تکنولوژی

گفت‌وگو با پروفسور ميلتون مولر : ICANN مدلى آزمايشى براى حكومت جهانى

آى تى ايران – در سال 2002، MIT (مركز تحقيقات پيشرفته آمريكا) اولين سرى تحقيق‌هاى دقيق درباره سياستگذارى نامگذارى دامين‌هاى اينترنتى را با عنوان Ruling the Root نوشته ميلتون مولر (Milton muller) منتشر كرد.
مولر در اين تحقيق تاريخچه آدرس‌هاى اينترنتى و فضاى نام namespace، فايل ناحيه ريشه (Root zone file) و سرورهاى نامگذارى ريشه Root Name Server كه به نوعى حياتى‌ترين بخش‌هاى اينترنتى محسوب مى‌شوند را شرح داده است.
حتى در زمان تولد ICSNN (Internet Corporation for assigned ) در سال 1998 اين شركت خصوصى صرفا سرپرستى فضاى نام (Name space) را بر عهده داشت و فعاليت آن بيشتر جنبه سياستگذارى و كمتر تكنيكى بود. ICANN هم اكنون و با گسترش اينترنت به قطب اصلى اينترنت تبديل شده و حال سران كشورهاى مختلف در اجلاس Wsis بر ايجاد يك نهاد مستقل تحت نظر سازمان ملل براى اداره اينترنت به توافق رسيدند.
ميلتون مولر پرفسور مدرسه Information studies syracuse نيويورك و مدير convergence center است. او مطالب متعددى را درباره موضوعات مختلف منتشر كرده است. مولر همچنين مدير وب‌سايت ICANNWatch نيز هست و به اداره آن كمك مى‌كند.

شما در كتاب Rulling the root به حساسيت كادر تكنيكى در مورد وش‌هاى دموكراتيك و جوابگويى عمومى اشاره كرده‌ايد. در آنجا گفته‌ايد كه پيشگامان اينترنت مثل JonPostel از راه‌اندازى آن مثلا در سيستم‌ها انتخاباتى اجتناب كرده‌اند . در روزهاى نخست تصور مى‌شد افرادى كه اينترنت را اداره مى‌كنند بايد از طريق توافق با جامعه انتخاب شوند. آيا معتقديد اين موضوع هم اكنون درقلب مباحث مربوط به ICANN قرار دارد و آيا در نظر گرفتن دودمان فرهنگى به ما در درك وضعيت امروز كمك مى‌كند؟
ميلتون مولر: ايده «توافق جامعه» در روزهاى نخست ايجاد اينترنت (1996-1986) بخشى از فرهنگ ويژه‌اى بود كه در ميان مهندسان (كه بيشتر آنان مرد بودند) شكل گرفته بود. اين فهنگ در ميان تمام گروه‌هاى اجتماعى ديده مى‌شد كه رتبه‌بندى‌ها و قانونگذارى‌ و گلچين شده خود را گسترش مى‌دهند اما عناصرى از كمونيست، دموكراسى و آزادى خواهى نيز در آن ديده مى‌شود. دموكراسى در اينجا به صورت دموكراسى magnacarta معنى مى‌دهد كه با تقاضا براى پايمال نشدن امتيازات توسط شاه برابر است. همچنين آزادى‌خواهى يعنى حمايت از سيستم‌هاى باز و پايدارى كشور و كمونيست‌ به طورى كه رساننده مفهوم قوى از هويت اجتماعى و مسووليت باشد. در ميان اين فرهنگ شما مى‌توانيد به صورت نه چندان دقيق به يك توافق اجتماعى برسيد.
براى شناسايى دقيق سياست‌هاى مربوط به DNS و اينترنت (و نه تنها ICANN) شناخت اين فرهنگ و تاريخ لازم است. منظور من اين است كه اگر شما در زمينه سياست‌هاى اينترنتى در سطح برگزارى مراسم و قانع كردن تك تك افراد كارى انجام دهيد بايد بزرگان اين حوزه و فرهنگ شان و قواعدى كه در جامعه‌شان وجود داشته را بشناسيد. من نمى‌خواهم بگويم كه اين فرهنگ همچنان در قلب مباحثات وجود دارد اما اين مسأله در سال‌هاى 97-1995 وجود داشته اما ايجاد ICANN به‌طور عمده وابسته به جريانى بوده كه در آن جامعه به تعريف ديگرى از مصالح سياسى، اجتماعى و تجارى رسيده است. توافق جامعه بعد از اين به يك فكر خنده‌آور و متظاهرانه تبديل شد. همچنان كه تئورى‌هاى گسترش بنگاهى ؤسسه‌اى شكل گرفت جريان ايجاد يك مؤسسه جديد با جنگ ميان دو نيرو كه يكى از وضع قانون، تعريف و ساختار ادارى كه تأسيس مى‌شد، سود مى‌بردند و ديگرى با زيان همراه بود. مسلما در اين زمينه توافقى وجود نداشت. به عنوان مثال هر سياستى كه به نفع كمپانى Network Solution (يكى از كمپانى‌هاى اصلى حفظ دامين سرور) نمى‌تواند مورد توافق IAB-IETF قرار گيرد و هر قانون و سياستى كه به نفع صاحبان عنوان‌هاى تجارى باشد نيز مورد موافقت آزادى‌خواهان مدنى نخواهد بود. بنابراين ايجاد ICANN در حقيقت ناديده گرفتن و كنار گذاشتن قواعد نادرك اجتماعى نيز هست.

آيا اين درست است كه ICANN يك مدل آزمايشى از يك نو دولت جهانى پنهانى است كه توسط يك عده محققان مستقل تشكيل شده است؟ مى‌توانيد توضيح دهيد كه چرا به نظر مى‌آيد دولت‌ها قادر به اداره اينترنت نيستند؟ اگرچه موضوع ناخشنودى از حكومت جهانى در همه‌جا گسترده شده است و به نظر مى‌رسد محققان روابط بين‌الملل درك كمى از اين مسأله دارند كه اينترنت واقعا چگونه اداره مى‌شود. به نظر شما مسأله تئوريزه كردن حكومت اينترنت از كجا بايد آغاز شود؟
مولر: ICANN يك مدل آزمايشى براى ساختار حكومت جهانى است كه پيش از آن كه بر پايه قدرت‌هاى داخلى باشد براساس «پيمان» بنا شده است. اين يك تجربه باارزش است، مشكل ICANN پنهانى بودن آن نيست. مشل اين سازمان خيلى كمتر از بسيارى از سازمان‌هاى بين‌دولتى بين‌المللى است.
ICANN در اصل بسيار سياسى است. اين شركت مشكلات حكومت را در مرتبه اول و مستقيما در ارتباط با كشورها مطرح مى‌كند. همچنين قانونى كردن حقوق و اختصاص منابع و تهيه استانداردهاى لازم از ديگر كارهاى ICANN است. بنابراين بايد جوابگوى سياسى در اين زمينه وجود داشته باشد. مسأله جدال بر سرمايه‌گذارى OSI VS. TCP/IP در دهه 80 آغاز شد سپس به سايت YAHOO فرانسه كشيده شد كه بى‌توجه به اين كه كدام طرف را در نظر بگيريد نشان‌دهنده مشكلات حكومتى است كه اگر به يك نتيجه منطقى برسيم، اينترنت را به سمت جهانى شدن و يا به مهندسى جدد مى‌رساند كه از يك قلمرو داخلى پيروى مى‌كند. اكنون به حال نگاه كنيم، دولت‌ها شروع به آگاهى يافتن از ICANN و اشتراك بيشتر در آن كرده‌اند اما آنها چه كرده‌اند و اولين چيزى كه مى‌خواهند چيست؟ آيا آنها از حقوق مصرف‌كنندگان و آزادى‌‌هاى مدنى كاربران دفاع مى‌كنند؟ آيا مى‌خواهند نمايندگان بهترى براى عموم مردم باشند؟ نه آنها تنها به دنبال منافع خودشان هستند. دولت‌ها خواستار حقوق ويژه‌ براى كشورى كردن نام در TLDهاى جديد هستند. سازمان‌هاى بين‌دولتى خواستار حمايت خاص از سر نام‌هاى خود در فضاى نام (Name Space) هستند.
نمايندگى نيروهاى قانونى دولتى خواستار دسترسى نمحدود و استفاده از اطلاعات Whois هستند. در اجلاس جهانى جامعه اطلاعاتى (Wsis) آنها مى‌خواهند از ICANN يك سازمان بين‌دولتى بسازند تا كشورها بتوانند آن را كنترل كنند و احتمالا جامعه مدنى را از بررسى‌هاى جدى جدا كنند. تقريبا همان كارى كه در مورد wsis انجام دادند اين نوع رفتارها تصادفى و يا حاصل عدم انطباق نيست. دولت‌ها در حكومت اينترنت شركت مى‌كنند تا قدرت خود را بيشتر كنند و بزرگ ساختن سازمانى خود را پياده كنند.
ايجاد مراكز قدرت برابرى مثل كميته‌هاى تكنيكى و ICANN چيز خوبى است. شايد تعجب‌آور باشد كه چگونه جهان با كميته‌هاى كوچك مرتبط محققان اداره مى‌شود و چپ‌گرايان ب‌تجربه بدون هيچ شكى از اين كه در نبود اين‌گونه موارد جهان تا چه حد تضعيف مى‌شود، تعجب خواهند كرد. به عنوان مثال اهميت Wifi استانداردهايى كه توسط كميته IEEE كه سياسى نيست و خود كنترل‌است را در نظر بگيريد. يا درباره ميزان خود تابع بودن كميته‌هاى آكادميك فكر كنيد. معمولاٌ اين نوع سيستم‌ها به خوبى كار مى‌كنند و در پشت صحنه باقى مى‌مانند تا زمانى كه در فعاليت‌هاى آنان يك نوع مشكل سياسى كه نياز به راه‌حل‌هاى عمومى دارد، ايجاد شود. اين مساله به دو صورت اتفاق مى‌افتد: يك مشكل عمومى كه باعث شود مردم روى بخش‌هاى مسوول انگشت بگذارند و يا اين كه يك نوع درگيرى درباره مسائل، دارايى‌ها و اموال كه نياز به راه‌حل‌هاى عمومى و سازمانى داشته باشد، پيش آيد. اما مساله مهم از اين گفته‌شما پيش كشيده مى‌شود چرا كه محققان روابط بين‌المللى درك كمى از چگونگى اداره اينترنت دارند. درست است رابطه تكنيكى و ساختارهاى دولتى فاصله‌اى را ايجاد مى‌كند كه محققان تكنيكى را به اين تصور مى‌رساند كه نيروهاى سياسى يا سياست نياز به شناخت عميق از سيستم‌هاى تكنيكى دارند.

در سال 2000 ICANN انتخاباتى موسوم به Membership at larg را سازماندهى كرد تا اعضاى هيأت مديره كميته اينترنت را معرفى كند اما طولى نكشيد كه اين انتخابات لغو شد، شما به اين تجربه چگونه نگاه مى‌كنيد؟
-من آن را يك شكست در نظر نمى‌گيرم. آن يك تجربه موفق بود. اين تجربه نشان دهنده ارجحيت بيشتر عموم در داشتن حكومت اينترنتى بود. به همين دليل هم از بين رفت. هر كسى كه در ICANN تا اندازه‌اى بالا رفته باشد مى‌داند كه چقدر ساختار نمايشى كه آن را تشكيل مى‌دهد، مصنوعى است و اين كه ساختار قدرت را بين گروه‌هاى بسيار كوچك فاقد نماينده محدود تقسيم كرده است. ما مى‌دانستيم كه در همه ميدان‌ها از IEWP گرفته تا DNSO و انتخاب هيأت مديره براى ICANN تحت كنترل محفل‌هاى خودمختارى است كه توسط Joe sims گرفته شده است. اين مساله براى من مشخص بود كه حداقل اگر يك انتخاب باز و عادلانه در ميان مرد برگزار شود اين محفل به طرزگيج‌كننده‌اى كمترين راى را خواهد آورد.

هنگام صحبت كردن از اداره و مديريت اينترنت بسيارى از فعالان دنياى سايبر خود را با مشكلات زيادى روبرو مى‌بينند، از يك سو آنان به بروكراسى دولتى براى اداره اينترنت عقيده ندارند و همچنين ترس به جا و صحيحى كه از كنترل اينترنت و از طريق مذاكرات چند جانبه ممكن است باعث سانسور و از بين بردن خلاقيت‌ها شود. از سوى ديگر برنامه‌هاى كارى شركت‌ها در سطح مهندسى هم مورد انتقاد است كه مى‌تواند باعث سانسور و از بين بردن خلاقيت‌ها شود. فعالان و دست‌اندركاران در اين زمينه و در سايه wsis بايد چه مدلى را ارائه دهند؟ به نظر مى‌رسد راهى براى بازگشت به راه كار (فدراليست) حكومت‌هاى ملى وجود ندارد آيا آنها بايد به يك جامعه مدنى جهانى دست پيدا كنند؟
مولر: سوال شما بسيار هوشمندانه است و اين يك مشكل بزرگ است. در اينجا احساس مى‌شود فعالان دچار نبود يك پايه‌گذارى هوشمندانه و برنامه كارى مشخص موسسه‌اى شده‌اند.آيا ما مدل بهتر و جايگزين خوب‌ترى را براى حكومت جهانى داريم؟ بسيارى از مواردى كه در ICANN رخ داده از روى اتفاق به صورت از پيش تعريف شده بوده است. دليل اين امر نيز نبود پيشنهاد بهتر از سوى گروهى با احاطه بيشتر روى موضوع و درك نقص‌هاست. البته اين موضوع از بث اداره اينترنت فراتر مى‌رود.
در wsis اين خطر احساس مى‌شود كه فعالان سايبر به سمت حركات ضد كاپيتاليسم و ضد جهانى شدن پيش روند كه به نظر بسيار ارتجاعى است و پايان آن نابودى است. ما به ايجاد فرم‌هاى جديدى از موسسه‌هاى دموكرات و آزادى‌خواه در سطح جهان نيازمنديم. بايد بدانيم كه همراه كردن برنامه كارى با سياست‌هاى حمايتى قديمى، تمركز قدرت و ايدئولوژى‌هاى نئوماركسيست محافظه كارانه تمام تلاش‌هاى دست‌اندركاران را از بين خواهد برد. مساله وجود مشكلات زياد كه شما عنوان كرديد بسيار اهميت دارد و اساسى است. نبايد به كسانى كه نمى‌توانند اين مشكل را به روشنى مشخص كرده و تاثيرات منف آن را روى دولت‌هاى ملى و سازمان‌هاى بين‌المللى و همچنين مشكلات تكنيكى و اقتصادى مردم را درك مى‌كنند، اعتماد كرد.
ما بايد همانند دولت‌هاى معمولى يك ساختار در سطح بين‌المللى ايجاد كنيم اما به ايده‌هاى جديد براى چگونگى توزيع قدرت و ايجاد تعامل نياز داريم.

يكى از موضوعات مباحثه برانگيز مساله قدرت دولت آمريكا در كنترل اينترنت و اين واقعيت است كه ICANN يك پيمانكار و شركت خصوصى است كه تحت نظر قانون آمريكا اداره مى‌شود. جنگ بر سر حكومت جهانى اينترنت تا حدى مساله انتقال قدرت آمريكا را نيز شامل مى‌شود اين مساله اگر من درست متوجه شده باشم در اوضاع سياسى كنون محتمل به نظر نمى‌آيد. اين درست است كه پنتاگون مى‌تواند ارتباطات اينترنت كل جهان را قطع كند. بسيارى از مردم درباره اين مساله به ويژه در دوران جنگ عراق و يا كوزوو سوال مى‌كردند. علاوه بر اين بين كشورها در زمينه كدهاى دامين سطح بالا (CCTLDS) و مساله ICANN بى اعتمادى وجود دارد كه مى‌تواند معمولا باعث زورگويى و كارشكنى براى كسب اهداف خودشان شود. آيا دولت آمريكا مى‌خواهد هميشه كنترل اينترنت را در دست خود داشته باشد؟
مولر: متاسفم اما به نظر مى‌آيد شما هم مانند بسيارى از آمريكايى‌ها آزادى خواه باشيد. شما به همه دولت‌ها به جز دولت خودتان مشكوك هستيد.
در كتاب Rulling the root كنترل دولت آمريكا (USG) روى اينترنت به يك بمب ساعتى تشبيه شده و اين موضوع بايد مورد رسيدگى قرار گيرد. با در نظر گرفتن اقدامات دولت آمريكا از نظر تلاش براى زنده ماندن امنيت و جنگ اكنون بيشتر از زمان انتشار Rulling the root به اين مساله عقيده دارم. با بودن و يا نبودن ICANN آمريكا و هم پيمانانش مى‌توانند ارتباط اينترنتى بسيارى از كشورها را قطع كنند. من اخيرا بسيار شگفت زده شدم وقتى شنيدم كه بعضى از اعضاى NITA به طور عمومى از دولت آمريكا خواسته‌اند كنترل خود را رها كنند. اين كار به جاى شكايت‌هاى خصوصى كه معمولا نمايندگان اروپايى انجام مى‌دهند، صورت گرفته است و نشان مى‌دهد كه حداقل بعضى از سياست‌ بازى‌ها كنار گذاشته شده است.
تنها دليل اينكه من و بعضى از منتقدان را به پشتيبانى از ICANN وادار مى‌كند اين است كه هم اكنون ICANN يك ساختار نمايشى در هم آميخته‌اى پيداكرده كه پارو كردن آن باعث خرابى همه چيز مى‌شود حداقل براى زمان حال كنترل بخشى از اينترنت توسط (USG) يك نيروى سوم ناظرى را پديد مى‌آورد اگر وجود اين نيرو كمى ناراحت كننده است تاكيد روى اين موضوع نيز ضرورى است كه مساله مهم توزيع قدرت است نه مليت. يك سيستم حكومت اينترنتى كه با EU يا چين و يا برزيل اداره شود شايد چينى‌ها، اروپايى‌ها و برزيلى‌ها را خوشحال كند ولى عادلانه نيست.

آي شما واقعا معتقديد كه مخالفان ضد شركتى ICANN مى‌خواهند به يك مدل قديمى كنترل دولتى برسند؟ اين اقدام كاملامتغير است من مطمئن هستم شما تبديل به يك كاريكاتور مى‌شويد، مردم از حرف‌‌هاى تكرارى براى اتخاذ يك جهان ديگر خسته شده‌اند چرا روى اين موضوع اصرار داريد؟
مولر: من مى‌دانم كه مخالفان متغير هستند همين‌طور كاملا مى‌دانم كه بيشتر آنان نمى‌خواهند و يا ادعا مى‌كنند كه نمى‌خواهند به الگوى قديمى بازگردند اما اين راحت‌تر از اين است كه بگوييم It is to pull off. من درباره جريانى صحبت مى‌كنم كه قبلا وجود داشته است و من در دهه هشتاد شاهد آن بوده‌ام. يك حركت توده‌اى كه انبوهى از درخواست‌ها بر اساس يك احساس مبهم و نيمه تمام نارضايتى از بعضى جنبه‌هاى اجتماعى پايه‌ريزى شد. اين حركت خود متغير و غير ايدئولوژيك بود اما در طول زمان كسانى كه ايدئولوژى تعريف شده مشخص و تعهد نيرومندى داشتند كنترل جريان را در دست گرفتند زيرا وجود يك ايدئولوژى منسجم براى يك هدايت استراتژيكى ايجاد مى‌كند كه براى پيشرفت جريانات لازم است. به نظر خطر اينجاست كه به جاى ارائه افكار جديد درباره موسسات جهانى و رابطه ميان بازار و دولت و جامعه به سمت حمايت از دو گانگى‌هاى راست و چپ قديمى بازگرديم.
من روى هيچ جريانى اشاره ندارم اما تنها مى‌گويم كه اين مساله ممكن است اتفاق بيفتد. اين مساله به راحتى از گفته‌هاى خود شما هم قابل دريافت است شما آنها را به نام مخالفان «ضد شركتى» مى‌خوانيد اما واقعا معناى «ضد شركتى» چيست؟ يك شركت يك سازمان قانونى است كه اختيار شخص مدير را محدود مى‌كند. بدون وجود آن امكان ايجاد يك صنعت اقتصادى – يا حداقل بخش مركزى آن – وجود ندارد. له يا عليه شركتى بودن بى معنى است چون در هر زمينه ارتباطات – اطلاعات وجود شركت‌هاى مختلف از بخش‌هاى گوناگون لازم است. اين مساله كه وجود خود شركت مشكل ساز است قابل دفاع است و آنچه مخالفان با آن مخالف هستند «شركت» نيست. البته من مى‌دانم منظور شما چيست؟ اينها مفهوم «ضد شركتى» به جاى دامنه گسترده‌اى از اعتقادات سياسى و فرهنگى به كار برده مى‌شود. از جمله اين موارد تمايل براى بشر دوستى، محيط زيست گرايى و همچنين حمايت از تفاوت‌هاى فرهنگى و مخالفت با تجارى‌گرايى و در بيشتر مواقع حمايت از حقوق فردى و آزادى‌ها است. سوالى كه من مى‌خواهم بپرسم اين است كه مفهوم دموكراسى در سطح جهانى چيست؟ آيا اين به معنى عرضه بهتر سازمان‌هاى بين دولتى است؟ اگر شما نتوانيد به سرعت به اين سوال جواب دهيد، منافع مقرره زيادى وجود دارد كه جواب پاسخ شما را خواهند داد. ترك اجتماعى باعث ايجاد يك بى ثباتى و فرصت سياسى مى شود كه امكان ايجاد تغييرات را فراه مى‌كند اما هنگام ربط اين موارد به هم بايد ساختارهاى موسسه‌اى و بنيادى قانون‌ها، سياست‌ها و امكان گسترش حمايت از آنها را در نظر گرفت و اينجاست كه من خطر را مى‌بينم اين موضوع بسيار ساده است كه برنامه كارى ضد آزادى تجارت مخالفان را با يك حمايت ساده همراه كرد و اين مساله در حقيقت اتفاق افتاده است.
اين مساله براى يك گرايش ضد شركتى احساسى آسان است كه به راحتى با گرايش به سمت نظم كشورى و سوسياليست كشورى همراه شوند. دولت‌ها هنوز بسيار قدرتمند هستند و خواست‌هاى ويژه‌اى دارند كه با حمايت كردن آن را نشان مى‌دهند. اين اتفاق نمى‌افتد مگر يك ايدئولوژى جديد با يك برنامه كارى بنيادى و پيچيده مطرح مى‌شود. تنها وجود «نيت خوب» كافى نيست من اميدوارم كه در جهان «پست كمونيسم» و پست توتالتياريانيسم توتالنديم ما بتوانيم مسايلى مانند تخصيص بازار و سيستم‌هاى قيمت‌‌گذارى را به ديگران واگذار كرده و در جست‌وجوى بنياد‌ها و سياست‌هايى كه باعث رشد چارچوب‌هاى كارى شود باشيم و بايد اين نكته‌ را دريافت كه اهميت مشاركتى كه آزادى تجارت و سرمايه‌گذارى فراهم مى‌كند باعث گسترش زير ساخت‌هاى ارتباط از راه دور (telecommunication) مى‌شود.

در تحقيقات اخير شما روى پروژه فعال‌سازى رسانه و اينكه چگونه مى‌توان گروه‌هاى اجتماعى مدنى را در سطح بين‌المللى گسترش داد بحث شده است. نظر شما درباره نقش سازمان‌هاى غير دولتى (NGO) و به قول معروف نبود جوابگويى چيست؟ آيا بايد يك صلح سبز در فضاى سايبر و جود داشته باشد كه در سطح جهان فعاليت كند و تا كجا كسى نخواهد توانست قدرت شركت‌هاى بين‌المللى همانند MCI/worldcom ، BT و مايكروسافت برابرى كنند؟ آيا راهى كه ما پيش مى‌رويم مدل NGO جهانى است و شما در آخر چگونه اين موضوعات را با اداره اينترنت ربط مى‌دهيد؟
مولر: تحقيقات اخير به مشكلات عمده اين چنينى كه حداقل در پنج سال گذشته زيادتر شده نگاهى انداخته است. البته اين در زمانى است كه همه منتظر نتيجه صريح هستند. من روى مفهوم «فعالسازى رسانه‌اى» به منظور از بين بردن آن و جايگزينى آن با يك مفهوم خودى كه يك حالت دفاعى را در مورد سياست تكنولوژى اطلاعات و ارتباطات ايجاد كند تحقيق كرده‌ام.
همانند مفهوم «محيط گرايى» اين نوع اقدامات بايد قادر باشد تمام بخش‌هاى فرعى را در بر گيرد. به عنوان مثال خصوصى سازى IPR، آزادى اطلاعات، زيرساخت‌هاى تنظيم تله‌كام، سياست و همچنين موضوع توده رسانه‌اى قديمى مسلما فعالان رسانه باهوش تر در حال حاضر هم اين كار را مى‌كنند و يا به اين سمت حركت مى‌كنند.
به نظر من مفهوم جامعه جهانى بهترين نقطه حركتى براى فعال ساختن فعاليت‌هاى جامعه بين‌المللى لازم است. مسلا من تحليل‌هاى فعاليت‌هاى بين‌المللى جامع در زمينه ارتباطات – اطلاعات را به مشكل اداره اينترنت و همچنين wsis و در ديگر زمينه‌ها ربط مى‌دهم. اداره اينترنت نكته جالبى است چون نوآورى‌هاى موسسه‌اى ارائه مى‌كند اگر چه موضوعات سياسى را هم پديد مى‌آورد كه نامشخص است.

بنابراين شما مى‌‌گوييد اكنون عمل كنيد و بعدا دموكراتيزه كنيد. اين به نظر من مثل تصرف سرزمين است. به اميد اينكه خوب‌ها بيايند و بدها بروند.چه كسى در اين حماسه آنتيگونى است؟ جامعه اينترنت كه به نظر من نيست؟
مولر: شما مى‌گوييد حركت الان و دموكراتيزه شدن بعدا و اين بد است. اما اجازه بدهيد پاخ شما را با يك پرسش بدهم. اگر شما حركت نكنيد چگونه مى‌توانيد دموكراتيزه شويد؟ آيا شما مى‌گوييد خرد نبايد حركتى كند تا وقتى كه مطمئن باشد برنامه‌ها و سازمان‌ها به خوبى عمل مى‌كنند؟ اين به نظر يك دستورالعمل عجز آور است.

شما به wsis چگونه نگاه مى‌كنيد؟ بعضى‌ها اين واقعه را تلاش نااميدانه چرخ (ITU-cicrle) ITU براى به دست آوردن قدرت از دست رفته در دهه نود مى‌دانند اگرچه نشانه‌هاى زيادى در اين مورد وجود ندارد. به نظر عده ديگر اين واقعه نمايش نااميدانه‌اى از ناتوانى جهانى براى نشان دادن موضوعات مهم و از بين بردن چرخه شكاف ديجيتالى از طريق سياست است. من بايد خاطر نشان كنم كه به عنوان مثال فعالان كاملا نمى‌دانند چه كار مى‌كنند. مسلما برنامه‌هاى كارى جديد- آزادى خواهانه درباره حقوق مالكيت معنوى (intellectualp property rights) وجود دارد اما جداى از آنها جامعه اطلاعاتى هنوز در جست‌وجو موضوعات و مسايل مباحثه انگيز است. اكنون زمان ورود سازمان ملل نيست و نظر شما چيست؟
مولر: در پروژه تحقيقاتى كه شما در بالا اشاره كرديد من تلاش كردم كه موقعيت تاريخى wsis و ارتباط آنرا با UNESCO New world Information and communication order در دهه هفتاد نشان دهم.
نظر اوليه من هم دقيقا آن چيزى بود كه شما در بالا ذكر كرديد تصحيح سياسيانه چرخه شكاف ديجيتالى است مشابه Dot Force وقتى كه شايعات زيادى وجود داشت اما كارى انجام نشد. من هنوز هم معتقدم كه هيچ چيز خيالى از دل اين مساله بيرون نمى‌آيد به جز اينكه جريان توسعه موسسه‌اى به نظر من جالب‌تر شده است.
من فكر مى‌كنم روزنه تكنيكى كوچكى كه جامعه مدنى داده شده مهم است و فعال جامعه مدنى كه با wsis مربوطند در حال حاضر اين را نشان مى‌دهند. بنابراين wsis يك زمينه مساعدى براى ظهور حركت ارتباطات – اطلاعات براى برقرارى تماس و روبرويى اوليه با NGOهاى قديمى ايجاد مى‌كند و درك بهترى از جايى كه به سمت آن در حركت هستيم مى‌دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا