CIO يا مدير انفورماتيك
همكاران سيستم -CIO كيست؟ CIO يا مدير انفورماتيك يا مدير اطلاعات (Chief Information Officer) مدير اجرايى ارشدى است كه مسئوليت تمامى مقولههاى مرتبط با فناورى و سيستمهاى اطلاعات يك سازمان را بر عهده دارد. در حقيقت، اين افراد بهرهگيرى از فناورى اطلاعات (IT) را به منظور پشتيبانى از اهداف سازمان مديريت و رهبرى مىكنند.
CIOها با دانش و آگاهى و تسلط بر هر دو مقولهى فناورى و فرآيندهاى كسب و كار و همچنين جنبههاى عملياتى ديگر، به طور معمول، شايستهترين و توانمندترين مديران براى هماهنگ كردن راهبردهاى فناورى با راهبردهاى كسب و كار سازمان هستند. CIOها بر تهيهى فناورى مورد نياز سازمان، نصب، راهاندازى و اجرا و ديگر خدمات ارايه شده توسط بخش سيستمهاى اطلاعاتى، نظارت مىكنند. اگر چه، گفتنى است كه در سازمانهاى پيشرو و بسيار بزرگ، CIOها به منظور تمركز هر چه بيشتر بر روى مقولههاى راهبردى و استراتژيك، بسيارى از جنبهها و مقولههاى تاكتيكى و عملياتى را به نمايندگان اجرايى قابل اعتماد خود تفويض مىكنند.
در اين ميان، بخش «اطلاعات» از اهميت بسيارى براى CIO برخوردار است. استفادهى موثر و راهبردى از اطلاعات و دادههاى وسيع و جامع كسب و كار، نيازمند فردى است كه از ديدگاه جنبههاى عملياتى، داراى توانايىهاى متعدد باشد. CIOها نقش راهبر را در زمينهى مهندسى مجدد فرآيندهاى كسب و كار سازمان و پيكر بندى زير ساختهاى اساسى IT، اتخاذ كردهاند و تمامى اين موارد به منظور كسب استفادهى كاراتر و با ارزشتر از اطلاعات، همگام با توسعهى كسب و كار است.
بسيارى از آنها، علاوه بر موارد ياد شده در «مديريت دانش» و سرمايههاى معنوى، نقش راهبر را ايفا مىكنند.
CIOها معمولاً به CEOها، COOها يا CFOها گزارش مىدهند و به طور معمول، در هيات راهبرى امور اجرايى شركت، پست و جايگاهى را به خود اختصاص مىدهند (يا دست كم، تماس مستقيم و منظم با مديران رده بالا دارند).
گفتنى است كه هر چند، عنوان CIO به طور شفاف معرف يك مقام ارشد اجرايى در IT با تأثير استراتژيك و راهبردى است، اا بسيارى از مديران اجرايى با عنوان VP يا Vice president (نايب رييس يا معاون مديرعامل) يا رييس خدمات، سيستمها و فناورى اطلاعات نيز پست مشابهى همچون CIO را در اختيار دارند.
سير تحول تاريخى CIOها از زبان John J.ciulla، مدير انفورماتيك شركتVignette Corp، ارايه دهندهى خدمات مديريت
هنگامى كه در سال 1981 كار خود را شروع كردم، اصطلاح CIO وجود نداشت. در حقيقت در آن زمان چيزى به عنوان فناورى اطلاعات (Information Technology) وجود نداشت؛ در آن هنگام، اصطلاح پردازش اطلاعات مطرح بودو بعدها اصطلاح سيستمهاى اطلاعات مديريت يا MIS راج شد.
وقتى به گذشته كارى خود نگاه مىكنم، مىبينم در آن زمان، چه ساعات طاقت فرسا و ناخوشايندى را در يك زيرزمين صرف كنترل و نگهدارى و استفاده از سيستمهاى اوليه مىكردم.
حتى در سال 1993 نيز كه در شركت Entex براى اولين بار عنوان CIO به من داده شد، پياده سازى زيرساختهاى فناورى اطلاعات اين شركت بسيار مشكل بود و براى پيادهسازى، شبهاى زيادى بىخوابى كشيدم. واقعاً وحشتناك بود. دايم نگران بودم كه ازعهدهى مسئوليت جديد خود برنيايم. اولين بار بود كه نقش CIO را ايفا مىكردم و به نظر مىرسيد كه هيچ شانسى براى پيروز شدن بر مشكلات و هماهنگ كردن خود بامسئوليتهاى جديدم نداشته باشم. دقيقاً تا زمان شروع تبادل اطلاعات و افزايش كاربرد فناورى اطلاعات در دنياى كسب و كار و شتاب اين تحولات، من همان احساس ناتوانى را داشتم. اما امروزه ابزارهاى مديريت و همچنين سيستمها بسيار كارگشا هستند، به نحوى كه مىتوانم ادعا كنم در حال حاضر زمانى را كه براى وظايف خود به عنوان CIO صرف مىكنم حدود 50 درصد ساعاتى است كه به عنوان CIO در سالهاى پيشين و با استفاده از روشهاى سنتى صرف مىكردم، هر چند ك از نظر مشغلهى كارى، بسيار درگيرتر هستم.
نقش استراتژيك
همه ما مىدانيم كه نقش مدير انفورماتيك يا CIO به نحو چشمگيرى با آنچه كه 10 سال پيش و يا حتى 2 سال پيش بوده ، بسيار متفاوت است. CIOهاى امروزى، ديگر در آن زيرزمينها با آن كامپيوترهاى عريض و طويل كار نمىكنند، بلكه هماكنون در اتاق هياتها يا كميتههاى تصميمگيرى، يك عضو جدايى ناپذير و كليدى در تصميمگيرىهاى مرتبط با خريد، استراتژى عملياتى و حتى بازاريابى و فروش هستند.
چه بسا تصميمى مىگيريم كه باعث مىشود شرك ما از شركت رقيب يك قدم پيشى بگيرد يا با گروه بازاريابى يك استراتژى را تدوين مىكنيم به نحوى كه بر تصميم گيرندگان مقولههاى IT در سازمان نيز، اثرى مثبت داشته باشد. امروزه CIO نقشى حياتى در تصميمات و چالشهاى استراتژيك هر سازمانى دارد.
براى خود من، همه چيز از دومين دوره مسئوليتم به عنوان CIO در شركت Tivolisystems آغاز شد. در آن زمان من با تمامى چالشهاى پيش روى خود، آشنايى بيشترى احساس مىكردم و فناورىهاى نو نيز به اندازهى كافى قابل اطمينان و كارا بود تا وقت آزادترى براى انجام امو مديريتى داشته باشم.
در حقيقت، من ديدگاه خودم را دربارهى بخش IT تغيير دادم و بدين منظور اين بخش را نه به چشم يك بخش، بلكه به عنوان يك سازمان تلقى كردم. سپس زيرساختها را بنا كرديم، محصولات را توسعه داديم و استراتژى و طرح ارايه كرديم. ما بايد خودمان را با نيازهاى مشتريان درون سازمانى بيشتر آشنا و هماهنگ مىكرديم. تنها نقصانى كه با آن مواجه بوديم، برنامهاى بود كه با استفاده از آن بتوانيم مسايل فروش و بازاريابى را سامان بخشيم بر اين اساس، تصميم گرفتيم برنامهى ياد شده را خودمان خلق كنيم و خش خود را درون سازمان ارتقا دهيم.
ما انجام فعاليتهايى شامل سه دورهى شش ماهه را آغاز كرديم، با اين هدف كه پا را از حيطهى گروه خود فراتر گذاشته و با ديگر بخشها و اعضاى شركت و هر آنچه كه مىتوانست به ما مربوط شود، تعامل داشته باشيم. در عمليات دورهى اول شعار ما اين بود: «همه سوار بر يك كشتى هستيم». در طول دورههاى بعدى كارهاى نمادين ديگرى براى جلب توجه بيشتر و ايجاد انگيزه در ديگر اعضاى شركت انجام داديم، براى اين منظور، به طور مشخص از پوسترهايى با محتواى خاص و شورانگيز استفاده كرديم تا ديگر كاركنان شركت به وجد بيايند.
در پايان، اين نوع اقدامات و فعاليتها موفقيت بزرگى براى ما به همراه داشت و به كاركنان كمك كرد تا كاملاً حس كنند عضوى از يك پيكرهى واحد هستند. نتايج اين تلاشها توسط كارى گروهى براى ما به ارمغان آورده شد و بدين سان در اواسط دههى 1990، مقولهى كاركنان و كارمندان به ضرورت اصلى كسب و كار تبديل شد.
اما اين سلسله فعاليتها و يا عملياتها، براى افراد خارج از بخش IT نيز وجود داشت. اين تلاشها موجب جلب توجه افراد در سراسر سازمان شده و آنه به دنبال اين امر بودند كه بدانند ما كه هستيم و در اين شركت چه كارى انجام مىدهيم.
خيلى زود متوجه شدم كه نه تنها افراد تيم ما از كار خود راضى هستند، بلكه ديگر بخشهاى سازمان نيز از من دعوت مىكردند تا ابداعاتى را فراتر از موضوع IT براى آنها راهبرى و پيادهسازى كنم و در نهايت كار به جايى رسيد كه رهبرى شركت و همچنين ارتباطات و ديگر فعاليتهاى بسيار جالب توجه كه خارج از حيطهى نقش CIO سنتى بود به من محول گرديد. بر اين اساس، مسئوليتهايم افزايش يافت و از آن پس، به صورت مستقيم به CEO گزارش مىدادم.
امروزه مديران انفورماتيك در ردهى CEO، از ديدگاه طبقه بندى، مديران اجرايى هستند و به همين دليل است كه از آنها خواسته مىشود تا مهارتهاى واقعى كسب و كار و بينش و بصيرت استراتژيك حقيقى را كه براى منافع شركت حياتى است، از خود نشان دهند.
هم اكنون، در شركت Vignette، با خيلى از مسايل و جنبههاى ديگر خارج از حيطهى IT نيز سر و كار دارم. و به عنوان يك CIO، به طور مداوم، با درخواستهايى كه به صورت E.mial برايم فرستاده مىشود و در حقيقت، هرزنامههايى بيش نيستند، مواجه هستم كه اكثريت آنها به دلايل مختلفى، بى اثر هستند و من مجبور هستم هر هفته، تعداد زيادى از آنها را پاك كنم. البته دربارهى اين موضوع كه چرا من هدف فرستندگان اين درخواستها و هرزنامهها هستم با بازاريابهاى خودمان صحبت كردهام.
تمامى اينها باعث شده است كه هماكنون، طبق برنامههايى منظم، ملاقاتهايى براى تعيين خطوط استراتژى با آنها داشته باشم و متناسب با ديدگاههاى آنها، بازخورهايى در جهت منافع شركت ارايه دهم. وظيفهى من كمك به اجرا و انجام كسب و كار، آن هم در بالاترين سطح است . باورش خيلى مشكل است كه اين دقيقاً همان كارىست كه 10 سال پيش در Entex انجام مىدادم، اما در يك مقايسه، امروز من در همه جاى شركت و كشور هستم و 10 سال پيش تنها در يك زيرزمين بودم.
نقش مدير انفورماتيك از ديدگاههاى مختلف در حال تغيير است و اين امر تا حدودى به اين علت است كه ما خودمان آن را تغيير مىدهيم. در طول اين دو دهه، تغييراتى روى داده كه باعث شده راههايى براى ما CIOها باز شود تا مسئوليتها و وظايف كارى و تخصصى خود را توسعه دهيم. توجه داشته باشيد كه با مهارتهاى كسب و كار، تجربه و بصيرت و بينش عميقى كه امروزه CIOها از آنها برخوردار هستند، فرصتهاى بىشمارى براى شما به عنوان يك CIO وجود دارد تا ارزشى جديد خلق كنيد و راهبرى جديدى را براى هر سازمانى به ارمغان آوريد.
منبع : www.cio.com