تکنولوژی

چند توصیه به کارآفرینان استارت‌آپی

نام نویسنده: محمد رامین کمیلیان

⁣⁣متن زیر با اندکی تغییر سخنرانی محمد رامین کمیلیان در اتاق بازرگان ایران سوییس برای افتتاحیه بخش کارفرینی اتاق بنام‌”ایران چالش” است: 

کارافرینی یکی از بحث‌های داغ کشور است و‌ما تقریبا هر روز از یکی از نمونه های موفق آن استفاده می‌کنیم. برای تاکسی از اسنپ، برای خرید کالا از دیجیکالا و خرید بلیط سفر نیز از شرکت‌ها فلایتیو یا علی بابا استفاده می‌کنیم. من هم چند سالی است به این حوزه علاقمند هستم و ایده های زیادی توسط کارآفرینان دیدم که نیاز به حمایت دارند. این حمایت می‌تواند مالی یا همانطور که در سطرهای پایین تر خواهیم دید به روش‌های دیگری باشد. برای همه ما این سوال که چطور اسنپ و دیجیکالادر این مدت کم توانسته چنین رشدی ایجاد کنند. برای مثال جایگزین‌های مختلفی برای حمل و نقل شهری وجود داشت،  ولی چطور شد که اسنپ توانست در ۲سال این حوزه را متحول کند. یا چرا ایده ای مانند دیجیکالا از دل هایپراستاربیشتر زنجیره ارزش را در اختیار داشت ⁣بیرون نیامد؟

یکی از علل این است که شرکت های شکل گرفته در ایجاد محصولاتی که به آن عادت دارند تبحر دارند نه محصولاتی که مردم نیاز دارند.برای همین است که ایده اسنپ از دل یک شرکت نوپا ‌خلاق ایجاد می شود نه تاکسیرانی، ولی تاکسیرانی توانست با حمایت از یک کارآفرین محصول مشابهی را مانند کارپینو را ایجاد کند.

مثالهای زیادی در این زمینه وجود دارد، که عدم توجه به تغییر ذایقه و یا نیاز مشتری و‌کندی پاسخ شرکت‌های بزرگ باعث شده است که سهم بازار زیادی از دست بدهند. داستان ماست Chopani بسیار داستان جالبی است و مطالعه آن بسیار جذاب خواهد بود. داستانی که چطور یک مهاجر از کشور ترکیه توانست بازار ماست امریکا را همانطور که اسنپ توانست بازار حمل و نقل داخلی ایران را متحول کند را تغییر دهد. چوپانی توانست در فاصله بین 2008 – 2013  19% از بازار ماست شرکتهای لبنی امریکا را که از دست داده بودند به دست آورد. این مثال یک شرکت مستقل نو پاست. البته چوپانی حاضر نشد که شرکت‌های دیگر انرا خریداری کنند بلکه ترجیح داد که به عنوان شرکت مستقل ادامه دهد.

مثال بعدی، مثال یک شرکت خلاق است که ترجیح داد در دل یه شرکت بزرگ با استقلال نسبی به حرکت خود ادامه دهد.  

در سال ۲۰۱۲ یک کارافرین ایده ارسال تیغ ریش تراشی برای مردان به درب منزل از طریق پست داشت.Dollar Shave Club بعد از ۴ سال فعالیت به مبلغ یک میلیارد دلار به Unilever فروخته شود. علت پرداخت این مبلغ این بود که این عمده بازار در اختیار Gillette و‌Schick بوده است که قیمت بالا داشته و دارند و فرایند لذت بخشی برای مردان به حساب نمیاید، و بهمین دلیل مردان تمایل پیدا کرده بودند که هم آنلاین خرید کنند و هم مبلغ کمتر بپردازند. البته تبلیغات بسیار جذاب آن که ارزش دیدن دارد در ایجاد محبوبت بسیار تاثیر داشت.  ضمنا این خرید استراتژی Unilever برای ورود به بازار بهداشت شخصی را نیز تکمیل می‌کرد.

البته شرکت ها می توانند اقدام به خریداری شرکت هایی که توسط کار آفرینان ایجاد شده است کنند مانند Unilver که شرکت نو پای Dollar Shave Club را خریدار کرد، ولی در این موقعیت شرکت‌های مبلغ زیادی بابت ارزش ایجاد شده میپردازد و همیشه هم معلوم نیست که شرکتی هم سو با استراتژی خریدار پیدا شود. با به توجه به سختی ایجاد رشد و رقابت برای پاسخ به تغییر سلایق و‌عادات مشتریان شرکت‌های بزرگ اقدام به ایجاد بخش سرمایه گذرای و خلاقیت کرده‌اند. مثالهای از این قبیل eighteen94Capital توسط Kellogg’s ، و زیر مجموعه Campbell’s  که Acre Ventures و Unilever Ventures  از نمونه های هستند که شرکت‌های بزرک‌قصد ایجاد بنگاههای خلاق با رشد بالا دارند. این سوال مطرح می شود که چطور این شرکت های بزرگ از شرکت های نوپا حمایت می کند.

یکی ار روش ها استفاده از تجربه، قدرت مالی ، دسترسی به استعداد و Proof of concept سریعتر و ارزان‌تر می‌باشد. برای مثال شرکت Unilever با حمایت از شرکت آب میوه Froosh در کشورهای نوردیک توانست انرا به بزرگ‌ترین فروشنده اسمونی Smoothies در آن ناحیه تبدیل کند. کمکی که Unilever توانست ارایه کند شامل انتقال تجربه در زمینه بسته بندی،   بازاریابی ، ایجاد تغییر در فرمول و پیدا کردن یکی از مدیران کوکا کولا برای مدیریت این شرکت بود.

همین اتفاقات در ایران قابل ایجاد است. با توجه به سخت بودن ایجاد رشد و رقابت برای ایجاد بازار نو‌ و پاسخ به تغییر ذایقه مشتریان بسیار مهم است که شرکت‌های بزرگ با کارآفرینان ارتباطات بیش‌تری ایجاد کنند.

شرکت‌های بزرگ می‌توانند با ایجاد یک بخش که تمرکز آن حمایت، پرورش و رصد ایده های نو باشد با ارایه کمکهایی از قبیل کمکهای مالی، انتقال تجربه و استعداد یابی اقدام به ایجاد شرکت‌های فعال و خلاق کنند و در ایجاد رشد موفقتر باشند.

خیلی از مواقع کارآفرینان آن چنان سرگرم کار می‌شوند که به بعضی نکات بی توجهی می‌کنند که ممکن است در آینده برایشان مشکل ایجاد کند. در در اول کار همه دوست هستند و هیجان کار دارند ولی بهتر است از همان اول سهم و مسئولیت افراد بطور واضح مشخص باشد. باید مشخص باشد که نحوه تصمیم گیریهای کلیدی به چه صورت است. ایا جمع تصمیم می‌گیرد یا توسط مدیر عامل انجام می‌شود. از هر هم بنیان گذار چه تعهدی انتظار می‌رود. اگر یک از بنیانگذاران به تعهدش عمل نکند چه تصمیمی گرفته می‌شود و به چه نحو حل میشود. اگر نیاز است که یکی از هم بنیانگذاران اخراج شود یا تصمیم بگیرد که شرکت را ترک کند، این کار به چه صورت انجام می‌شود و سهام او چه می‌شود. باید از قبل مشخص باشد که تصمیم گیری برای خروج به چه شکل انجام خواهد شد. 

صحبت در مورد موارد بالا ممکن است در اول سخت می‌باشد ولی جلوی بسیاری از اختلافات را می‌گیرد. بسیاری از این مشکلات در مواقع سختی بروز می‌کند. برای مثال برنامه نویسی را در نظر بگیرید که هم بنیان گذار شرکتی است که دوران سختی را طی می‌کند. ممکن است برنامه نویس یک شغل پیدا کند و تعهداتش را انجام ندهد. همین مساله می‌تواند اغازگر اختلافاتی باشد که منجر به از هم پاشیدن کار شود.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا