تکنولوژی

نخستین گفت وگوی بعد از وزارت با سید احمد معتمدی

نام نویسنده: علی شمیرانی – شهرام شریف

هفته نامه بزرگراه فناوری – در روزهای پر سروصدایی که حول وضعیت ارتباطی کشور وجد دارد احمد معتمدی وزیر پیشین ارتباطات و فناوری اطلاعات روزهای آرامی را در طبقه هفتم ساختمان نوساز و غول پیکر ابوریحان دانشگاه امیرکبیر می‌گذراند. در اتاق کوچکی که با یک کتابخانه،‌چند صندلی یک رایانه و تعدادی لوح تقدیر تزیین شده او ماه‌هاست به گفته خودش سرش به کار تدریس و تحقیق گرم است. وزیر پیشین ارتباطات در میانه مصاحبه با فلاکس کوچکی از چای از ما پذیرایی می‌کند و مثل گذشته لبخند می‌زند و شمرده حرف می‌زند.

در میانه مصاحبه گاه قرار ملاقاتی را با دانشجوی اخراجی اش تنظیم می‌کند و یا اجازه می‌دهد که کارگران دانشگاه از پنجره اتاقش به بام ساختمان بروند. به گفته خودش چندان خودش را درگیر وقایع روز نمی‌کند و اخبار را جسته و گریخته از همکارانش به‌دست می‌آورد. حالا به قول خودش کاملا احساس آسودگی و آرامش می‌کند و وقت آن را دارد تا اطلاعاتش را در حوزه‌های تدریسش به روز کند. وقتی برای قرار مصاحبه با او تماس گرفتیم علی رغم برخی محدودیت ها حاضر شد سکوت دوران بعد از وزارتش را بشکند . هر چند در میانه مثل همان دوران حاضر نیست با صراحت به برخی مسایل اشاره می‌کند اما از گفتن خیلی موضوعات که می‌تواند در فضای فعلی حساس تلقی شود، ابایی ندارد. با این حال مواردی هم پیش آمد که خواست در مصاحبه منعکس نشود.


×‌پس از خروج از وزارت ارتباطات نامی از شما در محافل آی تی دیده نمی‌شود و در محافل این عرصه نیز چندان خبری از شما نیست،‌ممکن است به ما بگویید وزیر سابق ارتباطات هم اکنون مشغول چه کاری است و با این فضای جدید چقدر کنار آمده است؟

من به سرکار اصلی‌ام برگشته‌ام، البته در دوران مسوولیت هم هیچ وقت ارتباط خود را با دانشگاه قطع نکرده بودم و حداقل یک درس را برای تدریس و پروژه‌های کارشناسی ارشد و دکترا داشتم.
ضمن این‌که قبل از این‌که وزیر شوم 15سال معاون وزیر علوم و تحقیقات بودم و دو نصف روز در اینجا حضور داشتم. در این 4-5 سال هم یک نصف روز کامل به دانشگاه می‌آمدم و در جریان مسایل دنشگاه بودم، بنابراین محیط تازه‌ای برای من نیست.
ولی از آن‌جهت که بعد از 20 سال در مسوولیت‌های سنگین، مسوولیت‌های اجرایی را رها کردم، یک فضای تازه‌ای برای من باز شده که بسیار لذت‌بخش است، به هرحال شاید لازم بود در کشور ما با شرایطی که هست و کار سخت‌اجرایی – هرچند سالی دورشدن از کار اجرایی، پیدا شدن فرصت مطالعاتی و مقداری تجدیدقوا ،خوب است -الان برای من خیلی جالب بود و بیش از اندازه‌ای که فکر می‌کردم، جذاب است.

پس درحال حاضر خود را برای فرصت مناسب‌تر و مسوولیت تازه‌تر آماده می‌کنید؟
نه این‌قدر، وضعیت فعلی به ما مزه می‌کند، شاید دیگر به کار اجایی برنگردیم، البته باید شرایط هم دیده شود ولی به هرحال شرایط جدید برای من شرایط خوبی است.

نقطه اوج و قله کار وزارتی خود را در کجا می‌بینید؟ چه کاری را می‌خواستید انجام دهید ولی فرصت نکردید؟
پاسخ دادن به سوال اول شما برای من سخت است، چون فعالیت‌ها را یک زنجیره‌ای می‌بینم که اگر یکی از آن‌ها قطع باشد، دیگری هم نمی‌تواند انجام شود، مثلا نمی‌توانید بگویید تلفن همراه خیلی مهم است ولی زیرساخت مهم نیست.اگر زیرساخت مهم است، تلفن ثابت یا اینترنت هم مهم است زیرا یک کشور نمی‌تواند تلفن همراه یا زیرساختش خوب باشد، اما سرویس‌های آن خوب نباشد،این‌ها به تنهایی معنی ندارد.

اگر بخواهیم سرویس خوب ارایه دهیم، باید زیرساخت خوب فراهم شود، بنابراین محقق‌شدن همه این‌ها باید یک ساختار خوب و تشکیلات مناسب داشته باشد.

در مورد بخش‌های مختلف باید بگویم چون کارها را به رویه معمول خود انجام داده‌ایم و اختراع هم نکردیم، دیدیم دنیا چه کار کرده ما هم همان کار را کردیم، البته ویژگی‌های خاص کشور خودمان را هم در آن دخیل کردیم.کلا در چند محور هم‌زمان شروع کردیم و فکر کردیم اگر نتوانیم در یکی از این‌ها جواب بگیریم بقیه هم متاثر ازآن خواهند شد.یکی در بحث تشکیلات بود که فکر می‌کردیم یک تشکیلات قدیمی نمی‌تواند جواب‌گوی شرای فعلی باشد که در دل آن بحث خصوصی‌سازی، بحثی جدی بود که شاید بتوانیم این بحث را جدا کنیم. در همین ساختار، تعامل با دنیا و استفاده از تجربیات مشاورین داخلی و خارجی در بخش‌های مختلف مورد توجه قرار دادیم.

در بحث ساختار سه بخش داشتیم، در بخش سرویس‌دهی و فنی بحث جدی “زیرساخت” بود، “تلفن‌ثابت”، “همراه”، “اینترنت” هم همین‌طور که همگی با یکدیگر شروع شدند و به یک میزان اهمیت داشتند، شاید کارهای دیگری هم بود که به لحاظ کم‌اهمیت بودن آن‌ها را کنار گذاشته یا در اولویت‌های بعدی گذاشتیم.اما همه این ‌کارها را با یکدیگر شروع کردیم، ولی در دل این‌ها نیز اولویت‌بندی کردیم که اگر لازم شد توضیح می‌دهم. بنابراین نمی‌توانم واقعا تفاوت بگذارم و بگویم تلفن همراه بهتر یا مهم‌ترین کار ما بود یا زیرساخت. خودتان نیز اگر دقت کنید می‌بینید که در جایی‌که مسایل به‌صورت زنجیروار به هم متصل می‌شوند، هرکدام را که اهمیت ندهید، بقیه زنجیره گسسته می‌شود.

نگفتید چه می‌خواستید انجام دهید که نتوانستید و یا فرصت نشد؟ آیا کار نیمه تمام در وزارت‌خانه مانده بود؟
به آن‌هایی که هدف‌گذاری کردیم، رسیدیم، چون یک بعد هدف، زمان است، در آن مقطعی که آخر کار دولت بود و آخر برنامه سوم، به آن چیزی که پیش‌بینی کرده بودیم، رسیدیم و اگر هم اختلافی ود جایی بیش‌تر و یا کم‌تر بود، ولی در کل راضی بودیم.

اما برخی از هدف‌هایمان به زمانش نرسید، مثل به‌روز شدن تحویل تلفن ثابت و همراه، طبیعی بود که در برنامه ما نمی‌گنجید که در برنامه سوم یا تا آخر دولت به آن برسیم، بنابراین این موضوع را در دو برنامه مدنظر قرار دادیم که خود به خود ناتمام ماند.ولی زیرساخت‌با چندماه اختلاف با برنامه سوم در مردادماه آماده شد.

‌دریکی از مصاحبه‌ها گفتید دوست داشتید مشکلات تلفن همراه را برطرف می‌کردید، اما نتوانستید؟

بله درسته، چون از دید ما در مقابل اهدافی که داشتیم بحث خیلی مهم نبود، اما از دید مصرف‌کننده این مسله خیلی مهم بود.البته این‌که می‌گویم مهم نبود نه به این معنی که نظر مصرف‌کننده برای ما مهم نبود، بلکه کارهایی باید انجام می‌شد که مقدم‌تر بود و انجام شد.در تهران 5-6 ماه عقب بودیم که دلیل منطقی هم داشتیم ،از دید من یک شکل و از دید شما ممکن است شکل دیگری داشته باشد.اگر یک اجباری برای ما اتفاق نمی‌افتاد، شاید ما زودتر می‌رسیدیم، اما اگر آن اتفاق نیفتاده بود فکر می‌کنم به این هدفمان نیز می‌رسیدیم.

آن اتفاق چه بود؟
اتفاق بدی نبود، بحث فروش 6/5 میلیون تلفن‌همراه بود.
نظر ما این بود که بهینه‌سازی شبکه بر بحث کمی اولویت دارد، هرچند که با بحث کمی جواب مرم ساده‌تر است، ولی معتقد بودیم اولویت با بهینه‌سازی است. برای فروش‌ها با وزارت دارایی مقداری اختلاف‌نظر پیدا کردیم، چون آخرسال بود و روی این پول حساب کرده بودند. البته ایرادی نداشت، اما ما معتقد بودیم بعد از 6/5 میلیون ثبت‌نام باید مردم را تشویق به پس‌دادن فیش‌ها کنیم، ولی مجبور شدیم این‌کار را نکنیم.

بعد از پس‌دادن، مسوولیت ما به واگذاری پنج میلیون تلفن همراه رسید که البته این حرکت هم مثبت بود و قیمت تلفن همراه را کاهش و به نیاز مردم هم پاسخ داده شد. در شهرستان‌ها هم توانستیم کیفیت شبکه را به حد استاندارد برسانیم، در تهران هم نسبت به اوایل کار حدود 40 درد بهبود داشتیم ولی نتوانستیم به حد استاندارد برسیم. ولی دلم می‌خواست کل شبکه، حداقل استاندارد را داشته باشد و بهتر بود که از حداقل استاندارد کمی فاصله بگیریم و می‌توانست قابل قبول باشد. خودمان هم می‌دانستیم که دیگر این اتفاق نخواهد افتاد، خیلی تلاش کردیم که شاید بشود جبران کرد که در شهرستان‌ها توانستیم اما در تهران، نشد. ولی اگر آن فروش از سه میلیون بیش‌تر نبود که پیش‌بینی ما هم 5/2 میلیون بود، اما تا سه میلیون هم می‌توانستیم با همان تجهیزات به حد استاندارد برسیم.

ولی طبیعی بود دو میلیون بیش‌تر را نمی‌توانیم، خصوصا وقتی‌که 40 درصد فروش در تهران بود، می‌دانستیم خیلی بعید است که بتوانیم به حد استاندارد برسانیم.

چرا مشکل اصلی شبکه را هیچ‌وقت عنوان نکردید؟
پاسخ خیلی ساده و واضح است. برای این‌که شبکه‌ای خوب یا بد کار کند دو سه دلیل می‌تواند وجود داشته باشد.

یکی طراحی بد از ابتداست، دوم بد اجراکردن آن و سوم طراحی خوب با اجرای بد است، چهارم هم می‌تواند نگهداری بد شبکه باشد. ولی می‌شود که هم خوب طراحی ، اجرا و نگهداری شود، ولی تعداد و ظرفیت شبکه به ظرفیت تلفن‌های همراه نخورد. ما همه این عوامل را داشتیم، در شروع کار که بیش‌تر بررسی کردیم، متوجه شدیم طراحی غلط است، بعد که مشاور خارجی گرفتیم، دیدیم حدود 40 درصد کمبود ظرفیت دیده شده، در اولین قدم ،درسالی که یک میلیون و 200 هزار شماره فروش داشتیم ، این را جبران کردیم، هم‌زمان با آن خرید را انجام دادیم و شبکه را اصلاح کردیم و 60 درصد آنتن‌های تهران جابه‌جا شد، چون جای قرارگرفتن آن‌ها هم خوب نبود.

با این وجود شبکه همواره در دوران مسوولیت شما با مشکل مواجه بود؟
خیلی مشکلات ریز دیگر وجود داشت ، در شهرستان‌ها نمی‌گویم 100 درصد، ولی بالای 85 درصد مشکل حل شد.

معضل اساسی دیگری که داشتیم مربوط به پیاده‌سازی بود ، می‌توانم بگویم شاید 70 درصد آن را انجام دادیم و دلیل اصلی انجام نشدن بقیه آن‌هم، جواب ندادن ساختار ما بود.

واقعیت این است که ما هم نیروهای کافی نداشتیم ، بر اساس استاندارد هر سایتی که خراب شود باید بعد از حداکثر 2-3 ساعت درست شود. تا 2-3 سال که ما نرم‌افزار OMC را نداشتیم نمی‌دانستیم که خرابی در کجاست. این نرم‌افزار جزو تحریم بود که توانستیم تهیه کنیم و الان OMC ما کامل است و در هرجای کشور که مشکلی برای BTS پیش بیاید از طریق این نرم‌افزار عیب آن از ساده ترین قسمت تا نوک آنتن مشخص می‌شود.

پیش از تهیه این نرم‌افزار2-3 سه روز طول می‌کشید تا ما بفهمیم که اصلا خرابی وجود دارد یانه؟ همه خرابی‌ها هم خودشان را نشان نمی‌دادند. در مورد سرعت در تعمیر هم خیلی فشار گذاشتی و تا حدودی جواب داد.

ولی دلایل مختلفی دیگری نیز وجود داشت ، بالاخره سیستم دولتی است و شما نمی‌توانید اضافه‌کار بیش از حد بدهید ، که در صورت این‌کار ، باید به دادگاه جواب می‌دادید.

حالا هرچه‌قدرمی‌شد از بودجه‌های در اختیار، وزیر استفاده می‌کردیم، ولی به‌هرحال این تمهید هم مشکلات خود را داشت، البته دوستان همکاری می‌کردند و پول هم نمی‌گرفتند، چون ما نمی‌توانستیم پرداخت کنیم، با این‌حال بالاخره نتوانستیم یک سیستم قوی روپا درست کنیم. جمع‌بندی ما هم این بود که بیش‌تر از این نمی‌توان به‌سیستم فشار آورد، هم‌کمبود نیرو، و هم در ساختار دولتی مشکل دشتیم، و بالاخره تصمیم گرفته شد GC پیدا کنیم و جزو قرارداد‌ها باشد تا بخش‌خصوصی به نگهداری بپردازد و وزارتخانه نظارت و کمک کند، این بخش 65تا 70 درصداصلاح شد.

یک مشکل اساسی دیگر هم کمبود تجهیزات در شبکه ما بود که در آخرین سفارش اگر درحد 3میلیون دایر می‌شد، این کمبود رفع می‌شد، اما چون این اتفاق نیفتاد در سفارش بعدی دیده شد. واگذاری GC ها هم کاری بزرگ در بخش خصوصی‌سازی وزارتخانه بود .GC ها آمدند و کلید دردست گرفتند علاوه بررفع کمبودها که طبق طراحی جدید پیش‌بینی شد تا در واگذاری‌های بعدی از آن استفاده شود.

بنابراین اگر کار GCها به اتمام برسد مشروط براینکه واگذاری‌های جدید صورت نگیرد. حدود 5/3 تا 5/4 میلیون مازاد برظرفیت خواهیم داشت و معنایش این است که کمبودها را پوشش کامل می‌دهد.

در کارهای قبلی آن‌چه که کمبود داشتیم. 50تا 60 درصد را جبران کردیم و بقیه آن را نیز قرارداد بستیم و پرداخت‌هایش را طبق قراردادها انجام دادیم که هم‌این GCهایی هستند که الان نیز درحال کارند که باید تیر و مرداد قراردادشان تمام شود که البته ممکن است تاخیر هم داشته باشند.

درزمینه موبایل الان به‌نظر می‌رسد سیاست‌گذاری‌ها با تغییر مدیریت دچار تحول می‌شود و به‌ نوعی سیاستی که در یکی دو دولت پی‌گیری می‌شده و به‌جایی رسیده کنار گذاشته می‌شود.

به‌نظر شما با توجه به شناختی که از شبکه تلفن‌همراه دارید واگذاری 8 میلیون سیم کارت در کشورما در طی یک‌سال و انتظار دریافت کیفیتی متناسب معقول است یا خیر؟
من درجریان برنامه‌ریزی‌که امسال برای موبایل صورت گرفته نیستم ولی می‌توانم بگویم کار بسیار سختی است و اگر من بودم نمی‌توانستم یعنی باشناختی که از کشور و توانایی کشور چه دربخش مخابرات و چه با کمک GCها و بخش خصوصی دارم که اگرGCها نباشند ظرفیت شبکه‌سازی شرکت مخابرات 1تا 5/1میلیون بیش‌تر نیست و واقعاً عوامل آن را نداریم و شرکت مخابرات ایران که باید کارهای دیگری را هم انجام دهد و اگر همین میزان را هم نجام دهد کاربزرگی کرده ضمن این‌که کاری را که به‌بخش خصوصی واگذار کرده باید نظارت کند، هدایت و حمایت کند و بودجه‌اش را تامین کند خود مسوولیت بزرگی است.

هم‌اکنون نیز پاسخ‌گویی به 10میلیون مشترک برای یک سیستم جوان که عواملش را هم ندارد کار مشکلی است و به‌هرحال 1تا 5/1میلیون ظرفیت مخابرات است.

با GC ها چطور، ظرفیت ما چقدر است؟
با GCها فکر می‌کنم الان چهارمیلیون ظرفیت‌سازی در سال داریم.

یعنی بااین سیستم فعلی مخابرات سالانه فقط 1میلیون سیم‌کارت می‌توان به‌ظرفیت موجود اضافه کرد؟
بله‌، ظرفیت‌سازی در برنامه دوم حداکثر آن‌چه اتفاق افتاد 150هزار شماره واگذاری بود یعنی تا سال 78که یعنی یک‌سال ثبت‌نام یک‌سال واگذاری که در دوسال 300هزار تا حداکثر فروش بوده که بعدهم متوجه 30-40درصدکمبود تجهیزات شدیم که اگر از آن کم کنیم می‌شود 110هزارظرفیت‌سازی در برنامه دوم به‌همین دلیل هم 400 هزار شماره بیش‌تر نتوانستیم واگذار کنیم. دلیل آن هم درخواست بالا و قیمت بالای موبایل – یک و نیم تا دو میلیون تومان – بود.
درسال 84ما 5/3تا4میلیون موبایل واگذار کردیم و به طور متوسط می‌توان گفت آن‌چه تا سال84 اتفاق افتاده 5/2تا 3میلیون ظرفیت‌سازی شده که باتوجه به این‌که از 100تا 120 هزار ظرفیت‌سازی به 5/3 میلیون ظرفیت رسیده کار بزرگی هم بوده است.

درحال‌حاضر رسیدن به هشت میلیون واگذاری در سال حتی با وجود GC‌ها کار سنگینی است البته می‌شد این موضوع در بودجه پیش‌بینی شود.یعنی اگر قرارداد ما با GCها که قراردادی 7میلیونی بوده را 10میلیون درنظر می‌گرفتیم بازهم از ظرفیت این‌ها خارج بود- چنان‌چه قرارداد تا تیر و مرداد درنظر گرفته شده اما به‌نظر نمی‌رسد بتوانند تا پایان سال تحویل دهند.

البته نمی‌خواهم بگویم GCها مقصر هستند چون ماهم می‌دانستیم GCها جوان هستند – اما اگر تاپایان سال هم بتوانند تحویل دهند به‌نظر من کارخوبی انجام شده – تا آنجایی‌که من خبردارم خیلی کار مانده، البته شروع کردند واگذاری را درشبکه ولی به هرحال قدم‌های اول را برمی‌دارند.

البته این‌ها حدس‌های من است و وزارت و مخابرات ایران شاید تمهیداتی برای سریع‌تر انجام شدن کارها دیده باشند.

به‌هرجهت هشت میلیون در طول یک‌سال کار سنگینی است و حداقل درزمان من اگر بود من این کار را نمی‌کردم – نمی‌توانستن و نمی‌پذیرفتم.

دولت جدید با ارزان‌سازی قیمت سیم‌کارت شروع کرد چرا درزمان شما سیم کارت ارزان نشد؟
ما هم ارزان کردیم، از600 هزارتومان شروع کردیم به 500هزار تومان در زمان دکتر عارف رسیدیم که البته گوشی هم به همراه سیم‌کارت می‌دادند که بهتر بود نمی‌دادنند.

درزمان ماهم قیمت سیم‌کارت به 440هزار تومان رسید و بنا داشتیم در هرفروش مقداری کم کنیم. بین 40تا50 هزارتومان – البته بهترین حالت این است که بازار قیمت را تعیین کند که با افزایش عرضه همین اتفاقی که رفته رفته درحال انجام است موجب کاهش قیمت‌ها می‌شود.

خصوصی‌سازی یکی از سیاست‌های اصلی دوره شما بود، در دوره جدید اما به این موضوع با نگاه انتقادآمیز و احتیاط رفتار می‌شود، کنار گذاشتن ترک‌سل و واگذاری سهم بیش‌تر کار به طرف دولتی که البته با زمان ترک وزارت شما مصادف شد یکی از آن موضوعات است. آیا تصور می‌کنید در زمینه خصوصی سازی سیاست گذشته مخابراتی ما کاملا دچار تحل شده است؟
شکل فعلی قرارداد اپراتور دوم همان وضعیتی و کاری است که ما کردیم و اتفاق جدیدی نیفتاده است. با توجه به مصوبه مجلس و مذاکرات با ترک‌ها ما این مجوز را دادیم و می‌دانستیم دولت جدیدی که بخواهد بیاید ممکن است موضوع طول بکشد و ماسعی کردیم پرونده را ببندیم.

آن‌چه اتفاق افتاد به این دلیل بود که ترک‌ها اعلام کرده بودند نمی‌توانند تصمیم بگیرند. دولت تغییر کرده بود و ترک‌ها حق داشتند بروند و دوباره تصمیم‌گیری کنند.در حقیقت کسی آن‌ها را کنار نگذاشت اما آن‌ها دنبال فرصت بودند که ماهم نمی‌توانستیم چندماه فرصت بدهیم و زمان یک ماهه گذاشتیم و گفتیم اگر ول بریزد می‌تواند بیاید اما تعیین هم شده بود که اگر پول نریزد شرکا مجاز هستند بروند و برنده دوم را بیاورند- البته MTN برنده دوم نبود و صرفا شریک خارجی برنده دوم مناقصه محسوب می‌شد. چون MTN دوم بود و هنوز سپرده‌هایش را از کشور نبرده بود طبق ضوابط می‌توانست بیاید که این اتفاق افتاد. بنابراین لیسانس جدیدی داده نشد و در دولت جدید چون شرایط فراهم شد و پول هم ریخته شد فعال شد.

ولی اتفاقی که در این فاصله افتاد که ایده آن ما نبود . ما اعتقاد داشتیم مناقصه همان‌طور که برگزار شده می‌توانست 80 درصداش داخلی باشد و دولتی در حد 20درصد باقی بماند. قانون برنامه سوم در برخی‌ها گته بود دولتی نباشد و دربرخی جاها گفته شده بود خصوصی شود که معنی این‌دو با هم متفاوت است.

وقتی گفته شود دولتی نباشد یعنی بخش عمومی مثل بانک‌ها و بنیاد می‌توانند شرکت کنند در برخی بخش‌های نیز گفته شده بود خصوصی شود مثل تلفن ثابت که دراین جا حتی بخش عمومی هم نمی‌تواند بیاید.

ما اول نظرمان بود که خصوصی شود اما بر خی نهادها طبق قانون به ما اعلام کردند باید غیردولتی شود. بنابراین نهادهای عمومی شرکت کردند و سپس سقف 20درصد دولتی گذاشتیم و مابقی به‌بخش عمومی واگذار شد الان هم صاایران 15تا 20درصد سهم دارد. منتهی سهم خارجی کم‌شده و به زیر 50درصد رسیده‌است.

ظاهاً هم اکنون صاایران سهم بانک‌ها را نیز سهم خود محسوب می‌کند این موضوع عملا کفه دولتی بودن این پروژه را سنگین کرده است؟
این که پشت پرده چه اتفاقی افتده است را من نمی‌دانم آن‌چه ثبت شده و قانونی است کم‌تر از 50درصد MTN، مابقی بنیاد مستضعفان و صاایران است که صاایران هم بیش‌تر از 20درصد نیست اما اگر از من می‌پرسید من می‌گویم سهم بخش خصوصی باید بیش‌تر باشد. ولی باید درنظر داشته باشید طبق پیش‌بینی‌ها جای نگرانی نیست و اگر سهم‌ها تغییری هم نکند آن‌ها مکلف هستند 30درصد یعنی مازادی که در اختیار این دو شرکت قرار گرفته و توسط بانک خریداری شده را حداکثر ظرف 2تا 3سا به بورس واگذار کنند.این دوسال زمانی است که اپراتور کاملا فعال شده و مکلف هستند 30درصد را به بورس ببرند.

یعنی از زمانی‌که لیسانس واگذار شد؟
البته اپراتور انگیزه دارد زودتر شبکه را فعال‌کند چون زودتر به پول می‌رسند ولی کار سختی است در نه ماه و حق دارند اگر تاخیر داشته باشند.

به‌نظر من مصوبه مجلس مصوبه خوبی نبود و اعتبار کشور در خصوصی‌‌سازی و سرمایه‌گذاری خارجی باید حفظ می‌شد در واقع باید احترام تعهد نظام نگاه داشته می‌شد.

اجازه بدهید نظر شما را در مورد وزیر فعلی آقای سلیمانی هم بپرسیم شنیده‌ایم ا مدت زمانی را با هم در دانشگاه فرانسه هم اتاقی بودید؟
30 سالی است که با آقای سلیمانی نزدیک و دوست هستیم. در فرانسه با یکدیگر درس می‌خواندیم اوایل انقلاب – در سال 58 – هردو در انجمن اسلامی بودیم و در ایران هم ارتباط داشتیم.

سخت‌ترین دوران وزارت شما چه زمانی بود؟
استیضاح سخت اما قابل پیش‌بینی بود. به‌هرحال من یک اصولی را انتخاب کرده بودم که عاقبت آن را با توجه به محاسن و معایب آن می‌دانستم. باید انتخاب می‌کردم، فشارهایی چون استیضاح، نمودی از فشارهایی بود که باید دربرابر آن مقاومت می‌کردیم وبه نتایج و اهداف می‌رسیدیم و یا کوتاه می‌آمدیم و راحت‌تر می‌شدیم و به اهداف نمی‌رسیدیم. به‌نظر من همین خصوصی‌سازی یا جذب سرمایه‌گذاری خارجی یکی از بزرگ‌ترین اتفاقاتی بود که در دوره خاتمی افتاد.

پس معتقدید که استارت کار خصوصی‌سازی در مخابرات از سوی شما بوده است؟
نمی‌توانم بگویم کارمن بوده چون الان هم اگر کسی بخواهد کاری بکند تا مجموعه دولت همکاری نکند و تفکر دولت بر آن حاکم نباشد کاری از پیش نمی‌برد.ما قدم‌به‌قدم و با همکاری دولت کارها را انجام دادیم و رییس جمهور با تمامی گرفتاری‌هایش چند جلسه می‌گذاشت وفقط برای موضوع اپراتوری 7-8 وزیر را جمع می‌کرد. کسانی بودند که انتقاد جدی به اپراتور دوم و مراحل کار داشتند که البته بعداً هم وقتی در دلت جواب نگرفتند راه افتادند و به مجلس آمدند و دیدید که می‌گفتند صهیونیست‌ها در قضیه هستند. این‌ها همان تفکر سنتی است که مقاومت‌هایی را در برابر کار ایجاد می‌کرد البته فشارهای مجلس ششم عمدتاً سیاسی بود. در مجلس هفتم بخشی از فشارها این اعتقاد را داشت که خارجی نباید بیاید.

الان در دانشگاه چه دروسی را تدریس می‌کنید؟
الکترونیک دیجیتال و سخت‌افزار کامپیوتر- کاربرد میکرو در صنعت فوق‌لیسانس

در چه مقطعی ؟
بیش‌تر در مقطع فوق و دکترا ولی از ترم بعد احتمالا لیسانس را هم تدریس می کنم. چون به قول دانشگاهیان اگر در مقطع لیسانس تدریس نکنی استاد نیتید(‌می‌خندد)

شنیده ایم که می خواهید کتاب خاطرات خود را منتشر کنید؟

می‌خواهم بیش‌تر از خاطرات باشد. طراحی‌ها را کرده‌ام می‌خواهم کاری تحقیقاتی کنم مثلاً اگر در خصوص ساختار باشد تجربه دنیا و کارهایی که ما کردیم موبایل – تلفن ثابت و زیرساخت را در بر بگیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا