نسخه واقعیت مجازی برای کاهش درد
آیا راهکارهای واقعیت مجازی جایگزین درمانهای رایج برای رفع دردهای مزمن میشوند؟
در ماه نوامبر گذشته، جولیا مونتروسو پس از یک ساعتونیم نشستن در اتوبوس، به ساختمان سفید رنگ آرتدکو در غرب هالیوود و درست روبروی فروشگاه شنل (Chanel) رسید. مونتروسو به آنجا رفته بود تا «برنان اشپیگل» محقق و متخصص گوارش را در بیمارستانی ملاقات کند که یکی از بزرگترین ابتکارات پزشکی را در مورد مطالعه واقعیت مجازی به عنوان یک درمان سلامت اجرا میکند. بر اساس گزارش اکونومیست، او این برنامه را در سال ۲۰۱۵ پس از دریافت کمک یک میلیون دلاری از سوی یک بانک خصوصی آغاز کرده است. اشپیگل یک هفته قبل از دیدار خود با مونتروسو به این نتیجه رسید که میتواند به کاهش علائم و عوارض بیماری او کمک کند. مونتروسو ۵۵ ساله، هجده ماه پیش، درد شدیدی در زیر شکم خود تجربه کرد که تاکنون از بین نرفته است. او پس از انجام عمل جراحی در ماه سپتامبر برای درمان فتق دیسک مجبور شد کار نظافت منزل را متوقف کرده و در نهایت با ناچاری پس از یک سری آزمایش، به دفتر اشپیگل مراجعه کند.
درد مزمن به طور کلی به دردی گفته میشود که سه ماه یا بیشتر طول کشیده باشد. بر اساس برخی معیارها، ۵۰ میلیون امریکایی با درد مزمن زندگی میکنند؛ چرا که قدرت برخی از داروها در تسکین درد کافی نیست. همانطور که «دانیل کلاو» مدیر مرکز تحقیقات درد مزمن و خستگی در دانشگاه میشیگان در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۹ بیان کرد باید به جای درمانهای افیونی، مدیریت درد مزمن در اولویت قرار بگیرد. اکنون واقعیت مجازی به عنوان ابزاری جایگزین برای حل این مشکل در حال ظهور است. انتظار میرود در چند سال آینده کاربرد تکنولوژی ویآر در بخش مراقبتهای بهداشتی- که بر اساس برخی تخمینها در حال حاضر میلیاردها دلار ارزش دارد- چندین برابر افزایش پیدا کند و محققان از پتانسیل آن برای کمک به انواع بیماریها، از اضطراب و افسردگی گرفته تا توانبخشی، استفاده کنند.
نحوه درمان به چه شکل است؟
اشپیگل یک هدست واقعیت مجازی متصل به کامپیوتری را بر سر مونتروسو گذاشت که پشت مانیتورش «عمر لیران» روانپزشک و برنامهنویس، نشسته بود. لیران ادعا کرد: «زیبایی انجام کارها در آزمایشگاه این است که میتوانم خیلی سریع با بازخورد بیمار، همه چیز را تغییر دهم». رایانه لیران آنچه را که در قلب و چشم مونتروسو و بار شناختی یا تلاش ذهنی او اتفاق میافتد، نشان میداد؛ در حالی که نسخه دو بعدی از آنچه که او در هدست میدید روی صفحه نمایش دیگری پخش میشد. گرچه مونتروسو روی یک صندلی پلاستیکی زیر چراغهای فلورسنت نشسته بود، اما در واقعیت مجازی روی یک پل عابر پیاده در جنگلی سرسبز ایستاده بود. او همانطور که به درختان غولپیکر اطرافش نگاه میکرد، ناگهان لرزید و اشک روی صورتش جاری شد. بار شناختی او که روی کامپیوتر نشان داده شده بود، شروع به افزایش کرد. او گفت که احساس میکنم با پسرم آنجا هستم. در حالی که پسر ۲۱ ساله او در ماه ژوئن در یک تصادف رانندگی جان باخته بود، اما در این جنگلهای مجازی، او احساس میکرد که دوباره با او پیادهروی میکند.
هنگامی که مونتروسو هدست را برداشت، اشپیگل برخی از متغیرهای او را روی مانیتور کامپیوتر اندازهگیری کرد و توضیح داد که مردمک بزرگتر نشاندهنده استرسی است که در جنگل تجربه کرده یا در کوهها که به آرامش رسید، مردمکها کوچکتر شدند. مونتروسو گفت: «من در گذشته تمرینات تنفسی مختلفی را امتحان کردهام، اما این روش بسیار آرامشبخش بود». در نهایت مونتروسو شکمش را مالید و ادعا کرد که دردی در شکمش ندارد. در ادامه مونتروسو وارد محیط مجازی دیگری شد که لیران به طور خاص برای بیماران مبتلا به علائم مزمن گوارشی طراحی و تنظیم کرده بود. در این فرآیند، برخلاف تنظیمات قبلی، مونتروسو از کنترلهای دستی استفاده میکرد.
در داخل یک کلینیک مجازی، روباتی به نام مایا – مخفف دستیار هوش مصنوعی واقعیتترکیبی – او را به سمت یک زن جوان بلوند راهنمایی کرد که از علائم شکمی ابراز ناراحتی میکرد. مونتروسو بیمار را با دستان مجازی خود معاینه کرد و گوشی پزشکی را روی شکمش قرار داد تا به صداهای گوارشش گوش دهد. مایا به مونتروسو توضیح داد که چگونه مغز و روده با هم کار میکنند و در حین توضیحات، تصویری از مغز ظاهر شد که توسط یک خط چشمکزن زرد رنگ به رودهها متصل شده بود. هنگامی که مغز تحت استرس قرار گرفت، خط زرد به جریانی از آتش تبدیل شد و قلب با شدت بیشتری میتپید. مایا توضیح داد که وقتی استرس زیادی دارید، قلب تندتر میزند و رودهها میتوانند سریعتر حرکت کنند و اکسیژن بدن به مغز میرود و از رودههای شما دور میشود. مونتروسو پس از آزمایشات بالینی واقعیت مجازی، به اشپیگل گفت: «این فرآیند به من کمک کرد تا بفهمم مغز و روده چگونه با هم کار میکنند. من پس از تصادف پسرم، بسیار غمگین بودم». وقتی جلسه او به اتمام رسید، از حضور دیگران متعجب شد و گفت: «من حتی متوجه اطرافیانم نشدم». اشپیگل استدلال کرد این به دلیل آن است که مردم نمیتوانند همزمان در دو واقعیت زندگی کنند. همانطور که اشپیگل در کتاب خود با عنوان «چگونه واقعیت مجازی، درمانهای مجازی پزشکی را متحول میکند» مینویسد؛ انسانها ممکن است از ۵۰ درصد مغز در فرآیند پردازش بصری استفاده کنند، در حالی که مایا به او آموخت که چگونه میتواند به طور بالقوه درد را خاموش کند. اگرچه اشپیگل قبلا تلاش کرده بود همه اینها را برای مونتروسو توضیح دهد، اما او آن را درک نکرد تا اینکه واقعیت مجازی به کمکش آمد.
آیا استفاده از واقعیت مجازی از نظر بالینی اثربخش است؟
بدیهی است که پی بردن به ریشه و دلایل درد مزمن میتواند برای پزشکان مبهم باشد. با این حال پزشکان متوجه شدهاند که درد حاد ناشی از آسیب به بافتها با درد مزمن – که اکنون به عنوان یک بیماری متمایز در نظر گرفته میشود- یکسان نیست. یک آزمایشگاه درد در دانشگاه نورثوسترن دریافت که وقتی کمردرد ادامه پیدا میکند، فعالیت در مغز از نواحی حسی و حرکتی به مناطق مرتبط با احساسات تغییر میکند. برخلاف اکثر داروها و روشهای جراحی، واقعیت مجازی عوارض جانبی بسیار کمتری دارد و اکنون قیمت و گرافیک هدستها نسبت به گذشته به طور قابلتوجهی بهبود یافته است که منجر به تجربههای فراگیر بیشتر و عوارض جانبی بالقوه کمتر میشود. علاوه بر این، هافمن یک کارشناس حوزه فناروی در این مورد میگوید: «همه شرکتهای بزرگ کامپیوتری، میلیاردها دلار تنها برای ارتقا واقعیت مجازی به عنوان نوعی اینترنت هزینه میکنند». همچنان که مارک زاکربرگ در پاییز گذشته اعلام کرد فیسبوک در حال تبدیل شدن به متا است و چند ماه بعد، مایکروسافت از برنامههای خود برای خرید اکتیویژن بلیزارد برای «تامین بلوکهای سازنده متاورس» رونمایی کرد؛ هافمن پیشبینی میکند که تأثیرات این جوششهای تکنولوژیکی، این است که واقعیت مجازی درمانهایی را که با سرمایهگذاری بخش خصوصی پشتیبانی میشوند، به سرعت به یک درمان استاندارد برای دردهای مزمن تبدیل میکند. اگرچه افراد زیادی به دنبال رفع دردهای مزمن خستهکننده خود هستند، اما یک سوال مهم همچنان بیپاسخ مانده است؛ اگر پزشکان به شکل گسترده شروع به تجویز راهکارها و روشهای مبتنی بر واقعیت مجازی بکنند، چه کسی هزینه آن را پرداخت خواهد کرد؟