قرار گذاشتن با محمدجواد آذریجهرمی طی یک هفته با رد و بدل شدن چند پیامک با وی میسر شد. ساعت 20 جمعه شب در تنها طبقهای از ساختمان شرکت زیرساخت که چراغهای روشن آن از فاصله دور در خیابان شریعتی هم پیدا بود مقابل او نشستیم در حالی که در همان روز تعطیل جلسه مفصلی را با نمایندگان مجلس و برخی دیگر از افراد برگزار کرده بود.
بحث را درباره مهمترین حاشیه این روزها یعنی سابقه امنیتیاش شروع کردم. جهرمی گفت که این حاشیه زاییده نگرانی درباره محدودیتهایی است که ممکن است بر فضای مجازی اعمال شود در حالی که کارنامه من نشاندهنده مسیری است که ضامن حفظ و تداوم شبکههای اجتماعی است. دیگر بحثهای پیش از مصاحبه ما به حضورش در توییتر و اینستاگرام و مذاکراتش با پاول دوروف مدیر تلگرام و پروندههایی گذشت که به خاطر مقاومت دربرابر فیلترینگ برایش تشکیل شده بود. مدیر 35 ساله شرکت زیرساخت که حالا جوان بودنش یکی از مشخصههای اصلی کابینه پیشنهادی دولت دوازدهم به شمار میآید در مصاحبهای که تا ساعت 10 و نیم شب به طول انجامید با حوصله درباره مدل مدیریتش در شرکت زیرساخت و سپس برنامه پیشنهادیاش برای اداره وزارت ICT در دولت و در انتها درباره بحث فیلترینگ شبکههای اجتماعی و نوع نگاه او به این موضوع صحبت کرد. جهرمی تاکید میکند برنامه او نه همچون وزرای قبلی صرفا بر محور بازار مخابرات بلکه حول زیستبوم کسبوکارهای نوپا شکل خواهد گرفت. او در این مصاحبه همچنین از هدفگذاری برای ایجاد 100 هزارشغل از طریق استارتآپها و ایجاد چندین غول تکنولوژی ملی تا پایان دورهاش گفت.
معمولا تا این موقع سرکار هستید یا به خاطر پیش آمدن بحث وزارت تا دیروقت کار میکنید؟
روزهای فرد معمولا صبح زود میروم ورزش و معمولا هر روز ساعت 8 سرکار هستم و اغلب تا 8 شب هم سرکار میمانم؛ بعضی روزها به تناسب موضوعات ممکن است تا ساعتهای دیرتر هم سرکار بمانم.
در این دولت شما در بخشی از وزارت ارتباطات قرار داشتید که حرکت و توسعه قابل توجهی در آن صورت گرفت. طی چهار سال گذشته تا امروز شاهد رشد دسترسی و ارتقای کیفیت و سرعت پهنای باند بودیم. همه بازیگران این عرصه تا حدود سه سال قبل عمدتا به کیفیت پایین اینترنت بهعنوان یکی از کلیدیترین موانع توسعه اشاره میکردند و نتایج این تغییر هم الان برای همه مشهود است؛ چیزهایی مانند رشد کسبوکارهای اینترنتی. خود شما قبل از این دولت هم در وزارتخانه در بخش فنی بودید، میتوانید بگویید چه اتفاقی در گذشته رخ نداده بود که حرکت چند ساله اخیر این تغییر را ایجاد کرد؟
من قبل از این دولت البته در سازمان تنظیم بودم و در این دولت وارد زیرساخت شدم. دو سال اول این دولت عضو هیات مدیره با اختیارات محدودتری بودم و در دوسال بعدی مسوولیت مدیریت را برعهده داشتم. ساختار شرکت ارتباطات زیرساخت برای مخابرات 25 سال قبل بود. ساختاری که در آن هنوز مفهومی سنتی به اسم واگذاری مدارات داشتیم، شرکت زیرساخت بهعنوان بزرگترین شرکت فناوری اطلاعات از حداقل فناوری اطلاعات بهرهمند نبود، همه ساختارها و مکانیزمها دستی بود و فرآیندها مبتنی بر زمان گذشته بود. من با توجه به شناختی که از این شرکت داشتم اولین کاری که در آغاز مدیریت انجام دادم تغییر ساختار بود؛ مثلا مدیریتی را ایجاد کردیم به اسم اداره تجاری. در آن زمان در زیرساخت واحد طراحی، طراحی میکرد و واحد نگهداری وظیفهاش نگهداری بود و حالا در این مدل فروش هم اتفاق نمیافتاد مهم نبود.
چرا؟ چون فروش در سیستم دولتی اتفاق میافتاد و فروش در این مدل خیلی اهمیتی نداشت؟
چون مکانیزمی که پایه گذاری شده بود اینگونه بود. نظام برنامهریزی عملیاتی روزانه نبود نظام این بود که مثلا این برنامه پنجساله تکلیف است و باید اجرا کنیم. وقتی میپرسیدیم چرا این شبکه را ایجاد کردید میگفتند از سازمان برنامه به ما گفتهاند باید به این عدد برسید و ما هم میخواهیم به آن برسیم. حالا اگر آن عدد اشتباه بود سیستم دچار اشکال میشد. بازار فناوری اطلاعات مبتنی بر عرضه و تقاضا و مبتنی بر توسعه چابک و به وقت است. اینکه مجموعه تجاری را در زیرساخت ایجاد کردیم چراغ راه ما برای نگهداشت مشتری این بود که نگاه تجاری داشته باشیم. الان SLA (مقررات سطح سرویس) داریم، در صورت ارائه خدمات نامناسب به مشتری باید جریمه بدهیم و این چیزی نبود که قبلا اتفاق بیفتد. مجموعه فناوری اطلاعات را در زیرساخت آوردیم و مکانیزمهای ارتباطات بینالمللی را درست کردیم. طی مدت کوتاهی تغییراتی در نیروی انسانی ایجاد کردیم و این تغییر باعث ایجاد انگیزش شد. در کنار این مثلا حتی با کارشناسان بخشهای مختلف جلساتی برگزار میکردیم.
چرا این کار را میکردید؟
چون کارشناسان همه سازمان باید با دیدگاههای مدیر مجموعه آشنا شوند ضمن اینکه خیلی اوقات کارشناسان ممکن است سرخوردگی داشته باشند که حرفشان شنیده نمیشود و ارتباطات مستقیم با مدیر ارشد سازمان این ضعف را برطرف میکند.
مشتریان شما یعنی بخش خصوصی حوزه اینترنت سالها به این موضوع اعتراض میکردند که زیرساخت هم فروشنده (پهنای باند و ارتباط) است و هم متولی، به همین دلیل نیاز مشتری را درک نمیکند؛ حداقل مشابه آنچه خود شرکتهای خصوصی ما با مشتریانشان انجام میدهند.
بله این بحثها وجود داشت ولی الان بهصورت ماهانه تیم تجاری و فنی ما به شرکتها مراجعه میکنند و برای هر شرکت (مشتری) یک مسوول پروژه در نظر گرفتیم. این تغییر ساختار جهتها را عوض میکند. مشتریمداری در دستور کار قرار میگیرد، بعد طراحی مکانیزمها. شاید بعد از ما بود که سند طراحی شبکه ملی اطلاعات تنظیم شد. مشاور سازمان فناوری اطلاعات مطالعاتی انجام داده بود و ما شاخصهای خودمان را استخراج کرده و آن را با عددهای داخلی خودمان مقایسه کردیم. طی مدت کوتاهی متوجه شدیم با شاخصها فاصله داریم. اما این شاخصها را روی سایت در اختیار عموم گذاشتیم و همان موقع مخالفتهای زیادی شد ولی اصرار کردم و طبیعتا روزهای اول شاخصهای ما اصلا خوب نبود اما به تدریج این احساس که دیگران مشکلات ما را از بیرون میبینند و پایش میکنند حساسیتی را داخل سازمان به وجود آورد که منجر به بهبود شبکه و اصلاح مسیرها شد.
و این گذاشتن اطلاعات وضعیت شبکه روی سایت اینترنتی کاری است که خیلی از اپراتورهای بزرگ دنیا انجام میدهند.
بله، اصلا راهش همین است
یک نکته دیگر در بحث اقتصاد پهنای باند، موضوع قیمتگذاری بود، در این زمینه هم تغییری دادید؟
بله، مدل قیمتگذاری ما مدلی بود که در سال 1995 در دنیا انجام میگرفت؛ مدلی که بر اساس آن شما پورت را میفروشید و کاری ندارید که مشتری از آن استفاده میکند یا نه، یعنی یک پول ثابت میگیرید. مدل قیمتگذاری فعلی ما مدل نسل دوم دنیاست و الان میگوییم پورت را واگذار میکنیم و به میزان مصرف هزینه دریافت میکنیم. البته الان در دنیا مدلهای جدیدتری هم در تعرفهگذاری به وجود آمده که باید به سمت آنها برویم.
در این مدل جدید مصرف بیشتر به معنای درآمد بیشتر برای زیرساخت بوده است؟
بله اما همین تغییر مدل تعرفهگذاری ما خیلی روی کیفیت هم تاثیر گذاشت. اپراتور وقتی میخواست ارتباط 10 گیگابیتی از زیرساخت بگیرد به نفس گرفتن این ارتباط باید پول میداد، حالا اگر اپراتور میخواست کیفیت پورت خود را بالا ببرد و برای این منظور دو پورت بگیرد باید به ازای مصرف واحد، پول دو پورت را میداد؛ این باعث میشد که اپراتورها در اجرای شبکه خود بسیار محافظهکارانه عمل کنند چون هزینهشان افزایش پیدا میکرد. با سیاست جدید ظرف مدت کوتاهی میزان پورتهایی که اپراتورها از ما گرفتند چهاربرابر شد چون ما مدل را به هزینه بر اساس مصرف تغییر دادیم. این تغییر باعث شد که اپراتورها سریعا Redundancy (ایجاد مسیر جایگزین هنگام بروز رخداد) در شبکهشان ایجاد کردند که همین باعث رشد Avalability (در دسترس بودن شبکه) آنها شد و به رضایت بیشتر مردم از شبکه منتهی شد.
تغییرات تجاری ما در زیرساخت نه تنها باعث رشد این شرکت بلکه باعث بزرگتر شدن بازار شد
کمکم به سمت هدفگذاری قیمت و رشد رفتیم و اینکه اگر واحدی در شرکت طی یک ماه رشد ندارد به دنبال این برود که مشکل از کجاست و به همین دلیل حالا این تیمهای زیرساخت هستند که به سراغ مشتری میروند و به او پیشنهاد میدهند که مثلا برای این ارتباط از مسیر خرمآباد استفاده کن. یعنی الان موضوع عکس شده تا قبل از این اپراتور به سراغ ما میآمد که خواهش میکرد این ارتباط را برای ما ایجاد کن. زمان دوری نبود که اپراتورها برای گرفتن یک لینک ارتباطی از زیرساخت کلی روال باید طی میکردند اینجا صف میبستند و زنبیل میگذاشتند. همه اتفاقات به این میرسید که ساختار فناوری اطلاعات فضای جدید و نفس فناوری جوان است. مشکل ما در بدنه حاکمیت این بود چون مدیران ما سابقه زیاد و ارزشمندی دارند نگاهها و دانشها مبتنی بر دانش سابق بوده است چون این مدیران در بدنه اجرایی بودند فرصت به روز کردن دانششان را نداشتند. ما این ظرفیت را در زیرساخت ایجاد کردیم تا در مدت کوتاهی این تغییرات در آن اجرا شود.
الان شرکت زیرساخت یک شرکت سوددهتری شده است؟
بله بهرغم کاهش تعرفهها باید در سال مالی قبل به 1950 میلیارد تومان درآمد میرسیدیم که 2150 میلیارد تومان درآمد ثبت شد. در واقع کاهش تعرفهها باعث تحریک بازار شد. تا قبل از کاهش تعرفهها سایز بازار CT (تکنولوژی ارتباطات) ما 20 هزار میلیارد تومان بود نظام کاهش تعرفه باعث شد کل بازار 5 هزارمیلیارد تومان بزرگتر بشود. در اردیبهشت ماه 95 مصرف دیتای کشور 200 گیگابیت بر ثانیه بود الان به 800 گیگابیت بر ثانیه رسیدیم. بر اثر پایین آوردن تعرفه مصرف 4 برابر شد. در دنیا به ازای هر 50درصد رشد ترافیک 20 درصد قیمت را بهطور خودکار سالانه کاهش میدهند.
شما از تغییر ساختار و تحول در شرکت زیرساخت صحبت کردید که به یک رشد قابل توجه منجر شده اما آیا همچنان معتقد به حفظ مدل دولتی این شرکت هستید به خصوص با توجه به اینکه بخش خصوصی به مراتب مناسبتر و سوددهتر میتواند تصدیگری را انجام دهد. یا بحث انحصار پهنای باند که با توجیه حفظ حاکمیت بر دروازههای ورودی و خروجی اصلی ارتباطی کشور همواره در این سالها مورد نقد واقع شده را نمیتوان با حفظ همان کنترل حاکمیتی آزادسازی کرد و به بخش خصوصی سپرد؟
بله میتوان و البته در خیلی از کشورهای دنیا انحصار در مقرراتگذاری یا مدیریت وجود دارد. نوع نگاه ما در زیرساخت و برداشت ما از انحصار در پایینترین حالت آن است در حالی که در قانون، انحصار قابل تبدیلی تعریف شده است. اما چیزی که برای آن برنامهریزی انجام نشده این است که زیرساخت به یک شرکت 8هزارنفری تبدیل شده که اینها یک هزینه ثابتی دارد و باید در ازای آن درآمدی ایجاد کرد در واقع خیلی از تعرفههای حوزه اینترنت باتوجه به خرج زیرساخت بسته میشود. الان هم میتوانیم به شرکتهای خصوصی اجازه دهیم این کار را انجام بدهند اما اگر مالیاتی روی آن تعریف کنیم دوباره همین عدد میشود. در عملیات میتوان واگذاریهایی انجام داد و ما هم انجام دادهایم مثلا تمام رومینگ بینالملل تا قبل از این به وسیله زیرساخت انجام میشد شما هر وقت خارج از کشور رومینگ انجام میدادید کیفیت بسیار بدی داشتید از یکسال و نیم قبل رومینگ را به اپراتورهای دیگر هم دادیم (با حفظ Gateway) و امروز کیفیت سرویس رومینگ ما بسیار بهتر شده است.
در برنامه خود شما برای وزارت ارتباطات هم اشارهای به آزادسازی شده آیا این شامل پهنای باند اینترنت هم میشود؟ آیا منظور همین مدل است و همین به تدریج به کاهش انحصار زیرساخت منجر خواهد شد؟
بله، اما در این چارچوب باید مکانیزم نیروی انسانی را که جذب شرکت شدهاند در نظر بگیریم. به نظر میرسد با رشد بازار درآمدی که این مجموعه نیاز دارد تامین شود. میتوان از موضوعاتی صرفنظر کرد و به سمت آزادسازیهای بیشتر رفت. این باعث چابکتر شدن زیرساخت وحرکت به سمت سرویسهای جدیدتر و نوینتر خواهد شد. من همواره هدفم این بوده که نگاه انحصار را به فرصت تبدیل کنم، نه تهدید. در تمام دنیا اشتراکگذاری منابع (Resource Sharing) موضوعی به روز است مثلا در بحث کلود (رایانش ابری) یا در بحث همه چیز بهعنوان سرویس (Everything as a service) اینها باعث کاهش هزینه میشود. شرکت زیرساخت امروز یک شبکهای بالغ بر 70 هزار کیلومتر فیبرنوری، مراکز مختلف و تجهیزات دیگر است اگر یک بخش خصوصی میخواهد اینها را ایجاد کند باید هزینه گزافی بدهد اما میتوان زیرساخت درست کرد و بهصورت اشتراکی در اختیار شرکتها قرار داد.
اگر ما بخواهیم رفتار درستی داشته باشیم این است که انحصار ما انحصار مطلوب باشد نه انحصار زوری. انحصار ذاتی باشد نه کاغذی. الان در زیرساخت اپراتورها وقتی از خدمات استفاده میکنند رضایت دارند چون هزینه سرمایهگذاری خودشان برای انجام آن خدمات بیشتر از چیزی میشود که از ما سرویس میگیرند اما هنوز نسبت به قیمتهای جهانی بالاتر هستیم که دلیل آن هم هزینههای ماست که باید بیشتر از این مدیریت کنیم. از طرف دیگر هم باید اندازه بازار بزرگتر شود یعنی هزینه سرمایهگذاری باید برگردد. این اتفاقات خوب دارد رخ میدهد. البته هنوز هزینه شبکه ملی اطلاعات در بستر VPLS در سال مالی جدید هم ضررده است. اما این حوزه گرانی برای ماست ما تلاش میکنیم این بخش ارزانتر باشد برای کمک به تولید محتوای داخلی.
در مورد کیفیت اینترنت چالشهای بزرگی داشتیم اما کیفیت خیلی تغییر کرده این حاصل چه اتفاقی بوده است؟
موضوع خیلی مهم بود و فقط کیفیت اینترنت نبود ما شرایط غیرنرمالی در شبکه داشتیم. ما برخی نقاط در کشور داشتیم که تاخیر (LatencY) آن بیش از تاخیر ارتباط از ایران تا گوگل بود. ما در همان ابتدا مراکز چهارگانه IXP را به وجود آوردیم و بار ترافیک را از روی دوش تهران برداشتیم. کشور را به چهار منطقه تقسیم کردیم و از اپراتورها هم خواستیم تجهیزات را به آن چهار مرکز منتقل کنند. این کار باعث رشد پایداری شبکه شد. دیگر کاربر از شیراز درخواستش به تهران نمیآمد. اما در حوزه بینالملل مشکلات ما پیچیدهتر بود. 70 درصد ترافیک ما از جنوب تامین میشد الان بیش از 90 درصد از دیتاسنترهای اروپا تامین میشود. این هم به دلیل رفتار کاربران ماست که به سرویسهای غربی بیشتر تمایل دارند. ما از مسیر چابهار که بخش عمده ترافیک ما را تامین میکرد با 120 میلیثانیه به فرانکفورت میرسیدیم در حالی که در شمال ما مسیری داشتیم که تا فرانکفورت را با 40 میلیثانیه میدیدیم. همین تاخیرها هزینههای فراوانی را به کشور تحمیل میکرد. ما ترافیک جنوب را به 30 درصد کاهش دادیم و شمال را به 70 درصد رساندیم. استراتژی مسیریابی ما هم مشکل داشت سال گذشته با یکی از IXPهای بینالمللی بزرگ قرارداد بستیم. حذف واسطهها باعث رشد قابل توجه کیفیت مسیریابی است. یعنی شما میدانید که برای دیدن گوگل به محض خروج از شبکه زیرساخت مستقیما به شبکه گوگل متصل میشوید نه شبکههای واسط دیگر. تحولی که در عرصه اینترنت کشور دیدید حاصل این تغییرات بود.
درباره شاخصهای اینترنتی و تغییر آن آماری دارید؟
میانگین شاخص اتصال ما در زمانی که من به شرکت آمدم تقریبا 160 میلیثانیه بود الان متوسط سرعت ما به 91 میلیثانیه رسیده است. پایداری شبکه هم مهم است دیگر از کوسه و لنگر خبری نیست. البته هنوز تا رسیدن به شاخصهای بینالمللی فاصله داریم و باید CDNهای بینالمللی را به داخل ایران بیاوریم.
متوسط سرعت اینترنت ایران از ۱۶۰ میلی ثانیه به ۹۱ میلی ثانیه رسیده استر
این CDNها که بحثشان با تلگرام خیلی پرسروصدا شده میتواند شامل شرکتهای بزرگی مثل گوگل هم باشد؟
بله شامل همه میتواند باشد چون یک مدل تجاری است و باید به تفاهمی برسیم. شورای عالی فضای مجازی هم در این زمینه اجازه داده و CDN تلگرام که در ایران مستقر شد از نتایج همان موضوع بود. ما الان با این کار پهنای باند کمتری مصرف میکنیم و کیفیت بهتری به کاربران ارائه میدهیم. این فرهنگ رشد الان در زیرساخت کاملا جا افتاده مثلا اینکه گزارش میدهند به دلیل این اقدام 3میلیثانیه بهتر شدیم این یعنی مدل فکر کردن سازمانی عوض شده و این دستاورد ماست.
در برنامهتان برای وزارت ICT برآوردی از حجم از بازار ICT ارائه دادهاید که در آن بازار 360 هزار میلیارد ریالی، سهم مخابرات 72 درصد و سهم نرمافزار در حد نیم درصد برآورد شده است. مطابق برنامه ششم سهم اقتصاد از ICT باید به 100تریلیون تومان برسد. این میزان سهم برای مخابرات به نظر شما مناسب است یا باید به سمت سرویسهای آیتی و اپلیکیشنها و نرمافزار میل کند؟
الان حدود 25 هزار میلیارد تومان از بازار ایران مربوط به مخابرات است ولی در کشورهای پیشرفته حجم مخابرات حدود 50 درصد بازار است. اصل فلسفه توسعه شبکه این است که ما بخش خدمات را بزرگ کنیم و انتقادی است که به وزارت ارتباطات وارد است. اینکه وزارت ارتباطات بخش فناوری اطلاعاتش پررنگ نیست.
ولی در خود برنامه شما هم شاهد همین رویکرد هستیم.
برداشت شما درست است اما کامل نیست. بر اساس مدل OECD چارچوبی که در بازار دنیا داریم سهم فناوری اطلاعات در اشغال 78/ 1 درصد است، در ایران سهم اشتغال حوزه فناوری اطلاعات 2 دهم درصد است. ما در سال 1391 بالغ بر 45 هزارشغل داشتیم که درسال 1394 به حدود 50 هزار شغل رسید و در سال 95 ناگهان دوبرابر شد و به 100 هزار شغل رسید. این به دلیل توسعه زیرساختهاست اما اگر ما بخواهیم این حوزه را توسعه بدهیم نیازمند این هستیم که بخش فناوری اطلاعات را بزرگ کنیم. ما الان تعهد 100 هزارشغل فناوری اطلاعات سالانه بر اساس برنامه داریم و این را نمیتوانیم دیگر در بخش مخابرات انتظار داشته باشیم و طبیعتا بخش فناوری اطلاعات و به خصوص فضای کسبوکارهای نوپاست، اما در برنامه نمیتوانیم فقط حرف بزنیم و نیاز به شاخص داریم، واقعیت این است که در حوزه مخابرات شاخص دادن راحت است و من هم در برنامه ارائه کردهام اما در حوزه فناوری اطلاعات اندازه وجود ندارد، بنابراین اگر آمار میدادم و میگفتم به این عدد برسیم ممکن است حرف دقیقی نزده باشم. اما مکررا تاکید شده که مسیر حرکت اشتغال و حرکت به سمت انقلاب فناوری و اقتصاد دیجیتالی است
در مصاحبهها و توییتهایتان روی کسبوکارهای نوپا (استارتآپها) خیلی تاکید میکنید برای این حوزه برنامه خاصی دارید؟
بله راهی به جز این نداریم. شما نگاه میکنید میبینید دستاورد دوره هر وزیری یک حوزه مخابراتی بوده است. مثلا دستاورد آقای معتمدی ایرانسل بوده است. تصور من بر این است که در دوره ما باید تعدادی شرکت یونیکورن (اصطلاحا به شرکتهایی که ارزش بالای یک میلیارد دلار دارند گفته میشود) ایجاد کنیم. استارتآپها 90 درصدشان شکست میخورند و تعداد کمی رشد میکنند. به نظر میرسد موجی که باید در این دوره ایجاد کنیم ایجاد تک شاخها یا غولهای تکنولوژی است که اینها بازار ایران را شکل بدهند و ظرفیتهایش هم موجود است. مثلا در حوزه تجارت الکترونیکی یا اقتصاد مشارکتی این ظرفیت وجود دارد.
فکر میکنید وزارت ارتباطات میتواند چه کار کند تا غولهای استارتآپی ایجاد شود؟
در وزارت ارتباطات یکی از بزرگترین موضوعات تسهیل شرایط تجارت و استفاده از ظرفیت بانکی برای حمایت مالی است. ما در کنار این باید سرمایهگذاریهای خارجی را تسهیل کنیم. بحث چارهاندیشی و تغییر نظامهای فکری در حوزه مالکیت معنوی و حریم خصوصی هم بسیار مهم است که در برنامه من به آن اشاره شده است. بزرگترین کمکی که ما میتوانیم به استارتآپها بکنیم رفع موانع رشدشان است.
مهمترین کاری که برای استارتاپها میتوانیم بکنیم رفع موانع است
از میان استارتآپهایی که در الکامپ امسال شرکت کردهاند مهمترین موانعشان را سوال کردهاند و 32 درصد که بیشترین میزان پاسخ دهندگان نیز هست به چالش تامین مالی سرمایه و سرمایهگذار مخاطرهپذیر اشاره کردهاند. در دولت آقای واعظی بحث جنبش ایجاد اپلیکیشن راه افتاد بعد به این نتیجه رسیدند که اگر بستر ارتباطی و اینترنت را فراهم کنند این توسعه خود به خود رخ خواهد داد.
الان ایده من هم همین هست. شما موانع را برطرف کنید باعث رشد میشود.
بله فراهم کردن بسترهای فنی باعث ایجاد رشد مصرف شد، اما بحث تولید کجا قرار میگیرد. مثلا تولید نرمافزار، تولید فکر، تولید علم (در حوزه تکنولوژی)، مالکیت معنوی اینها زیربنا و مایه توسعه بازارند.
طبیعی است چه باید کرد، باید لایحه تنظیم کرد با مجلس تعامل کرد و به نتیجه رسید. همین امروز جلسهای با دکتر صادقی و برخی نمایندگان دیگر داشتیم. خود آقای صادقی تخصصشان در همین حوزه مالکیت معنوی است و بخشی از صحبتهای ما صرف این شد که مثلا قانون ما در حوزه کپی رایت مربوط به 1348 است و قانون تجارت الکترونیکی تعمیمهایی به حوزه دیجیتال داده اما این کفایت نمیکند و محاکم به این حوزه رسیدگی نمیکنند. اینکه ما چطوری حل میکنیم مثلا موضوع کپی رایت را باید کار حقوقی کرد.
در بحث تولید چطور؟
اینکه بگوییم شرکتها در چه حوزهای بیایند برای کار وظیفه ما نیست ولی ما چند مکانیزم حمایتی میتوانیم در نظر بگیریم؛ پروژههایی که ایجاد آنها برای حاکمیت مهم است مثل ایجاد نقشه این را باید بهعنوان پروژههای حمایتی تعریف کنیم. بعد نظام مالیاتی ونظام بیمهای برای استارتآپها درست کنیم و یک نظام مالی مشخص در کنار اینها بگذاریم. خوشبختانه در بخش نظامهای آموزشی کارهای خوبی صورت گرفته و مراکز رشد و شتابدهی در کشور جا افتاده و کار میکنند. در حوزه نظام اقتصادی ما باید از ظرفیت پستبانک در بخش استارتآپها استفاده کنیم. اخیرا مجلس اجازه برداشت 5/ 1 میلیارد دلار را از صندوق ذخیره ارزی داده که پست بانک 25 درصد این را میتواند جذب کند و بخشی از این مبلغ را در مناطقی میتوان حرکتهای مشارکتی در حوزه کسبوکارهای نوپا انجام داد. نکته دیگر تغییر ساختار سازمان فناوری به سازمان توسعهای است. سازمان فناوری امروز پیمانکار دولت الکترونیکی است که آن هم قابلیت برونسپاری دارد. ما باید سازمان فناوری را به سازمان توسعهای تبدیل کنیم که دغدغه تامین حقوق 650 نفر از کارکنانمان را نداشته باشیم. باید این سازمان به سازمان اقتصاد دیجیتالی تبدیل شود.
با خود بچههای استارتآپی از نزدیک آشنا هستید؟
جلسات زیادی داشتم. با آپارات و کافه بازار و فینتکها یا مجموعههای خدمات ارتباطی شهری آشنا هستیم.
بحث شبکههای اجتماعی و فیلترینگ یکی از چالشیترین بحثهای دولت بود. از فشار برای مسدود کردن شبکههایی چون تلگرام یا بحثهای دیگر که حتی به توسعه در این بخش نیز فشارهایی وارد کرد. شما در مرکز این بحث قرار داشتید تحلیلتان از این فضا و راه حل برونرفت از آن چیست؟
ما دو فضا داریم یکی فضای پیام رسان و دوم فضای رسانه. ما چون همه شبکهها را بستهایم و فقط یک شبکه پیام رسان را باز گذاشتهایم آن پیامرسان به رسانه تبدیل شده است. فضای رسانه هم طبیعتا سیاسی است و فشار سیاسی هم به خود پیام رسان وارد میشود. از طرف دیگر پیام رسان یک حوزه درآمدزا و خوب با قابلیت محلیسازی است، اما چون انگیزههای سیاسی وجود دارد فشار برای مسدود کردن و محدود کردن اجازه استفاده از این ظرفیت را نمیدهد. ما یک قطب ایجاد کردهایم به اسم تلگرام و همین تلگرام الان رسانه ما هم شده و بسیار بزرگ هم شده است. به لحاظ شکلی غیر معمول است که یک سرویس همه چیز را به سمت خود بگیرد. در کشورهای دیگر حداقل چند سرویس بزرگ چنین نقشی را بر عهده دارند. به نظر میرسد اگر قوه عاقله نظام به جمع بندی برسد، این انحصاری که ذاتی درست کردهایم برای تلگرام را با اجازه دادن به دیگران خواهیم شکست.
تلگرام الان تنها رسانه ما شده باید انحصار آن را با اجازه دادن به سایر شبکهها بشکنیم
ما الان در ایران آپارات را با یک ظرفیتهایی داریم اما صحبتی که هفته قبل هم کردم این است که یوتیوب را هم میتوانیم با رعایت ظرفیتهای فرهنگی در کشور استفاده کنیم. در هیات مدیره رایتل هم که بودم فشار زیادی در مورد رفع انحصار رایتل از نسل سوم موبایل وارد میشد و اعضای هیات مدیره مخالف بودند. تنها کسی که موافق شکسته شدن این انحصار بود من بودم چون استدلالم این بود وقتی این کیک بزرگ شود سهم رایتل هم افزایش پیدا میکند. رایتل روزی که رفع انحصار شد 500 هزار مشترک داشت و بعد از یک سال تعداد مشترکانش به 6 میلیون رسید و درآمد این شرکت از ماهی 6 میلیارد به 60 میلیارد رسید. این نتیجه رفع انحصار است. در جهان رسانه شما باید در دنیا اثر بگذارید وقتی مثلا در عربستان حرفی زده میشود درباره جمهوری اسلامی، ایرانیها باید مقابله کنند و حرف بزنند.
همه مردم دنیا که در تلگرام نیستند. الان همه راحت از خارج میآیند و در تلگرام حرفشان میزنند در مقابل راهی برای صحبت مردم در بیرون (از کشور) نیست. این طراحی نادرست رسانهای حاکم بر جامعه است که باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی درباره آن بحث شود و باز و بسته شدن توییتر در این فضا مشخص شود. من یک گزارش میخواندم که از لحاظ سالم بودن توییتر و یوتیوب جزو سالمترین شبکههای اجتماعی بود و اینستاگرام وضع خوبی نداشت اینجا اما این دو شبکه مسدود شده است. باید در این مورد کار کرد و البته فقط هم به این معنا نیست که صرفا به سراغ رسانههای بسته شده برویم باید با خلاقیت راههای توازن فضا را پیدا کنیم.
بعد از مصاحبه
در پایان مصاحبه بخشی از مشکلات مطرح شده در یکی از گروههای تلگرامی استارتاپی ( استارتاپ فاندرز ) به خصوص در بخش مالیات و فینتکها را به به وی نشان دادم و پیشنهاد دادم برای این گروه و در واقع برای همه بچه های استارتاپی یک پیام ویدیویی ضبط کنیم بلافاصله قبول کرد و حاصل آن ویدیوی زیر است که در آن مستقیما با خود آن ها صحبت میکند :