دو دليل برای بزرگداشت دکتر کاظم معتمد نژاد
نام نویسنده: دکتر حسن نمکدوست
کتاب هفته – دلايلى فراوانى مى توان براى بزرگداشت و قدردانى از دکتر کاظم معتمدنژاد، استادى که همهمان ايشان را بسيار دوست داريم، برشمرد. از ميان اين دلايل، تنها به دو دليل بسنده مى کنم:
سالهاى سال است که دکتر معتمدنژاد بر آزادى مطبوعات اصرار مىورزند و بر همين اساس با ضرورت دريافت مجوز براى فعاليتهاى مطبوعاتى مخالفت مىکنند. آنچنان که خود نوشته اند:
در کشور ما هم مانند بسيارى از کشورها براى انتشار يک نشريه تنها بايد به ارسال اعلام نامه يا ثبت در يک دفتر آن هم فقط به خاطر عدم تکرار نام نشريه بسنده کرد. بايد فقط انتشار نشريه به آگاهى برسد. دريافت مجوز ضرورت ندارد …
دکتر، اين موضوع را بارها نوشته و بيان کردهاند، اما براى من به يادماندنىترين تأکيدشان در اين باره، سخنرانىشان در جمع نمايندگان مجلس پنجم شوراى اسلامى در سال 1378 بود. طرح تغيير قانون مطبوعات، که در ماههاى نخستين سال 1379 به تصويب رسيد و هم اکنون قانون مطبوعات است، روزنامهنگاران را سخت نگران آينده حرفهشان کرده بود. درعين حال ما نگران حال دکتر نيز بوديم. سرگيجه، سخت، آزارشان مىداد و به هنگام صحبت، ضعف به سراغشان مىآمد. ايشان، در حالى که به هنگام حرکت به دکتر محسينان راد تکيه کرده بودند، به ساختمانى از مجموعه بهارستان آمدند. نتوانستند ايستاده سخن بگويند، بر صندلى نشستند و بهآهستگى، چندان که گاه حضار سخنانشان را از پس بلندگوها نيز نمىشنيدند، از جمله به تأکيد گفتند جامعه ايران، شايسته برخوردارى از آزادى مطبوعات است و مطبوعات نبايد براى انتشار، مجوز دريافت کنند.
دليل دوم، دکتر معتمدنژاد بسيار بر رعايت حقوق حرفهاى روزنامهنگاران، يا به تعبير خود ايشان، «استقلال حقوقى حرفه روزنامهنگارى» تأکيد مىکنند. باز به نوشته ايشان
برخلاف بسيارى از کشورهاى دنيا، در روزنامهنگارى ايران استقلال حرفهاى وجود ندارد…
متأسفانه ما از زمان مشروطيت که صاحب قانون مطبوعات شديم، نتوانستيم در زمينههاى تخصصى مربوط به روزنامهنگارى قانونى وضع کنيم. يعنى نتوانستيم از لحاظ حقوقى تعريف کنيم که روزنامهنگارى چيست، چه کسى روزنامهنگار است و روزنامهنگار داراى چه حقوقى است و داراى چه مسؤوليتهايي. اين مسأله واقعا خطير است و بايد به آن بپردازيم.
تأکيد هميشگى دکتر معتمدنژاد بر رعايت حقوق حرفهاى روزنامهنگاران، حاصل باور عميقشان به اهميت حرفه روزنامهنگارى است. ايشان روزنامهنگارى را يک خير و خدمت اجتماعى مىدانند. در باور دکتر، حرفه روزنامهنگارى با همه آن حرفههايى که بر پايه اطاعت و پيروى استوارند، متفاوت است. روزنامهنگار تنها نيروى کار خويش را به کارفرما نمىفروشد، بلکه براى انجام رسالت خاص خود، تمام وجودش را در اختيار جامعه مىگذارد و از آن در برابر کژرفتارىهاى حکومت و نيروهاى ديگر دفاع مىکند. جامعه هم بايد با به رسميت شناختن استقلال حقوقى حرفه روزنامهنگارى حقوق مادى و معنوى روزنامهنگاران را تضمين کند. در واقع، جامعه با تضمين حقوق روزنامهنگاران از حقو خود دفاع مىکند و روزنامهنگاران همه با دفاع از حقوق جامعه، حق خويش را پاس را مىدارند.
اين اعتقاد دکتر معتمدنژاد در سطح نظر باقى نمانده است و ايشان براى عملى شدن استقلال حرفهاى روزنامهنگاران بسيار کوشيدهاند. تازهترين تلاش ايشان، تهيه پيشنويس قانون نظام حقوقى حرفهاى روزنامهنگارى است، همچنان که تدوين پيشنويس لايحه قانونى شوراى مطبوعات، پيشنويس پيمان دسته جمعى کار روزنامهنگارى و پيشنويس ميثاق اصول اخلاق حرفهاى روزنامهنگاران.
تلاش آرام، اما استوار و بىخلل دکتر معتمدنژاد براى تحقق آزادى مطبوعات و ارتقاء حرفه روزنامهنگارى، سالهاى سال الهامبخش دانشجويان ايشان بوده است، همچنان که آرامش و نيز استوارى و بىخللى در ارادهشان. بى دليل نيست که همه ما دکتر کاظم معتمدنژاد را دوست داريم؛ بسيار.