روزنامههاي سال 2020
نام نویسنده: پروفسور راجر فيلد
iranprint – تعدادي از برجستهترين سردبيران، طراحان و ناشران آمريكا، كانادا و اروپا در سال 1999 در رستون ويرجينيا گرد هم آمدند تا در سميناري تحت عنوان شركت كنند. باني سمينار انستيتو مطبوعات آمريكايي (API) بود. اكثر دعوتشدگان به سمينار نظير من در يك سمينار ديگر APIهم شركت كرده بودند. آن سمينار كه در سال 1988 برگزار شده بود، نام داشت.
در سمينار دوم، فرصتي پيش آمد تا به مرور آنچه در سمينار اول طرح شده و در واقع پيشگويي شده بود، پرداخته شود.
محور اصلي سمينار اول اين بود كه روزنامهها در آغاز قرن بيست و يكم از چه شكل و شمايلي برخوردار خواهند بود و تا سال 2020 چه قيافهاي به خود خواهند گرفت و اين در واقع نوعي پيشگويي براي دو دهه پيش رو بود.
راجر بلك از شركت مشاورهاي راجر بلك كه يك شركت برجسته دستاندركار امور طراحي است هم در سال 1988 و هم در سال 1999 برگزاركننده نشستهاي انتقادي در اين زمينه بود. بدون اينكه جاي تعجبي وجود داشته باشد اكثر فرضها و پيشبينيها بر اين نكته متمركز بود كه روزنامهها در سالهاي آينده با تغييرات و دگرگونيهاي عمده مواجه نخواهند شد.
به عبارت بهتر، مضمون و نگاه غالب در آن سمينار اين بود كه استفاده از گرافيك در روزنامهها گسترش مييابد، مطالب روزنامهها كوتاهتر ميشود و عرض صفحات روزنامهها هم باريكتر ميشود. برخي از شركتكنندگان هم معتقد بودند يك نوع سيستم توزيع شخصي به وجود ميآيد كه ميتوان از طريق آنها روزنامهها را براي فاكسها و يا پرينترهاي افراد در منازل ارسال كرد.
اما آنچه در آن نشست كاملاً مورد غفلت قرار گرفت پيشبيني درباره سيستمهاي توزيع الكترونيك و روزنامههاي مبتني بر صفحات نمايش بود. البته در مورد آن نشست بايد به سه استثنا هم اشاره كنم. يكي از آن موارد مربوط به موارد فينبرگ از بود كه روزنامهاي را در فرمت اپل هايپر كارت ارايه كرد كه حكم يك روزنامه شخصي را داشت.
مورد ديگر از آن ديويد گري از بود كه پيشبيني نوعي PCپرتابل را كرد كه شبيه مورد موسوم به بود كه آن را آلن كي ارايه كرد. اين ابتكار به خوانندگان اين امكان را ميداد تا روزنامه شخصي خودشان را به راه بيندازند.
اين كار از طريق گردآوري مطالب از طريق منابع گوناگون و خود نويسنده عملي ميشد. طبق اين ابتكار، روزنامهها ميتوانستند تا سال 2000 نسخههاي الكترونيك خود را كه توسط ابزارهاي الكترونيك پرتابل قابل مطالعه بود، به راه بيندازند.
البته اين موارد استثنايي از آنجايي كه در آن مقطع غيرقابل دسترس به نظر ميرسيدند، كمتر بحث به راه انداختند و زياد مورد توجه قرار نگرفتند.
يازده سال بعد، همه شركتكنندگان به اين امر معترف بودند كه شركتهاي دستاندركار توليد روزنامه قادرند تا در آيندهاي نزديك نسخههاي الكترونيك قاب مطالعه خود را
بر روي دستگاههاي اطلاعرسان سيار به نمايش درآوردند، اين دستگاهها و ابزارها ميتوانست شامل مواردي چون لپتاپها، كتابهاي الكترونيك (ابزارهاي مطالعه كتابهاي الكترونيك) و نيز تبلتها (Tablets) شود. البته اين امر به موازات ارايه همزمان نسخههاي چاپي صورت ميگرفت.
ناگفته نماند كه عده معدودي هم بودند كه معتقد بودند كاغذ ديگر نميتواند كمافيالسابق يك حامل مطلوب براي انتقال مطالب روزنامه باقي بماند و ابزاراهاي گوناگون نمايش ميتوانند جايگزين كاغذها شوند و اين امر تا سال 2020 به وقوع خواهد پيوست.
عدهاي از شركتكنندگان نيز معتقد بودند كه روزنامههاي مكتوب به طرز عميقي در فرهنگهاي گوناگون ريشه دواندهاند و مانيتورهاي كامپيوترها نميتوانند به سهولت آنها را از ميدان به در كنند و در واقع نميتوان مطمئن بود كه خواندن از روي صفحه نمايش بهزودي جاي خواندن مطالب بر روي كاغذ را بگيرد. اما بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه وقتي بيل هيل مطالب خودش را ارايه كرد آن اطمينان به عدم جايگزين شدن مانيتورها، تا حدودي رنگ باخت.
بيل هيل عضو شركت مايكروسافت بود و در بخش توسعه نرمافزارهاي مربوط به مطالعه كتابهاي الكترونيكي اين شركت كار ميكرد.
او در همان نشست بود كه نوع اوليه نرمافزار مايكروسافت براي مطالعه كتابهاي الكترونيك (Microsoft e-book Reader)را در برابر چشم ديگران به نمايش گذاشت و شكها را تا حدود زيادي در اين باره برطرف كرد.
افزون بر اين، بيل هيل يك نوار ويديويي را هم به نمايش گذاشت كه باورهاي افراد را تا حد زيادي به چالش طلبيد. در ويدئويي كه بيل هيل در سخنرانياش به نمايش درآورد، شركت مايكروسافت، آينده نشر را به نمايش گذاشته بود. اين ويدئو در واقع نشان ميداد كه نيويورك تايمز آخرين نسخه چاپياش را در سال 2018 منتشر ميكند.
در حالي كه جمع زيادي مايل نبودند بپذيرند كه روزنامههاي چاپي بايد همان راه ارابههاي اسبي را بپيمايند و در واقع صحنه را خالي كنند، اما هيچكس قادر نبود با قاطعيت منكر آينده ديجيتال و ظهور نسخههاي الكترونيك روزنامهها شود.
سخنراني من هم كه پس از سخنراني بيل هيل برگزار شد، بر مقوله تبديل شدن روزنامهها به توزيع ديجيتال و رسانههاي مبتني بر صفحات نمايش براي دو دهه آينده دور ميزد.
حالا ميخواهم محورهاي آن سخنرانيام را اينجا بياورم.
برگرداندن چاپ به قلمرو عملي خودش
وقتي به تحولات دو دهه گذشته نگاه ميكنيم، كاملاً متوجه ميشويم كه روزنامهها در عرصه محتوا، طراحي و تكنولوژي در سراسر جهان دچار تغييرات عميق شدهاند.
در حال حاضر اكثر روزنامهها مطالب خود را بهصورت ديجيتال به چاپخانهها ميفرستند كه اين امر باعث افزايش تنوع در گرافيك و رنگ روزنامهها شده است.
حتي بانوي خاكستري پير (The Old Gray Lady)يعني روزنامه نيويورك تايمز هم عكسهايش را عمدتاً در صفحه اول بهصورت رنگي چاپ ميكند و اين اتفاق واقعاً در سال 1979 يك اتفاق ناممكن به نظر ميرسيد.
نكته ديگر قابل اشاره اين است كه كيفيت و طراحي مطالب هم در روزنامهها به طرز بيسابقهاي ارتقا يافته است.
اما با اين همه، هنوز هم امكان ارتقاي بيشتر در عرصههاي چاپ و طراحي براي روزنامهها وجود دارد. من عميقاً معتقدم كه روزنامههاي مبتني بر مركب و چاپ اكنون به قلمرو عملي خودشان رانده شدهاند و منظورم از اين موضوع اين است كه آنها ديگر نميتوانند با طراحي مجدد يا ارتقاي محتوا و يا با استفاده از ماشينهاي چاپ رنگي بهتر، مخاطبان رسانههاي الكترونيك و رسانههاي سايبر را جابهجا كنند و يا آگهيها و مخاطبان از دست رفته خود را دوباره احيا كنند.
اگر مالكان اين نوع رسانهها به بقا ميانديشند و ميخواهند در قرن آينده باقي بمانند، بايد آخرين آثار به جا مانده از نشر در عصر صنعتي يعني چاپخانهها و ماشينهاي توزيع را رها سازند. تنها شانس بقا براي روزنامهها پذيرش معيارهاي نشر در عصر سايبر ظرف دو دهه آينده است. افق محتوم روزنامههاي چاپي به نمايش درآمده است، اين افق را آنها بايد بر روي تصاوير مانيتورها ببينند وگرنه شانس بقا را از دست خواهند داد.
روندهاي تكنولوژيك
اگر تحولات تكنولوژيك دو دهه پيش با همين ولع سيريناپذير ادامه يابد، آنگاه ميتوان به طرز واقعگرايانهاي موارد زير را تا سال 2020 قابل پيشبيني دانست:
– قدرت پردازش و محاسبه از جنبه حجم به شدت افزايش خواهد يافت. حتي ميتوان اين انتظار را داشت كه مايكروپروسسورهاي كامپيوترهاي شخصي بتوانند تا 400 ميليارد دستور را در ثانيه اجرا كنند.
– ظرفيت حافظه و انباشت كامپوترهاي شخصي به ترابايت خواهد رسيد.
– برنامههاي كامپيوتري به طرز پيشرفتهاي با هوش مصنوعي گره خواهند خورد و به اين ترتيب قادر به اجراي وظايف پيچيده (همزمان و بدون مداخله انسان) خواهند شد.
– ميكروچيپهاي شبكهاي از امروز بسيار قويتر خواهند شد و حتي در لباسها، قلب و مغز قرار خواهند گرفت.
– طيف وسيعي از ابزارهاي اطلاعرسان كه با دوام بوده و از انرژي و باطري به نيروي اندكي احتياج دارند تقريباً فراگير خواهند شد.
– شبكههاي ارباطي دوربرد جهاني با ظرفيت باند وسيع و متكي بر مولتي مديا گسترش خواهد يافت.
پيشبيني در مورد روزنامهها
اما در مورد روزنامهها هم پيشبيني من مبتني بر فرضهاي قبلي است:
– تا سال 2010 محركهاي اقتصادي و مزاياي بازار نشر الكترونيك اكثر پيشتازان عرصه نشر را مجاب خواهد كرد تا اكثر منابع خود را به نسخههاي ديجيتال خود اختصاص دهند و از عمليات مكانيكي در حوزههاي چاپ و توزيع فاصله بگيرند.
– تا پيش از سال 2020 شركتهاي دستاندركار نشر روزنامه درگير نبرد زندگي يا مرگ با ناشران غير سنتي خواهند شد. از جمله اين شركتها ميتوان به سي.ان.ان، ايتي.اندتي و ساير مشتاقان كارآفرين در شركتهاي داتكام اشاره كرد كه در اين عرصه نيز ميتوان به شركتهايي نظير ايبي و آمازون اشاره داشت. محور اين نبرد مرگ و زندگي مخاطبان و دلارهاي آگهيها خواهد بود.
– از سال 2005 به بعد از حجم صفحات ويژه نامههاي پايان هفته روزنامهها كاسته خواهد شد. نيازمنديها و نرخ سهام كه فعلاً در روزنامهها هم چاپ ميشود، عمدتاً به خدماتي از كانال تلويزيون و محيط وب و يا گاهنامهاي ديجيتال تبديل ميشود و از انحصار روزنامهها خارج خواهد شد.
– اكثر روزنامهها در آمريكا و ساير نقاط جهان تا سال 2020 از نسخههاي چاپي پايان هفته دست ميكشند و آنها را بر روي كاغذ منتشر نميكنند.
– خبرهاي تازه، اطلاعات عمومي و آگهيها آنقدر در رسانههاي آنلاين و پخشهاي زنده فراگير خواهند شد كه جايي براي روزنامهها باقي نخواهد ماند و در واقع چاپ و انتشار آنها بر روي كاغذ نوعي عرضه مطالب كهنه به حساب خواهد آمد.
– افزون بر اين، رسانهها هم قدرت رقابت خود را با رسانههاي ديجيتال و خدمات مبتني بر تلويزيون و محيط وب، از دست خواهند داد. فقط ميتوان براي ضميمههاي تخصصي چاپي يا سرگرمكننده با تبليغات چاپي كه بهصورت اينترنت در آنها ارايه ميشود، شانس بقا قايل شد.
– بهترين گزارشگران خبري، سردبيران و طراحان از روزنامههاي چاپي به سوي نشر الكرونيك خواهند رفت.
صفحهآرايي براي روزنامههاي چاپي تا سال 2020 كاملاً اتوماتيك خواهد شد و اين امر به اين معناست كه ديگر نيازي به متخصصان طراحي خبري وجود نخواهد داشت. البته نقش عامل انساني و در اينجا سردبيران را نميتوان در روند گردآوري، ساماندهي و بستهبندي محتوا ناديده گرفت. كارگزاران ديجيتال در خدمت اين افراد درخواهند آمد و بهكار چككردن تيترها، فاكتها، شرح عكسها و اديت خواهند پرداخت و خبرهاي سرويسهاي جهاني را مانيتور خاهند كرد.
تا سال 2020 به تعداد گاهنامههاي ديجيتال افزوده خواهد شد، به طوريكه تعداد آنها از همتايان چاپيشان بيشتر خواهد شد. البته اين موارد عمدتاً در خدمت بازارها و مخاطبان تخصصي خواهد بود. بايد در انتظار اين پديده برخاسته از جهانيسازي هم بود: بروز روزنامههاي ديجيتال با حدود 200 ميليون مخاطب روزانه.