تکنولوژی

استراتژی ساده استیو جابز برای رسیدن به خواسته‌ها

نام نویسنده: Glenn Leibowitz

فیلم معروفی از صحبت‌های استیو جابز در یوتیوب وجود دارد که در آن داستانی را از دوران 12 سالگی خودش تعریف می‌کند. در آن سن او به‌دنبال قطعاتی برای ساختن یک ابزار الکترونیکی بود که قرار بود فرکانس‌سنج باشد. او تعریف می‌کند که چطور شماره بیل هیولت، موسس شرکت هیولت پاکارد را به دست آورد و با او تماس گرفت. شرکت HP در آن زمان قطعات مورد نیاز او را داشت. او بعد از معرفی خودش یک راست سر اصل مطلب رفته و گفته بود: «من می‌خواهم یک فرکانس‌سنج بسازم و می‌خواستم بدانم آیا شما قطعاتی را که نیاز دارم دارید؟» بیل نه‌تنها قطعاتی را که جابز نیاز داشت به او داده بود، بلکه تابستان همان سال در شرکت HP شغلی را در قسمت خط مونتاژ برای او در نظر گرفت. جابز در فیلم می‌گوید: «انگار در بهشت بودم.»

نمونه‌های اینچنینی زیادی در زندگی من وجود داشته که برای مطرح کردن چیزی که می‌خواستم با خودم در تقلا بودم و همیشه از اینکه درخواستم رد شود می‌ترسیدم و حتی خودم را برای اینکه باید چنین درخواستی داشته باشم یا نه، اذیت می‌کردم. اما در بیشتر این موارد، چون در نهایت خواسته‌ام را مطرح کردم، نتیجه بسیار مثبتی گرفتم.  یکی از این موقعیت‌ها زمانی بود که از همکلاسی‌ام در مدرسه کسب‌وکار، اسم هتلی را پرسیدم که قرار بود یک شرکت مشاوره در آن رویدادی را برای استخدام تعدادی پرسنل برگزار کند. سپس بدون دعوت در آنجا حاضر شدم و جسورانه کنار کسی نشستم که در نهایت کارفرمای من شد (البته بعد از هشت مصاحبه شغلی فرساینده). همچنین زمانی را که تمام جرأتم را به خرج دادم تا اولین درخواستم را برای ارتقای شغلی مطرح کنم فراموش نمی‌کنم. این کارم بعد از چهار سال انتظار برای ارتقا صورت گرفت و به پیشرفت شغلی قابل توجهی منجر شد. البته باید بگویم به‌خاطر مطرح نکردن صریح برخی خواسته‌هایم شکست‌ها و ناامیدی‌های بزرگی را هم تجربه کردم. امروز هم گاهی از این کار عقب می‌کشم و برخی فرصت‌ها را از دست می‌دهم.

درخواست کردن چیزی که می‌خواهید، آن هم در زمان مناسب، یک هنر است. تشخیص این که افراد چه چیزی نیاز دارند و ارائه یک پیشنهاد باارزش به آنها می‌تواند استراتژی ارزشمندی باشد در راستای «بله» گرفتن برای کاری که به‌دنبال آن هستید. بسیاری از افراد فکر می‌کنند «چطور بفهمم هدفم چیست یا چه چیزی می‌خواهم؟» اگر چیزی که به ذهنتان می‌رسد باعث سرخوشی می‌شود و فکر کردن به آن در آینده‌تان باعث می‌شود هیجان‌زده و امیدوار شوید، بدانید چراغ سبز گرفته‌اید. سپس بدون هیچ تردیدی به سوی آن احساس گام بردارید. هدفتان باید یک چالش باشد و حتی کمی شما را بترساند. من در ضمن یاد گرفته‌ام که خیلی از افراد دوست دارند زمان، ایده‌ها یا حتی پولشان را در اختیار دیگران بگذارند، بدون این که در عوض آن، انتظار گرفتن چیزی را داشته باشند. در واقع، من دریافته‌ام که بسیاری افراد، از مفید بودن و کمک کردن به دیگران احساس رضایت شخصی می‌کنند. شاید این ارزشی باشد که از والدینشان یاد گرفته‌اند. شاید این موضوع ریشه در اعتقادات مذهبی آنها داشته باشد و شاید این بخشی از شخصیت آنها باشد.

استیو جابز در این فیلم می‌گوید: «هیچ وقت با کسی مواجه نشده‌ام که بگوید نه و سپس تلفن را روی من قطع کند. من فقط درخواستم را مطرح کردم و وقتی هم فردی از من درخواستی دارد، تلاش می‌کنم پاسخگو باشم تا دین قدرشناس بودن خودم را ادا کنم.» بنابراین، به این فکر کنید که چه می‌شود اگر درخواستی داشته باشید. سپس پیش بروید و زمان و انرژی لازم را صرف کنید تا مهارت‌های جدید یاد بگیرید، دانش جدید کسب کنید و چیزهای جدید را تجربه کنید. روی روابطی که برای مطرح کردن خواسته خود نیاز دارید، سرمایه‌گذاری کنید. سپس وقتی احساس کردید زمان مناسب برای مطرح کردن این خواسته فرارسیده، مطمئن شوید همان کاری را که در جهت رسیدن به خواسته‌تان مفید است، انجام دهید: یعنی درخواست کردن.استیو می‌گوید: «بیشتر مردم از اینکه گوشی تلفن را بردارند و برای مطرح کردن خواسته‌شان تماس بگیرند، امتناع می‌کنند. این همان چیزی است که افرادی را که اهل عمل هستند، از افرادی که فقط رویای انجام کاری را در سر می‌پرورانند جدا می‌کند. از طریق افرادی که با آنها تماس می‌گیرید، با راه‌اندازی یک شرکت یا چیزی شبیه این، باید وارد عمل شوید، باید به استقبال شکست بروید، باید آماده شکست کامل باشید. اگر از شکست بترسید، از جایتان تکان نخواهید خورد.»

 

برای ترس نداشتن از مطرح کرده ایده‌تان نکات زیر را فراموش نکنید:

فکر نکنید دیگران ذهنتان را می‌خوانند. شکایت کردن در مورد مشکلات آنها را حل نمی‌کند. چه دوست داشته باشید همکارتان در مورد پروژه تیمی با شما بیشتر مشورت کند و چه خواهان یک نقش ارشد باشید، بسیار مهم است که خواسته خود را مطرح کنید. ما اغلب فرض می‌کنیم همسرمان، رئیس‌مان یا همکارمان ذهنمان را می‌خواند، در حالی که این طور نیست. برای پیشرفت هر رابطه‌ای دو طرف باید خواسته‌های خود را مطرح کنند.  در مطرح کردن خواسته خود جسور باشید. واقعیت این است که افراد به ندرت جرات مطرح کردن خواسته خود را دارند. بنابراین برای کم کردن احتمال رد شدن خواسته خود، آن را محدود نکنید. فقط به نتیجه ایده‌الی که به دست خواهید آورد فکر کنید و سپس شجاعانه آن را مطرح کنید.  چیزی را که می‌خواهید مشخصا مطرح کنید.

در محیط کار، بزرگ‌ترین دلیل برآورده نشدن انتظارات، عدم شناخت است. اینکه از کسی بخواهید کاری را به سرعت انجام دهد، می‌تواند برداشت‌های مختلفی به‌دنبال داشته باشد. بنابراین خواسته خود را به‌طور صریح و بدون ابهام مطرح کنید. «نه» شنیدن را بهانه نکنید. این را تصور می‌کنیم که شما همیشه جواب مثبت از رئیس‌تان نمی‌گیرید. چند بار درخواست ارتقای شغلی کرده‌اید، ولی فایده‌ای نداشته است. وقتی افراد «نه» می‌گویند، آن را یک نظر شخصی تلقی نکنید. حداقل الان می‌دانید کجا ایستاده‌اید و می‌توانید متناسب با شرایط رفتار کنید.  کوتاه آمدن از خواسته‌هایتان به نفع هیچ‌کس نیست. بنابراین برای چیزی که می‌خواهید به دست آورید بجنگید. کسی چه می‌داند… ممکن است به‌زودی به آن برسید.

منبع : دنیای اقتصاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا