تکنولوژی

بنویسیم اینترنت بخوانیم آینده

نام نویسنده: سیدمحمد حسن مقدم فر

سرویس گزارش- شاید چند سالی است که از خودم بی‌اختیار این سوال را می‌پرسم. حواشی کارها، باعث شده که بی‌دلیل، دائم و پی‌درپی در میان تمام سوالاتی که شاید برای تمام مهندسین این مرز و بوم پیش می‌آید، این یک سوال برایم دائمی باشد. ورود ابداعات جدید بشری، به کشورهایی که خود مبدع آن نبوده‌اند، اغلب باعث شده است که فرهنگ استفاده از آن با ورود محصول به کشور وارد نشده و استفاده از آن دچار چالش‌هایی بس عمیق در ساختار اخلاقی، اجتماعی و سیاسی جامعه شود و صد البته این امر برای پدیده نوظهور اینترنت آن هم با این همه حواشی، بعید به نظر نمی‌رسید.

واقعیت آن است که نگاه عمیق به کجایی ما در جهان، بی‌اغراق باعث خواهد شد که استفاده بهینه از ابزار پرتوانی به نام اینترنت سهل‌تر و قابل وصول‌تر شود.

1- اینترنت، چه بخواهیم و چه نخواهیم به عنوان یک پدیده نو در ایران نهادینه شده است. آمارها، اغراق شده باشند یا نه، نمایانگر آن است که رویکرد به استفاده از این پدیده سرعتی وصف‌ناپذیر داشته است. باید بپذیریم که به عوض مخالفت دائم با آن، رویکردی مثبت بدان داشته و راهی پیدا کنیم تا حذف آن را در برنامه نداشته باشیم که حتما نخواهد شد. مشت بر سندان کوفتن است که کارشناسان پیشنهاد دهند و مدیران آوازه‌اش را جهانی نند که با ابزارهای متفاوتی مانند محدود کردن سرعت اتصال، ایجاد اینترنت ملی، پدیده‌های فیلترینگ و فایروالینگ یا محدودیت‌های زیربنایی‌تر که گفتنش در این مقال به صلاح نیست، این پدیده جهانی را کمرنگ یا خوش خیالانه حذفش کند.

2- اینترنت یک بستر ارتباطی است؛ محدودیت ندارد. جاده‌ای دوطرفه است. جاده‌ای دو طرفه که در آن، محدودیتی برای گذر وسایل و اطلاعات وجود ندارد. وجود ندارد که هیچ، روز به روز بر ایجاد گذرگاه‌های آن و عبور‌کنندگانش نیز افزوده می‌شود. دانش قطاری است که نمی‌ایستد. دانش منتظر ما نمی‌ماند. پس بیهوده، خود را سرگرم مقابله با امروز نکنیم. امروز به سرت می‌گذرد و فردا، آنچنان در این فناوری متفاوت است که هرآنچه برای دیروز کرده‌ایم پنبه می‌کند و فراموش مي‌شود. باید فکری اساسی کرد. از اساس، نگاه به اینترنت نیاز به بازبینی دارد. جاده کشیده شده است، مسدود کردن آن به هر نحو، تنها هزینه مجدد کردن است. قوانین و رهگذران را باید آموخت آنچه باید و گرنه جاده برای هیچ‌کس به تنهايی خطرآفرین نیست. هیچ جاده‌ای به تنهايی کسی را نکشته است، رانندگان بی‌احتیاط یا آنان که خبیثانه برای بی‌احتیاطی می‌آیند، با جان مردم بازی می‌کنند. مسلم است که جاده را هیچ‌گاه به علت خطای رانندگانش مسدود نمی‌‌کنند.

3- می‌گویند تیزترین چاوهای جهان، چاقوی جراحان است. اما دشنه جانیان نیز به همان برندگی است پس هرچه برنده‌تر است، اولا مهم‌تر و در ثانی مي‌تواند خطرناک‌تر باشد. از زاویه‌ای دیگر، هرچه مهم‌تر است، خطرناک‌تر و برنده‌تر خواهد بود. این چاقوی تیز اینترنت که می‌تواند به سهولت جان بسیاری از انسان‌ها را نجات دهد، به همان سهولت، چه بسا ساده‎تر، جان بسیاری را نیز می‌تواند بگیرد. بزرگان به دقت و درایت مشکل امروز ایران را نبود زیربنای محکم مفاهیم بدیل جامعه‌شناسانه و اخلاق‌گرایانه هماهنگ با دین و فرهنگ ما عنوان می‌کنند. این کسورات وحشتناک، خود را در پدیده‌های نوین، شبیه اینترنت، به وضح بیشتر نشان می‌دهد. باید بسیار اندیشید. راهکار آنچه می‌کنیم نیست اما نیاز بسیار زیادی وجود دارد که این پدیده را با دورنمايی چنین نظاره‌گر شویم.

4- خلاصه آنکه اینترنت، زیرساختی است که به طور اساسی باید آنچنان محکم و منظم کار کند که دیده نشود. روی آن، این خدمات ارایه شده در این زیرساخت است که دیده می‌شود. این خدمات ارايه شده است که روی این زیرساخت ارزیابی می‌شود، خوب و بد نشانگذاری می‌شود یا بودن و نبودنش رهگیری می‌شود. باید با تمام توان و قدرت، فاصله مثلث سه‌گانه، اینترنت به مثابه یک جاده، خدماتش به مثابه یک وسیله نقلیه و ایجادکنندگانش به مثابه رانندگانا مسیر را، از مصرف‌کنندگان اینترنت به مثابه مسافران جدا کرد. اگر روشن نیست، شاید این جمله روشنگرانه باشد: وقتی راننده‌ای بد می‌راند، او را عوض می‌کنند نه آنکه جاده را ببندند و نه آنکه ماشین را بسوزانند!!

این همه را گفتم تا زین پس اصل ماجرا را بازگو کنم.

ما به صورت وحشتناکی دچار ابزارها شده‌ایم. لااقل، من به عنوان فردی کوچک در این صنعت بی‌انتها که حدود و ثغور آن نیز چندان روشن نیست، به چشم خود دیده‌ام که مثلا در یکی دو سال اخیر نزدیک به 200 میلیارد تومان برای ایجاد ابزارها یا بهینه‌سازی آنها توسط دولت سرمایه‌گذاری شده است اما هیچ هزینه مشخصی برای سرویس‌های روی آن و تعاریفی آنچنانی که در بالا ذکر شده، نشده است.

این اغراق نیست که ما دچار ابزارها شده‌ایم بلکه واقعیتی است که باید به آن به دقت توجه شود و بیهوده ناراحت، دلگیر و پاسخگو نشویم. آنچه هزینه شده است شاید به دیدگاهی، اساسا بسیار اندک هم باشد اما به هر حال از آنچه نیز تامین و راه‌اندازی شده به اندازه توانش هیچ استفاده‌ای نمی‌شود. رویکردهای مثبتی مشاهده می‌شود. مثلا در سیستم بانکی کشور، گذر به بانکداری الکترونیکی سرعت بیشتر گرفته است اما به سهولت می‌توان مشاهده کرد که تمامی بانک‌ها، هزینه‌ای که برای تجهیزات خود کرده‌اند چه مقدار بیش از هزینه‌ای بوده که برای سرویس‌های قابل ارايه روی این تجهیزات به انجام رسانیده‌اند. نه آنکه فکر کنید که نگارنده اعتقاد به هزینه سربه‌سری تجهیزات نسبت به خدمات دارد، خیر، آنچه در این میان مشاهده می‌شود، نبود برنامه مدون برای ایجاد خدمات است. رویکردهای روشن و مثبت، به اندازه‌ای هست که بتوان امیدوار بود اما این رویکرد نیاز مبرمی به تدوین برنامه مدون دارد.

ما دچار چالش جدی با جهان در زمینه محتویات هستیم. نبود زبان مشترک، که جهان به انگلیسی در اینترنت سخن می‌گوید و ما زبان زیبا و بی‌بدیل فارسی را همراه داریم، محتویات قابل استفاده در اینترنت را برایمان محدود کرده است. نمی‌توان صورت مساله محدود بودن دانش زبان انگلیسی در ایران را محو و نمی‌توان اینترنت را محدود به آنانی کرد که به این زبان کم و بیش مسلط هستند. استفاده بهینه از این ابزار، بدون شک در حال حاضر، به علت نبود محتویات مطلوب به زبان مادری، محدود به کسانی شده است که تسلطی هر چند اندک به زبان انگلیسی دارند. این امر نیاز به بازتعریف اساسی در تولید محتوا دارد و بی‌شک دولت در این امر وظیفه غیرقابل اجتنابی دارد.

ما دچار چالش جدی با جهان در زمینه سرویس‌های قابل ارايه روی اینترنت هستیم. سرعت افزایش و گسترش سرویس‌های قابل ارايه در اینترنت بسیار زیاد است. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد ا وجود سایت‌های همه منظوره و سوپرمارکتی شبیه یاهو، دیگر پدیده جدیدی در این امر ظهور کند اما دیری نپايید که نبوغ بشری سایت‌های اجتماعی همچون فیس‌بوک را پدید آورد که چالش‌های اخلاقی در آن، لااقل صدای بسیاری را نه‌تنها در کشورمان که در گوشه گوشه جهان پدید آورده است. شاید کمتر کسی 10 سال پیش فکر می‌کرد که با وجود Mailing Listهای اینترنتی، نیاز به پدیده خدماتی دیگری وجود داشته باشد. اما ظهور پدیده وبلاگ تقریبا تا آنجا پیش رفته است که حتی زنده ماندن Mailing Listهای تخصصی را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است. این در حالی است که گرچه سرویس‌هایی که در ایران روی اینترنت ارايه می‌شود شاید نسبت به سال‌های گذشته رشد خوبی داشته است اما اساسا دیدگاه ارايه خدمات همراه با غفلت بوده و خدمات در اینترنت را خلاصه در حاشیه‌ای از آن قرار داده است. بازنگرش بر تعریف و مفهوم خدمت اینترنتی، هدف بزرگی است که باید لحظه به لحظه جدی‌تر به آن اندیشیده شود.

ما دچار چالش جدی با جهان در مقوله فیلترینگ شده‌ایم. اساسا تکلیف خود را با خوانندگان محترم روشن کنم که با مراجعه به اسناد رسمی موجود در همین اینترنتی که در مورد آن سخن می‌گويیم، فیلترینگ امری مختص ایران یا کشورهایی شبیه ایران نیست. بی‌خود آه و ناله و واسفا به خرج ندهیم که فیلترینگ چرا و به چه علت. اما ما دار چالش جدی با مفهوم فیلترینگ و ارتباط با آن هستیم.

بزرگ‌ترین بلای پدیده آمده در زمینه فیلترینگی، برخورد سلیقه‌ای با آن، بی‌توجه بودن به فناوری از طرف کارشناسان مسوول آن، عدم دانش کافی بدنه کارشناسی که منجر به ارايه راهکارهای دم‌دستی به مدیران می‌شود و عدم احترام به شعور جمعی است. یک بار گفته‌ام که هیچ‌گاه اداره پست را به خاطر آنکه فردی به هر علت، نامه خارج از استاندارد از آن پست می‌کند، نمی‌بندند یا فرآیندی را تعریف نمی‌کنند که تمامی نامه‌ها قبل از رسیدن به مقصد خوانده شود. ایجاد یک کارگروه مشخص از صاحب‌نظران رشته‌های غیرمهندسی، جامعه‌شناسان، رون‌شناسان، اخلاق‌گرایان و کلا صاحب‌نظران حوزه علوم انسانی برای بازتعریف مقوله فیلترینگ نیاز اساسی است. کارگروهی که نه در آن مهندسی وجود داشته باشد و نه سیاستمداری تا با توجه به مفاهیم متقن علوم انسانی مورد تایید تمامی سلايق مثبت کشوری، تعریفی از این عملیات بکنند.

محتویات فارسی‌زبان در اینترنت، سیاست‌زده شده و این بسیار خطرناک است. اما راهکار اصلی مقابله با آن فیلترینگ نیست و بدتر از آن، قطعا راهکار اجرایی آن کمرنگ کردن اینترنت هم نخواهد بود. راهکار اصلی آن تولید محتواهای دیگر قابل استفاده توسط کاربران عادی است. صادق باشیم؛ اگر کاربری عادی در سایت گوگل، کلمه‌ای فارسی را جستجو کند، در پاسخ‌ها اکثرا با سایت‌های سیاسی یا غیر‌اخلاقی مواجه می‌شود. این امر به علت نبود محتوای دیگر است. ما، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، بدون اغراق هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری جدی در تولید محتویات عمومی به زبان فارسی نکرده‌ایم.

آنچه اندکی هم هست، سلیقه بوده است و عشق آدم‌ها که به خاطر دل‌شان چیزهایی را در اینترنت قرار داده‌اند. سرمایه‌گذاری یعنی ایجاد یک خدمت با هدف زنده ماندن از طریق خود. لااقل بنده هیچ سایت Service Oriented جدی را نمی‌شناسم که با یک برنامه کسب و کار محتویات ایجاد کرده و از محل درآمد خود سودآوری داشته و گسترش یابد.

بدتر، وحشتناک‌تر و دردآورتر از مورد بالا آن است که محتویات زبان فارسی اینترنت، غیراخلاقی شده است. ایران، جامعه‌ای اخلاق‌گرا و کاملا دین‌مدار است. ایرانی، بالذات و در فرهنگ نهادینه خود، نسل به نسل، اخلاق‌گرا بوده است. مفاهیم اخلاقی و دین پربرکت اسلام، در درونمایه نسل در نسل کشورمان نهادینه شده است.

از این رو است که بی‌اخلاق‌ترین انسان‌های موجود در فرهنگ ایرانی، در برخورد با مقولات غیراخلاقی، محکم‌تر از با اخلاق‌ترین مردمان برخی دیگر از کشورها برخورد می‌کنند. درصد محتویات فارسی غیراخلاقی موجود در اینترنت، به نسبت کل محتویات موجود در این زبان، وضعی وحشتناکی را به نمایش می‌گذارد. دلیل اصلی آن نیز سهل‌الوصول بودن آن است. اگر کسی بخواهد به عنوان مثال یک سایت تخصصی در هر زمینه‌ای خاص راه بیاندازد، ایجاد محتویات آن بسیار پر هزینه خواهد بود. اما متاسفانه نوشتن یا قرار دادن محتویات غیراخلاقی بسیار بسیار آسان است. راهکار اصلی مواجه با این امر نیز باور کنیم، فیلترینگ نیست که باید فیلتر شود و مقابله. اما راهکار اصلی آن تولید محتوای اخلاقی است. تولید محتوا، تنها راه مقابله با محتوای غیرمطبوع خواهد بود. هیچ پدری به فرزندش نمی‌تواند فرمان دهد که هیچی نخورد که نیاز بدن انسان به خوردن است. اما اگر به او بگوید که نخور، ر آنچه دم‌دستش برسد می‌خورد و از بین می‌رود. این امر باعث شده که نسل جوان این مرز و بوم از بین برود و راهکاری جدی برای مقابله با آن نیز تعریف نشود.

شاید مهم‌ترین نکته! باید فرهنگ استفاده از اینترنت را به کاربران آن آموخت. کاربران باید بدانند که با حضور اینترنت، مفهوم حریم شخصی دچار چالش‌های جدی شده است. بسیاری از جوانان این مرز و بوم را می‌شناسیم که مفهوم حریم خصوصی را با مواجه با اینترنت از دست داده‌اند. در شبکه‌های اجتماعی، ابتدا درد و دل‌ها، عکس‌های خصوصی و اطلاعات شخصی خود را می‌نویسند، به حساب آنکه این دفترچه یادداشتی خصوصی است.

پس از آن کم کم، متویات آن را بین دوستان نزدیک خود به اشتراک می‌گذارند و این امر پس از مدتی از یادشان می‌رود و این فهرست روز به روز بزرگ‌تر می‌شود بدون آنکه ایشان به یاد آورند که چه اطلاعات گرانقدری از شخصی‌ترین عوالمشان را به اشتراک گذارده‌اند. از آن بدتر، ساختار سلسله مراتبی شبکه‌های اجتماعی(و دیگر سایت‌های محتوا محور) و توانمندی‌های جدید موتورهای جستجو، باعث می‌شود که این اطلاعات از دوستی به فردی دیگر که دوستِ دوست ماست، منتقل شده یا در یک جستجوی ساده توسط یک فرد ناآشنا یافته شود و در چشم به هم زدن، شالوده‌ای انسانی یک فرد ناآشنا به فناوری از بین رود.

ما براي فرهنگ استفاده از اینترنت، هیچ چیز به فرزندان و جوانان خود نیاموختیم و تنها به ایشان گفتیم که نکن و بکن. بزرگ‌ترین نکته‌ای که باید به جوانان کشور، در زمینه استفاده از اینترنت، آموخته شود، مفهوم حریم شخصی در این جامعه مجازی است.

کلام طولانی شد، خدا به خیر بگذراند. پدران ما، که خدایشان بیامرزد، به ما آموختند که فرهنگ ایرانی از یکسوی و دین پذیرفته شده ایرانیان از سوی دیگر، هرگز اجباری نبوده و ما به اختیار انتخابشان کرده‌ایم. فرهنگ غنی ایرانی، مقابله و مواجه را هرگز بنا نداشته و ندارد. پس بی‌خود با این ابزار توانمند مقابله نکنیم.

باور کنیم که این اسب زیبای چموش، اگر رام شود، دل‌انگیزترین سواری عمرمان را به ما هدیه خواهد کرد.

منبع : عصر ارتباط

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا