بوى گزارش داشته باشند تا اين كه فقط ليستى از خبر ها باشند. او از وبلاگش براى خبررسانى سريع استفاده كرده است. مثلاً در موردى در ۲ آوريل مارگوليس مشاور تبليغاتى كرى به او تلفن كرد و گفت كه ديگر اين كانديدا را در رقابت ها يارى نخواهد كرد. او حتى بيانيه اى هم خواند. ليزا مى گويد كه اين يك خبر دست اول بود كه مى شد بلافاصله آن را در وبلاگم بگذارم. من هم اين كار را كردم و توانستم از آسوشيتدپرس هم۱۱ دقيقه جلو بيفتم. اما در نشست سالانه بلاگر هاى سياسى ميان همه داستان ها يكى از بقيه مهمتر بود.
و نه تنها نفس بسيارى از روزنامه نگاران را گرفت بلكه موجبات تحقيقاتى را در دانشگاه هاروارد پديد آورد. در دسامبر سال ۲۰۰۲ ترنت لات كه رهبر گروه اكثريت سنا بود در مراسم سالگرد تولد يكى از سناتور هاى جمهوريخواه رو به بازنشستگى با نام استروم تورموند اظهار كرد كه اگر تورموند در انتخابات سال ۱۹۸۴ پيروز مى شد، در تمام اين سال ها آمريكايى ها مى توانستند از مشكلات بر حذر باشند. در ابتدا رسانه ها اظهارات چرند لات را چندان جدى نگرفتند . اما اى بى سى نيوز در ساعت ۳۰/۴ صبح ۶ دسامبر گزارش مشروحى از وقايع پخش كرد و ماجرا را شرح داد و بعد هم سايت هى اينترنتى به آن ارجاع كردند. و اين خود به يك تحقيق دانشگاهى تبديل شد.
وبلاگ ها فرصت را غنيمت شمردند و با خشم به مطالب و اظهارات ديگر او در گذشته حمله بردند. آنها با نوشته هاى طنز خود به سرنوشت آمريكا در صورت پيروزى او پرداختند.حتى بلاگر هاى جناح راست هم بر سر خشم آمده بودند. سوليوا در وبلاگش نوشت كه لات بايد صحنه سياسى را ترك كند. او از جمهوريخواه ها خواست كه خود را از شر رهبرى اكثريت كه همان لات بود خلاص كنند.
در تمام مدت كالبدشكافى موضوع رسانه ها از بلاگر ها تشكر مى كردند كه نگذاشتند قضيه لوث شود. روزنامه ها تا چندين روز پس از گاف سياسى او چيزى ننوشته بودند. ما وبلاگ ها سكوت رسانه اى را شكستند و با پرداختن دوباره به اظهارات مسخره او خشم خود را نشان دادند. مارشال دبير پيشين خبر آمريكن پراسپكت مى گويد گويى رسانه هاى اصلى در پوشش اين ماجرا نقطه كورى داشتند و از همين جا بود كه بلاگر ها شروع به پوشش ماجرا كردند. اما در عين بايد مراقب بود كه در تعريف نقش وبلاگ ها مبالغه ننماييم و آنها تنها بخشى از اكوسيستم خبرى هستند و جايگاه خودشان را دارند. در عين حال بعضى از وبلاگ ها مثل TIMES ON THE TRAIL تنها از بعضى المان هاى وبلاگ نويسى استفاده كرده اند و فضاى متفاوتى ايجاد كرده اند. در آوريل ۲۰۰۳ وينتراوب وبلاگى با نام CALIFORNIA INSIDER راه اندازى كرد. و با تامين اين وبلاگ و با تامين اين وبلاگ او مى خواست يك كانال تازه ارتباطى با ديگران برقرار نمايد. علاقه مندان به مقالات او ، وبلاگش را هم مى خواندند و عقايدشان را براى او مى فرستادند. او مى گويد كه ارتباط از اين دست به مراتب ساده تر است. اما درست چند هفته بعد، اين وبلاگ با انتشار عقايد خاصش در مورد كانديدايى با اصالت آمريكاى جنوبى ، با انتقادات سختى از سوى همكارانش مواجه شد. ديويد هولورك سردبير EDITORIAL PAGE در جايى بيان داشت كه يك سردبير بايد به وبلاگ نويس ها درس نوشتن بدهد و به تعهدات روزنامه نگارى مبنى برنگاشتن مطالب با توجه به روايى و اعتبار آنها عمل نمايد.
اين سخن او وبلاگ نويسان را بر سر خشم آورد. وينتراوب هم در پاسخ گفت كه او به طور عمدى از بعضى از آيتم هاى غير ضرورى اجتناب كرده تا وقت پرارزش سردبيرى اش را با امرى كاملاً سطحى و بى اعتبار هدر نداده باشد. او مى گويد كه بين وبلاگ نويسى و بعضى از نرم هاى تاريخى روزنامه نگارى اصطكاك ايجاد شده است . روزنامه نويس ها كار رقباى وبلاگ نويس خود را قبول ندارند و روى خوشى به آنها نشان نمى دهند ، در حالى كه وبلاگ نويس ها اغلب از كار آنها استقبال مى كنند. كوين درام كه خود را يك ليبرال ميانه رو معرفى مى كند و از بلاگر هاى اهل تفكر است در آگوست سال ۲۰۰۲ وبلاگش را راه اندازى كرد اما قبل از آ به مدت ۲ دهه به عنوان مدير بازاريابى نرم افزار فعاليت مى كرد. و بعد هم موافقت كرد كه وبلاگى را براى واشنگتن مانتلى راه بيندازد. او عقيده دارد كه بلاگر هايى مثل رينولدز و بلاگر گمنام ATRIOS چندان هم هوشيارانه عمل نمى كنند.
و البته همين مورد هم از مواردى است كه وبلاگ نويسى را اين چنين جالب و لذتبخش مى كند. او در عين حال با نگرانى خاطرنشان مى كند كه اگر شما سعى كنيد كه قوانين قالبى ژورناليسم را به وبلاگ نويسى بكشانيد ، روح آن را از بين مى بريد. و در حالى كه ژورناليست هاى حرفه اى استاندارد هايى براى پيدا كردن منابع و گزارش نويسى دارند اين استاندارد ها در وبلاگ نويسى پاين ترند. آنها قادرند خبر هايى را كنار بگذارند كه يك ژورناليست حرفه اى روزنامه نمى تواند. آنها قادرند كه عقايدشان را بلند و با تعصب بيان نمايند .
براى من كاملاً مشخص نيست كه اين دو چگونه با هم تلاقى نمايند. درام كه مدرك روزنامه نگارى حرفه اى را از دانشكده CALIFORNIA STATE UNIVERSITY گرفته است، در عين حال تصديق مى كند كه احتمال دارد وبلاگ نويسى و روزنامه نگارى حرفه اى بتوانند با هم كار كنند. اگر در انتهاى سال ديديد كه وبلاگ هاى صدر فهرست همه با ژورناليسم حرفه اى در ارتباطند آن گاه طبيعت وبلاگ نويسى دچار تحول خواهد شد. والتر شاپيرو از يو اس اى تودى حتى فكر مى كند كه ممكن است موفقيت هاى وبلاگ نويسى ماهيت آن را دچار تغيير نمايد. او با بيان اين مطلب مى افزايد: ما نمى دانيم كه كار وبلاگ نويسى به كجا خواهد رسيد ، اما آ ن چه مى دانيم اين است كه در حال حاضر دانش و زمان كافى براى حمايت از دنياى وبلاگ ها وجود ندارند. او مى گويد: اين بعد وبلاگ ها كه هر صبح مردم ، به پاى كامپيوتر هايشان مى روند اخبار صبح را مى خوانند و نظراتشان را پاى آنها مى گذارند، او را سخت تحت تاثير قرار مى دهد و البته آرزو دارد كه صداى آدم هاى تنها از بين نرود و به گوش همه برسد.