تکنولوژی

آيا همه بايد متخصص IT باشيم

شرق – خانه هاى فردا براى شركت هاى سازنده ابزارهاى كامپيوترى و الكترونيكى بازارى به بزرگى ۲۵۰ ميليارد دلار در ايالات متحده و قريب به هار ميليارد دلار در سرتاسر جهان به وجود خواهد آورد. آشنايان به اين عرصه پيش بينى مى كنند كه اين بازار در سه تا هفت سال آينده از رونق و شكوفايى چشمگيرى برخوردار خواهد شد.

«كريگ ماندى» يكى از سه كارمند عالى رتبه فنى مايكروسافت درباره خانه هاى فردا مى گويد: «از نظر مايكروسافت خانه هاى ديجيتالى از اهميت و حساسيت خاصى برخوردارند چون خانه از محل كار دوست داشتنى تر و هيجان انگيزتر است.» از زمانى كه پاى كامپيوتر به منزل انسان ها باز شده نحوه زندگى، ارتباطات و شكل سرگرمى آنها دچار دگرگونى و تحول شده است. بى دليل نيست كه كمپانى عظيم تراشه سازى اينتل بخشى از تحقيقات و انرژى خود را به «خانه هاى ديجيتالى» اختصاص داده، آخرين محصولى كه اينتل به بازار عرضه كرده Viiv نام دارد و مخصوص كامپيوترهاى خانگى است.

در حال حاضر از ميان شركت هاى توليدكننده لوازم الكترونيكى خانگى سونى، از كامپيوترسازان هيولت پاكارد و اپل، از غول هاى ماهواره اى و تله كام «وريزان» و اس بى سى، از كمپانى هاى كابلى كامكست، از دست اندركاران اينترنت ياهو، از شبكه سازان سيسكو، همه و همه به اين نتيجه رسيده اند كه خانه هاى فردا نقطه مناسبى براى سرمايه گذارى است. براى همين تلاش مى كنند كه از قافله عقب نمانند و حرف اول را بزنند.

ترديدى نيست وقتى سازندگان براساس نياز مصرف كنندگان محصولى طراحى مى كنند بازار خوبى پيدا مى كند اما به هر حال دست هم زياد خواهد بود اما خانه هاى فردا به آينده تعلق دارند و هنوز تعريف مشخصى از آن وجود ندارد به همين دليل متقاعد كردن مردم و اثبات اين مدعا كه ايده خانه هاى ديجيتالى واقعاً عملى است و براساس نيازهاى ضرورى و واقعى انسان ها است كار دشوارى است.

شايد تصورى كه در ذهن شما از خانه هاى ديجيتالى فردا وجود دارد همان تحولاتى است كه در عرصه رسانه ها اتفاق افتاده، به عنوان مثال سى دى جاى نوارهاى كاست را گرفته و دى وى دى نوارهاى وى اچ اس ويديويى را كنار گذاشته و در عرصه عكاسى ديگر فيلم هاى شيميايى دوان افول خود را مى گذرانند و مردم به عكس هاى ديجيتالى روى آورده اند. راديو و تلويزيون هم دوران آنالوگ را پشت سر خواهند گذاشت و عصر ديجيتال شدن راديو و تلويزيون كمتر از هفت سال ديگر تحقق خواهد يافت.

اما تصورتان درست نيست وقتى سازندگان از خانه هاى فردا صحبت به بيان مى آورند منظورشان خانه هايى است كه در آن همه وسايل الكترونيكى اعم از كامپيوتر، تلويزيون، استريو، كنسول بازى كامپيوترى و حتى در گاراژ و يخچال منزل به هم متصل و شبكه اند و دسترسى به همه آنها از طريق اينترنت ممكن است. شركت هايى مانند موتورولا و مايكروسافت به مقوله اى فكر مى كنند كه نام آن را «به هم پيوستگى و بدون مرزى» گذاشته اند (seamlessness). اين مرزى كه ما ميان متن، صوت، عكس و تصوير قائليم و هر يك را در محيطى مخصوص خودش باز مى كنيم به تدريج از بين خواهد رفت.

موسسه تحقيقاتى «پاركس اسوشيتس» نظرسنجى جامعى از كاربران اينترنت انجام داد كه مشخص كرد ۸۴ درصد از كاربران در كامپيوتر خود عكس هاى ديجيتالى ذخيره كرده اند، ۵۹ درصد موسيقى ديجيتالى، ۳۶ درصد كليپ ويديويى ديجيتالى و ۱۷ درصد فيلم يا شو تلويزيونى ضبط كرده اند. به زودى هم استانداردى تحت عنوان ultrawideband فراگير مى شود كه امكان جابه جايى حجم بالايى از اطلاعات را به شكل بى سيمى ممكن مى كند. به لحاظ پيشرفت در فناورى شركت اى بزرگ به خانه هاى ديجيتالى نزديك مى شوند اما مهمترين مشكل پيش رو پيكربندى و تنظيمات پيچيده اين فناورى است و خانواده ها بايد زمان بسيار زيادى براى تنظيم آن سپرى كنند و آن را براساس نيازهاى خود برنامه ريزى كنند ضمن اينكه هزينه حفظ و نگهدارى آن در حال حاضر بسيار هنگفت است و تنها خانواده هايى از پس آن برمى آيند كه هم درآمد بالايى دارند و هم دانش فنى آنها بالا است.

از سال ۱۹۹۴ مايكروسافت در همان محوطه ردموند كه محل استقرار شركت اصلى است يك خانه ديجيتالى طراحى كرده و مدام آن را روزآمد مى كند و وسايل جديدى كه به بازار الكترونيك عرضه مى شوند در اين خانه به كار گرفته ى شوند. ساير شركت ها مثل هيولت پاكارد و نت گيير كه براى خود شأنى قائلند در اين عرصه سرمايه گذارى كرده اند. حتى در نمايشگاه ها نيز بخشى از اين فناورى را به نمايش مى گذارند.

بنابراين يك مشكل اصلى براى تحقق اين رويا نياز به آموزش هاى بسيار پيچيده به كاربران است. اما از آن مهمتر اين است كه در دنياى حقيقى سازگار كردن محصولات متنوع با يكديگر كار آسانى نيست و بازار رقابتى تاكنون ايجاب مى كرده كه هر شركتى استانداردهاى مخصوص خود را تدوين و اعمال كند اما اگر قرار باشد در يك منزل تمام ابزارهاى كامپيوترى و الكترونيكى زبان هم را بفهمند و مانند شبكه عصبى در بدن جانوران از يك مغز دستور بگيرند دانشمندان حوزه فناورى راه طولانى در پيش دارند.

اصطلاحى كه در ميان متخصصان اين فن مرسوم است interoperability است كه معنى تحت اللفظى آن سازگارى ميان چند ابزار الكترونيكى است. رسيدن به اين سازگارى مستلزم رمزنگارى و رمزگشايى متحد الشكل و فشرده سازى يكپارچه اطلاعات با فرمت هاى مختلف اعم از متن، صوت، عكس و تصوير و بازگرداندن آن به حالت اول است.

مشكل بعدى بر سر راه عدم تحقق روياى خانه هاى فردا و ارتباط ميان تمام ابزارهاى الكترونيكى و كامپيوترى در منزل حفظ حقوق دارايى هاى معنوى از جمله كپى رايت است كه براى آن نرم افزارى به نام DRM طراحى شده و معنى كلمه به لمه آن «مديريت حق ديجيتالى» يا digital- right management است. اين نرم افزار مانع تكثير غيرمجاز محصولات فرهنگى مى شود. به كمك اين نرم افزار صاحبان محصولات فرهنگى مى توانند تعيين كنند كه تعداد دفعات مصرف يا حتى تعداد دفعات تكثير آن محصول منصفانه و مجاز است.

هريك از كمپانى هاى معتبر ساز خود را مى زنند به عنوان مثال كمپانى «گروه متخصصان تصاوير متحرك» كه فرمت MPEG در تصاوير ويديويى ديجيتالى از سه واژه همين كمپانى باب شده است در حوزه ويديو فرمت MPEG-2 و در موسيقى و محصولات صوتى فرمت MP3 را به كار گرفته اما مايكروسافت اصرار دارد از Codecهاى مخصوص به خود استفاده كند كه به WM9 معروف است و از كلمه ويندوز مدياى ۹ گرفته شده همچنين كمپانى اپل هم فرمت خاص خود را دارد كه AAC نام دارد.

در حوزه نرم افزار DRM هم هر يك از اين شركت ها باز هم ساز خود را مى زنند.

مايكروسافت از DRM بهره مى گيرد، رييل نتوركس RealNetworks مهمترين رقيب مايكروسافت در حوزه نرم افزارهاى مولتى مديا نيز از Helix استفاده مى كند سونى به OpenMG و اپل به FairPlay پايبند هستند. بنابراين اگر فردى در منزلش ابزارهاى الكترونيكى را از فروشندگان مختلف با نام و نشان هاى گوناگون خريدارى كند لزوماً با هم سازگار نخواهند بود و اگر شبكه اى ميان اين ابزار ايجاد شود لزوماً با هم همزبان نخواهند بود و ممكن است عملكرد بدون نقص نداشته باشند. مثال واضح آن اين است كه يك فيلم سينمايى روى يك دى وى دى خريدارى مى كنيد و چون با نرم افزارى از رييل نتوركس ضبط شده در كامپيوتر اپل شما به اجرا درنمى آيد. در حال حاضر هم اكثر سازندگان ابزارهاى الكترونيكى بر حفظ هويت و استانداردهاى خود اصرار مى ورزند.

حقيقت اين است كه مردم عادى لازم نيست اين جزئيات را بدانند. آنها بايد محصول فرهنگى مورد علاقه خود را به خانه ببرند و بدون نياز به اطلاعات فنى از تماشا يا شنيدن آن لذت ببرند در حالى كه شرايط كنونى طورى است كه كاربران عادى و اپراتورهاى غيرمتخصص هم مجبور شده اند خود را با اين اطلاعات وفق دهند. يكى از راه هايى كه مى تواند به رونق فناورى هاى جديد و حتى شكوفايى خانه هاى فردا كمك كند اين است كه متخصصان و دانشمندان اين حوزه دست به دست هم بدهند و به يك استاندارد يكپارچه برسند طورى كه مشترى ها و كاربران عادى براى استفاده از اين فناورى ها نياز به حداقل آموزش داشته باشند و تنظيمات آن پيچيده نباشد. به بيان ساده مردم نبايد متخصص آى تى [فناورى اطلاعات] باشند تا از خانه هاى ديجيتالى فردا بهره ببرند.

اگر سازندگان و فروشندگان ابزار الكترونيكى مى خواهند به روياى خانه هاى ديجيتالى فردا جامه عمل بپوشانند بايد دست از تاكيد بر هويت و استانداردهاى منحصر به فرد بردارند و به يك استاندارد يگانه برسند. اولين گام را شركت هاى كابلى و تله كام برداشته اند و روى پروتكلى به نام IPTV يا internet-protocol television كار مى كنند. به اين ترتيب مردم مى توانند برنامه هاى تلويزيونى مورد علاقه خود را از طريق كابل و اينترنت پهن باند دريافت و تماشا كنند.

در حال حاضر براى خانه هاى ديجيتالى فردا سه سناريو پيش رو است: يكى اينكه تيمى مثل مايكروسافت و اينتل بازى را مى برند و استانداردهاى خود را تحميل مى كنند و انحصار به وجود مى آيد. دوم آن كه صلحى ميان رقباى بزرگ در اين عرصه صورت مى گيرد و همه از استانداردها و معيارهاى مشترك و دراختيار همگان بهره مى گيرند. سومين سناريو اين است ك اين جنگ تمامى ندارد و مصرف كنندگان هم وقعى به جنگ اين رقبا نمى گذارند. در آن صورت خانه هاى ديجيتالى سرنوشت «حذف كاغذ» از دفاتر و ادارات را پيدا خواهد كرد. اگر روياى اداره هاى بدون مصرف كاغذ عملى بود اكنون جنگل ها نجات يافته بودند.

منبع : برگرفته از اكونوميست اول سپتامبر ۲۰۰۵

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا