جرايم رايانه ای:مقدمهاى بر جرم، عدالت و مجازات( بخش نخست)
نام نویسنده: آوستين سارات
بخش مقاله آی تی ایران – ما با جرايم زندگى مىكنيم و مظاهر اين جرايم، زندگى ما را احاطه كرده است. اكثر ما از جرم بيزاريم و احساس مىكنيم كه در مقابل آن بسيار آسيبپذيريم اما ارتكاب يك جرم نيز مىتواند به همان اندازه مجذوب كننده باشد. امروزه در بيشتر شهرهاى ايالات متحده، ترس از جرم به يكى از واقعيتهاى انكارناپذير زندگى مردم تبديل شده است و افرادى پيدا مىشوند كه در مقابل واقعيات جرم واكنش صحيحى نشان نمىدهند.
ترس از جرم حقيقت دارد و مىتوان آن را از گاماى سريع و نگاههاى پنهانى عابرينى كه در تاريكى خيابانها گم مىشوند، احساس كرد. با وجود ترس از جرايم، ما مشتاقانه داستانهاى جنايى را در برنامههاى تلويزيونى و فيلمها دنبال مىكنيم، با كنجكاوى نسبت به اين سئوال كه “چه كسى اين كار را كرده؟” به تماشاى اين فيلمها مىنشينيم و مشتاقيم كه بينيم جرمى اتفاق مىافتد، تحقيقات براى يافتن مجرم آغاز مىشود، مجرم به پاى ميز محاكمه كشانده مىشود و به سزاى عمل خود مىرسد. حضور جرم در خيابانها يادآور آسيبپذيرى خود ما و در معرض خطر بودن آزادىها و حقوق ما است. همانطور كه از ديدن اجراى عدالت در داستانهاى جنايى تلويزيون و سينما، احساس رضايت مىكنيم، فرصت مىيابيم تا انگيزههاى سياه درونى خودمان را نيز بررسى كينم و از خود بپرسيم: “ آيا در ما مجرمى خفته است؟”
ترس از جرم و جذبه آن، كه هر يك از سويى ما را به خود مشغول مىكند ، تنها بخشى از اين داستان است. روى هم رفته جرم يك مشكل قانونى و اجتماعى بزرگ است و تنها يك مشكل روانشناختى فردى نمىباشد. امروزه سياستمداران، ترس ما از جرم و تمايل ما به آن را در جهت منافع سياسى خود مورد استفاده قرار مىدهند. نحوه واكنش ما در برابر جرم به ما كمك مىكند تا به اين سؤال كه ما كه هستيم، چه ارزشى داريم و تحملمان تا چه اندازه است، پاس دهيم. آيا واكنش ما دلسوزانه است يا سختگيرانه؟ آيا هدف ما متنبه كردن است يا مجازات كردن؟ اعاده حيثيت و خوشامدگويى به مجرمان براى بازگرداندن آنان به اجتماع است يا انتقامجويى؟ مجموعه كتابهاى جرم، عدالت و مجازات با هدف بررسى اين موضوعات و طرح اين سئوال پديد آمده است كه چرا ما از جرم مىترسيم و به آن تمايل داريم؟ در اين كتابها به بررسى مقاصد و انگيزههاى جرم و مجرمان و واكنش ما در مقابل آنها پرداخته مىشود و نهايتاً به وسيله واداشتن ما به تفكر درباره واكنشهايمان در مقابل جرم، حقايقى را درباره خود و جامعهاى كه در آن زندگى مىكنيم مىآموزيم.
جرم همشه چالشى براى چيرگى بر قواعد و آزمايشى براى ارزشها و تعهدهاى مردمِ مطيع قانون است. گاهى اوقات جرم، عملى چون عمل راسكلنيكوف (شخصيت اصلى داستان جنايت و مكافات) است و نمودى از عدم تمايل بعضى افراد براى زندگى مطابق قواعدى است كه به وسيله يك جامعه سازمان يافته، ترسيم شده است. جرم در اين حالت، محدوديتهاى قانون را مشخص مىكند و نواقص قوانين را به ما يادآور مىشود. حتى گاهى اوقات درماندگى، بيش از سركشى موجبات اعمال جنايى را فراهم مىآورد و گاهى اوقات اعمال جنايى مجرمان، يك نياز يا آسيب شديد را نشان مىدهند. بنابراين مواجهه با جرم، همانند رويارويى با واقعيتهايى چون اختلافات اجتماعى، طبقاتى، نژادى و مسائلى چون غفلت، رهاكردن و سوءاستفاده از كودكان است، كه رفتارهاى آتى اين كودكان با ديگران بازتاب تجارب تلخشان خواهد بود. گاهى جرم يا آنچه عمل مجرمانه گفته مىشود، تلاشى براى عدالتخواهى يا اعتراض به بىكفايتى قوانين موجود براى دستيابى به سطوح بالاتر اخلاقى مىباشد.
مشخص كردن دليل جرم، انگيزههاى مجرمان و اينكه آيا جرم برخاسته از سركشى، درماندگى يا نياز به عدالت است، هرگز كار آسانى نيست. تنوع انگيزهها و مقاصد جرم به اندازه تنوع افرادى است كه مرتكب جرم مىشوند. جرايم چون روح انسانها، پنهان و رمزآميز است. در صورتى كه تضمينى براى امنيت فردى كسى كه گام در راه كشف جرم مىگذارد وجود داشته باشد، ميل به شناخت رازهاى جرم و مجرمان بسيار قوى است.
گرچه اين ميل هر قدر هم قوى باشد، هيچ تمهيدى وجود ندارد كه پاسخ پرسشهاى خود را درباره جرايم با نوعى يقين علمى بيابيم. البته ما مىتوانيم به بعضى از اين پرسشها درباره جرم با مطالعه علل سركشى، درماندگى و عدالتخواهى كه ممكن است در ارتكاب جرم نهفته باشد، پاسخ دهيم. مجموعه كتابهاى جرم، عدالت و مجازات به ما در اين راه كمك مىكنند. در اين كتابها، داستانهايى بعضاً مهيج و مسحور كننده و غالباً روزمره و معمولى از جرم و مجرمانى بعضاً مشهور و عمدتاً گمنام روايت شده است.
به علاوه اين مجموعه كتابها، به دادرسىهايى كه توسط آنها، جرايم مورد بررسى قرار مىگيرند و مجرمان شناخته مىشوند و به طرح دعوىهايى كه در آنها گناه و بيگناهى تشخيص داده مىشود، نگاهى بيطرفانه دارد. در مطالعه اين دادرسىها، هيجانِ تعقيب افرادى كه قوانين را به مبارزه مىطلبند، لمس مىكنيم و با مسئله محافظت از حقوق اين افراد مواجه مىشويم. به راه آوردن مجرمان نيازمند كارآمد و دقيق بودن اجراى قانون است. تنها موارد نادرى وجود دارد كه در برابر سبعيت و انحراف بيش از حد برخى مجرمان، احساس درماندگى مىكنيم. پليس، دادستانها، وكلاى مدافع، قضات و اعضاى هيئتهاى منصفه، مجرى عدالت كيفرى هستند و در فعاليت روزانه خود مىكوشند كه حقوق افراد تضمين شود. سيستم عدالت قهريه چيست؟ چگونه كار مىكند؟ چرا چنين سيستمى داريم؟ در مجموعه كتابهاى جرم، عدالت و مجازات، هيجان تعقيب مجرمان حين تلاش براى دستگيرى آنان را تجربه مىكنيم. همچنين در اين كتابها حقيقت جارى سيستم عدالت كيفرى و شكوه و عظمت دادگاههايى نشان داده مىشود كه روال كار آنها مذاكره بر سر گناهكار بودن مجرمان است.
پس از آنكه جلسه دادرسى تمام مىشود، دادخواست به نتيجه مىرسد و گناهكار از بيگناه تشخيص داده مىشود، حظه مجازات فرا مىرسد. مجازات گناهكار، وارد آوردن دردى به او به خاطر دردى است كه وارد آورده است و اين رويه عمرى به اندازه خود تمدن دارد. “چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان” آيهاى از انجيل است كه به ما يادآور مىشود، مبناى مجازات، درد است. اما واكنش ما در مقابل مجرمان بايد بهتر از خود جرم و متفاوت با آن باشد. با وجود اين راهنمايى انجيل، قانون اساسى “مجازات بيرحمانه و غيرعادي” را منع مىكند و اين نشان مىدهد كه در مجازات مجرمان، مسئله تنها يافتن كسى كه بايد مجازات شود نيست، بلكه نحوه مجازات نيز اهميت دارد. اما آيه مجازات انجيل، نحوه مجازات را براى ما روش نمىكند. آيا ما بايد به تجاوزگر، تجاوز كنيم يا خانه آتشافروز را به آتش بكشيم؟ مطمئناً عدالت و انصاف پاسخ منفى مىدهند. حال بايد بپرسيم كه مجازات بايد چگونه باشد؟ در دنيايى كه مجازات نه صورت معينى دارد و نه يك واكنش اتوماتيك به جرم مىباشد، بايد دست به انتخاب زد و اين انتخاب بايد توسط ما صورت گيرد. انتخابها، رويهها و خط مشىهاى مجازات در مجموعه كتابهاى جرم، عدالت و مجازات مورد بررسى قرار مىگيرند. چرا بايد مجازات كنيم و چگونه بايد مجازات كنيم؟ از بررسى سابقه واكنشهايى كه در برابر جرم نشان داده شده است، درباره عقلانيت و تناسب واكنشهايى كه امروزه نشا داده مىشود، چه مىتوانيم بياموزيم؟ كدام روش كارايى دارد؟ آيا درد بايد تنها مقياس مجازات باشد؟
مجموعه كتابهاى جرم، عدالت و مجازات به بررسى برخى از مسائل اساسى زندگى اجتماعى انسانها مىپردازد. در اين كتابها ترس و جذبه نسبت به جرم و واكنشهاى ما در برابر آن مطالعه مىشود. آنها به ما يادآور مىشوند كه اين موضوعات بىنهايت جدى هستند. در اين كتابها موضوعاتى در حيطه قانون، ادبيات و فرهنگ عامه گردآورى شده است تا ما را وادارد كه مجدداً و از ابتدا درباره اين موضوع بيانديشيم كه ما كه هستيم و چگونه مىتوانيم و مىخواهيم در كنار هم زندگى كنيم.
جامع عارى از جرم تا به حال وجود نداشته است و پس از اين نيز وجود نخواهد داشت. با تغيير جامعه، جرايم نيز تغيير مىكنند. با رشد جامعه، جرايم نيز رشد مىكنند. فناورىهاى جديد، فرصتهاى جديدى براى مجرمان پديد مىآورد و پديد آمدن جرايم مرتبط با رايانهها درست مانند پديد آمدن جرايم مرتبط با هر نوع پيشرفت فناورى ديگر بوده است.
كتاب جرايم رايانهاى، ديدگاه روشنى از موارد اساسى ارتباط ميان جرم و رايانه را ارائه مىكند و به ويژه بر نياز به حفاظت از مفاهيم با ارزشى چون امنيت و حريم خصوصى كه اهميت بسيار زيادى در جامعه دارند تأكيد مىكند و بيان مىدارد كه رايانهها تأثير ضد و نقيضى در دموكراتيزه كردن جرم داشتهاند. در اين كتاب، خطرات بالقوه هرزهنگارى و “تروريسم رايانهاي” به نحوى متقاعد كننده مورد بررسى قرار گرفته است و به همين ترتيب نشان داده شده است كه چه طور يك طبقه جديد از مجرمان، به سوى جرايم رايانهاى كشيده مىشوند و چگونه انواع سنتى جرايم با واقعيتهاى روز انطباق مىيابند.
در اين كتاب مجموعهاى مهيج از تصاوير مجرمان رايانهاى ارائه مىشود كه باعث طرح سئوالات بسيارى مىشوند: آيا جرايم رايانهاى همان جرايم قديمى هستند كه با استفاده از فناورى جديد ارتكاب مىيابند؟ كدام قسمت از قانون كيفرى در ارتباط با جريم رايانهاى حائز بيشترين اهميت است؟ آيا نياز داريم كه قوانين جديدى در اينباره وضع كنيم؟ آيا بخشهاى مختلف موجود در قانون كيفرى براى تهديدهاى جديد كفايت مىكنند؟ آيا جرايم رايانهاى آنگونه كه در نتيجهگيرى اين كتاب پيشنهاد مىشود، تنها يك گروه از جرايم يقه سفيد است يا خود مفهومى كاملاً جديد دارد؟
و در انتها، اين كتاب به ما امكان مىدهد سئوالات جديدى مانند نحوه استفاده از رايانهها براى اجراى قانون و مقابله با جرايم رايانهاى مطرح كنيم. اين كتاب با بيانى صريح و جذاب، يادآور وجود دو قابليت انطباقپذيرى و نوآورى در مجرمان است.