تکنولوژی

گفت و گو با جو واندر اسپک مدير پروژه راديوى اينترنتى نواى نى:از جدايى تا اتصال

لينک: سايت پروژه راديوى اينترنتى نواى نى

بخش مصاحبه آى تى ايران – صدايى براى بى صدايان بسازيم. Jo van der spek مدير پروژه راديوى اينترنتى نواى نى افغانستان اين جمله را بعد از مصاحبه و بازگشت به کشورش برايم ايميل کرد. اين روزنامه نگار مستقل هلندى مدتهاست که روى صفحه اينترنتى اش اين پروژه غير انتفاعى را تنها براى توسعه ارتباطات در افغانستان پيگيرى مى‌کند و درآن براى پيش برد اين پروژه يارى خواسته است. جو واندر اسپک در حقيقت مى‌خواهد به مدد اينترنت و استفاده از رسانه اى قديمى‌ چون راديو يک شکل ارتباطى جديدبراى مردمى‌که به گفته او جنگ و خونريزى ساليان سال آنها را خاموش و اندوهگين نگاه داشته ايجاد کند. او در اين ميان نقش راديوى اينترنتى خودش را بيش از يک مديوم نمى‌داند و معتقد است حتى محتوا نيز بايد توسط خود مردم منطقه توليد شود. جالب آنجاست که نام راديوى او که پيوند دهنده و ارتباطات دهنده مردم است از شعرى از مولانا گرفته شده که بر جدايى ها تاکيد دارد . بشنو از نى چون حکايت مى‌کند از جديى ها شکايت مى‌کند.
در حاشيه اجلاس اخير جامعه اطلاعاتى در ژنو در محل مديا سنتر فرصتى براى اين گفت و گو وتشريح کار جالب او در افغانستان پيش‌ آمد که مى‌خوانيد هر چند واقعا به قول مولانا عشق خواهد کين سخن بيرون بود.

به عنوان نخستين سوال تکرارى ابتدا خودتان را معرفى کنيد؟
سلام عليکم ! اول از همه از اينکه شما را در اينجا در ژنو و در اجلاس جامعه اطلاعاتى ملاقات مى‌کنم بسيار خوشوقتم اسم من جو واندراسپک است در‌ آمستردام هلند زندگى مى‌کنم. من يک فعال راديويى هستم که حدود 10 سال است روى اينترنت متمرکز شده‌ام و سعى مى‌کنم با تلفيق راديو و اينترنت سطح ارتباطات را افزايش دهم.

چند وقت است داريد کار راديويى انجام مى‌دهيد؟
از سال 1986 در زمينه راديو فعاليت مى‌کنم . کارم را از يک ايستگاه دولتى در آمستردام شروع کردم و هم اکنون نيز به عنوان يک روزنامه نگار مستقل، يک راديوى بين المللى را اداره مى‌کنم که در آمريکاى لاتين، يوگوسلاوى و جنوب آفريقا و افغانستان فعاليت خود را گسترش داده و‌اميدوارم که کارم را بازهم بيشتر توسعه دهم.

راديوى شما نواى نى نام دارد و براى مردم افغانستان پخش مى‌شود، چرا چنين نامى‌براى راديوى خودتان انتخاب کرديد و اين راديو چگونه از طريق اينترنت فعاليت خود را انجام مى‌دهد؟
نام اين راديو از عر شاعرى به نام مولانا گرفته شده که حتما شما او را مى‌شناسيد. او يکى از شاعران آن ناحيه بود. ضمن آن که خودش هم کارهاى انسانى زيادى انجام مى‌داد در شعرهايش هم به انسان خيلى توجه کرده است . او دريکى از شعرهايش در مورد انسان و جدايى او از وطن صحبت مى‌کند . بشنو از نى چون حکايت مى‌کند … من اين شعر را خيلى دوست دارم وقتى آن را اولين بار با صداى يک خواننده زن ايرانى شنيدم بسيار برايم جالب بود .
حدود 40 روز بعد از يازدهم سپتامبر من يک دوست افغانى پيدا کردم، ما باعلايق مشترکى که داشتيم خيلى زود صميمى‌شديم.روزهاى متعددى با هم صحبت مى‌کرديم و من فهميدم که او يک برنامه ساز راديويى بوده و خيلى مايل است کارى براى کشورش انجام دهد البته نه به اين معنى که به کشورش برگرددو آنجا دوباره کار کند.
در همان زمان من روى اينترنت و ارتباط آن با راديو، کار مى‌کردم و بعد از بحث‌هاى متعدد ما به اين نتيجه رسيديم که مى‌توانيم با راديو موسيقى ، شعر و خيلى چيزهاى ديگر، که جنگ آنها را در افغانستان خاموش کرده دوباره به آن مردم هديه کنيم. در حقيقت يک کار فرهنگى انجام بدهيم. ما با شعر شروع کرديم و با شعر نواى نى و بعد به سراغ شعرهايى از شاعران هلندى هم رفتيم . ما مى‌دانستيم که بر اثر جنگ خيلى از نخبگان افغانستان به نقاط ديگر جهان رفته اند و در اين کشور کمبود دانش و تجربه به وجود‌ آمده و فکر کرديم يک راهى براى آن که اين دو را به افغانستان برگردانيم، اينترنت است.

چطور شد که رسانه اى چون راديو را براى اين کار انتخاب کرديد ؟
شما مى‌دانيد که بسيارى از مردم افغانستان سواد خواندن و نوشتن ندارند. به خاطر همين ما راديو را در نظر گرفتيم، چون راديو بهترين وسيله براى گسترش اطلاعات بين مردم عادى است. در افغانستان بسيارى از مردم به گوش دادن راديو عادت دارند و راديوهايى چون بى بى سى و ابوظبى بسيار مورد استقبال قرار مى‌گيرد. شايد بتوان گفت آنها با اين رسانه خو گرفته اند.

اما شما از اينترنت هم در اين کار استفاده کرده ايد در اصطلاح يک راديوى اينترنتى داريد؟
البته مردم افغانستان به اينترنت عادت ندارند و با آن آشنا نيستند. آن ها هيچ دسترسى به اينترنت هم ندارند چون يک کشور فقيرند.‌اما من يک فلسفه اى براى اينترنت دارم که نام شرکت سرويس دهنده اينترنت من در هلند نيز هست و آن «دسترسى براى همه» است. منظور من از دسترسى همه به اينترنت فقط اين نيست که مردم فقط بتوانند استفاده کنند بلکه آنها بايد قدرت اين را داشته باشند که محتوا توليد کنند و آن را روى اينترنت قرار بدهند. اين محتوا در کارى که ما انجام مى‌دهيم يک کار چند مرحله اى است که از توليد مطلب توسط خود مردم شروع مى‌شود و به ارسال آن ب ما و انجام کارهاى فنى و سپس بازگشت از طريق اينترنت به راديوى محلى و پخش مجدد براى خود مردم ختم مى‌شود.

راديو نواى نى از کجا پشتيبانى مى‌شود، مستقل است يا به جايى وابسته است؟
نواى نى کاملا يک راديوى خصوصى است. من تنها کارى که کرده‌ام جمع کردن پول براى سفر به افغانستان از انتستيتوهاى خصوصى است تا يک ايستگاه مستقل در خود افغانستان درست کنيم. ما نمونه همين کار را مى‌خواهيم در کشورهاى بحران زده‌اى چون عراق ؛ آنگولا و کوزوو نيز انجام بدهيم اين از قابليت‌هاى اينترنت است.

وب دليل اين کار و ارزش آن در چست؟
ما اين کار را به صورت غير انتفاعى انجام مى‌دهيم و هدف هم فقط در دسترس قرار دادن اطلاعات مورد نياز مردم اين گونه مناطق خاص است. من ارزش اين کار را درک کرده‌ام . من به پاکستان سفر کرده‌ام و مردم و رفتارهاى آنان را ديده‌ام . خودم هم در طول زندگى‌ام مسلمانان زيادى را ديده‌ام و با آنها رابطه خوبى برقرار کرده‌ام. در غرب اين تصور وجود دارد که نمى‌توان با مسلمانان رابطه خوبى برقرار کرد‌اما من همين الان هم دوستان مسلمان زيادى دارم و مطمئن هستم که ساير مردم مسلمان مثل ايرانى ها هم همين طور هستند .

کمى‌درباره شکل فنى کار خود صحبت کنيد ، اينترنت در اين ميان چه نقشى را بازى مى‌کند؟
يک وب سايتى وجود دارد که مثلا پيام کسانى که مى‌خواهند به شخصى در افغانستان پيغام بدهند در آن ثبت مى‌شود. سپس ما آن پيام را با کارهاى صورت گرفته فنى روى آن براى راديوى محلى مى‌فرستيم و راديوى محلى آن را براى گروهى از مردم که تصور مى‌شود مخاطب اصلى هم بين آنها حضور دارد، پخش مى‌کند. به همين ترتيب يک پيام مى‌تواند از درون و توسط خود مردم براى مردم بيرون و يا درون افغانستان هم ارسال شود.

راديوهاى محلى اين پيام‌هاى شما را به مخاطبان بدون کم و کاست منتقل مى‌کنند يا آن را تغيير مى‌دهند؟
نه تغيير چندانى نمى‌دهند. ما در افغانستان ايستگاه‌هاى راديويى زيادى نداريم، بيشتر آنها خصوصى هستند و د کابل قرار دارند. البته در هرات و مزار شريف هم هستند. به نظر من ارتباطات راديويى براى توسعه اجتماعى کشورى چون افغانستان به شدت مى‌تواند تاثير گذارباشد. مردم عادى در اين راديو مى‌توانند حرفشان را بزنند و در حقيقت يک مشارکت همه جانبه داشته باشند نه اين که فقط مخاطب صرف باشند. شما از طريق اين راديو مى‌توانيد به آنها آموزش‌هايى را بدهيد که انجام آنها به روش‌هاى ديگر هزينه‌هاى کلانى را در بر خواهد داشت.
در حقيقت شما مى‌توانيد در يک استوديوى کوچک يک برنامه بزرگ بسازيد و براى هر جايى که دسترسى داريد ارسال کنيد.
البته راه اندازى يک ايستگاه راديويى در افغانستا کار ساده اى نيست به پول احتياج دارد، همچنين شما بايد قانون را بدانيد و همين طور گروهى داشته باشيد که بتوانند اين کار را انجام دهند و ارزش آن را نيزدرک کنند.

پس راديوى شما يک راديوى متفاوت از ديگر راديوها در اين منطقه است؟
بله راديوى ما بيشتر شبيه يک تابلوى پيام رسان است. مثل اين پيام که دکتر در دهکده است و يا چه زمانى وقت درو است. اينها يکسرى اطلاعات کاربردى هستند.
البته در کنار اين مى‌توان مطالب‌اموزشى را نيز گنجاند و همچنين سرودن شعر و در کل ادبيات.

پس مى‌توان گفت شما به نوعى رسانه‌اى در اختيار داريد که حتى محتواى آن را هم خودتان تامين نمى‌کنيد
بله من نمى‌خواهم برنامه بسازم، من مى‌خواهم‌امکان آن را فراهم کنم که هر کسى به اطلاعات مورد نظرش دسترسى داشته باشد. مى‌خواهم چيزى را ارايه دهم که مردم خودشان از آن استفاده کنند. من يک ژورناليست راديويى هستم، ‌اما مى‌خواهم به مردم هم آموزش بدهم که چگونه برنامه بسازند و چگونه از آن استفاده کنند.

مشکلات فنى چنين راديويى را چگونه حل مى‌کنيد؟
من يک تکنسين نيستم و به خاطر همين به يک تيم نياز دارم. من مى‌دانم تکنسين‌هاى خوبى در افغانستان وجود دارند بهترين نخبه‌هاى جهان در افغانستان و ايران هستند و از اين بابت مشکلى ندارم. مشکل پول است و شايد اعتماد به نفس، که آنها بايد قدرت خود را بشناسند.
در افغانستان مردم مى‌دانند چگونه زنده بمانند، من مى‌توانم خيلى چيزها از آنان ياد بگيرم، آنها مى‌دانند چگونه ارتباط برقرار کنند. رسم و رسوم زيادى دارند و اين از موسيقى و شعر و سرزمين کهن آنها بيرون‌ آمده است. در چنين کشورى آنها اطلاعاتى نياز دارند که واقعا کاربردى باشد. اين اطلاعات به آنها اين قدرت را مى‌دهد که بفهمند دولت و آژانس‌هاى توسعه اى چه کار مى‌کنند آنها با آموزش قادر خواهند بود که ايده ها و پروژه‌هاى خود را در اينترنت پياده کنند . به نظر من خيلى کارها را مى‌توان روى اينترنت انجام داد، ‌اما لازمه اين کار تمرکز روى مردم است.

شما از يک رسانه جديد براى توسعه يک رسانه ديگر استفاده کرده ايد. چرا از خود اينترنت استفاده نمى‌کنيد قابليت خود اينترنت براى گسترش در مناطق فقير بسيار بيشتر از يک راديو است نه؟
بيشتر مردم آنجا آن‌لاين نيستند، در بسيارى از مناطق حتى برق هم وجود ندارد . بنابراين زيرساخت ساده وابتدايى ارتباطى وجود ندارد واز طرف ديگر همانطور که گفتم آشنايى و انس مردم افغانستان با راديو ما را به اين سمت کشاند.‌اما اگر شما اينترنت را يک رسانه دو طرفه مى‌دانيد ما نيز چنين قابليتى را در راديوى خود به کار گرفته ايم. مثلا دخترى در آلمان مى‌تواند از طريق راديوى محلى يغامش را به مادربزرگش در يک دهکده در افغانستان برساند . در مقابل مادربزرگ مى‌تواند حتى به استوديو برود و صدايش را در ميکروفن ضبط کند و آن را براى دخترش ارسال کند.

در مقايسه با راديوهاى پرطرفدار ديگر آيا راديوى مستقل شما جايى براى پيشرفت دارد؟
ما که نمى‌خواهيم سودى کسب کنيم. مردم مى‌توانند دسترسى پيدا کنند و حتى مى‌توانند تبليغ کنند. من نمى‌خواهم با رسانه‌هاى ديگر رقابت کنم و چيز جديدى بسازم.
به نظر من اين کارى که ما انجام مى‌دهيم به توسعه ارتباطات انسانى در اين کشور و همچنين دموکراتيزه کردن جامعه کمک مى‌کند چيزى که در نهايت به مردم اين قدرت را مىدهد که زندگى خودشان را بسازند.

اين قدرت تکنولوژى است که شما را قادر کرده تا براى مردم يک کشور ديگر چنين برنامه اى را تهيه ببينيد نه؟
تکنولوژى خنثى است اين به مردم بستگى دارد که خوب از آن استفاده کنند يا نه. من هيچ عقيده اى و نظرى نمى‌خوام بدهم من فقط مى‌خواهم‌امکان اين را ايجاد کنم که مردم ارتباطات انسانى خود را گسترش دهند.شما مى‌توانيد تکنولوژى را براى جنگ يا صلح استفاده کنيد و يا براى‌امنيت يا براى توسعه و دهها چيز خوب ديگر به کار ببريد.

اين تکنولوژى زندگى ما را راحت تر کرده يا سخت تر؟
اين يک سوال فلسفى است. به نظر من رسانه‌هاى بيشتر باعث ارتباطات کمترى شده است! هزاران سال قبل ما فقط آتش و پرنده را براى ارتباط انسان ها با يکديگر داشتيم‌اما در آن زمان هيچ دليلى براى پرسش و بروز سوءتفاهم وجود نداشت البته جنگ بود‌اما دلايل جنگ کاملا واضح بود. ‌اما جهان روز به روزبزرگتر شد و رسانه ها مردم گونه گون را به هم بيشتر نزديک کردند و همين موضوع به عقيده من به بروز سوءتفاهم‌ها و تعارضات منجر شد.
اما از طرف ديگر مردم به اين تکنولوژى‌هاى ارتباطى عادت کرده‌اند. به استفاده از تلفن عادت کرده‌اند .حتى مادربزرگ من هم مى‌داند چطورى از تلفن استفاده کند. من فکر مى‌کنم خود تکنولوژى هيچ مشکلى ندارد‌ اما کسانى که در مورد ينترنت تصميم مى‌گيرند هدفشان صرفا ارايه خدمت به مردم نيست. آنها مى‌خواهند شرکت‌هاى خودشان و يا روش سياسى شان را ترويج کنند.من يک جورهايى راديکال دموکرات فکر مى‌کنم و تصورم اين است كه تکنولوژى يک قدرت است و اين قدرت بايد تقسيم شود، براى بچه‌ها، براى بزرگترها، براى همه مردم چه آنها که در هلند هستند، چه در افغانستان و جاهاى ديگر. من فکرمى‌کنم اين فقط تکنولوژى نيست اين مهم است که شما چطورى از تکنولوژى استفاده مى‌کنيد. ما بايد برنامه‌هاى خود را گسترش بدهيم و بايد آموزش را که چطورى از آن استفاده کنند. شما بايد از جايى شروع کنيد. شما بايد به يک جوان کامپيوتر و اينتنت بدهيد که مثلا وبلاگ خودش را داشته باشد، بازى خودش را بسازد و يا يک روش بهتر براى استفاده هر روزه پيدا کند، بنابراين شما بايد ازآن استفاده کنيد.

اما معمولا همواره در مقابل اين تکنولوژى مقاومت‌هايى وجود داشته که دلايل آن صرفا نگرش منفى به تکنولوژى بوده است؟
تکنولوژى درست مثل آتش مى‌ماند و چيز جديدى نيست. شما مى‌توانيد با آتش غذاى خوب بپزيد و همين طور مى‌توانيد يک خانه را آتش بزنيد. هر صحبتى در مورد اين که بايد جلوى اينترنت را گرفت، احقمانه است. شما نمى‌توانيد جلوى مردم را بگيريد که کبريت نخرند و آتش نداشته باشند، تنها به اين دليل که ممکن است خودشان را بسوزانند. ما بايد به بچه ها ياد بدهيم که اگر خودش را بسوزاند، برايشان ناراحتى ايجاد مى‌شود. شما مى‌توانيد به بچه تان هزار بار بگوييد که با آتش بازى نکن‌اما هر بار که مى‌گويى او اشتياق بيشترى به بازى کردن با آتش پيدا مى‌کند در حالى که بايد به او اجازه تجربه کردن و استفاده صحيح را بدهيد.
در افغانستان ايران و هلند پورنوگرافى مشکلى است که وجوددارد مى‌توان از کارهاى تکنيکى استفاده کرد تا جلوى آن را گرفت . البته سکس سالم يک چيز انسانى است و شما نمى‌توانيد جلوى آن را بگيريد.البته يک مباحث اخلاقى هم وجود دارد. از نظر من تکنولوژى بايد در راه درستش استفاده شود و شما بيد‌امکان آن را فراهم کنيد که مردم بتوانند براى مقاصد خودشان از آن استفاده کنند. آتش خود را بسازند، اينترنت خودشان را بسازند، راديوى خودشان را بسازند. محتواى خودشان را ايجاد کنند. کشور خودشان و دنياى خودشان را بسازند.

آيا در محتوايى که مردم توسط راديوى شما ارايه مى‌دهند مى‌توانند اظهارات سياسى هم داشته باشند؟
بله . من نه اديت مى‌کنم نه سانسور .‌اما هر محلى قوانين خاص خود را براى راديوى محلى دارد. روش من اين است که محتوايى عرضه نکنم. من يک مديوم هستم و مردم روش‌هاى و عقيده‌هاى خودشان را مى‌سازند.

روش شما به گشودن درهاى يک جامعه به روى اطلاعات مى‌انامد ، کار شما با قوانينى که در جامعه بسته اى چون افغانستان وجود دارد دچار تعارض نمى‌شود؟
ما چندين بار با وزير فرهنگ افغانستان ملاقات کرديم و با هم توافقنامه‌هايى بستيم. چيزهايى مثل قوانين انتشار رسانه‌اى در هر کشورى بايد يک قوانينى براى انتشار وجود داشته باشد، در اين قوانين بايد معلوم شود که چه کسى مى‌تواند دسترسى داشته باشد و سياست کارى چيست. اگر ندانيم سياست ها چيست هيچ چيز مشخص نخواهد بود. البته پروسه‌هاى پيشرفت سياسى در هر کشور در حال توسعه اى اتفاق مى‌افتد. مسلما در ابتدا تعارضاتى به وجود مى‌آيد‌اما به هر حال گذراست . راديو رسانه قدرتمندى است و مرد براى مقاصد مختلفى از آن استفاده مى‌کنند ما ازآن به عنوان وسيله‌اى براى توسعه استفاده مى‌کنيم.

به عنوان سوال آخر چرا در اجلاس جامعه اطلاعاتى شرکت کرديد؟
ما براى کار‌ آموزشى در اين اجلاس شرکت کرديم. از من خواسته شده که گزارشى از اين کارهايم بدهم. من دوست دارم با مردم در ايران و عراق هم کار کنم. چون اينها کشورهاى مهم و جالبى هستند و مردم خيلى خوبى دارند. راستى به نظر شما مى‌توان چنين کارى را براى ايران هم انجام داد؟

شهرام شريف
sharif@ITiran.com

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا