این روزها، بحث احتمال متولد شدن نسل جدیدی از پولها و منسوخ شدن پولهای سنتی در محافل اقتصادی و بین سرمایهگذاران داغ است. صورتبندی قضیه جذاب به نظر میرسد: «انحصار پول با رواج رمزارزها از دست حکومتهای فاسد و بانکداران بزرگ خارج میشود و گام جدیدی در راستای توسعه آزادی و عدالت اقتصادی برای همگان و نه یک گروه محدود از نخبگان برداشته خواهد شد.»
اما آیا واقعاً چنین است؟ برای پاسخ به این سوال باید با مرور کوتاهی بر تاریخچه پول و مفهوم آن آغاز کرد.
قدمت استفاده از پول به قدمت انجام تجارت توسط بشر برمیگردد. قبل از اختراع پول به عنوان یک قرارداد اجتماعی، مبادلات تجاری به صورت پایاپای یعنی بر اساس مبادله جنس با جنس انجام میشد. این روش، دادوستد را بسیار دشوار میساخت چراکه عوامل اقتصاد (مثلاً افراد) باید برای تحصیل کالای دیگر (مثلاً گندم) به دنبال کسی بودند که کالا یا خدمات تولیدی آنها (مثلاً چوب) را نیاز داشت. علاوه بر این، در سیستم پایاپای، باید برای مبادله تعداد بیشماری از کالاهای مختلف بر حسب کالای دیگر، یک قیمت کشف میشد (مثلاً هر کیلو گندم به چند الوار چوب میارزد؟ یا هر الوار چوب با چه مقدار پارچه قابل تبادل است؟ و…). به واسطه همین دردسرهای پرشمار بود که ایده یک «واسطه مبادله همگانی» به طور طبیعی شکل گرفت. به عبارت دیگر، «پول» در اثر یک فرآیند طبیعی و تکوینی در تاریخ بشر برای تسهیل مبادلات کالا و خدمات ایجاد شد.
در تاریخ تجارت، بسته به مطلوبیت مواد متفاوت برای ساکنان یک خطه جغرافیایی، گزینههای مختلفی از نمک تا صدف گرفته تا گندم و دام زنده یا فلزات مختلف نقش واسطه مبادلاتی را ایفا کردند. بنابراین، روشی که پول موجودیت پیدا کرد از طریق تعریف یک کالای واسطه با مطلوبیت مشترک برای عوامل اقتصادی بود. بعدها بهتدریج «فلزات» مختلف این نقش را عهدهدار شدند و در نهایت، نوبت به فلزات قیمتی رسید که برای قرنها این نقش را ایفا کنند. به طور خلاصه، دلیل این جایگزینی، مطلوبیت فلزات قیمتی به دلیل ترکیب خواص و کاربرد و کمیابی آنها برای همگان بود.
قبل از اینکه ارزهای کاغذی (Fiat Currencies) متولد شوند، ارزهای رایج از جمله دلار آمریکا (به عنوان آخرین ارز غالب بینالمللی) به پشتوانه مقدار مشخصی از طلا منتشر میشد. علتی که افراد حاضر میشدند یک تکه کاغذ را به عنوان ابزار جایگزین مبادله بپذیرند، نه ارزش ذاتی آن کاغذ بلکه در واقع پشتوانه ارزشمند آن بود. به این معنا، پولهای کاغذی چیزی جز حواله تحویل فلزات قیمتی در انبار نبود که با پشتوانه فلزات گرانبها مورد مبادله قرار میگرفتند. در سال 1971، رئیسجمهور آمریکا (نیکسون) اعلام کرد که دیگر به تعهدات مربوط به نگهداری مقدار مشخصی از پشتوانه طلا در برابر دلارهای منتشره (بر اساس بخشی از تفاهم صورتگرفته در کنفرانس موسوم به برتون وودز در سال 1946) پایبند نخواهد بود و دلار دیگر واجد پشتوانه مشخصی از فلزات گرانبها نخواهد بود. از آنجا که بسیاری کشورهای دیگر نیز نرخ برابری ارز خود را با دلار تنظیم کرده بودند، این رویکرد جدید دولت آمریکا عملاً به معنی فارغ شدن نظام ارزی جهان از تعهد به سیستم پشتوانه طلا بود.
با استفاده از چارچوب مفهومی مطرحشده در این مقدمه نسبتاً طولانی در مورد پول، به سراغ بحث بیتکوین به عنوان محبوبترین رمز ارز رایج میرویم. آیا بیتکوین قابلیت تبدیل به پول آینده را دارد؟ «هفتخوان» در این مسیر پیشروی آن است:
خوان ارزش ذاتی
همانطور که ذکر شد، شکلگیری پول به صورت اتفاقی و از طریق انتخاب یک عنصر تصادفی در جدول مندلیف نبوده است. در واقع یکسری ویژگیهای خاص، موجب شدند که برخی عناصر (نظیر فلزات قیمتی) خاصیت ابزار مبادلاتی پیدا کنند که مهمترین آن وجود ارزش بنیادین (مطلوبیت ذاتی) آنها بود. ویژگی مشترک همه پولهای تاریخی این بوده که واجد کاربردی خاص و مصارفی ارزشمند بودند که برای اکثریت «مفید» تلقی میشد و به همین دلیل مخاطبان حاضر بودند کالا و خدمات تولیدی خود را در ازای کسب این عنصر مطلوبترمبادله کنند.
ارزهای دیجیتال فاقد این ویژگی بنیادین یعنی مطلوبیت ذاتی هستند که همه پولهای قدیمی برای قرنها از آن بهره بردند. بیتکوین بهرغم تلاش هوشمندانهای که برای شبیهسازی با طلا به صورت درج نام B روی سکه طلایی به عنوان نماد و استفاده از اصطلاح استخراج (Mining) برای تولید آن انجام داده، در واقع به خودی خود ارزش ذاتی ندارد و وجه شباهت مشخصی با طلا ندارد. حتی مصرف مقدار زیادی از انرژی الکتریکی هم باعث نمیشود تا بیتکوین واجد «کاربرد» یا فایده عملی خاصی شود. ارزش بیتکوین از همان چیزی سرچشمه میگیرد که پولهای کاغذی نیز بر اساس آن ارزش یافتهاند: پیشبینی پذیرفتن آن توسط فرد دیگر در آینده. البته استقرای تاریخی به ما میگوید هیچ ارز کاغذی بدون پشتوانه نبوده است که در نهایت ارزش بینالاذهانی آن از میان نرفته باشد. در نقطه مقابل، پولها یا در واقع فلزات قیمتی به شرط عدم فساد و اضمحلال ارزش خود را در طول قرنها حفظ کردهاند. بیتکوین قرار بود ویژگی متمایزی از پولهای کاغذی داشته باشد اما بر اساس این توضیحات میتوان گفت که در موضوع ارزش ذاتی، اتفاقاً شباهت زیادی با آنها دارد.
خوان مبادلاتی
یکی از مراحل اعتباریابی به پولها در طول تاریخ، کشف ارزش ابزار مبادلاتی آنها در برابر طیف وسیعی از کالاها و خدمات دیگر بوده که در ازای دریافت «پول رایج» مورد مبادله قرار میگرفتند. سوال در واقع این بوده که در مقابل مقدار مشخصی از پول چه مقداری از کالا و خدمات دیگر دریافت خواهد شد؟ یافتن پاسخ همین سوال نسبتاً ساده، فرآیند پذیرش یک «پول» به عنوان ابزار مبادله را تبدیل به یک مسیر طولانی و تدریجی در مکانیسم داد و ستدها کرد تا اصطلاحاً «سری زمانی» خود را بر اساس تاریخچه مبادلات قیمتی با کالاهای مختلف بسازد. بر این اساس، تحول و تطور پولها از یک الگوی تکوینی و طبیعی پیروی کرده است نه قراردادی و انتخابی. در واقع، بخشی از اعتبار فعلی ارزهای کاغذی بر پایه همین عادت استفاده از سریهای زمانی پولهای واقعی شکل گرفته که مبنای مبادله این ارزها در زمانی بوده که پشتوانه (مانند طلا) داشتهاند. بنابراین، بیراه نیست اگر گفته شود، بدون عبور از دوران تکوین طبیعی این ارزها (مبتنی بر پشتوانه)، امکان گذار به ارزهای بدون پشتوانه که اکنون عمری حدود نیمقرن دارند فراهم نمیشد.
برای قرنها، کالای کشاورزی، مواد خوراکی، محصولات فلزی، داروها و… در برابر مقدار مشخصی از فلزات قیمتی (عمدتاً طلا) مورد مبادله قرار گرفتهاند اما ارزهای دیجیتال از این تاریخچه طولانی و ضروری برای قیمتگذاری بهرهمند نیستند؛ زیرا اولاً عمری ناچیز یعنی حدود یک دهه دارند و ثانیاً اساساً هیچگاه به عنوان ابزار مبادله در برابر کالای دیگر مورد استفاده قرار نگرفتهاند. بدین ترتیب، همانطور که نمیشد عنصر «ایکس» در طبیعت را به طور انتخابی و ناگهانی جایگزین پولهای رایج کرد امروز هم جایگزینی پولهای رایج با یک نمونه جدید نظیر بیتکوین به دلیل عدم کشف این ارزشهای نسبی تاریخی و فقدان اعتبار بینالاذهانی، دشوار است.
خوان فراوانی
یک قاعده قدیمی اقتصاد به ما میگوید که هر فراوانی با کمارزش شدن همعنان است. بر این اساس، هرچه بر فراوانی ارزهای کاغذی افزوده میشود، از ارزش آنها در طول زمان کاسته میشود. این مساله در مورد کشورهای در حال توسعه که معمولاً انضباط لازم در خلق پول را ندارند به صورت تورمهای بزرگ و حتی ابرتورمها بارها خود را نشان داده است. یکی از ویژگیهایی که طرفداران بیتکوین به عنوان نقطه قوت این ارز دیجیتال مطرح میکنند این است که تعداد نهایی قابل تولید بیتکوینها در سقف مشخصی (21 میلیون عدد) محدود شده است.
اما وقتی به مبحث پول میرسیم، همانطور که در مباحث قبلی اشاره شد، صرفاً کمیابی یک عنصر آن را به یک ابزار مبادلاتی تبدیل نمیکند بلکه طیف وسیعی از خواص دیگر نیز با کمیابی پولها همعنان بوده است. بهجز طلا، عناصر دیگری هستند که به اندازه طلا کمیاباند (مانند عناصر خاکی کمیاب) اما هیچگاه در گستره تاریخ ویژگی پول را پیدا نکردند.
علاوه بر این، بهرغم محدودیت تئوریک تعداد بیتکوینها، اکنون بیش از پنج هزار نوع ارز دیجیتال دیگر (موسوم به آلت کوین Altcoin) وجود دارند که نهتنها خواص و کارکرد مشابه بیتکوین دارند بلکه در بسیاری موارد نظیر هزینه تولید و نقل و انتقال و حتی امنیت از آن بهتر هستند. از این منظر، وجه شباهت مهم ارزهای دیجیتال با ارزهای کاغذی این است که هر روز نیز بر تعداد این ارزهای جایگزین افزوده میشود.
مشکل اصلی پولهای کاغذی این است که ارزش ذاتی ندارند. آنها میتوانند به معنای دقیق کلمه از «هیچ» به میزان نامحدود توسط بانکهای مرکزی و به طور کلی شبکه بانکی «خلق» شوند. حکایت این روزهای رمزارزها نیز از این جهت مشابه است. از سوی دیگر، باز هم یک استقرای تاریخی میگوید که اولین اختراعات هر پدیده در تاریخ به ندرت ماندگار بودهاند. آخرین نمونهاش اولین موتورهای جستوجو یا اولین شبکههای اجتماعی یا اولین فروشگاههای آنلاین است که از هیچ یک نشانی باقی نمانده است. از نگاه این استقرای تاریخی نیز حتی اگر رمزارزها به عنوان پدیده جدید مبادلات دنیا ماندگار شوند، شانس بیتکوین برای اینکه همان رمزارز ماندگار تاریخ باشد زیاد نیست.
خوان ثباتپذیری
یکی از مهمترین ویژگیهای هر پول، قابلیت حفظ ارزش در بلندمدت است. فلزات قیمتی به عنوان مثال این ویژگی را به نحو مطلوبی برای قرنها از خود بروز دادند. یعنی قابلیت پیشبینیپذیری از ارزش آتی آنها در برابر کالاهای دیگر وجود داشت و شاید به همین دلیل هم «قیمتی» نامیده میشدند. در حال حاضر این نقش را ارزهای ذخیره بینالمللی دارند که با وجود آنکه در مورد سرنوشت بلندمدت آنها اطمینانی وجود ندارد ولی در کوتاهمدت نسبتاً مورد اعتماد هستند. احتمال اینکه مثلاً دلار در یک ماه یا یک سال یا حتی 10 سال آینده ارزش خود را به کلی از دست بدهد نسبتاً پایین است و همین امر پذیرش آنها را نزد دارندگان به عنوان ابزار ذخیره ارزش آسانتر میکند. در خصوص بیتکوین، مطالعه رفتار قیمتی آن با استفاده از مدلهای آماری (مثلاً انحراف معیار) نشان میدهد که هیچگونه پیشبینی قابل اتکایی از روند قیمت آن در روز بعد نمیتوان داشت چه برسد به یک سال یا 10 سال بعد. پیشبینی آتی قیمت بیتکوین از چند میلیون دلار تا چند سنت برای میانمدت تا طولانیمدت متفاوت است.
این ویژگی هرچه باشد ویژگی یک «پول باثبات» نیست که میخواهد بهعنوان ابزار ذخیره ارزش بهکار رود. ارزهای کاغذی مرجع بینالمللی هم البته همین مشکل را به درجاتی دارند. ولی مساله این است که سرعت نوسان ارزش آنها اغلب کند است. به همین دلیل افراد حاضرند که آنها را بهعنوان ابزار مبادله یا ذخیره ارزش بپذیرند چون قابلیت پیشبینی از رفتار آتی آنها وجود دارد. علاوه بر اینها، اعتبار ارزهای کاغذی به خاطر تاریخچه آنها از یکسو و شکلگیری یک سیستم مالی و بانکی گسترده حول آنهاست. در واقع همه چیز در اقتصادهای کنونی به ارزهای کاغذی «قیمتگذاری» شده است و این قیمتگذاری برای ارزهای مرجع بینالمللی از ثبات و اتکاپذیری بیشتری برخوردار است.
خوان حقوقی
دولتها از طریق الزام پرداخت مالیات به ارز کاغذی کشور خود برای آن مشروعیتزایی میکنند. یعنی مالیاتها باید به ارز مشخصی در زمان معین پرداخت شود و عدم تادیه مالیات، جرم تلقی میشود. ارزهای دیجیتال چنین مورد استفاده قهری ندارند بلکه حتی ممکن است با افزایش محبوبیت با موانع قانونی جهت استفاده مواجه شوند. با توجه به ماهیت رقابتی رمزارزها با ارزهای کاغذی و دست بالای حکومتها در موازنه قدرت، احتمال مجرمانهسازی استفاده از بیتکوین توسط دولتها وجود دارد؛ به این ترتیب، امکان تعریف مجازات حقوقی برای کسانی که آن را نگهداری یا مبادله میکنند به عنوان یک مخاطره محتمل پیشروی جهان رمزارزها خواهد بود.
خوان محیط زیستی
فرآیند تولید بیتکوین بر حل الگوریتمهای پیچیده توسط شبکهای از رایانهها مبتنی است. این موضوع موجب میشود تا برق زیادی برای تولید بیتکوین مصرف شود و تولید این رمزارز یکی از انرژیبرترین فرآیندهای دیجیتال باشد. با افزایش محبوبیت و جهش قیمت بیتکوین، میزان تولید آن نیز افزایش یافته و در نتیجه مصرف انرژی در جهان ناشی از این فرآیند به نحو تصاعدی رو به افزایش است. در حالی که برخی طرفداران بیتکوین ادعا میکنند که تولید این رمزارز بیشتر از طریق منابع تجدیدپذیر صورت میگیرد، تحقیقات دانشگاه کمبریج بریتانیا نشان میدهد بیشترین تولید در چین و از منابع مرتبط با سوختهای فسیلی صورت میپذیرد. علاوه بر تولید، هر نقلوانتقال بیتکوین مستلزم صرف انرژی معادل 500 هزار نقل و انتقال از طریق کارتهای اعتباری (نظیر ویزا کارت) یا بیش از 51 هزار ساعت تماشای ویدئو در یوتیوب در کامپیوتر شماست! در حال حاضر نقل و انتقال هر مقدار از بیتکوین هزینهای حدود 15 دلار دارد که این هزینه بابت انرژی مصرفی در شبکه رایانههای متصل به یکدیگر برای تایید نقلوانتقال بین دو کیف پول است؛ هزینهای که نهتنها استفاده از بیتکوین برای خریدهای کوچک (مثلاً یک فنجان قهوه چنددلاری) را ناممکن میکند بلکه چالش مصرف مضاعف غیربهینه انرژی را دربر دارد.
بنابراین، در حالی که تولید بیتکوین امروز مصرف برق معادل بیش از بسیاری از کل کشورهای جهان نظیر آرژانتین، نروژ، امارات یا هلند دارد، با رشد قیمت اخیر احتمالاً میتواند به یکی از منابع غیرمستقیم تولید گاز دیاکسیدکربن و معضلات زیستمحیطی جدید برای کره زمین تبدیل شود. بر اساس آخرین برآوردها، کل میزان مصرف انرژی بیتکوین در یک سال گذشته بیش از هفت برابر شده و به رقم چشمگیر 130 تراوات ساعت (TWh) رسیده است که در آستانه رسیدن به یک درصد مصرف انرژی جهانی است. وضعیتی که لابد باید برای حامیان بیتکوین از جمله کسانی که بعضاً آرمان محیط زیست فاقد آلودگی را دارند (نظیر ایلان ماسک مدیرعامل شرکت خودرو الکتریکی تسلا)، نگرانکننده باشد.
خوان رسیدن به اهداف متناقض
علاوه بر موارد فوق، یک مانع ظریف در راه تبدیل شدن بیتکوین به «پول» وجود دارد. در واقع اگر بیتکوین بخواهد تبدیل به پول شود، همه جذابیت سرمایهگذاری آن باید از بین برود. به عبارت دیگر، پیشنیاز کسب قابلیت «پول» شدن برای بیت کوین این است که روند نوسان قیمت آن (از جمله صعود آن) متوقف شود تا دیگر کالاها قابلیت قیمتگذاری به آن را پیدا کنند. با شرایط کنونی، هیچگاه نخواهیم دانست با بیتکوین میتوانیم یک اتومبیل تسلا بخریم یا برای خرید یک گوشی اپل چه مقدار از بیتکوین باید بپردازیم. دلیل آن هم روشن است: در سال قبل با یک بیتکوین شاید فقط چهار حلقه لاستیک اتومیل تسلا میتوانستید بخرید اما اکنون خودرو کامل «تسلا 3» به همراه کلی لاستیک با همان یک بیتکوین قابل ابتیاع است.
باید به خاطر داشت قبل از آنکه بیتکوین در سال 2019 به مرز سه هزار دلار برسد در حدود یک سال قبل از آن تا مرز 20 هزار دلار پیش رفته بود. به این ترتیب، شاید دوستداران این رمزارز رویای تبدیل آن به پول رایج را در سر داشته باشند اما برای بسیاری از خریداران و نگهدارندگان فعلی بیتکوین، تحقق این رویا در واقع گربه سیاه جذابیت این رمزارز خواهد بود.
علت اقبال اولیه به رمزارزها کم شدن اعتماد به سیستم فعلی پولی دنیا و جستوجو برای یک جایگزین بوده است. اما نگاهی به هفتخوان فوق نشان میدهد که ایفای این نقش برای بیتکوین آسان نخواهد بود. پس چه چیز بیتکوین را ارزشمند کرده است؟ اینکه در آینده این دارایی تبدیل به پول جهانی خواهد شد؟ به نظر نگارنده خیر. از این منظر، نقطه جذابیت اصلی بیتکوین نه خاصیت پولی آن بلکه امید برای افزایش ارزش در آینده است. به زبان سادهتر، خرید ارز دیجیتال اکنون عمدتاً به ابزاری سفتهبازانه تبدیل شده که بسیاری به امید فروش آن به نرخ بالاتر در آینده (و نه استفاده به عنوان ابزار مبادله) آن را میخرند. بنابراین، شاید بیتکوین و بسیاری از ارزهای دیجیتال تا به اینجا سودهای رویایی نصیب خریداران صبور خود کرده باشند اما تبدیل آنها به پول آینده هنوز هم هفتخوان مهم برای عبور پیشرو دارد.
ممنونم لذت بردیم
خیلی خوب بودش ممنون