تکنولوژی

معرفی چند وبلاگ

شرق – ريشه ها، ساقه ها

گياه پزشكى
http://www.amozeshonline.com/plant-protection

يكى از رشته هايى كه شايد براى اكثر هموطنان ناشناخته و گمنام باشد رشته گياه پزشكى است. عنوان گياه پزشكى به رشته اى اطلاق مى شود كه دانش آموختگان آن مجموعه اطلاعاتى از علوم و تكنولوژى در زمينه هاى شناخت آفات ژو عوامل بيمارى زاى گياهى را به صورت نظرى و عملى فراگرفته و با فنون و روش هاى مختلف حفظ محصولات كشاورزى و همچنين مبارزه با آفات و عوامل بيمارى زاى گياهى به صورت علمى و كاربردى، آشنايى كافى پيدا نمايند. تعدادى از دانشجويان رشته گياه پزشكى دانشگاه علوم و تحقيقات با ايجاد وبلاگ گياه پزشكى سعى كرده اند تا اين رشته مفيد و كاربردى را از گمنامى و غربت خارج كنند.

در وبلاگ گياه پزشكى در يادداشتى با عنوان الفبا در طبيعت آمده است: « همه ماجرا در انبار اسميت سونيان موسسه علمى آمريكايى آغاز شد. حدود بيست و هشت سال پيش يك عكاس حيوانات به نام (ك ب سندود) در يك جعبه سيگار پروانه اى را پيدا كرد. بر روى بال هاى نارنجى آن حرف (f) با شكل كامل آن ديده مى شد. بلافاصله اين فكر به مغزش خطور كرد كه آيا مى توان كليه حروف الفبا را از طرح بال پروانه ها جمع آورى كرد؟ اين انديشه سندود را به بيش از بيست سرزمين كشاند. در اين كشفيات او سعى كرد هيچ پروانه اى كشته نشود.

عكاس به اين منظور پرونه ها را صبحگاه هنگامى كه هوا خنك بود و خنكى هوا حشره ها را بى حركت مى كرد مى گرفت. او حرف (A) را در «آسام» در آسيا يافت (R) را در ونزوئلا (Z) را در هندوستان. حروف متقارن مانند (O)، (M)، (V) و (E) نسبتاً آسان تر به دستش آمد. اما پيدا كردن حروف (P)، (K)، (G)، (R) و اعداد (۷ و ۵) با مشكلاتى رو به رو شد. سندود مى گويد طى بيست و چهار سال جست وجو فقط يك بار علامت (&) را ديدم و آن هم در برزيل بود….»

سلامتى

زيست شناسى شهرستان مباركه
http://mohamadnasr.persianblog.com

شهرستان مباركه يكى از شهرستان هاى استان اصفهان است كه طبق سرشمارى سال ۱۳۷۵ بالغ بر ۱۱۹۷۲۱ نفر جمعيت را در خود جاى داده است. اين شهرستان داراى آب و هواى معتدل نيمه خشك و فصول منظم بوده و عبور رودخانه زاينده رود از قسمت هاى شمالى آن موجب رونق كشاورزى در اين ناحيه شده است.

اگر در جست وجوگر گوگل كلمات «شهرستان مباركه» را به عنوان لغات كليدى براى جست وجو انتخاب كنيد، اولين عنوان در ليست نتايج وبلاگ زيست شناسى شهرستان مباركه خواهد بود. اين وبلاگ كه توسط يكى از دبيران زيست شناسى اين شهرستان ايجاد مى شود از نقطه نظر آموزشى حرف هاى بسيارى براى گفتن دارد. در اين وبلاگ مى توانيد مطالب بسيار جالبى را درباره نتايج حاصل از علم زيست شناسى مطالعه و از آن لذت ببريد. « زمانى كه تصميم مى گيريد وزن خود را كاهش دهيد، صبور بودن، كار بسيار دشوارى خواهد بود. اما نكات مهمى وجود دارد كه به شما كمك مى كند خود را با رژيم غذايى جديد سازگار كنيد. افزايش خوردن غلات، سبزيجات و ميوه جات از همين نكات است. همچنين با اختصاص دادن ۴۵ دقيقه از وقت خود به پياده روى مى توانيد به سلامت خود كمك كنيد.

آهسته و آرام غذا بخوريد و به هنگام صرف غذا به طعم و مزه آن توجه كنيد. به ياد داشته باشيد كه ۲۰ دقيقه طول مى كشد تا معده پيامى به مغز بفرستد تا نشان دهد غذا وارد معده شده است. اين نكته بدان معناست كه هر چه آهسته تر غذا بخوريد، زودتر احساس سيرى خواهيد كرد.» قطعاً با صرف اندكى وقت و مطالعه اين وبلاگ مى توانيد اطلاعات جالب و باارزشى را به دانسته هاى خود اضافه كنيد.

يك دنيا تجربه

بانوى ايرانى

http://www.amozeshonline.com/banoo

« نوشتن در هواى آزاد را دوست دارم. جايى كه بوى خوش ياس افكار پريشانم را مى ربايد و قطرات شبنم بر روى برگ نيلوفر تابش اميد را در قلبم منعكس مى كند. در كنار گل هاى شمعدانى كه هميشه همراه با خاطرات شيرين كودكى خنده مادر بزرگ را زنده مى كند. نوشتن در فضاى آزاد را دوست دارم.

جايى كه مى شود تا دل گل هاى لاله تاخت و داغ هاى ناگفتنى را ديد، تا بلنداى شفق پرواز كرد و شادى مردمان را شريك شد. نوشتن در دفتر خاطرات را دوست دارم، جايى كه بهترين محرم رازهايم است و صبورانه، نقش سفيد خود را بر زخم هايم مرهم مى كند تا قدرى از دردهايم را بكاهد… و امروز نوشتن را از هميشه بيشتر دوست مى دارم، در جايى كه مى توانم نوشته هايم را با همه آن هايى كه دوستشان دارم و به ديدنم مى آيند زمزمه كنم. نوشته هاى من تنها تجربيات به دست آمده در اين ده سال خانه دارى و بچه دارى است كه اميدوارم بازگو كردن آن كمكى به شما و خودم براى اصلاح اشتباهاتم باشد. اين فضا راهى است به سوى انتقال تجربيات و اصلاح تفكراتمان. آموزشى براى من و شما.» اين مقدمه اى است كه با قلمى دلنشين در سرغاز وبلاگ بانوى ايرانى آمده است.

اين وبلاگ كه به صورت گروهى و توسط دو تن از بانوان هموطنمان به روز مى شود حاوى نكات جالب و قابل استفاده اى براى خانم هاى خانه دار است. مطالب درج شده در اين وبلاگ در موضوعات زير طبقه بندى شده اند: نكات خانه دارى، نگهدارى كودك، گياهان دارويى، آشپزى و تغذيه و درمان اوليه در منزل. اگر مايليد از تجربيات اين بانوان ايرانى در زندگى خود بهره مند شويد بد نيست هر از چند گاهى مطالب درج شده در اين وبلاگ را مطالعه كنيد.

كشور دور

ستاره قطبى

http://setareheghotbi.blogspot.com/

«زمانى كه بچه بودم در كوچه هى نازى آباد با دوستانم مشغول بازى بودم هر روز پيرمرد بستنى فروش را مى ديدم يك جعبه چوب پنبه اى سفيد چرك آلوده اش را با طنابى كهنه به صورت كج روى دوشش انداخته بود و فرياد مى زد آلاسكا آمده بستنى بدم آلاسكا و من هميشه دلم مى خواست كه در گرماى سر ظهر آلاسكا بخورم مخصوصاً رنگ قرمزش را. اما هميشه مامانم مى گفت كه اين بستنى ها از صبح تا شب كوچه هاى نازى آباد را گشته و آب شده و فاسد است و من گهگاه به دور از چشم مامانم آلاسكا مى خريدم و آن قدر تند تند مى خوردم كه تمام دهنم يخ مى زد و من الان دو روزى است وارد آلاسكا شده ام ورود به سرزمين يخ ها با تصور بستنى يخي.»

متن فوق برگزيده اى از وبلاگ ستاره قطبى است نويسنده اين وبلاگ يعنى اكرم ديدارى براى تمام روزنامه خوان هاى حرفه اى نام آشناست تا همين چندى پيش تيتر يك حوزه سياست روزنامه شرق به قلم تواناى او نگاشته مى شد اما او از سرزمين چهار فصل ايران به دوردست ها رفت. درست جايى كه همه متولدين دهه هاى چهل و پنجاه با شنيدن آن به ياد بستنى آلاسكا مى افتند همانطور كه خود او ورودش را به سرزمين آلاسكا با چنين فضايى ترسيم كرده است. به هر حال اگر علاقه مند باشيد كه بدانيد چرا اين روزنامه نگار موفق ترك وطن كرده است كافى است متنى كه با عنوان چرا آمده ام آلاسكا را مورد مطالعه قرار بدهيد.

عمر ستاره قطبى هنوز كمتر از يك ماه است اما در همين مدت كوتاه مى توان در آن مطالب بسيار جالبى را از نظر گذراند. اگر كسى به سرزمين ناشناخته يخ ها علاقه مند باشد كافى است خواننده هر روز اين وبلاگ باشد تا بتواند مطالب مفيدى را در مورد موضوع هاى مختلف از اين سرزمين كسب كند .


چشمان باز بسته

هيپنوتيزم علمى نوين

http://ramezanihypnodentist.persianblog.com

«هيچ يك از حالات هوشيارى دگرگون به اندازه هيپنوتيزم بحث برانگيز نبوده است. حالت هيپنوتيزم را مى توان حالت پاسخ دهى شديدى دانست كه هيپنوتيزم كننده در يك شخص ايجاد مى كند. هيپنوتيزم كه زمانى در زمره امور غيبى و اسرارآميز به حساب مى آمد اينك در قلمرو بررسى هاى علمى دقيق قرار دارد و مثل ساير حوزه هاى پژوهش هاى روانشناختى در اين زمينه نيز مجهولاتى وجود دارد. هر چند اطلاعات چندانى درباره نحوه كشف هيپنوتيزم توسط انسان هاى اوليه نداريم ولى شواهد و مدارك به دست آمده حاكى از كاربرد آن در زمان هاى گذشته است. اثر وقايع هيپنوتيزمى برروى لوح هاى سنگى مصر و نيز نوشته هاى قديمى و نقاشى هاى به دست آمده از ديواره غارها از زمان هاى بسيار گذشته ديده مى شود حتى در اولين فصل كتاب تورات نيز در مورد خواب عميق (هيپنوتيزم) مطالبى بيان شده است.

در ميان اقوام مختلف نيز اين حالت خلسه و جذبه در قالب مراسم گروهى ظاهر شده و پس از هزاران سال هنوز هم به همان صورت تكرار مى گردد. دكتر جيمز بريد اولين فردى بود كه لغت هيپنوتيزم به معناى خواب را براى اين حالت انتخاب كرد. وى ابتدا تصور مى كرد كه عامل اصلى در هيپنوتيزم نگاه است ولى بعد متوجه شد كه هيپنوتيزم جز تلقين شفاهى هيپنوتيزور و تلقين پذيرى هيپنوتيزم شونده چيز ديگرى نيست. امروزه از بسيارى از جنبه هاى هيپنوتيزم در پزشكى، روانپزشكى و دندانپزشكى استفاده مى شود. در وبلاگ هيپنوتيزم علمى نوين هيپنوتيزم به نقل از دكتر بوريس سيديس چنين تعريف شده است: « عامل اصلى در هيپنوتيزم تلقين است و تلقين هم عبات از القاى فكرى است كه به طور نيمه خودكار از قوه به فعل درآيد.» در اين وبلاگ تاريخچه كاملى از هيپنوتيزم نيز به رشته تحرير درآمده است.

نصف جهان

قلم زنى هنرى جاودانه

http://www.samadbanan.blogspot.com

امروزه هنر جاودانه قلم زنى مى رود تا در هياهوى بتن و فولاد به دست بى مهرى و فراموشى سپرده شود. جوانان با داشتن آگاهى لازم از اين هنر مى توانند يادمانى براى نسل هاى بعدى به جاى گذارند چرا كه نقشى كه بر پيكره فولاد نشست كمتر دستخوش تغييرات خواهد شد. تابلوها و ظروف قلم زنى شده منقش به تصاويرى است كه هر كدام يادآور داستان يا بزم عارفاه و يا عاشقانه اى است كه با ظرافت تمام بر پيكره بى روح فولاد نقش بسته و به آن جان تازه اى بخشيده است. وبلاگ قلم زنى هنرى جاودانه مى كوشد تا با معرفى آثار يكى از اساتيد برجسته اين رشته، نقشى را در زنده نگاه داشتن اين هنر اصيل ايرانى به دوش كشد.

« پس از رسم نقش و نگار مورد نظر بر روى جسم يا ظرف فولادى نوبت به حكاكى مى رسد. در ابتدا بايد شالوده كار بنا شود براى اين منظور از قلمى به نام نيم بر اول استفاده مى شود. شكل يا سطح مقطع اين قلم همانند يك كارد مى باشد كه در اندازه هاى مختلف وجود دارد از نازك تا پهن. كار با اين قلم بسيار ساده و در عين حال مهم مى باشد زيرا در صورت عدم مهارت قلمزن مراحل بعدى به سختى طى مى شوند. با اين قلم و با استفاده از يك چكش سبك حكاكى آغاز مى شود. قلم در حالى كه ضربات چكش بر آن نواخته مى شود بر روى خطوط ترسيم شده از قبل حركت مى كند و شماى كلى كار به وجود مى آيد. مرحله بعدى به عهده قلمى است به نام نيم بر دوم. روش انجام كار همانند قبل است با اين تفاوت كه ضربات چكش محكمتر و استوارتر نواخته مى شود. با اين عمل خطوط قبلى كه با قلم نيم بر اول حكاكى شده بود به اصطلاح پررنگتر مى شوند و كار اسكلت بندى خود را به دست مى آورد. سطح مقطع اين قلم از قلم مرحله قبل كمى ضخيم تر است. پس از انجام اين دو مرحله نوبت به مرحله زمينه كارى مى رسد…»

قانون

تاريخ پزشكى

http://salarimedicine.persianblog.com

نخستين انتقال خون موفق در حدود سال ۱۶۶۵ ميلادى انجام شد. در اين سال جان ويكلينز با استفاده از تيغ توخالى جوجه تيغى و يك مثانه از سگى خون گرفت و آن را از طريق سياهرگ وارد پيكره سگ ديگرى كرد. دو سال بعد يك پزشك فرانسوى به نام جين دنيس انتقال خون ديگرى انجام داد. او مقدارى از خون گوساله اى را به خدمتكار خود تزريق كرد كه همسرش از هرزگى او به تنگ آمده بود. اين زن تصور مى كرد كه اگر به شوهرش خون پاك و تازه تزريق شود، او از ولگردى در خانه هاى فساد پاريس دست بر خواهد داشت.

از نجا كه دنيس تصور مى كرد خون چهارپايان سالم تر از خون انسان هاست (زيرا آنها هرزگى و خوروخواب بى برنامه ندارند) خون گوساله را برگزيد. انتقال خون با موفقيت انجام شد، اما خدمتكار دست از هرزگى برنداشت. از اين رو همسرش از دنيس درخواست كرد خون بيشترى به او تزريق كند. پس از اين تزريق خدمتكار درد شديدى را در دست و كليه هايش احساس كرد. ضربان قلبش نامنظم شد و در ادرارش خون ظاهر شد. با وجود اين، او نجات يافت و واكنش هاى دستگاه ايمنى بدنش در قبال خون بيگانه به مرگ او نينجاميد. به هرحال خدمتكار باز هم شبگذرانى در ميخانه ها را از سرگرفت. همسرش از دنيس خواست باز هم به او خون تزريق كند. اين خدمتكار يك شب پس از سومين انتقال خون جان باخت. دنيس به قتل متهم شد اما در جريان محاكمه مشخص شد كه همسرش كه از دست هرزگى او به داد آمده بود و ديگر به خون درمانى اميدى نداشت، دست به دامان سم شده بود!…

داستان واقعى فوق بخشى از تاريخ پزشكى و تجربه هاى نخستين بشر درباره انتقال خون است. اگر از تاريخ پزشكى اطلاعات چندانى نداريد همراه با وبلاگ تاريخ پزشكى مى توانيد داستان هاى پررمز و رازى را از تلاش بشر براى غلبه بر بيمارى ها مطالعه كنيد.

قدرت دست ها

انرژى درمانى علمى

http://mabna.persianblog.com

اعتقاد به شفا توسط لمس در فرهنگ ها، تمدن ها و مذاهب شرقى به ويژه مذهب تشيع و به وسيله بزرگان و اولياى دينى، ريشه هاى ديرينه دارد. لمس اولين حسى است كه در جنين انسانى (در حدود هشت هفتگى) ايجاد مى شود، تكامل يافته ترين حس در بدو تولد و تنها حسى است كه به بيش از يك محرك واكنش نشان مى دهد. اهميت لمس در حفظ سلامتى تا جايى است كه شيوع اپيدمى ماراسموس در اردوگاه هاى كودكان در طى جنگ جهانى دوم كه در برخى از پرورشگاه ها بدون هيچ گونه علت تغذيه اى و عفونى تا صددرصد مرگ ومير ايجاد كرده بود، به محروميت لمسى نسبت داده شد و مشخص شد كه در محروميت از لمس جذب مواد غذايى صورت نمى گيرد. لمس چيزى بيش از دستور سيستماتيك بافت نرم و تحريك پايانه هاى عصبى است. در حقيقت يك فاكتور انسانى نيز در آن دخالت دارد.

نويسنده وبلاگ انرژى درمانى درباره تاريخچه انرژى درمانى مى نويسد: « تاريخچه استفاده از انرژى در درمان بيمارى ها در كنده كارى هاى باستانى، سنت ها و نوشتجات قديمى به ويژه فرهنگ شرقى به ۴ هزار سال پيش بر مى گردد. بقراط از بيوفيلد به عنوان نيرويى كه از دست هاى بسيارى از مردم جريان پيدا مى كند نام برده است. در اواخر قرن هيجدهم مسمر Mesmer.F پزشك اتريشى كه تحت تاثير طب مغناطيسى قرار گرفته بود، دريافت كه آهن ربا مسئول واقعى درمان نيست بلكه با تشبيه بدن انسان به يك آهن رباى بزرگ از بيوفيلد به عنوان مغناطيس جانورى يا انرژى هوشمند Subtle energy نام برد كه بايستى جهت ايجاد بهبودى در بدن كنترل و يا رها شود. وى متوجه نوعى پديده جاذبه و دافعه در اطراف بدن شبيه حس ايجاد شده در زمان كار با آهن ربا شد و با اعتقاد به تشعشع مغناطيس جانورى از طريق دست ها دست انسان را به تنهايى براى ايجاد تاثير كافى دانسته، استفاده از آهن ربا را به كلى رد كرد…»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا